Document Type : Original Article
Authors
1 Department of Geology, Faculty of Science, University of Hormozgan,Bandar Abbas, Iran
2 Department of Geology, Faculty of Science, University of Hormozgan, Bandar Abbas, Iran
3 Department of Geology, Faculty of Science, Shahid Bahonar University of Kerman, Kerman, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
امروزه با بررسی شیمی کانیهای گوناگون در سنگهای سازندة یک تودة نفوذی به شرایط تبلور کانیها و چگونگی پیدایش ماگمای سازندة سنگهای آذرین و پهنة زمینساختی آنها پی برده میشود (Schmidt, 1992; Moazzen and Droop, 2005; Torkian, 2014). بازسازی سازوکار پیدایش سنگها در سیستمهای ماگمایی نیازمند براورد دما و فشار است. آگاهی از ژرفای انجماد ماگماها راهنمای خوبی برای دستیابی به دما و چگونگی تکامل شیمیایی آنها در پهنههای کوهزایی است (Rutter et al., 1989) و برای آن از ترکیب شیمی کانیها بهره گرفته میشود. آمفیبولها از کانیهای متداول در سنگهای گرانیتوییدی هستند که ترکیب شیمیایی آنها به نسبت ترکیب ماگما، فشار، دما، فشاربخشی اکسیژن و نوع فازهای همزیست تغییر میکند. مقدار آلومینیم در آمفیبولهای کلسیک به فشار و ژرفای تبلور آنها وابسته است (Hammarstrom and Zen, 1986)؛ ازاینرو، بسیاری از پژوهشگران برای براورد دما و فشار از ترکیب شیمیایی آمفیبول و برای دستیابی به دمای تبلور از جفت کانی آمفیبول-پلاژیوکلاز همزیست بهره گرفتهاند (Stein and Dietl, 2001; Helmi et al., 2004; Blundy and Cashman, 2008; Hossain et al., 2009). همچنین، برای شناسایی سری ماگمایی و پهنة زمینساختی از ترکیب کانیهایی مانند بیوتیت و آمفیبول نیز بهره گرفته شده است (Leterrier et al., 1982; Abdel Rahman, 1994). پژوهشهای پیشینِ Alimohamadi (2015) در منطقة سرمشک از دیدگاه دگرسانی، کانیسازی، منبع و تحول سیال کانهدار انجام شده است. برپایة بررسیهای یادشده روی میانبارهای سیال، تغییرات در دگرسانی گرمابی و مجموعههای کانی مرتبط با آن، از راه نفوذ پالسهای گوناگون سیالهای ماگمایی با ترکیب اولیه مختلف پدید آمده است. ازآنجاییکه بررسیهای دما- فشارسنجی و ارزیابی فشاربخشی اکسیژن برای تودة سرمشک تا کنون بررسی نشده است، پس براورد دما، فشار و ژرفای جایگیری ماگمای سازندة آن در راستای تکمیل شرایط پیدایش آن ارزشمند است. در این مقاله نیز، از ترکیب شیمیایی کانیهای آمفیبول، پلاژیوکلاز، پتاسیمفلدسپار و بیوتیت که از اصلیترین کانیهای سازندهاند، برای براورد شرایط دما- فشارسنجی پیدایش توده و همچنین، جایگاه زمینساختی تودة نفوذی بهره گرفته شده است.
جایگاه زمینشناسی محدودة بررسیشده
از دیدگاه ساختاری توده گرانیتوییدی الیگوسن سرمشک، در بخش جنوبخاوری پهنة ماگمایی ارومیه- دختر و در پهنة دهج ساردوییه جای دارد (شکل 1- A). محدودة بررسیشدة سرمشک، در منطقهای کوهستانی در شمالباختری نقشة 1:100000 زمینشناسی ساردوییه، در طول جغرافیایی خاوری 57°05′ تا 57°15′ و عرض جغرافیایی شمالی 29°20′ تا 29°25′ رخنمون دارد (شکل 1-B ). این محدوده در استان کرمان و در شمالباختری ساردوییه است.
ویژگیهای صحرایی و بررسیهای سنگنگاری
گرانودیوریت بیشترین حجم سنگی تودة سرمشک را دربرگرفته است. افزونبرآن، کوارتزدیوریت و مونزوگرانیت نیز در آن دیده میشود. این تودة نفوذی در سنگهای آتشفشانی و آذرآواری ائوسن نفوذ کرده است که دربردارندة مجموعهای از گدازهها با ترکیب آندزیت تا آندزیتبازالت و کمتر داسیت و مواد آذرآواری هستند (Dimitrijevic, 1973).
شکل 1- (A نقشة سادهشده سنگهای آذرین سنوزوییک در گستره ایران (برگرفته از: Alavi (1996)) و موقعیت پهنة ماگمایی کرمان روی پهنة ماگمایی ارومیه- دختر نشان داده شده است (برگرفته از Dimitrijevic, 1973)؛ B) نقشة سادهشده توده سرمشک (Dimitrijevic, 1973)
تودة نفوذی سرمشک، رنگ خاکستری تیره تا کرم روشن و توپوگرافی کمابیش مرتفع و خشن دارد؛ اما بهعلت هوازدگی، در صحرا به رنگ قهوهای تیره دیده میشود. سنگنگاری واحدهای یادشده بهشرح زیر است:
گرانودیوریت: برپایة بررسیهای سنگنگاری، بافت کلی گرانودیوریتها گرانولار ناهمسان دانهمتوسط تا دانهریز (شکل ٢- A) و پورفیروییدی با زمینة دانهریز است (شکل 2- B). توده گرانودیوریتی با بافت گرانولار تقریباً سرتاسر خاور، شمال و مرکز منطقة سرمشک را در برگرفته است؛ اما توده گرانودیوریتی با بافت پورفیروییدی و مقیاس کم در جنوب منطقة سرمشک رخنمون دارد. گرانودیوریتهای با بافت پورفیروییدی، کانیهای پلاژیوکلاز، آمفیبول، بیوتیت، کانی تیره و به میزان کمتر کوارتز و ارتوکلاز بهصورت فنوکریست و میکروفنوکریست حضور دارند. زمینة این سنگها بیشتر از پلاژیوکلاز و به مقدار کمتر کوارتز، ارتوکلاز ساخته شده است. بیشترین میزان فنوکریستها در سنگ 50 درصدحجمی است.
شکل 2-A) بافت گرانولار ناهمسان دانه متوسط در گرانودیوریت؛ B) بافت پورفیروییدی با زمینة کمابیش دانهریز در گرانودیوریت پورفیروییدی؛ C) کانیهای روشن پلاژیوکلاز، ارتوکلاز و کوارتز و کانیهای تیره آمفیبول و بیوتیت در کوارتزدیوریت؛ D) بافت غربالی در پلاژیوکلازهای کوارتز دیوریت؛ E) بافت گرانولار ناهمسان دانه متوسط در مونزوگرانیت؛ F) بافت پوییکیلیتیک بهصورت میانبارهایی از پلاژیوکلاز درون بلور بیوتیت در مونزوگرانیت (نام اختصاری کانیها برپایة Whitney و Evans (2010): Pl= پلاژیوکلاز؛ Qz= کوارتز؛ Kfs= پتاسیمفلدسپار؛ Bt= بیوتیت؛ Am= آمفیبول) (همة تصویرها در نور پلاریزه متقاطع یا XPL گرفته شدهاند)
گرانودیوریتهای با بافت گرانولار، حجم بزرگی از تودة نفوذی را در برمیگیرند و از کانیهای پلاژیوکلاز (45 درصدحجمی)، 12 درصدحجمی پتاسیمفلدسپار و 20 تا 23 درصدحجمی کوارتز ساخته شدهاند. هورنبلند (7 درصدحجمی) به حالت نیمهشکلدار و شکلدار و بهصورت بلورهای درشت تا ریز دیده میشود. تیتانیت (اسفن)، آپاتیت و زیرکن از کانیهای فرعی آنها هستند. بلورهای تیتانیت بهصورت پراکنده در نمونهها حضور دارند؛ اما بلورهای آپاتیت و زیرکن بیشتر در قالب میانبار درون دیگر کانیها، بهویژه پلاژیوکلاز و بیوتیت، دیده میشوند.
کوارتزدیوریت: کوارتزدیوریت با بافت گرانولار ناهمسان دانه از کانیهای اصلیِ پلاژیوکلاز (45-40درصدحجمی)، پتاسیمفلدسپار (10-20درصدحجمی) و کوارتز (کمتر از 10درصدحجمی) ساخته شده است (شکل 2- C). میزان کانیهای تیره از کمتر از 5 درصد تا نهایتاً 30 درصدحجمی تغییر میکند. هورنبلند و پس از آن بیوتیت از مهمترین کانیهای تیره در نمونهها بهشمار میروند. تیتانیت، آپاتیت و زیرکن از کانیهای فرعی در آنها هستند. سریسیت، کلریت، اپیدوت و کلسیت نیز از کانیهای ثانویة سنگهای سازندة تودة نفوذی سرمشکاند. کوارتزدیوریت در بخشهای خاوری و مرکزی منطقة سرمشک رخنمون دارد. گاه پلاژیوکلازها بافت غربالی نشان میدهند که در پی تغییر شرایط تبلور مذاب هنگام رشد بلور پدید آمده است (شکل 2- D)؛ بهگونهایکه ناپایداری شرایط، ذوب و انحلال بخشی از بلور را بهدنبال دارد و در پی آن تبلور دوباره در پلاژیوکلاز روی میدهد (Vernon, 2004).
مونزوگرانیت: بافت اصلی آن گرانولار ناهمسان دانه است (شکل 2- E). پلاژیوکلازها (22 درصدحجمی) با فرم تختهای، نیمهشکلدار تا بیشکلاند. بلورهای پتاسیمفلدسپار (36 درصدحجمی) در فضای میان بلورهای دیگر رشد کردهاند و گاه ماکل کارلسباد نشان میدهند. بلورهای کوارتز (24 درصدحجمی) نیز با اندازه ریز تا متوسط در نمونهها دیده میشوند. کانیهای مافیک بیشتر دربردارندة بیوتیت و هورنبلند هستند. گاه بیوتیت بافت پوییکیلیتیک نشان میدهد که دربرگیرندة میانبارهایی از دیگر کانیهای سنگ است (شکل 2- F). کانیهای فرعی مونزوگرانیتها تیتانیت، زیرکن و کانی کدر هستند.
روش انجام پژوهش
پس از بررسیهای صحرایی و برگزیدن نمونههای مناسب، شمار 40 مقطع نازک سنگی ساخته و پس از بررسی میکروسکوپی، از میان آنها نمونههای سنگی (گرانودیوریت، کوارتزدیوریت و مونزوگرانیت) با کمترین دگرسانی برای ساخت مقطع صیقلی و بررسی شیمی کانیها برگزیده شدند. برای شناخت و بررسی دقیق کانیها و بهدستآوردن ترکیب عنصری آنها، کانیهای آمفیبول (16 نقطه)، بیوتیت (6 نقطه)، پلاژیوکلاز (16 نقطه) و پتاسیمفلدسپار (4 نقطه) در هر سه گروه سنگی (گرانودیوریت، کوارتزدیوریت و مونزوگرانیت) در آزمایشگاه ژئوشیمی آکادمی علوم چین با دستگاه تجزیة ریزکاو الکترونیِ Cameca SX100، با ولتاژ شتابدهندة 25KV و شدت جریان 10nA تجزیة نقطهای شدند (جدولهای 1، 2 و 3).
جدول 1- دادههای تجزیة ریزکاو الکترونی آمفیبولها در گرانیتوییدهای سرمشک بههمراه فرمول ساختاری بهدستآمدة آنها برپایة 23 اتم اکسیژن (Gd: گرانودیوریت؛ Qd: کوارتزدیوریت؛ Mg: مونزوگرانیت)
Sample No. |
SAL |
SAB |
SK3 |
SK4 |
SH5 |
SH6 |
SB5 |
SC2 |
Rock type |
Gd |
Gd |
Gd |
Gd |
Gd |
Gd |
Gd |
Gd |
SiO2 |
48.44 |
48.73 |
47.68 |
48.17 |
48.97 |
48.48 |
48.43 |
48.87 |
TiO2 |
1.14 |
1.21 |
1.15 |
1.12 |
1.07 |
1.23 |
0.94 |
1.36 |
Al2O3 |
5.08 |
5.37 |
5.41 |
5.58 |
5.04 |
5.24 |
5.13 |
5.28 |
FeO* |
17.59 |
17.07 |
17.76 |
17.55 |
15.79 |
15.50 |
18.01 |
13.89 |
MnO |
0.34 |
0.38 |
0.42 |
0.43 |
0.42 |
0.37 |
0.57 |
0.50 |
MgO |
12.84 |
12.54 |
12.65 |
12.88 |
13.35 |
13.71 |
12.29 |
14.67 |
CaO |
11.41 |
11.70 |
11.21 |
11.13 |
11.82 |
11.77 |
11.36 |
11.61 |
Na2O |
1.36 |
1.48 |
1.43 |
1.42 |
1.23 |
1.39 |
1.11 |
1.33 |
K2O |
0.48 |
0.52 |
0.51 |
0.53 |
0.45 |
0.49 |
0.64 |
0.58 |
Cr2O3 |
0.01 |
0.00 |
0.01 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.02 |
Total |
98.69 |
99.00 |
98.23 |
98.80 |
98.13 |
98.18 |
98.48 |
98.11 |
Si |
7.04 |
7.10 |
6.97 |
6.97 |
7.14 |
7.06 |
7.07 |
7.06 |
Ti |
0.12 |
0.13 |
0.13 |
0.12 |
0.12 |
0.13 |
0.10 |
0.15 |
Al |
0.87 |
0.92 |
0.93 |
0.95 |
0.87 |
0.90 |
0.88 |
0.90 |
Fe |
1.37 |
1.63 |
1.29 |
1.21 |
1.43 |
1.32 |
2.20 |
1.68 |
Mn |
0.04 |
0.05 |
0.05 |
0.05 |
0.05 |
0.05 |
0.07 |
0.06 |
Mg |
2.78 |
2.72 |
2.75 |
2.78 |
2.90 |
2.98 |
2.67 |
3.16 |
Ca |
1.78 |
1.83 |
1.75 |
1.73 |
1.85 |
1.84 |
1.78 |
1.80 |
Na |
0.38 |
0.42 |
0.40 |
0.40 |
0.35 |
0.39 |
0.31 |
0.37 |
K |
0.09 |
0.10 |
0.10 |
0.10 |
0.08 |
0.09 |
0.12 |
0.11 |
(Ca+Na)B |
2.00 |
2.00 |
2.00 |
2.00 |
2.00 |
2.00 |
2.00 |
2.00 |
NaB |
0.22 |
0.17 |
0.25 |
0.27 |
0.15 |
0.16 |
0.22 |
0.20 |
Mg/Mg+Fe+2 |
0.67 |
0.63 |
0.68 |
0.70 |
0.67 |
0.69 |
0.65 |
0.75 |
جدول 1- ادامه
Sample No. |
SB2 |
SS1 |
SAk1 |
SCA12 |
SKA13 |
SN14 |
SM15 |
SO16 |
Rock type |
Mg |
Mg |
Mg |
Qd |
Qd |
Qd |
Qd |
Qd |
SiO2 |
49.37 |
49.03 |
49.21 |
48.24 |
48.01 |
48.66 |
48.31 |
47.81 |
TiO2 |
0.86 |
1.19 |
0.84 |
1.67 |
1.27 |
1.25 |
1.34 |
1.60 |
Al2O3 |
4.84 |
4.96 |
4.92 |
5.17 |
6.00 |
5.76 |
5.83 |
5.97 |
FeO* |
17.54 |
13.59 |
17.58 |
14.75 |
14.17 |
13.07 |
13.70 |
13.81 |
MnO |
0.53 |
0.24 |
0.52 |
0.46 |
0.41 |
0.23 |
0.22 |
0.22 |
MgO |
12.45 |
14.46 |
12.57 |
13.98 |
14.83 |
14.61 |
13.84 |
14.05 |
CaO |
11.33 |
11.63 |
11.49 |
11.80 |
12.02 |
12.70 |
12.92 |
12.91 |
Na2O |
1.02 |
1.21 |
1.06 |
1.20 |
1.21 |
1.27 |
1.30 |
1.39 |
K2O |
0.63 |
0.55 |
0.62 |
0.65 |
0.50 |
0.50 |
0.60 |
0.46 |
Cr2O3 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.02 |
0.00 |
0.02 |
0.00 |
0.03 |
Total |
98.55 |
96.86 |
98.80 |
97.93 |
98.41 |
98.06 |
98.05 |
98.24 |
Si |
7.18 |
7.17 |
7.15 |
7.03 |
6.91 |
7.08 |
7.10 |
7.00 |
Ti |
0.09 |
0.13 |
0.09 |
0.18 |
0.14 |
0.14 |
0.15 |
0.18 |
Al |
0.83 |
0.85 |
0.84 |
0.89 |
1.02 |
0.99 |
1.01 |
1.03 |
Fe |
2.13 |
1.21 |
2.14 |
1.80 |
1.71 |
1.59 |
1.68 |
1.69 |
Mn |
0.06 |
0.03 |
0.06 |
0.06 |
0.05 |
0.03 |
0.03 |
0.03 |
Mg |
2.70 |
3.15 |
2.72 |
3.04 |
3.18 |
3.17 |
3.03 |
3.07 |
Ca |
1.77 |
1.82 |
1.79 |
1.84 |
1.85 |
1.98 |
2.00 |
2.00 |
Na |
0.29 |
0.35 |
0.30 |
0.34 |
0.34 |
0.36 |
0.37 |
0.39 |
K |
0.12 |
0.10 |
0.11 |
0.12 |
0.09 |
0.09 |
0.11 |
0.09 |
(Ca+Na)B |
2.00 |
2.00 |
2.00 |
2.00 |
2.00 |
2.00 |
2.00 |
2.00 |
NaB |
0.23 |
0.18 |
0.21 |
0.16 |
0.15 |
0.02 |
0.00 |
0.00 |
Mg/Mg+Fe+2 |
0.65 |
0.72 |
0.65 |
0.71 |
0.77 |
0.69 |
0.64 |
0.66 |
جدول 2- دادههای تجزیة ریزکاو الکترونی بیوتیتها در گرانیتوییدهای سرمشک بههمراه فرمول ساختاری بهدستآمدة آنها برپایة 22 اتم اکسیژن (Gd: گرانودیوریت؛ Qd: کوارتزدیوریت؛ Mg: مونزوگرانیت)
Sample No. |
SE4 |
SF2 |
SBk4 |
SSA21 |
SKA32 |
SM15 |
Rock type |
Gd |
Gd |
Mg |
Mg |
Qd |
Qd |
SiO2 |
37.30 |
37.80 |
38.02 |
37.94 |
38.02 |
37.35 |
TiO2 |
4.10 |
4.34 |
4.42 |
4.31 |
4.42 |
4.35 |
Al2O3 |
13.27 |
13.42 |
13.01 |
13.18 |
12.89 |
13.18 |
FeO |
17.45 |
17.48 |
17.32 |
17.37 |
17.40 |
17.30 |
MnO |
0.22 |
0.19 |
0.24 |
0.20 |
0.24 |
0.19 |
MgO |
13.31 |
13.34 |
13.44 |
13.20 |
13.30 |
13.53 |
CaO |
0.02 |
0.02 |
0.03 |
0.01 |
0.09 |
0.04 |
Na2O |
0.10 |
0.12 |
0.13 |
0.12 |
0.17 |
0.10 |
K2O |
9.86 |
9.65 |
10.11 |
10.70 |
10.14 |
9.22 |
Total |
95.63 |
96.36 |
96.72 |
97.03 |
96.67 |
95.26 |
Si |
5.56 |
5.57 |
5.61 |
5.60 |
5.62 |
5.56 |
AlIV |
2.23 |
2.19 |
2.10 |
2.11 |
2.04 |
2.11 |
AlVI |
0.27 |
0.30 |
0.32 |
0.34 |
0.34 |
0.34 |
Ti |
0.46 |
0.48 |
0.49 |
0.48 |
0.49 |
0.49 |
Fe |
2.18 |
2.15 |
2.14 |
2.14 |
2.15 |
2.16 |
Mn |
0.03 |
0.02 |
0.03 |
0.03 |
0.03 |
0.02 |
Mg |
2.96 |
2.93 |
2.96 |
2.91 |
2.93 |
3.00 |
Ca |
0.00 |
0.00 |
0.01 |
0.00 |
0.01 |
0.01 |
Na |
0.03 |
0.03 |
0.04 |
0.03 |
0.05 |
0.03 |
K |
1.88 |
1.81 |
1.71 |
1.83 |
1.72 |
1.75 |
جدول 3- دادههای تجزیة ریزکاو الکترونی فلدسپارها در گرانیتوییدهای سرمشک بههمراه فرمول ساختاری بهدستآمدة آنها برپایة 8 اتم اکسیژن (Gd: گرانودیوریت؛ Qd: کوارتزدیوریت؛ Mg: مونزوگرانیت)
Sample No. |
SAL |
SAB |
SK3 |
SK4 |
SH5 |
SH6 |
SB5 |
SB2 |
SS1 |
SAk1 |
Rock type |
Gd |
Gd |
Gd |
Gd |
Gd |
Gd |
Gd |
Mg |
Mg |
Mg |
SiO2 |
61.26 |
61.69 |
61.77 |
61.80 |
61.75 |
71.04 |
70.85 |
62.78 |
61.80 |
61.50 |
TiO2 |
0.02 |
0.02 |
0.01 |
0.01 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.01 |
0.02 |
0.01 |
Al2O3 |
24.37 |
24.52 |
24.05 |
23.56 |
24.14 |
15.98 |
15.82 |
23.50 |
24.15 |
24.90 |
FeO |
0.18 |
0.18 |
0.22 |
0.19 |
0.13 |
0.10 |
0.10 |
0.16 |
0.16 |
0.22 |
MnO |
0.01 |
0.01 |
0.00 |
0.03 |
0.00 |
0.04 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.01 |
MgO |
0.01 |
0.00 |
0.08 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
CaO |
6.87 |
6.73 |
6.68 |
6.69 |
6.80 |
0.78 |
0.78 |
5.44 |
6.20 |
6.01 |
Na2O |
7.06 |
7.14 |
7.16 |
7.03 |
6.85 |
2.73 |
2.78 |
7.64 |
7.24 |
7.05 |
K2O |
0.60 |
0.52 |
0.40 |
0.51 |
0.39 |
9.64 |
9.85 |
0.75 |
0.70 |
0.50 |
Total |
100.38 |
100.81 |
100.37 |
99.82 |
100.06 |
100.31 |
100.18 |
100.28 |
100.27 |
100.20 |
Si |
2.44 |
2.45 |
2.46 |
2.48 |
2.47 |
2.83 |
2.83 |
2.50 |
2.46 |
2.46 |
Al |
1.30 |
1.30 |
1.28 |
1.26 |
1.29 |
0.85 |
0.84 |
1.25 |
1.28 |
1.33 |
Ti |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
Fe |
0.01 |
0.01 |
0.02 |
0.02 |
0.01 |
0.01 |
0.01 |
0.01 |
0.01 |
0.02 |
Mn |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
Mg |
0.00 |
0.00 |
0.01 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
Ca |
0.55 |
0.53 |
0.53 |
0.54 |
0.54 |
0.06 |
0.06 |
0.43 |
0.49 |
0.48 |
Na |
1.13 |
1.13 |
1.14 |
1.13 |
1.10 |
0.44 |
0.44 |
1.22 |
1.16 |
1.13 |
K |
0.09 |
0.08 |
0.06 |
0.08 |
0.06 |
1.54 |
1.57 |
0.12 |
0.11 |
0.08 |
Orthoclase |
5.36 |
4.74 |
3.65 |
4.70 |
3.70 |
75.55 |
75.65 |
6.73 |
6.34 |
4.77 |
Albite |
63.66 |
64.75 |
65.69 |
64.58 |
64.37 |
21.39 |
21.35 |
68.79 |
65.59 |
66.77 |
Anorthite |
30.98 |
30.50 |
30.66 |
30.72 |
31.93 |
3.06 |
3.00 |
24.48 |
28.06 |
28.46 |
جدول 3- ادامه
Sample No. |
SBk4 |
SSA21 |
SBA21 |
SCA12 |
SKA13 |
SN14 |
SM15 |
SO16 |
SCA12 |
SHA2 |
Rock type |
Mg |
Mg |
Mg |
Qd |
Qd |
Qd |
Qd |
Qd |
Qd |
Qd |
SiO2 |
62.14 |
63.02 |
70.56 |
61.22 |
61.77 |
60.55 |
60.91 |
61.43 |
61.76 |
71.24 |
TiO2 |
0.00 |
0.02 |
0.00 |
0.01 |
0.01 |
0.01 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
Al2O3 |
23.90 |
23.03 |
15.99 |
24.17 |
24.30 |
24.52 |
24.92 |
24.16 |
23.53 |
15.80 |
FeO |
0.15 |
0.21 |
0.10 |
0.20 |
0.25 |
0.17 |
0.17 |
0.21 |
0.20 |
0.10 |
MnO |
0.00 |
0.01 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.02 |
0.04 |
0.00 |
0.01 |
0.00 |
MgO |
0.01 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.02 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.01 |
0.00 |
CaO |
6.48 |
6.17 |
0.78 |
7.02 |
7.26 |
7.46 |
7.10 |
7.24 |
7.21 |
0.78 |
Na2O |
7.11 |
7.18 |
2.79 |
7.02 |
6.93 |
6.39 |
6.92 |
6.72 |
6.82 |
2.70 |
K2O |
0.45 |
0.67 |
9.89 |
0.38 |
0.40 |
0.42 |
0.39 |
0.67 |
0.70 |
9.60 |
Total |
100.24 |
100.31 |
100.11 |
100.02 |
100.94 |
99.54 |
100.45 |
100.43 |
100.24 |
100.22 |
Si |
2.48 |
2.51 |
2.82 |
2.45 |
2.45 |
2.43 |
2.43 |
2.45 |
2.44 |
2.84 |
Al |
1.27 |
1.22 |
0.85 |
1.29 |
1.28 |
1.31 |
1.32 |
1.28 |
1.29 |
0.84 |
Ti |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
Fe |
0.01 |
0.02 |
0.01 |
0.02 |
0.02 |
0.01 |
0.01 |
0.02 |
0.02 |
0.01 |
Mn |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
Mg |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
Ca |
0.52 |
0.49 |
0.06 |
0.56 |
0.58 |
0.60 |
0.57 |
0.58 |
0.57 |
0.06 |
Na |
1.14 |
1.15 |
0.45 |
1.12 |
1.10 |
1.03 |
1.10 |
1.07 |
1.08 |
0.43 |
K |
0.07 |
0.11 |
1.58 |
0.06 |
0.06 |
0.07 |
0.06 |
0.11 |
0.11 |
1.53 |
Orthoclase |
4.18 |
6.13 |
75.67 |
3.50 |
3.63 |
3.96 |
3.55 |
6.09 |
6.28 |
75.65 |
Albite |
65.84 |
65.65 |
21.35 |
64.34 |
63.24 |
60.65 |
63.76 |
61.01 |
61.29 |
21.28 |
Anorthite |
29.98 |
28.22 |
2.98 |
32.16 |
33.13 |
35.39 |
32.69 |
32.90 |
32.43 |
3.07 |
شیمی کانیها
آمفیبول: آمفیبول مهمترین کانی مافیک در سنگهای تودة نفوذی سرمشک است که برای ردهبندی آنها و نیز دیگر محاسبهها (مانند فشارسنجی و دماسنجی) آنالیز شده است (جدول 1). برپایة طبقه بندی Leake و همکاران (1997)، همة آمفیبولهای بررسیشده از گروه آمفیبولهای کلسیک هستند و همگی در زیرگروه منیزیو هورنبلند جای میگیرند (شکلهای 3- A و 3- B).
به باور Leake و همکاران (1997)، آمفیبولهای ماگمایی سیلیس کمتر از 3/7 درصدوزنی دارند؛ اما آمفیبولهایی با سیلیس بیشتر از 3/7 در پی فرایند سابسالیدوس پدید آمدهاند (Agemar et al., 1999; Chivas, 1982). مقدار سیلیس آمفیبولها در بازة 91/6 تا 18/7 است و به باور Leake و همکاران (1997)، این نکته نشانة آذرینبودن این بلورهاست. همچنین، آمفیبولهای آذرین و دگرگونی برپایة نمودار تغییرات Si دربرابر مجموع کاتیونهای Na+Ca+K از هم جدا میشوند (Sial et al., 1988). پس برپایة مقدار Na+Ca+K، نمونههای بررسیشده در محدوده آمفیبولهای پدیدآمده از تبلور ماگما جای گرفته و از آمفیبولهای پدیدآمده از فرایند دگرگونی جدا شدهاند (شکل 3- C).
بیوتیت: برای نامگذاری میکاها ردهبندیهای گوناگونی بهکار برده میشوند که ردهبندی پیشنهادیِ Spear (1984) یکی از آنهاست (شکل 4- A). Spear (1984) میکاها را برپایة مقادیر کاتیونی Al و Fe/Fe+Mg به چهار گروه آنیت، سیدروفیلیت، فلوگوپیت و ایستونیت ردهبندی کرده است. برپایة این ردهبندی، میکاهای بررسیشده با Fe/Fe+Mg>0.33 در محدوده بیوتیت جای میگیرند (شکل 4- A؛ جدول 2). همچنین، برای شناسایی بیوتیتهای اولیه از ثانویه نمودار سهتاییِ MgO- FeO+MnO- 10TiO2 (شکل 4- B) بهکار برده شد. برپایة این نمودار بیوتیتهای بررسیشده در گسترة بیوتیتهای ماگمایی یا اولیه جای میگیرند (شکل 4- B). بیوتیتهای منطقة سرمشک برپایة نمودار سهتایی Mg- (AlVI+Ti+Fe3+)- (Fe2++Mn) (شکل 4- C)، در گستره بیوتیتهای منیزیمدار جای گرفتهاند. این نکته در حقیقت پیامد تبلور اولیه اکسیدهای آهن در قالب مگنتیت و تیتانیم بهصورت تیتانیت است (Forster, 1960). حضور مجموعه کانیهای بیوتیت منیزیمدار، مگنتیت و تیتانیت نشاندهندة فوگاسیتة کمابیش بالای اکسیژن در ماگماست (Ishihara, 1977).
شکل 3- ردهبندی کلی آمفیبولهای تودة نفوذی سرمشک در: A) نمودار BCa+BNa دربرابر BNa؛ B) نمودار ردهبندی آمفیبولها (Leake et al., 1997)؛ C) جداسازی آمفیبولهای پدیدآمده از فرایند آذرین و آمفیبولهای پدیدآمده از دگرگونی (Sial et al., 1998)
شکل 4- ردهبندی میکاهای تودة سرمشک برپایة ترکیب شیمیایی آنها در: A) نمودار AlVIدربرابر Fe/Fe+Mg (Spear, 1984)؛ B) نمودار ردهبندی بیوتیتها به سه گروه بیوتیتهای اولیه، ثانویه و بیوتیتهای بازتبلوریافته (Nachit et al., 2005)؛ C) نمودار سهتایی Mg-(AlVI+Ti+Fe3+)-(Fe2++Mn) (Forster, 1960)
پلاژیوکلاز: پلاژیوکلاز فراوانترین کانی روشن در تودة نفوذی سرمشک است. ترکیب شیمیایی پلاژیوکلازها و پتاسیمفلدسپارها در جدول 3 آورده شده است. محاسبههای انجامشده نشان میدهند ترکیب سازندههای پایانی پلاژیوکلازها بهصورت An24-35، Or3.5-6.7 و Ab60-68و برای پتاسیمفلدسپارها بهصورت An2.98-3.07، Or75.55-75.67 و Ab21.28-21.39 است. این پلاژیوکلازها منطقهبندی ندارند و در نمودار سهتایی Ab-An-Or، همة پلاژیوکلازها در محدوده الیگوکلاز- آندزین و پتاسیمفلدسپارها در محدوده ارتوکلاز جای میگیرند (شکل 5).
شکل 5– ترکیب فلدسپارهای تودة نفوذی سرمشک در نمودار سهتایی Ab-An-Or (Deer et al., 1992)
بحث
شناسایی محیط تکتونوماگمایی و خاستگاه ماگما برپایة ترکیب آمفیبول و بیوتیت
به باور بسیاری از پژوهشگران (Chappell and White, 1993; Celemns and Wall, 1984) حضور آمفیبولهای کلسیک در سنگهای گرانیتوییدی نشانة اینست که این سنگها از گرانیتوییدهای نوع I هستند (Stein and Dietl, 2001)؛ زیرا مقدار CaO در گرانیتوییدهای نوع I بالاست و تبلور هورنبلند را بهدنبال دارد. ویژگی شیمیایی آمفیبولها برای شناخت محیطهای زمینساختی مختلف بهکار میرود. Coltorti و همکاران (2007) نمودار SiO2 دربرابرNa2O را برای تفکیک محیطهای فرورانش و میانصفحهای از هم پیشنهاد کردهاند. بر پایه آن، آمفیبولهای مربوط به فرورانش، Na2O کمتری نسبت به آمفیبولهای پهنههای میانصفحهای دارند (Coltorti et al., 2007)؛ ازاینرو، با توجه میانگین Na2O در آمفیبولهای منطقة سرمشک (27/1 درصدوزنی)، آمفیبولهای بررسیشده به محیط فرورانش تعلق دارند (شکل 6- A). همچنین، برای تعیین محیط پیدایش ماگمای سازنده بیوتیتها، ردهبندی پیشنهادیِ Abdel Rahman (1994) بهکار برده شد (شکلهای 6- B و 6- C). برپایة این ردهبندی، همة نمونههای بررسیشده در محدوده بیوتیتهای کالکآلکالن پهنههای فرورانش جای گرفتهاند.
شکل 6- A) ردهبندی تکتونوماگمایی آمفیبولها (Coltori et al., 2007) (آمفیبولهای فرورانش: S-Amph؛ آمفیبولهای میانصفحهای: I-Amph)؛ B، C) شناخت محیط پیدایش ماگمای سازندة بیوتیتها برپایة ردهبندی پیشنهادیِ Abdel Rahman (1994) در نمودار FeO دربرابر Al2O3و نمودار سهتایی MgO-FeO-Al2O3 (پهنه A: مناطق کششی؛ پهنه C: مناطق فرورانش؛ پهنه P: محیطهای برخوردی)
آمفیبولها در سری سابآلکالن نسبت به آمفیبولهای سری آلکالن، مقدار کمتری TiO2 دارند (معمولاً کمتر از 2/1 درصدوزنی) و در آمفیبولهایی که میزان 9 تا 14 درصدوزنی MgO دارند، مقدار TiO2 به نزدیک 5/3 درصدوزنی نیز میرسد. همچنین، آمفیبولهای سری سابآلکالن، میزان Al2O3 و Na2O کمتری نسبت به محیط آلکالن دارند (Molina et al., 2009). همانگونهکه در نمودارهای دو متغیرة Al2O3، MgO و Na2O دربرابر TiO2 نمایش داده شده است (شکلهای 7- A، 7- B و 7- C)، نمونههای بررسیشده با میانگین Na2O= 32/1، MgO=13/13، TiO2=12/1 و Al2O3=20/5 (برپایة درصدوزنی) در محدودة سابآلکالن جای گرفتهاند. ترکیب شیمیایی کانیهایی مانند آمفیبول نیز راهنمای خوبی برای شناسایی خاستگاه ماگما بهشمار میروند. با بهکارگیری فراوانی اکسیدهای تیتانیم و آلومینیم در آمفیبول، خاستگاههای پوستهای و گوشتهای از یکدیگر شناخته میشوند (Jiang and An, 1984).
شکل 7- شناسایی سری ماگمایی تودة گرانیتوییدی سرمشک برپایة ترکیب شیمیایی آمفیبول (Molina et al., 2009) در: A) نمودار TiO2 دربرابر Al2O3؛ B) نمودار TiO2 دربرابر MgO؛ C) نمودار TiO2 دربرابر Na2O؛ D) نمودار Al2O3 دربرابر TiO2 (Jiang and An, 1984)
برپایة نمودار درصدوزنی Al2O3 دربرابر TiO2، ترکیب آمفیبولها (میانگینِ TiO2= 12/1 و Al2O3-20/5 درصدوزنی) نشاندهندة دخالت ماگمای گوشتهای و ترکیبهای پوستهای در پیدایش آنهاست (شکل 7- D). همچنین، با بهبهکاربردن Mg# یا عدد منیزیمِ هورنبلند خاستگاه ماگمایی شناسایی میشود (Xie and Zhang, 1990)؛ بهگونهایکه اگر عدد منیزیم بیشتر از 7/0 باشد، ماگما خاستگاه گوشتهای دارد و کمتربودن آن از 5/0 نشانة خاستگاه پوستهای آن است. مقدارهای 7/0 تا 5/0 نشانة دخالت هر دو خاستگاه (پوستهای و گوشتهای) در پیدایش ماگماست (Xie and Zhang, 1990). در هورنبلندهای منطقة بررسیشده عدد منیزیم برابربا 54/0تا 72/0 است و نشاندهندة نقش هردو ماگمای پوستهای و گوشتهای و آمیختگی ترکیبهای آنها در پیدایش ماگماست.
زمیندما- فشارسنجی
کاربرد کانی آمفیبول و جفت کانیهای آمفیبول- پلاژیوکلاز در زمینة سنجش دما و فشار در سنگهای گرانیتی بهویژه در سنگهایِ سری کالکآلکالن، متداول است (Hollister et al., 1987; Moazzen and Droop, 2005)؛ زیرا آمفیبولها ساختار کانیشناسی و فرمول شیمیایی گسترده و متنوعی دارند و ازاینرو، در گسترهای از دما و فشار از 1 تا 23 کیلو بار و دمای 400 تا 1150 درجة سانتیگراد پایدار هستند (Stein and Dietl, 2001). گفتنی است برای بهکاربردن ترکیب آمفیبول در ارزیابی فشار و دما، همزیستی کانیهای کوارتز، پتاسیمفلدسپار، پلاژیوکلاز، هورنبلند، بیوتیت، تیتانیت و اکسیدهای آهن- تیتانیم (مگنتیت/ ایلمنیت) در سنگ بررسیشده ضروری است (Stein and Dietl, 2001). همچنین، در پلاژیوکلازی که با آمفیبول همزیست است باید میزان آنورتیت An25-An35 باشد. فوگاسیتة اکسیژن باید بالا باشد؛ زیرا فوگاسیتة کم اکسیژن، جایگیری Fe2+ در شبکه هورنبلند را آسان میکند و مقدار آلومینیم هورنبلند را افزایش میدهد. سنگ نیز باید از سیلیس اشباع باشد؛ زیرا مقدار آلومینیم آمفیبول بهطور مستقیم به مقدار سیلیس آن مربوط میشود (Stein and Dietl, 2001).
براورد فشار: به طور کلی روشهای فراوانی برای فشارسنجی آمفیبولها پیشنهاد شدهاند (Hammarstrom and Zen, 1986; Hollister et al., 1987; Schmidt, 1992; Johnson and Rutherford, 1989). همة این روشها برپایة مقدار Al در آمفیبولها است؛ زیرا مقدار Al در ساختار آمفیبول با تغییرات فشار رابطة مستقیم دارد (Schmidt, 1992). Hammarstrom و Zen (1986) نخستین کسانی بودند که وجود ارتباط میان مقدار آلومینیم کل در ساختار آمفیبول و فشاری را که آمفیبول در آن شرایط متبلور شده است را پیشنهاد کردند. میانگین فشارهای بهدستآمده برپایة رابطه بالا برای تودة نفوذی سرمشک برابربا 16/1 است (جدول 4). همچنین، در نمودار Al دربرابر Ti (هر دو در واحد فرمولی)، نمونهها در قلمرو آمفیبولهای فشار متوسط جای میگیرند (شکل 8- A). پژوهشهای پیشرفتهترِ Anderson و (1995) Smith نشان دادند عواملی مانند دما، جانشینی Ti در سایت تتراهدری، میزان جانشینی Fe+2 و فوگاسیتة اکسیژن بر مقدار Al تاثیر میگذارد و چهبسا فشار دروغین پدید آورد. ازاینرو، در هنگام بهکاربردن دادههای این نمودار باید احتیاط کرد. همچنین، برای اندازهگیری فشار از معادلة پیشنهادیِ Schmidt (1992) بهره گرفته شده است. میانگین فشار بهدستآمده برای تبلور هورنبلند در نمونههای بررسیشده برابربا 36/1کیلوبار است (Schmidt, 1992). همچنین، در نمودارهای پیشنهادیِ Schmidt (1992)، آمفیبولهای تودة بررسیشده در محدوده فشارِ 1 تا 2 کیلوبار متبلور شدهاند (شکل 8- B). سرانجام Anderson و Smith (1995)، با آمیختن معادلههای پیشنهادیِ Blundy و Holland (1990) و Schmidt (1992)، فرمول جدیدی برای محاسبه فشار پیشنهاد کردند. در این معادله، تاثیر دما و فشار بر میزان Al بهخوبی روشن است. مقدار Altotal معادل مجموع AlIV و AlVI و دما (T) برپایة درجة سانتیگراد و برپایة دماسنجی آمفیبول- پلاژیوکلاز پایهریزی شده است (Blundy and Holland, 1990). میانگین فشار بهدستآمده برای تبلور هورنبلند در نمونههای بررسیشده برابربا 14/1 کیلوبار براورد شده است. این رابطه کمترین خطا را نسبت به روشهای دیگر دارد. پس برپایة محاسبة فشار به روشهای گوناگون، آمفیبولها در توده بررسیشده در محدوده فشار 1 تا 2 کیلوبار متبلور شدهاند. دادههای بهدستآمده از فشارسنجیهای گوناگون نشاندهندة جایگزینی تودة نفوذی سرمشک در سطوح کمژرفای پوستهای است که این یافتهها با ویژگیهای سنگشناسی همخوانی دارد. افزونبراین، گمان میرود فنوکریستهای آمفیبول در تودة نفوذی سرمشک با بافت پورفیروییدی همانند آمفیبولهای در تودة نفوذی سرمشک با بافت گرانولار در فشار یکسانی متبلور شدهاند و در پایان به افقهای بالاتر صعود کردهاند. همچنین، برپایة چگالی سنگهای پوستهای gr/Cm3 65/2 (Helmy et al., 2004) و برپایة میانگین فشارهای بهدستآمده، تودة بررسیشده در ژرفای 8/5 کیلومتری سطح زمین پدید آمده است.
جدول 4- مقدار دما، فشار، فوگاسیتة اکسیژن و میزان آب بهدستآمده برپایة ترکیب شیمی کانیها در تودة گرانیتوییدی سرمشک
|
Pressure (Kb) |
Temperature (oC) |
Oxygen fugacity |
|
||||||
Rock- type |
1:P (±3Kbar) |
2:P(±0.6Kbar) |
3:P(±0.6Kbar) |
1:T(oC) |
2:T(oC) |
ƒO2 |
H2O |
|
||
Monzogranite |
0.98 |
1.5 |
0.49 |
650 |
651 |
-14.93 |
6.6 |
|
||
Monzogranite |
1.01 |
1.25 |
1.2 |
675 |
674 |
-16 |
6.9 |
|
||
Monzogranite |
1.22 |
0.94 |
0.96 |
686 |
680 |
-16.08 |
7.2 |
|
||
Granodiorite |
1.23 |
0.98 |
0.85 |
695 |
697 |
-15.43 |
6.5 |
|
||
Granodiorite |
1 |
1.3 |
1.2 |
690 |
695 |
-15.32 |
6.1 |
|
||
Granodiorite |
1.1 |
1.1 |
1.3 |
701 |
710 |
-15.43 |
6.2 |
|
||
Granodiorite |
1.24 |
1.57 |
1.1 |
712 |
700 |
-15.47 |
5.7 |
|
||
Granodiorite |
1.03 |
1.7 |
0.99 |
720 |
723 |
-15.36 |
6.4 |
|
||
Granodiorite |
1.14 |
1.56 |
1.32 |
721 |
718 |
-15 |
6.8 |
|
||
Granodiorite |
1.1 |
1.23 |
1.13 |
698 |
699 |
-15.94 |
5.8 |
|
||
Granodiorite |
1.15 |
1.76 |
1.21 |
721 |
723 |
-14.67 |
6.5 |
|
||
Quartz-diorite |
1.22 |
1.35 |
1.12 |
722 |
727 |
-14.75 |
5.8 |
|
||
Quartz-diorite |
1.28 |
0.99 |
1.45 |
735 |
739 |
-14.95 |
6.1 |
|
||
Quartz-diorite |
1.31 |
1.43 |
1.65 |
744 |
745 |
-14.8 |
5.8 |
|
||
Quartz-diorite |
1.25 |
1.9 |
1.24 |
748 |
747 |
-14.81 |
6.5 |
|
||
Quartz-diorite |
1.33 |
1.28 |
1.1 |
750 |
748 |
-14.6 |
5.9 |
|
||
1:P (±3Kbar)=5.03 Al total-3.92 (Hammarstrom and Zen, 1986) |
||||||||||
2:P(±0.6Kbar) =4.76 AlTotal -3.01 (Schmidt, 1992) |
||||||||||
3:P(±0.6Kbar)= -3.01+4.76 Al total- {[T oC -675] /85* {0.530 Al total + 0.005294[T (oC)-675]} (Anderson and Smith, 1995) |
||||||||||
1:T(oC): T (±311K) = 0.677P (Kbar)-48.98+YAb/0.0429-0.0083144Ln (Si-4)/ (8-Si)XAb plag (Holland and Blundy, 1994) |
||||||||||
2:T(oC) TioC)= (2816*Ti)+445 Ti>0.08 T(oC)= (980*Ti)+600 (Colombi, 1989) |
||||||||||
شکل 8- جایگاه آمفیبولهای سرمشک در: A) نمودار Al کل دربرابر Ti (در واحد فرمولی) (Hynes, 1982)؛ B) نمودار Al کل (در واحد فرمولی) دربرابر عدد آهن (Schmidt, 1992)
زمین دماسنجی: معمولاً پلاژیوکلازها و هورنبلندهای که در کنار یکدیگر هستند و شرایط تعادل در آنها برپا است برای دماسنجی بهکار میروند. استفاده از این جفت کانیها در سنگهای آذرین با حضور و بی حضور کوارتز امکانپذیر است. Holland و Blundy (1994) فرمولی را پیشنهاد کردند که در دماهای 400 تا 1000 درجة سانتیگراد و فشارهای 1 تا 15 کیلوبار بهکار برده میشود. دادههای بهدستآمده از دماسنجی با این روش در جدول 4 آورده شدهاند. این دماهای بهدستآمده با دماهای بهدستآمده از دماسنجی جفت آمفیبول- پلاژیوکلاز (محدوده دما در: مونزوگرانیتها برابربا 686- 650 درجة سانتیگراد؛ گرانودیوریتها برابربا 721- 690 درجة سانتیگراد؛ کوارتز دیوریت برابربا 750- 722 درجة سانتیگراد) ارزیابی شدهاند. Colombi (1989) دو حالت کلی را برای بهدستآوردن دمای تبلور هورنبلند پیشنهاد کرده است:
1) چنانچه a.p.f.u. Ti
2) چنانچه Ti>0.08 باشد، رابطه T(°C)=(980*Ti)+600 بهکار برده میشود.
در این روش دما مستقل از فشار محاسبه میشود. گفتنی است Ti در این رابطه نشاندهندة میزان کاتیونی آن در فرمول ساختاری آمفیبول است. از آنجاییکه میزان Ti>0.08 است، پس میزان دمای بهدستآمده برای کوارتزدیوریتها برابربا 748-727، برای گرانودیوریتها برابربا 723-695 و برای مونزوگرانیتها برابربا 680-651 بهدستآورده شده است (جدول 4). از آنجاییکه میزان تیتانیم در هورنبلند با افزایش دما افزایش پیدا میکند (Anderson and Smith, 1995)، از نمودار تغییرات مقدار تیتانیم دربرابر آلومینیم در واحد فرمولی آمفیبولها (Helz, 1973) دمای تبلور سنگهای سازندة منطقة سرمشک بهدست آورده شد (شکل 9- A).
براورد فوگاسیتة اکسیژن: فوگاسیتة اکسیژن عامل مؤثری برای کنترل فرایندهای ماگمایی است و بر توالی تبلور و نوع کانیهای تبلوریافته تاثیرگذار است. پژوهشگران با بررسی کاربرد فشارسنج آلومینیم در هورنبلند، تاثیر شاخصهایی مانند فوگاسیتة اکسیژن و دما بر مقدار فشار را دریافتهاند و بر این باورند که (Fe/Fe+2+Mg) در سیلیکاتهای مافیک و سنگ کل به فوگاسیتة اکسیژن در دمای ثابت وابسته است (Anderson and Smith, 1995; Scaillet and Evans, 1999).
در همین راستا، اگر در ساختار فرمولی آمفیبول این رابطهها برپا باشد:
Fe Total/ (FeTotal + Mg)> 0.3
AlIV>0.75
مقدار فوگاسیتة اکسیژن بهدستآوردنی میشود (Anderson and Smith, 1995). برپایةردهبندی Anderson و Smith (1995) اگر میزان (Fe/Fe2++Mg) برابربا صفر تا 6/0باشد نشاندهندة فوگاسیتة بالای اکسیژن است؛ اگر 6/0 تا 8/0 باشد فوگاسیتة اکسیژن حد واسط و اگر از 8/0 تا 1 باشد فوگاسیتة اکسیژن کم است. در آمفیبولهای بررسیشده، میزان Fe# برابربا 2/0تا 4/0 و نشاندهندة بالا بودن فوگاسیتة اکسیژن است؛ بهگونهایکه در نمودار Fe/(Fe2++Mg) دربرابر AlIV، آمفیبولهای بررسیشده در محدودة فوگاسیتة بالای اکسیژن جای میگیرند (شکل 9- B). ازآنجاییکه فوگاسیتة اکسیژن به شاخص Mg وابسته است، Ridolfi و همکاران (2010) با بهکارگیری ترکیب شیمیایی آمفیبول، به اندازهگیری فوگاسیتة اکسیژن با دقتی نزدیک به 2/0 تا 3/0 پرداختند. با بهکارگیری این روش، میانگین لگاریتم فوگاسیته در تودة نفوذی نزدیک به 22/15- بار بهدست آورده شد. این مقدار گویای فوگاسیتة بالای اکسیژن است (جدول 4).
شکل 9- ترکیب آمفیبولهای تودة گرانیتوییدی سرمشک در: A) نمودار Ti دربرابر AlIV (Helz, 1973) برای محاسبة تقریبی دمای پیدایش هورنبلندها؛ B) نمودار AlIV دربرابر Fe/(Fe2++Mg) (Anderson and Smith, 1995) برای ارزیابی فوگاسیتة اکسیژن
ارزیابی میزان آب: مهمترین عواملی که نوع آمفیبول در سنگ را کنترل میکنند، عبارتند از: دما، فشار، فوگاسیتة اکسیژن و در پایان، حضور مواد فرار (Papoutsa and Pe -piper, 2014). محتوی آب مذاب شیمی کانیهای آمفیبول در حال تبلور را کنترل میکند، به گونهایکه کاهش در غلظت آب در مادة مذاب چهبسا تبلور ترکیبهای سدیکتری را بهدنبال دارد (Ridolfi et al., 2010; Scaillet and Macdonald, 2003). به باور Scaillet و Macdonald (2003)، کاهش در میزان آب مذاب با افزایش محتوی فلوئور در بلورهای آمفیبول همراه است؛ بهگونهایکه سنگهای گرانیتوییدی با آمفیبولهای سدیک، مقدارهای بالاتری از فلوئور در مذاب خود دربرابر سنگهای گرانیتوییدی با بلورهای آمفیبول کلسیک دارند. این نکته نشان از رابطه وارونة این دو فاز دارد (Papoutsa and Pe-piper, 2014). در نمونههای سنگی بررسیشده، بلورهای بیوتیت نشان میدهند آمفیبولهای کلسیک از ماگمایی با مقدار آب بالا متبلور شدهاند (Papoutsa and Pe-piper, 2014). Ridolfi و همکاران (2010) ، رابطهای را پیشنهاد کردند که با بهکاربردن ترکیب شیمیایی منیزیوهورنبلند برپایة اندیس آلومینیم، میزان آب اندازهگیری میشود. با بهکارگیری این رابطه، میزان آب در سنگهای گرانیتوییدی منطقه نزدیک به 3/6 درصدوزنی براورد شده است (جدول 4). برپایة فراوانی آمفیبول در نمونههای منطقة سرمشک گمان میرود میزان آب بهدستآمده منطقی است و باید به یاد داشت میزان آب بهدستآمده با پیدایش این تودة نفوذی در پهنههای فرورانشی همخوانی دارد (Hamzehie, 2013). فوگاسیتة بالای اکسیژن در سنگهای منطقه، خاستگاه رسوبی برای ماگمای سازندة آنها را بهخوبی رد میکند. دادههای بهدستآمده از دما- فشار سنجی و فوگاسیتة اکسیژن توده سرمشک، همانند دادههای بهدستآمده از بررسی شیمی کانیها در تودههای نفوذی جبالبارز در جنوبخاوری شهرستان بم (Behpour et al., 2017)، منطقة قلعه یغمش (Fazeli et al., 2017)، نصرند (Sarjoughian et al., 2015)، نیاسر (Honarmand 2012)، کوه دم (Sarjoughian et al., 2012) و نطنز (Honarmand et al., 2009) در پهنة ماگمایی ارومیه- دختر هستند.
نتیجهگیری
تودة گرانیتوییدی سرمشک در بخش جنوبخاوری پهنة ماگمایی ارومیهدختر دربردارندة کانیهای روشن پلاژیوکلاز، ارتوکلاز و کوارتز و کانیهای تیره آمفیبول و بیوتیت است. برپایة تجزیههای نقطهای انجام شده، ترکیب پلاژیوکلاز با An24-35 از الیگوکلاز تا آندزین متغیر است. پتاسیمفلدسپار با Or75.55-75.67 از نوع ارتوکلاز است. آمفیبول در تودة بررسیشده کلسیک است و در زیرگروه منیزیوهورنبلند جای میگیرند که نشانة I بودن توده گرانیتوییدی سرمشک است. میکاهای منطقة سرمشک نیز از گروه بیوتیتهای منیزیمدار هستند. با کاربرد روشهای پیشنهادشده، میانگین فشار بهدستآمده برپایة محتوای Al در هورنبلند 1 تا 2 کیلوبار براورد شد. میانگین دمای تعادلی کانیهای هورنبلند- پلاژیوکلاز نیز 650 تا 750 درجة سانتیگراد ارزیابی شد. برپایة تجزیه کانیهای پلاژیوکلاز و آمفیبول، فوگاسیتة اکسیژن کمابیش بالا در هنگام تبلور تودة نفوذی سرمشک روشن است. دادههای بهدستآمده از فشارسنجیهای گوناگون نشاندهندة جایگزینی تودة نفوذی سرمشک در سطوح کمژرفای پوستهای است. این یافتهها با ویژگیهای سنگشناسی و بافتی (مانند: شکل تودهای و مرز ناگهانی سنگهای نفوذی سرمشک با سنگهای میزبان، بافتهای پورفیروییدی و گرانولار) تودة نفوذی سرمشک همخوانی دارند. افزونبراین، گمان میرود فنوکریستهای آمفیبول در تودة نفوذی سرمشک با بافت پورفیروییدی همانند آمفیبولهای در تودة نفوذی سرمشک با بافت گرانولار در فشار یکسانی متبلور شدهاند و در پایان به افقهای بالاتر صعود کردهاند. از سوی دیگر، با مقایسه دادههای فشار و دمای بهدستآمده برای تودههای نفوذی جبالبارز در جنوب خاور شهرستان بم، نصرند، منطقة قلعه یغمش، نیاسر، کوه دم و نطنز با دادههای تودة سرمشک، گمان میرود تودههای الیگوسن در پهنة ماگمایی ارومیه- دختر بیشتر در فشارهای کمتر از 3 کیلوبار جایگزین شدهاند. اگرچه، نتیجهگیری جامعتر در اینباره نیازمند بررسیهای فشار- دماسنجی بیشتر در دیگر تودههای الیگوسن، در پهنة ماگمایی ارومیه-دختر است.
سپاسگزاری
این پژوهش با حمایت مالی مجتمع مس سرچشمه رفسنجان به انجام رسیده است و از همکاری ارزندة آنها و همچنین، از جناب آقای مهندس حسین تقیزاده و جناب آقای مهندس مجید خسروجردی سپاسگزاری میشود.