Geology, petrography and geochemistry of volcanic rocks and granitoid intrusions in Churan gold and copper deposit (northeast Sirjan)

Document Type : Original Article

Authors

1 Department of Economic Geology, Tarbiat Modares University, Tehran, Iran

2 Department of Geology, Faculty of Basic Sciences, Tarbiat Modarres University, Tehran, Iran

3 Zarmesh Mining and Commercial Group, Tehran, Iran

Abstract

The Churan gold and copper deposit located 70 km northeast of Sirjan in the Dehaj-Sarduyeh structural subzone of the Urumieh -Dokhtar magmatic arc. Lithologically, the area mainly consists of the Middle Eocene volcanic rocks with dominant andesite to andesite-basalt crosscutting by the intrusive rocks and quartz dioritic to granodioritic dykes belonging to the Oligocene-Miocene time. The host granitoid rocks are classified as meta-aluminous I-type granitoid with high potassium calc-alkaline affinity dominated by plagioclase, biotite, hornblende, alkali feldspar, quartz and apatite, zircon, and opaque as accessory minerals. The rocks under study are characterized by large ion lithophile element (LILE) enrichment, high field strength element (HFSE) depletion, and high LREE/HREE ratios. On tectonomagmatic discrimination diagrams, the Churun granitoids are scattered on active continental margins to post-collisional fields. Mineralization occurred as gold and copper-bearing quartz vein and veinlets in the quartz diorite intrusive. Hydrothermal alterations associated with the mineralization contain silicification, sulfidation, tourmalinization, and sericitization. Ore mineral assemblages in the deposit consist of pyrite, arsenopyrite, chalcopyrite, bornite, sphalerite, galena, covellite, malachite, and iron hydroxides. The mineralization criteria as well as the spatial relationship between ore-bearing veins and alteration zones granite-granodiorite intrusion suggest that gold mineralization in the investigated area is related to granite-granodiorite emplacement and likely originated from those rocks.

Keywords

Main Subjects


کانسار چوران، در 70 کیلومتری شمال‌خاوری سیرجان و 20 کیلومتری شمال‌باختری معدن مس چهارگنبد جای دارد (شکل 1).

 


 

شکل 1- A) نقشة پهنه‌بندی ساختاری و زمین‏‌شناسی اصلی ایران (Stӧcklin and Nabavi, 1973) که در آن، جایگاه زیرپهنة دهج- ساردوییه را در کمان ماگمایی ارومیه- دختر نشان داده شده است؛ B) نقشة ساده‌شده زمین‌شناسی زیرپهنة دهج- ساردوییه در کرمان (Shafiei et al,. 2009) (جایگاه کانسار بررسی‌شده‏‌ با چهارگوش زردرنگ نشان داده‌شده است)

 

 

از دیدگاه پهنه‌بندی زمین‌شناسی ساختاری، کانسار طلا‏‌‏‌ی چوران در زیرپهنة دهج- ساردوییه (Dimitrijevic et al., 1973) و در کمان ماگمایی ارومیه- دختر (Stӧcklin and Nabavi, 1973) جای دارد. کمان ماگمایی ارومیه- دختر در ارتباط با فرورانش سنگ‌کره نئوتتیس به زیر ایران مرکزی و برخورد ورقه‌های عربستان و ایران پدید آمده است (Berberian and King, 1981; Stampfli et al., 2001; Agard et al., 2011) و میزبان مهم‌ترین کانه‌زایی‌های مس و طلای ایران به‌شمار می‌رود (Bazin and Hubner, 1969). برای نمونه، می‌توان کانسارهای مس- مولیبدن سرچشمه در استان کرمان (Shafiei, 2010)، مس- طلای دالی در استان مرکزی (Ayati et al., 2008)، مس (طلا- مولیبدن) کهنگ در باختر نایین (Harati, 2011)، طلای چاه‌زرد در استان یزد (Kouhestani et al., 2011)، طلای بزمان در استان سیستان و بلوچستان (Sholeh et al., 2016) نام برد.

سنگ‏‌های آتشفشانی و آذرین درونی رخنمون‌یافته در محدودة کانسار طلا و مس چوران، همانند بسیاری از بخش‏‌های کمان ماگمایی ارومیه- دختر، در پی رویداد کوهزایی زاگرس، در بازة زمانی ائوسن تا الیگوسن پدید آمده‏‌اند. این سنگ‏‌های آذرین، ارتباط فضایی و مکانی نزدیکی با کانه‏‌زایی‏‌های فلزی طلا و مس نشان می‏‌دهند. تا کنون بررسی‏‌های بسیاری روی کانه‏‌زایی‏‌های فلزی در بخش‏‌های گوناگون زیرپهنة دهج- ساردویه انجام شده‏‌ است؛ برای نمونه، بررسی‌های Dimitrijevic (1973)، Shahabpour و Kramers (1987)، Shahabpour (1992)، McInnes و همکاران (2003، 2005)، Aghazadeh و همکاران (2015)، Zarasvandi و همکاران (2015، 2018) و Asadi (2018) از این دسته هستند.

برپایة نقشة زمین‏‌شناسی 1:100000 ورقة چهارگنبد Khan Nazer, 1995))، واحدهای آتشفشانی در محدودة چوران، متشکل از توف و گدازه‏‌های ائوسن با ترکیب غالب تراکیت تا تراکی‌آندزیت و توده‏‌های آذرین درونی باترکیب کوارتز دیوریت هستند. اگرچه در محدودة چوران، ارتباط فضایی نزدیکی میان کانه‏‌زایی‏‌های طلا و مس و دگرسانی‏‌های همراه با برخی توده‏‌های آذرین درونی دیده می‏‌شود، اما تا کنون بررسی علمی دقیقی روی ویژگی‌های سنگ‏‌شناختی و زمین‌شیمیایی این توده‏‌های میزبان کانی‏‌سازی انجام نشده است. ازاین‌رو، در این پژوهش ویژگی‏‌های سنگ‌شناختی، زمین‏‌شیمیایی و پهنة زمین‏‌ساختی پیدایش ماگمایی سنگ‏‌های آتشفشانی و توده‏‌های آذرین درونی محدودة کانسار چوران بررسی شده‏‌اند. بدیهی است این بررسی‌ها در شناسایی وابستگی کانه‏‌زایی‏‌های طلا و مس محدودة چوران با توده‏‌های آذرین درونی اهمیت دارند. گفتنی است بیشتر فعالیت‏‌های اکتشافی در محدودة چوران (مانند تهیة نقشة زمین‏‌شناسی با مقیاس‏‌های 1:20000 و 1:1000، حفر ترانشه و مغزه‏‌گیری حفاری) را شرکت بارزگانی معدنی زرمش در سال 1392 ‏‌انجام داده است.

 

روش انجام پژوهش

این پژوهش شامل دو بخش بررسی‌های صحرایی و آزمایشگاهی است. بررسی‌های صحرایی شامل تهیه نقشة زمین‏‌شناسی با مقیاس 1:5000 (شکل 2)، همراه با برداشت نمونه‏‌های سنگی برای بررسی‏‌های آزمایشگاهی هستند. در این مرحله، هم‌زمان با تهیه نقشة زمین‏‌شناسی، بیشتر از 50 نمونه برداشت شدند که از میان آنها شمار 25 نمونه برای تهیة مقطع‌های نازک و بررسی‌های ‌سنگ‌نگاری برگزیده شدند.

پس از بررسی نمونه‏‌ها در مقیاس دستی و زیر میکروسکوپ، 14 نمونة معرف برای ارزیابی فراوانی عنصرهای اصلی، فرعی و کمیاب با دستگاه‏‌های ICP-MS وXRF جداسازی شدند. بـرای اکسـیدهای اصلی از XRF و برای عنصرهای اصلی، فرعی و کمیاب از روش و دستگاه ICP-MS بهره گرفته شد. نمونه‏‌های برگزیده دربردارندة 4 نمونـه از تودة کوارتزدیوریتی میزبان کانه‏‌زایی، دو نمونه از دایک‏‌های پورفیری،4 نمونه از واحدهای آتشفشانی و 4 از واحـد گرانیتی محدودة چوران بودند. برای آماده‏‌سازی، همة نمونه‏‌ها با سنگ‌شکن فکی تا قطر 5 میلیمتر خرد شدند. سپس برای انجام آنالیزهای ICP-MS، نمونه‏‌ها به آزمایشگاه موسسه زمین‌شیمی گوانگژو در کشور چین فرستاده شدند. بـرای پردازش و تحلیل داده‏‌های به‌دست‌آمده‌از آنالیز زمین‌شیمیایی عنصرهای اصلی، فرعی و کمیاب (جدول 1) نمونه‏‌ها و رسم نمودارها، از نرم‏‌افزارهای مختلف مانند Excel و GCDkit v.3.00 بهره گرفته شد.

 


 

شکل 2- A) نقشة زمین‏‌شناسی از محدودة کانسار چوران با مقیاس 1:5000؛ B) مقطع زمین‏‌شناسی از محدودة چوران (Shahabinejad, 2019)

 

جدول- 1 داده‏‌های تجزیه شیمیایی عنصرهای اصلی (برپایة درصدوزنی یا wt%) و عنصرهای کمیاب ( برپایة گرم در تن یا ppm) در واحدهای سنگی، توده‏‌های آذرین درونی و دایک‏‌ها در محدودة کانسار چوران (Eab: ولکانیک‌های آندزیت‌بازالتی، Qd: کوارتزدیوریت، Gd: گرانیت- گرانودیوریت؛ G-dy: دایک‌های گرانیتی)

Sample No.

302B

213V

322T

320

307A

311A

306

305

312

116

114

115

303A

321A

Rock Type

Eab

Eab

Eab

Eab

Qd

Qd

Qd

Qd

Gd

Gd

Gd

Gd

G-dy

G-dy

SiO2

49.56

51.69

52.6

51.19

62.46

63.09

64.51

58.06

74.44

73.71

72.5

73.82

73.86

72.94

TiO2

0.9

0.9

0.75

0.91

0.55

0.56

0.5

0.65

0.19

0.24

0.21

0.28

0.15

0.21

Al2O3

17.82

18.11

18.61

19.07

16.79

15.98

15.68

17.36

13

13.67

13.88

13.32

13.57

13.71

Fe2O3

11.1

10.06

9.14

10.68

5.77

6.13

4.95

7.85

1.89

2.34

1.96

1.86

1.77

2.38

MnO

0.16

0.23

0.2

0.18

0.07

0.13

0.05

0.09

0.02

0.02

0.03

0.02

0.02

0.06

MgO

5.42

5.03

4.01

4.36

2.54

2.5

2.02

3.14

0.23

0.2

0.43

0.27

0.25

0.44

CaO

8.39

9.07

5.09

5.9

5.32

4.68

4.12

5.74

0.88

1.24

0.4

0.96

0.57

1.46

Na2O

3.18

3.95

5.07

5.57

3.47

3.24

4.07

4.43

3.15

3.94

1.78

3.1

3.9

3.55

K2O

2.07

0.56

0.91

0.28

2.26

2.48

2.68

1.49

5.08

3.74

7.94

5.25

5.12

4.18

P2O5

0.25

0.22

0.12

0.11

0.14

0.12

0.12

0.14

0.04

0.06

0.07

0.06

0.04

0.05

LOI

1.26

0.71

2.76

1.62

0.67

1.14

1.41

0.79

0.39

0.56

0.9

0.71

0.69

1.1

Total

98.85

99.82

96.5

98.25

99.37

98.91

98.7

98.95

98.92

99.16

99.2

98.94

99.25

98.98

جدول 1- ادامه

Sample No.

302B

213V

322T

320

307A

311A

306

305

312

116

114

115

303A

321A

Rock Type

Eab

Eab

Eab

Eab

Qd

Qd

Qd

Qd

Gd

Gd

Gd

Gd

G-dy

G-dy

As

57.4

17.2

97.6

21.2

10.1

32.9

11.4

31.2

19.8

18.8

23.9

12.4

21

41.6

Be

1.33

0.79

0.49

0.51

0.94

0.92

1.05

0.9

1.41

1.43

0.88

1.22

1.03

1.53

Bi

0.7

0.32

1.33

0.11

0.09

0.81

0.45

0.52

0.52

0.18

0.39

0.18

0.23

0.18

Ca

6.4

6.21

3.43

4.05

3.62

3.13

2.88

4.05

0.68

0.94

0.3

0.71

0.42

1.08

Cd

0.07

0.08

0.24

0.26

0.05

0.06

0.08

0.04

0.12

0.05

0.04

0.06

0.03

0.08

Ga

18.5

18.5

19.4

17

18.3

17.6

17

19.1

14.1

13.8

14

14.1

12.3

14.3

Ge

0.08

0.08

0.08

0.08

0.1

0.1

<0.05

<0.05

0.07

0.07

0.07

0.08

0.08

0.08

Ho

0.75

0.75

0.6

0.69

0.76

0.73

0.87

0.84

0.49

0.36

0.38

0.47

0.26

0.41

In

0.098

0.073

0.058

0.055

0.031

0.059

0.061

0.048

0.018

0.013

0.017

0.026

0.007

0.016

Li

11.1

7

15.4

18.7

12.2

15.4

13.6

16.7

6.4

8.7

8.7

8.8

5.7

8.9

Mo

0.38

0.38

0.36

0.24

0.62

0.64

1.63

0.32

0.67

0.98

0.44

0.65

0.75

0.35

S

0.02

0.01

0.01

0.01

<0.01

0.01

0.02

0.01

0.01

0.01

0.01

0.01

<0.01

0.01

Sb

6.87

1.13

1.83

1.76

0.75

1.01

1.03

2.91

1.89

0.74

0.94

2.32

0.59

0.76

Sn

1.6

1.4

0.8

0.9

1.5

2.4

1.6

1.2

0.9

1

1.1

0.9

0.8

1.5

Te

<0.05

<0.05

<0.05

<0.05

<0.05

<0.05

<0.05

<0.05

<0.05

<0.05

<0.05

<0.05

<0.05

<0.05

Ti

0.577

0.518

0.441

0.508

0.306

0.326

0.276

0.382

0.124

0.156

0.131

0.178

0.096

0.13

Tl

0.31

0.1

0.22

0.07

0.34

0.55

0.25

0.15

0.65

0.35

0.81

0.57

0.68

0.62

W

1.1

0.7

0.9

0.7

0.8

2.2

1.6

1.2

1.1

2.1

1.6

0.8

1.9

1.1

Se

<1

<1

<1

<1

<1

<1

<1

<1

<1

<1

<1

<1

<1

<1

Sc

30.6

26

21.4

33.1

13.9

13.6

12.3

16.2

3.4

4

3.2

4.9

2.1

3.5

V

308

275

228

289

137

133

112

183

19

38

29

33

28

26

Cr

63

49

10

23

13

14

14

9

10

20

16

9

7

6

Co

33.1

26.6

26.3

25.3

15.3

14.3

8.6

18

2.6

1.6

1.9

3

2.6

3.4

Ni

26.7

16.5

8.8

8.8

11.4

7.1

5.5

6

1.5

1.8

1.6

1.6

1.5

3.9

Cu

33.8

15

45.2

17.8

7.3

50.7

8.4

12.9

24.2

23.9

69.9

97

10.8

39.1

Zn

86

92

260

139

25

57

26

36

135

30

36

38

25

215

Rb

63.1

19.2

24.8

9.9

79.8

102

77.1

46.2

111.5

65.7

209

130

121

110.5

Sr

540

423

384

398

424

336

291

348

152

177

113.5

156.5

136

273

Y

20.2

20.3

15.2

18.5

21.7

20.8

24.8

22.5

14.6

9.7

10.4

13.3

7.5

13.2

Zr

61

73

53

37

153

159

158

108

147

158

106

182

94

155

Nb

2.6

3

1.3

1.1

4

4.7

4.3

3.1

6.8

5.4

4.6

5.5

4.5

5.8

Cs

4.54

2.11

2.72

4.04

5.38

4.81

2.23

1.92

2.55

1.81

3.51

2.43

8.58

9.46

Ba

777

140

192.5

105

631

538

741

479

916

1040

1385

974

958

885

Pb

570

54.1

16.3

61.3

10.5

17.2

21.9

12.1

23.7

33

29.3

35.2

8.7

83.4

La

11.7

12

5.5

4.6

20

19.8

20

13.2

28.1

29.9

18

41.9

18.8

24.4

Ce

25.4

26.7

13.4

11.3

42

40

42.9

29

50.6

52.7

31.8

70.4

32.2

42.2

Pr

3.25

3.4

1.76

1.67

4.93

4.69

5.33

3.6

5.04

5.28

3.04

6.8

3.01

4.26

Nd

14

14.7

8.6

7.9

19

18

20.9

15

16.1

17.3

10.3

21.4

9.4

13.6

Sm

3.6

3.58

2.16

2.55

4.07

3.73

4.72

3.58

2.71

2.92

1.98

3.41

1.55

2.25

Eu

1.23

1.21

0.84

0.89

0.99

1.04

1.09

1.06

0.44

0.52

0.45

0.59

0.38

0.44

Gd

3.92

3.94

2.67

3.02

3.82

3.54

4.45

4.13

2.28

2.15

1.69

2.46

1.21

1.93

Tb

0.64

0.66

0.44

0.55

0.63

0.63

0.71

0.67

0.35

0.3

0.27

0.37

0.19

0.3

Dy

3.72

3.66

2.71

3.35

3.81

3.55

4.25

3.84

2.16

1.71

1.69

2.26

1.2

1.9

Er

2.08

2.18

1.63

2.02

2.36

2.18

2.52

2.34

1.56

1.12

1.13

1.38

0.8

1.4

Tm

0.34

0.32

0.25

0.31

0.34

0.32

0.39

0.36

0.25

0.18

0.18

0.22

0.13

0.23

Yb

2.22

1.92

1.6

1.99

2.12

2.26

2.53

2.4

1.75

1.33

1.3

1.52

1.07

1.67

Lu

0.32

0.32

0.27

0.3

0.36

0.35

0.39

0.38

0.31

0.24

0.25

0.27

0.19

0.3

Hf

1.7

2.1

1.5

1.2

4.3

4.3

4.5

3.1

4.4

4.3

3

4.8

2.5

4.2

Ta

0.19

0.19

0.1

0.09

0.33

0.4

0.39

0.28

0.68

0.6

0.47

0.54

0.51

0.59

Th

2.48

4.41

0.81

0.52

6.43

7.96

8.37

3.35

23

21.7

11.45

18.05

14.2

18.7

U

1.35

0.5

0.29

0.21

1.31

1.8

2.31

1.29

2.42

1.38

1.87

2.11

1.69

3.89


 

 

زمین‏‌شناسی و سنگ‌نگاری

برپایة نقشهة زمین‏‌شناسی با مقیاس 1:5000 (شکل‏‌ 2)، واحدهای سنگی برونزدیافته در این محدوده از قدیم به جدید (شکل 3) شامل گدازه‏‌های بازالتی- آندزیت‌بازالتی (Eab)، گدازه‏‌های آندزیتی (Ean)، نهشته‏‌های آتشفشانی پلیوسن (PLIt) هستند که با توده‏‌ها و دایک‏‌های گرانیتوییدی با سن‏‌های میوسن و الیگوسن قطع ‌شده‌اند.

در ادامه، زمین‏‌شناسی و ویژگی‏‌های سنگ‌شناختی واحدهای آتشفشانی و آذرین درونی در محدودة چوران، برپایة نقشة زمین‏‌شناسی با مقیاس 1:5000 توصیف می‏‌شوند.

 

 

 

شکل 3- ستون چینه‏‌ای از محدودة کانسار چوران که ارتباط واحدهای زمین‏‌شناسی در محدودة چوران را نشان می‏‌دهد (توالی واحدهای سنگی برپایة نقشة 1:100000 رسم شده است) (برگرفته از Shafiei، 2010)

 


واحد بازالتی- آندزیت‌بازالتی ( Eab)

رخنمون‌های این واحد سنگی، به‌صورت گسترده در بخش‌های جنوبی و همچنین، شمال‏باختری محدودة کانسار دیده می‌شوند (شکل 2). این واحد به‏‌صورت گدازه‏‌های توده‏‌ای و گاه لایه‏‌های ضخیم برونزد دارد. سنگ‏‌شناسی شاخص آن ترکیبی از پیروکسن آندزیت، بازالت و آندزیت‌بازالت است که با میان لایه‌های کم ضخامتی از توف برش‌های با ترکیب تراکی‌آندزیتی- آندزیتی همراه ‌شده است. رنگ هوازدة این گدازه‌ها قهوه‌ای و سبز روشن و رنگ سطح شکسته آنها خاکستری تیره است و از کانی‌های پلاژیوکلاز، پیروکسن و گاهی آمفیبول (هورنبلند) در زمینه‏‌ای ریزبلور شیشه‏‌ای تیره رنگ ساخته شده‌اند. توده‏‌های آذرین درونیِ کوارتزدیوریت و گرانودیوریتی در این واحد تزریق شده‏‌اند (شکل 4). همچنین، این واحد در بخش‌های مختلف با دایک‏‌های گرانودیوریتی قطع‌ شده است. اگرچه در این واحد کانی‏‌سازی فلزی دیده نمی‏‌شود، اما در راستای برخی گسل‏‌ و شکستگی‏‌ها، رخداد دگرسانی‏‌های آرژیلی و پروپیلیتی دیده می‏‌شود.

در بررسی مقطع‌های نازک، آندزیت‌بازالت‏‌ها بافت پورفیری دارند و از دو بخش فنوکریست (نزدیک به ۶۰ درصد از سطح مقطع) و زمینه (نزدیک به ۴۰ درصد از سطح مقطع) ساخته شده‏‌اند. فنوکریست‏‌ها شامل پلاژیوکلاز با ترکیب آندزین تا لابرادوریت، پیروکسن از نوع کلینوپیروکسن (بیشتر اوژیت)، مقدار کمی هورنبلند و کانی‏‌های کدر هستند. این کانی‌ها در پی فرایندهای گرمابی به دگرسانی شدیدِ کلریتی و اپیدوتی دچار شده‌اند (شکل 5).

 

 

 

شکل 4- A) نمایی از واحدهای سنگی در محدودة کانسار چوران (دید رو به شمال‌باختری)؛ B) نمایی نزدیک‌تر از واحد سنگی Eab که به رنگ سبز رخنمون دارد و کمابیش با دگرسانی پروپیلیتی همراه شده است؛ C) نمایی از واحد آتشفشانی آندزیت- بازالتی (Eab)؛ D) نمایی نزدیک‌تر از گدازه‌های آندزیت- بازالتی (Eab: گدازه بازالتی- آندزیت‌بازالتی، Qd: تودة کوارتزدیوریتی، Gd: تودة گرانودیوریتی)

 

 

شکل 5- A، B) تصویر میکروسکوپی از واحد بازالتی- آندزیت‌بازالتی با بلورهای نیمه‌شکل‏‌دار تا شکل‏‌دار پلاژیوکلاز در زمینه‌ای از میکرولیت‏‌های پلاژیوکلاز با دگرسانی شدیداً کلریتی و اپیدوتی‌شده (تصویرها در نور عبوری با نیکول‏‌های متقاطع (XPL) هستند؛ نام‏‌ اختصاری کانی‏‌ها از Whitney و Evans (2010))


 

 

واحد آندزیتی (Ean)

این واحد شامل توالی ستبری از گدازه‌های آندزیتی ضخیم‌لایه تا بی‌لایه‌بندی به رنگ سبز تا خاکستری است که در بخش‌ شمالی کانسار رخنمون دارد و معمولاً با گدازه‏‌های بازالتی- آندزیت‌بازالتی (واحد Eab) مرز گسلی دارد (شکل 2). در مقیاس نمونة دستی، گدازه‏‌ها به رنگ خاکستری تیره تا سبز و با ساخت بادامکی هستند و حفره‌های آن با کلسیت، زئولیت و کلریت پرشده‏‌اند. این واحد بیشتر سالم و دگرسان‌نشده است؛ اما در بخش‏‌هایی از آن، نشانه‌هایی از دگرسانی ضعیف شامل کلریتی‌شدن، سریسیتی‌شدن و سیلیسی‌شدن دیده می‏‌شوند. بافت غالب در این سنگ پورفیری با زمینة شیشه‏‌ای است. فنوکریست‏‌ها بیشتر شامل پلاژیوکلاز با ترکیب آندزین، کلینوپیروکسن با ترکیب اوژیت، درصد کمی کانی‌های کدر و کوارتز هستند. پلاژیوکلاز فراوان‏‌ترین کانی سازندة آندزیت‏‌هاست و ۶۵ تا ۷۰ درصد فنوکریست‏‌های سطح مقطع را دربر گرفته است. بیشتر پلاژیوکلازها سالم هستند و گاه اندکی سریسیتی شده‏‌اند. جایگزین‌شدن پلاژیوکلازها با اپیدوت و کلریت که کانی‏‌های شاخص دگرسانی پروپیلیتی هستند، نسبت به گدازه‏‌های آندزیت‌بازالتی (واحدEab) کمتر رخ داده است.

 

نهشته‏‌های آتشفشانی پلیوسن (واحد PIIt)

این واحد مجموعه‌ای دانه‌ریز از پومیس، خاکستری‌های آتشفشانی، لاهار و گل آتشفشانی به‌همراه کنگلومرا و برش است که با توپوگرافی کمابیش هموار و مسطح و با رنگ عمومی کرم، زرد و قرمز در بخش‏‌های میانی و شمال‌خاوری محدودة چوران رخنمون دارد. بزرگی تکه سنگ‌هایِ این سری آذرآواری از سانتیمتر تا 3/0 متر متغیر است و بیشترشان از قطعات گدازه‏‌های داسیتی- آندزینی و قطعات دگرسان با سیمان‌شدگی بسیار ضعیف ساخته شده‏‌اند. ناپایداری این سری سنگ‌ها دربرابر پدیده فرسایش، باعث شده تا قلمروی آنها ریخت تپ ماهوری پیدا کند.

 

تودة دیوریت- کوارتزدیوریت (Qd)

جایگیری تودة آذرین درونی با ترکیب دیوریت- کوارتزدیوریت، از بارزترین نمودهای ماگماتیسم در محدودة چوران به‌شمار می‏‌رود. این توده با راستای غالب شمال‌خاوری- جنوب‌باختری تا خاوری- باختری و با رنگ رخنمون خاکستری تیره، گسترش چشمگیری در بخش‏‌های میانی و جنوب‏خاوری محدودة چوران دارد و سنگ میزبان اصلی کانه‌زایی در کانسار چوران است (شکل‌های 6- A و 6- B). ترکیب سنگ‏‌شناسی این توده بیشتر کوارتزدیوریت و دیوریت است؛ اما در بخش‏‌های حاشیه‌ای به گرانودیوریت تا مونزونیت نیز گراییده است. بافت آن عموماً متوسط تا درشت‌دانه (گرانولار) است؛ هرچند در برخی بخش‌ها نشانه‌هایی از بافت پورفیری نیز دیده می‌شود. بیشتر کانی‌های سازندة سنگ شامل فلدسپار (پلاژیوکلاز)، کوارتز، بیوتیت و هورنبلند هستند (شکل 7). از دیگر ویژگی‌های این تودة گرانیتوییدی، حضور انکلاوهایی کروی و بیضوی‌شکل از جنس دیوریت است (شکل 6- C). در پی دگرسانی کوارتز- سریسیت، کانی‌های پلاژیوکلاز و مافیک با سریسیت، کوارتز، کلریت و کانی‌های کدر جایگزین شده‌اند. در بخش‌های ژرف، دگرسانی اصلی تودة پتاسیک است و باحضور کانی‌های ثانویة بیوتیت، پتاسیم‌فلدسپار و کلریت در سنگ شناخته می‌شود (Shahabinejad, 2019). برپایة بررسی‌های میکروسکوپی، این توده در زیر میکروسکوپ، بافت گرانولار، اینترگرانولار و گاهی پویی‌کیلیتیک است که از درشت بلورهای شکل‏‌دار پلاژیوکلاز، آمفیبول، کوارتز، آلکالی‌فلدسپار و بیوتیت ساخته شده است. زیرکن، اسفن، آپاتیت، روتیل، کانی‏‌های کدر و کلینوپیروکسن از کانی‌های فرعی هستند و سریسیت، کلریت، تورمالین، اپیدوت و اکتینولیت نیز از کانی‌های ثانویه به‌شمار می‌روند (شکل 7).

 

 

 

شکل 6- تصویرهایی از تودة دیوریتی- کوارتزدیوریت میزبان کانه‏‌زایی کانسار چوران. A) نمایی از رخنمون تودة کوارتزدیوریتی که در واحدهای آتشفشانی نفوذ کرده و در موقعیت کانی‏‌سازی با دگرسانی گرمابی همراه است (دید رو به شمال‌خاوری)؛ B) نمایی نزدیک از رخنمون تودة کوارتزدیوریتی سالم (دگرسان‌نشده، دید رو به جنوب)؛ C) تصویری از وجود انکلاو میفیک‏‌ در تودة کوارتزدیوریتی (Ean: آندزیت‌بازالت؛ Qd: کوارتزدیوریت؛ PIIt: نهشته‏‌های آتشفشانی پلیوسن)

 

شکل 7- تصویرهای میکروسکوپی (در نور عبوری با نیکول‏‌های متقاطع یا XPL) از تودة دیوریت- کوارتز دیوریت. A) بافت گرانولار در تودة کوارتزدیوریت با فنوکریست‏‌های پلاژیوکلاز با ماکل‏‌های پلی‌سینتیک و کارلسباد، آمفیبول، بیوتیت و کوارتز؛ B) منطقه‏‌بندی مشخص در پلاژیوکلاز؛ C) بلورکلینوپیروکسن (اوژیت) در مرکز تصویر که ماکل دوتایی نشان می‌دهد و با پلاژیوکلازها دربر گرفته شده است (نام‏‌ اختصاری کانی‏‌ها از: (Whitney and Evans (2010)

 

 

کانی‏‌سازی طلا و مس در کانسار به‏‌صورت مجموعه‏‌ای از رگه و رگچه‏‌های کوارتزی با راستای عمومی شمال‌خاوری- جنوب‏‌باختری و آرایش غالب صفحه‏‌ای دیده می‏‌شود که در همراهی با دگرسانی‏‌های گرمابی در تودة کوارتزدیوریتی رخ داده است (شکل‌های 8- A، 8- B و 8- E). کانی‏‌سازی در محدودة چوران دربردارندة چندین رگة کوارتزی سفیدرنگ با ضخامت‏‌های کمتر از 2 متر درون تودة کوارتزدیوریتی است. تودة گرانودیوریتی- کوارتزیوریتی میزبان رگه و رگچه‏‌‌های کوارتز- سولفیدی طلا و مس دار، با هاله‌های دگرسانی از انواع سیلیسی، سریسیتی، سولفیدی و تورمالینی در اطراف این رگه‌ها همراه است (شکل‌های 8- C، 8- D و 8- F).


 

 

شکل 8- تصویرهایی از رخنمون رگه‌های کوارتز- سولفید‌دار در محدودة کانسار چوران. A) رگة اصلی طلا و مس‏‌دار که در تودة کوارتزدیوریت رخنمون دارد؛ B) نمایی نزدیک از رگة اصلی کانه‌دار (2) که نشان می‌دهد این رگه با دگرسانی کوارتز- تورمالین (1) همراهی می‏‌شوند؛ C، D) تصویرهای دیگری از رگه‌های کانه‏‌دار رخنمون‌یافته با راستای شمال‌خاوری- جنوب‌باختری که تودة کوارتزدیوریتی را قطع کرده‏‌اند؛ E) رخنمونی از رگة اصلی کانه‌دار کانسار با درازای بیشتر از 900 متر درون تودة کوارتزدیوریت؛ F) نمایی نزدیک‌تر از رگه‌های کوارتز- سولفیدار که در پی فرایندهای سوپرژن با کانی‌های اکسیدی جایگزین ‌شده‌اند.


 

 

پهنای هاله‌های دگرسانی یادشده از چند سانتیمتر تا 3 متر متغیر است. با توجه به دادة به‌دست‌آمده از تجزیة XRD، تورمالین‏‌های پدیدآمده در کانسار چوران از نوع منیزیم‌دار یا دراویت (Dravite) هستند. این تورمالین‌ها در نمونة دستی قهوه‏‌ای تا سیاه‌رنگ هستند، ‌افزون‌بر دراویت، تورمالین‏‌های آهن‏‌دار سیاه‌رنگ نیز دیده می‌شوند که شورلیت یا شورل (Schorl) نام دارند. فراوانی کانی‌های سولفیدی در این رگه‌ها، عموماً از 5 درصد کمتر است. پیریت، آرسنوپیریت، کالکوپیریت، گالن، بورنیت و اسفالریت از شمار کانی‌های سولفیدی و کوولیت، مالاکیت، آزوریت و هیدروکسیدهای ثانویه آهن از کانه‌های ثانویه هستند (Shahabinejad, 2019).

 

تودة گرانیتی- گرانودیوریتی (gd)

 این توده در حاشیة شمالی و جنوبی تودة دیوریت- کوارتزدیوریتی (Qd) نفوذ کرده است (شکل 2). تودة یادشده در نمونه‏‌دستی بافت گرانولار دارد و ترکیب سنگ‌شناسی آن از گرانیت تا گرانودیوریت متغیر است. درشت‌بلورها بیشتر دربردارندة بلورهای پلاژیوکلاز و کوارتز به‌همراه میزان کمتری از پتاسیم‌فلدسپار، بیوتیت و پلاژیوکلاز هستند که در زمینه‌ای از کانی‌های ریزبلور دیده می‌شوند. در بررسی‌های صحرایی و مغزه‌های حفاری، نشانه‌های کانه‏‌زایی در این توده دیده نشد؛ اما بیشتر رخنمون‌های گرانیتی به دگرسانی پتاسیک و سریسیتی و گاه پیریتی دچار شده‏‌اند. همچنین، حضور ترکیب‌های اکسیدی پدیدآمده از هوازدگی و اکسایش کانه‏‌های سولفیدی، رخنمون‏‌های دگرسان‌شده (سولفیدی) از این توده را به رنگ‏‌های قهوه‌ای تا کرم درآورده است. گرانیت‌ها در نمونة دستی به رنگ سفید مایل به‌صورتی هستند و بلورهای کوارتز و فلدسپار در نمونه‌ها به‌خوبی دیده می‌شوند. کوارتز، پتاسیم‌فلدسپار (ارتوکلاز)، پلاژیوکلاز، هورنبلند و بیوتیت از کانی‌های اصلی آنها به‌شمار می‌روند و مجموعاً بیشتر از ۹۵ درصدحجمی سنگ را دربر گرفته‌اند. اسفن، زیرکن، مسکوویت (سریسیت) و کانی‌های تیره از کانی‌های فرعی هستند که کمتر از ۵ درصد سطح سنگ را دربر گرفته‌اند. بافت‌های گرانولار (همسان‏‌دانه)، آنتی‌راپاکیوی، پویی‌کیلیتیک و پورفیریتیک از مهم‌ترین بافت‌های دیده‌شده در این نوع از توده‏‌ها هستند (شکل 9).

 

واحد برش مونو- پلی‌میکتیک

برش‏‌های یادشده در رخنمونی با ابعاد نزدیک به 300 در 200 مترمربع، تودة دیوریت- کوارتزدیوریتی (Qd) که میزبان کانی‏‌سازی است را قطع کرده‌اند (شکل 2). این برش از انواع غنی از خرده‌سنگ تا غنی از زمینه متغیر است و زمینه‌ای ریزبلور (ماسه‌ای) دارد. خرده‌سنگ‌ها به‌طورمعمول زاویه‌دار و تا اندازه‌ای گردشده هستند (شکل 10- A). بیشتر خرده‌سنگ‌ها اندازه‌ای کمتر از 5 میلیمتر دارند؛، اما گاه خرده‌سنگ‌هایی با اندازة بزرگ‌تر نیز یافت می‌شوند. در زیر میکروسکوپ، زمینة برش یادشده از اجزای ریزدانه با ترکیبی مشابه با ترکیب خرده‌سنگ‌ها ساخته شده و به‌شدت سریسیتی و سیلیسی ‌شده است. زمینه از پودر سنگ، قطعات کانی کوارتز و فلدسپار ساخته شده است (شکل‌های 10- A و 10- C). این برش ناشی از جایگیری تودة گرانیت- گرانودیوریت در بخش مرکزی محدودة چوران است. در حقیقت، هنگام تبلور تودة گرانیتی، انحلال مواد فرار فشار سیال‌های گرمابی را بالا برده است و در پی آن، آزادشدن فشار هیدروستاتیک برش ماگمایی‏‌- گرمابی را پدید آورده است (Carman, 1994). برش ماگمایی- گرمابی که بیشتر در کانسارهای پورفیری دیده می‏‌شود (Burnham, 1979, 1985; Burnham and Ohmoto, 1980)، در کانسار چوران گسترش چندانی ندارد و نشانه‌هایی از آن تنها به‌صورت کلاست‏‌های برشی درون تودة کوارتزدیوریتی دیده می‌شوند. این کلاست‏‌های برشی، پلی‌میکتیک و به‌صورت ضعیف پیریتی هستند و دچار دگرسانی سریسیتی شده‌اند.

 

 

 

شکل 9- A) رخنمون صحرایی از تودة گرانیتی؛ B) تصویری از این توده درون ترانشه‏‌های اکتشافی که تودة کوارتزدیوریتی را قطع کرده است؛ C) تصویری از نمونة صحرایی تودة گرانیتی با حجم بالای کانی‌های فلدسپار؛ D) وجود انکلاوهای از تودة کوارتزدیوریت درون تودة گرانیتی؛ E، F) تصویر میکروسکوپی PPL و XPl از کانی‌های آلکالی‌فلدسپار، کوارتز و بیوتیت با بافت گرانولار (نام‏‌ اختصاری کانی‏‌ها از: Whitney و Evans (2010)؛ Gd: گرانودیوریت؛ Qd: کوارتزدیوریت)

 

شکل 10- A) تصویرهایی از نمونه صحرایی برش مونو- پلی‌میکتیک که وجود قطعات نیمه‌زاویه‌دار تا گردشده (Rock fragment) در سیمانی از جنس قطعات سنگی (Mixture rock) را نشان می‌دهند؛ B) تصویری از زمینة برش که بیشتر از کوارتز و آلکالی‌فلدسپارهایی ساخته شده است و خرده‏‌ سنگ‏‌ها را دربر گرفته‏‌اند؛ C) تصویر میکروسکوپی (نور عبوری با نیکول‏‌های متقاطع یا XPL) از مرز مشخص قطعه‌سنگی دیوریتی با زمینه از کوارتز و آلکالی‌فلدسپار (نام‏‌ اختصاری کانی‏‌ها از: (Whitney and Evans (2010)


 

 

دایک‏‌ها

در محدودة چوران دایک‏‌های فراوانی با راستای عمومی شمال‌خاوری- جنوب‏‌باختری دیده می‌شوند (شکل 2) که در دو بازة زمانی تزریق شده‏‌اند. این دایک‏‌ها بیشتر از سیستم‌های شکستگی پیروی می‌کنند و کانی‏‌سازی و یا دگرسانی ندارند. همچنین، معمولاً ترکیبی از جنس توده‏‌های آذرین درونی (کوارتزدیوریت- گرانودیوریت) دارند. درازای دایک‏‌ها معمولاً از 100 تا 150 و ستبرای آنها از دو متر کمتر است. این نوع دایک‏‌ها که عموماً در جنوب و شمال محدودة چوران و در تودة گرانیتی- گرانودیوریتی (Gd) برونزد دارند، واحدهای آتشفشانی ائوسن را قطع کرده‏‌اند (شکل‏‌های 2، 11- A و 11- B). از دیدگاه ترکیب سنگ‏‌شناسی، دایک‏‌های یادشده به دو نوع گرانودیوریت پورفیری و میکرودیوریتی دسته‌بندی می‏‌شوند.

 

 

 

شکل 11- A) نمایی از رخنمون دایک گرانودیوریت پورفیری، که در واحد آتشفشانی ائوسن تزریق شده است (دید رو به جنوب)؛ B) نمایی نزدیک‌تر از دایک رخنمون‌یافته در شکل A که در کناره‏‌ها کمی دگرسانی نشان می‏‌دهد؛ C) نمایی از دایک‏‌های با ترکیب میکرودیوریتی ریزبلور که بیشتر در واحد آندزیتی رخنمون دارند؛ D) تصویر میکروسکوپی از کوارتز دوکی‌شکل با حاشیة خورده‌شده که کانی شاخص در دایک‏‌های گرانودیوریتی است؛ E) تصویر میکروسکوپی دیگری از دایک‏‌های گرانودیوریتی که در آن فنوکریست‏‌های نیمه‌شکل‏‌دار تا بی‌شکل پلاژیوکلاز و کوارتز و بیوتیت در زمینة ریز بلور از جنس فلدسپار دیده می‏‌شوند؛ F) تصویر میکروسکوپی از تجمع کانی‏‌های پلاژیوکلاز با بافت خورده‌شده توسط اپیدوت و دگرسانی سرسیتی‌شده در دایک میکرودیوریتی. تصویرهای میکروسکوپی در نور عبوری با نیکول‏‌های متقاطع XPL) ) برداشت شدند (نام‏‌ اختصاری کانی‏‌ها از Whitney و Evans (2010) هستند؛ Qd: کوارتزدیوریت؛ Eab: آندزیت‌بازالت؛ Ean: آندزیت)

 

 

دایک‏‌های گرانودیوریت پورفیری در جنوب محدودة چوران و در واحد گدازه بازالتی- آندزیت‌بازالتی (Eab) برونزد دارند. در نمونة دستی بافت پورفیری دارند و دربردارندة درشت‌بلورهای کوارتز چشمی و پلاژیوکلاز، همراه با مقادیر فرعی ارتوز و بیوتیت اولیه هستند. برپایة بررسی‌های ‌سنگ‌نگاری این دایک‏‌ها بافت پورفیری دارند و ترکیب آنها، از گرانودیوریت تا کوارتزمونزودیوریت تغییر می‏‌کند. کانی‌های اصلی سازندة آنها شامل پلاژیوکلاز، آلکالی‌فلدسپار، کوارتز و بیوتیت در زمینة کوارتز- فلدسپار هستند (شکل‌های 11- D و 11- E). دسته دیگر دایک‏‌ها، دایک‏‌های میکرودیوریتی هستند که در شمال محدودة چوران و در واحد گدازه آندزیتی (Ean) برونزد دارند. دایک‏‌های یادشده بیشتر به کلریت و اپیدوت دگرسان شده‌اند و با رنگ‏‌های خاکستری تیره تا سبز، در راستای شمال‌خاوری- جنوب‏باختری برونزد دارند. درازای دایک‏‌ها از چند متر تا بیشتر از ۱۵۰ متر و ستبرای آنها از 5/0 تا 2 متغیر است (شکل 11- C). با توجه به روابط صحرایی، گمان می‌رود این دایک‏‌ها با فعالیت‌های ماگمایی پس از کانی‏‌سازی و احتمالاً فعالیت‌های ماگمایی جوان نئوژن (میو- پلیوسن) در ارتباط باشند. برپایة بررسی‌های ‌سنگ‌نگاری، ترکیب دایک‏‌ها، میکرودیوریت با بافت پورفیری هستند. فنوکریست‏‌ها نزدیک به 50 درصد و زمینه نزدیک به ۵۰ درصد از سطح مقطع‌ها را دربر گرفته‌اند. بلورهای پلاژیوکلاز که بیشتر سطح مقاطع بررسی شده را می‌سازند، به دو صورت درشت‌بلور (فنوکریست) و میکرولیت حضور دارند. بیشتر پلاژیوکلازها کشیده و گاه سوزنی و باریک هستند. ماکل‏‌های غالب در پلاژیوکلازها پلی‌سینتنیک و کارلسباد هستند. وجود میانبار‌های اپیدوت که گاه حالت غربالی به این کانی داده‌اند، از دیگر ویژگی‌های پلاژیوکلازهاست (شکل 11- F).

 

سنگ‌زایی

نمودارهای فراوانی برای نامگذاری سنگ‏‌های آذرین درونی برپایة ترکیب شیمیایی آنها پیشنهاد شده‌اند‏‌ که نمودارهای TAS (Cox et al., 1979; Middlemost, 1994) از مهم‏‌ترین آنها به‌شمار می‌روند. نمودارهای مختلف TAS برپایة مجموع آلکالی دربرابر سیلیس پیشنهاد شده‏‌اند و تفاوت آنها در چگونگی مرز‌بندی محدوده‏‌های گوناگون است. سیلیس از سازنده‌های اصلی سنگ‏‌های ماگمایی است و تغییرات بسیار نشان می‌دهد. از این‏‌رو، در بیشتر رده‏‌بندی‏‌های شیمیایی سنگ‏‌های آذرین از سیلیس بهره گرفته می‏‌شود. در به‌کارگیری نمودارهای TAS باید دقت کرد سنگ‏‌های سالم به‌کار برده شوند؛ زیرا در سنگ‏‌های دگرسان یا دگرگون‌شده، به‏‌علت متحرک‏‌‌بودن عنصرهای پتاسیم و سدیم، مقدار عنصرهای آلکالن دستخوش تغییرات می‏‌شود. برپایة نمودار Na2O+K2O دربرابر SiO2 (Middlemost, 1994)، نمونه‏‌های بررسی‌شده در محدوده‏‌های دیوریت، گرانودیوریت و گرانیت جای گرفته‌اند. نمونة دایک‏‌ها در گسترة گرانیت‏‌ها جایابی شده است (شکل 12- A). برپایة نمودار Cox و همکاران (1979)، توده‌های آذرین درونی منطقه در محدودة دیوریت، کوارتزدیوریت (گرانودیوریت) و گرانیت جای گرفته‌اند. از سوی دیگر، این نمودار ‌نشان می‏‌دهد نمونه‏‌های برداشت‌شده از محدودة چوران سرشت ساب‌آلکالن توله‏‌ایتی دارند (شکل 12- B). برپایة نمودار Na2O+K2O دربرابر SiO2 (Middlemost, 1994)، نمونه‏‌های بررسی‌شده در محدوده‏‌های دیوریت، گرانودیوریت و گرانیت جای گرفته‌اند. نمونه‌های دایک‏‌ها نیز در گسترة گرانیت‏‌ها جای گرفته است (شکل 12- B).

درصدوزنی اکسیدهای K2O، Na2O و SiO2 برای رده‏‌بندی سنگ‏‌های آذرین در نمودارهای TAS از روش‌های مفید و متداول در رده‌بندی سنگ‏‌هاست. برپایة نمودار پیشنهادیِ (Le Bas و همکاران (1986)، سنگ‌های آتشفشانی بازیک تا حد واسط این محدوده، طیفی از بازالت، تراکی بازالت و تراکی‌آندزیت‌بازالتی دارند و بیشترشان سرشت آلکالن نشان می‌دهند (شکل 13).

 


 

شکل 12- ترکیب نمونه‌های برداشت‌شده از توده‌های آذرین درونی و دایک‌های محدودة چوران روی نمودارهای رده‌بندی. A ) نمودار برپایة نموداردرصدوزنی SiO2 دربرابر K2O+Na2O (Middlemost, 1994)؛ B) نمودار درصدوزنی SiO2 دربرابر K2O+Na2O (Cox et al., 1979)

 

 

شکل 13- موقعیت سنگ‏‌های آتشفشانی بررسی‌شده در محدودة چوران روی نمودار درصدوزنی Na2O + K2O دربرابر SiO2(Le Bas et al, 1986)

 

 

برای تعیین سری‌های ماگمایی سنگ‏‌های محدودة چوران، از نمودارهای گوناگونی بهره گرفته شد. برپایة نمودار 2SiO دربرابر K2O، نمونه‏‌های بررسی‌شده در محدودة کالک‌آلکالن پتاسیم متوسط تا بالا جای گرفته‌اند (شکل 14- A). نمونه‏‌های دایک گرانیتی به سری شوشونیتی گرایش نشان می‏‌دهند (شکل 14- A). نمودار AFM معمولاً برای شناخت روندهای تفریق توله‌ایتی و کالک‌آلکالن درسری‌های ساب‌آلکالن به‌کار می‌رود. در این نمودار سری‌های ماگمایی گوناگون برپایة مقدار آهن نمونه‌ها از یکدیگر شناخته می‌شوند. برپایة نمودار یادشده، نمونه‌های سنگ‏‌های آتشفشانی محدودة چوران سری کالک‌آلکالن را نشان می‌دهند که با توجه به سری توده‌های آذرین درونی به سری کالک‌آلکالن پتاسیم متوسط تا بالا گرایشی ندارند (شکل 14- B).

 

 

شکل 14- جایگاه نمونه‏‌های بررسی‌شده در محدودة چوران در: A) نمودار K2O دربرابر 2SiO (Peccerillo and Taylor, 1976)؛ B) نمودار سه‌تایی AFM (Irvine and Baragar, 1971)

 

 

یکی از نمودارهای مناسب برای تفکیک گروه‏‌های یادشده، نمودار A/CNK دربرابر A/NK است (Shand, 1927; Maniar and Piccoli, 1989; Pitcher, 1993). همان‏‌گونه‌که در شکل 15 دیده می‌شود، نمونه‌های برداشت‌شده از توده‏‌های آذرین درونی محدودة چوران (مگر یک نمونه که به سری پرآلومین گرایش دارد) در محدودة متاآلومین و در محدودة گرانیت‌های نوع I (Chappell and White, 1974) جای گرفته‌اند. گرایش برخی نمونه‌ها به محدودة پرآلومین چه‌بسا علت‌های گوناگون داشته و شاید ارتباطی با تیپ گرانیت‌ها نداشته باشد. برای نمونه، جدایش بلورین گستردة کانی‌های پلاژیوکلاز، هورنبلند و بیوتیت از ماگمایی کالک‌آلکالن و آلایش نمونه‌ای با سنگ دربرگیرندة غنی از آلومین (مانند ترکیب‌های پلیتی، دگرسانی سریسیتی یا پروپیلیتی) می‌توانند ترکیب ماگما و یا نمونه با ویژگی متاآلومین را به‌سوی ترکیب پر‌آلومین ببرند.

 

شکل 15- تعیین شاخص اشباع برای نمونه‏‌های برداشت‌شده از توده‏‌های آذرین درونی چوران در نمودار A/CNK دربرابر A/NK (Shand, 1951)

 

جایگاه تکتونوماگمایی

کانسار طلای چوران از دیدگاه رده‌بندی پهنه‌های ساختاری در کمان ماگمایی ارومیه- دختر جای گرفته است؛ ازاین‌رو، بسیاری از پژوهشگران، فرورانش پوستة اقیانوسی نئوتیتس به زیر ایران مرکزی و در پایان، برخورد دو بلوک ایران و عربستان را عامل پیدایش کمان ماگمایی ارومیـه- دختـر می‌دانند (Berberian and King, 1981; Alavi, 1994). برپایة بررسی‌های Shafiei و همکاران (2009)، پورفیری‌های میزبان کانه‏‌زایی کرمان در محدودة کمان مرز قاره و پسابرخوردی جای گرفته‌اند؛ اما توده‌های آذرین درونی‏‌ ائوسن- الیگوسن، محیط جزیره‌های کمانی و پیش از برخورد را نشان می‌دهند. تعیین جایگاه زمین‌ساختی پیدایش ماگمای سازندة توده‌های آذرین درونی در محدودة چوران بـا به‌کارگیری عنصرهای اصـلی، از نمـودارهای پیشنهادیِ Batchelor و Bowden (1985) و Pearce و همکاران (1984) انجام شد. برپایة نمودار Y/Nb دربرابر Rb در رده‏‌بندی Pearce و همکاران (۱۹۹۶)، بیشتر نمونه‏‌های محدودة بررسی‌شده در قلمرو گرانیتوییدهای کمان آتشفشانی (VAG) جای گرفته‌اند. از دیگر نمودارهای به‌کاررفته برای بررسی جایگاه تکتونوماگمایی پیدایش سنگ‏‌های آتشفشانی، ترسیم مقدار Yb دربرابر Ta و مقادیر Yb+Ta دربرابر Rb است. در هر دوی این نمودارها، سنگ‌های محدودة چوران در گسترة گرانیتوییدهای کمان آتشفشانی و هم‌زمان با برخورد جای گرفته‌اند (شکل 16).

 

 

 

شکل 16- سنگ‏‌های آذرین درونی و دایک‏‌ها در محدودة کانسار چوران در نمودارهای شناسایی پهنه‌های زمین‌ساختی (Pearce et al., 1984)

 


برای بررسی جایگاه تکتونوماگمایی سنگ‏‌های آتشفشانی محدودة چوران از رده‏‌بندی تغییرات Ta دربرابر Th و تغییرات Th/Ta دربرابر Y بهره گرفته شد. برپایة این نمودارها، محیط پیدایش بیشتر نمونه‏‌های بررسی‌شده، با محیط زمین‌ساختی مرز فعال قاره‏‌ای (Active Continental Margin) همخوانی دارد (شکل 17).

 

 

 

شکل 17- بررسی جایگاه زمین‌ساختی سنگ‌های آتشفشانی محدودة چوران در نمودارهای Ta/Hf دربرابر Th/Hf و Ta دربرابر Th (Schandle and Gorton, 2002)

 

 

بحث

برپایة ویژگی‌های صحرایی، داده‌های زمین‌شیمیایی و بررسی‌های کانی‏‌شناسی، کانسار طلای چوران رخدادی از رگه‌های سیلیسی- سولفیدداری است که در ردة کانسارهای طلای مرتبط با توده‌های آذرین درونی دانسته ‌شده است (Shahabinejad et al., 2018). حالت شاخص کانی‏‌سازی در اندوخته‌های طلای مرتبط با توده‏‌های آذرین درونی، رگه‏‌های کوارتزی کم سولفید با آرایش صفحه‏‌ای و با هاله دگرسانی باریک است (Hart and Goldfarb, 2005; Hart, 2007). این نوع از کانسارها، همراه با مجموعه سیستم‌های مس- طلای پورفیری در کمان‌های ماگمایی مرز صفحه‌های همگرا روی می‏‌دهند (Sillitoe, 1972; Sillitoe and Hedenquist, 2003; Richards, 2003). کانسارهای طلای مرتبط با توده‏‌های آذرین درونی معمولاً با توده‌های آذرین درونی میزبان یا مجاور، رابطة زایشی آشکاری نشان می‏‌دهند. تودة دیوریتی- کوارتزدیوریتیِ میزبان کانه‌زایی، از نوع متاآلومینوس تا پرآلومینوس با ترکیب حد واسط تا فلسیک است و در مرز میان سری‏‌های ایلمنیت و مگنتیت (به نسبت احیایی) جای گرفته‌ است ( Lang and Baker, 2001; Mair et al., 2004; Hart, 2007). بیشتر توده‏‌های آذرین درونی، برپایة ترکیب زمین‌شیمیایی و نیز حضور مقدارهای کم تا چشمگیری از ایلمنیت، بدون همراهی مگنتیت یا مقادیر کم مگنتیت، به‏‌عنوان توده‏‌های آذرین درونی احیایی، ساب‌آلکالن، متاآلومینوس و نوع I دسته‏‌بندی می‏‌شوند (Thompson et al., 1999). ماگمای همراه با ذخایر طلای مرتبط با توده‌های آذرین درونی متنوع است و دربردارندة گرانیتوییدهای گوناگونِ S، I و A است (Hart, 2007). بیشتر توده‌های آذرین درونی حالت اکسیداسیون حد واسط دارند و تنها شمار کمی از توده‏‌ها، مقدار چشمگیری از مگنتیت دارند. این ویژگی نشان‌دهندة شرایط کمابیش اکسیدان آنهاست (Lang and Baker, 2001). اندوخته‌های طلای مرتبط با توده‌های آذرین درونی، معمولاً دربردارندة کانی‏‌سازی‏‌های اولیه و دما بالای ماگمایی تا رگه‌های گرمابی دما پایین هستند (Hart and Goldfarb, 2005).از دیدگاه زمانی، این نوع از اندوخته‌ها تقریباً با تودة آذرین درونی میزبان هم‌زمان هستند (Hart and Goldfarb, 2005). در اندوخته‌های طلای مرتبط با توده‌های آذرین درونی، به‏‌طور شاخص، تودة آذرین درونی میزبان رگه‌های کوارتزی کم سولفید با آرایش صفحه‌ای است (Lang and Baker, 2001; Hart, 2007). در کانسار طلا و مس چوران نیز تودة گرانودیوریتی- کوارتزدیوریتی (Qd)، میزبان رگه و رگچه‏‌های کوارتزی سولفید- طلادار است. برپایة داده‌های زمین‌شیمیاییِ نمونه‏‌های سنگی، تودة یادشده سرشت کالک‏‌آلکالن پتاسیم بالا دارند و در گسترة گرانیت‏‌های متاآلومین و تیپ I جای گرفته‌اند. در الگوی تغییرات عنصرهای کمیاب بهنجارشده دربرابر ترکیب گوشتة اولیه (Sun and McDonough, 1989)، همه گروه‏‌های سنگی الگوی همانندی نشان می‏‌دهند و تفاوت آنها در میزان تمرکز این عنصرهاست که چه‌بسا نشان‌دهندة ارتباط زایشی نمونه‏‌ها با هم و خاستگاه مشترک آنها با هم باشد (شکل 18) (Chen et al., 2002).

 

 

 

شکل 18- نمودار عنکبوتی عنصرهای کمیاب بهنجارشده به ترکیب گوشتة اولیه (Sun and McDonough, 1989) برای گرانیتوییدهای چوران

 

 

در الگوی عنصرهای کمیاب، سنگ‏‌های محدودة چوران نسبت به عنصرهای کمیاب سبک (LREE) غنی‏‌شدگی و نسبت به عنصرهای کمیاب سنگین (HREE) تهی‌شدگی نشان می‏‌دهند. تهی‏‌شدگی از عنصرهای با شدت میدان بالا یا HFSE (مانند: P، Nb و Ti) که از ویژگی‏‌های شاخص محیط‏‌های کمانی است، چه‌بسا خاستگاه‌گرفتن ماگما از پوستة اقیانوسی فرورو را نشان می‌دهد (Nagudi et al., 2003) (شکل 18). همچنین، در این نمودارها غنی‏‌شدگی نسبی از Cs دیده می‏‌شود که در کنار ناهنجاری منفی Nb و Ti نشان‌دهندة آلودگی ماگمای اولیه با پوستة زیرین است (Wilson, 1989). آنومالی منفی عنصر Nb در نمودار عنکبوتی همراه با غنی‏‌شدگی مشخصی از عنصرهای LILE (مانند: Sr، Cs و K) از ویژگی‏‌های مهم سنگ‏‌های ماگمایی مرتبط با کمان‏‌های آتشفشانی هستند که به‌دنبال رفتار سیال‌های آزادشده در پهنة فرورانش پدید می‏‌آیند‏‌ (شکل 18) (Wilson, 1989: Rollinson, 1993; Peng et al., 2008).

در نمودارهای عنکبوتی بهنجارشده به ترکیب گوشتة اولیه (Sun and McDonough, 1989)، ناهنجاری مثبت Pb در نمونه‏‌های سنگ‏‌های آتشفشانی چه‌بسا با متاسوماتیسم گوة گوشته‏‌ای با سیال‌های آزادشده از پوستة اقیانوسی فرورو و یا آلایش ماگما با سنگ‏‌های پوستة قاره‏‌ای در ارتباط باشد (Kamber et al., 2002). همراه‌بودن ناهنجاری مثبت Pb و آنومالی منفی Nb، شاخص ماگماهای آتشفشانی جزیره‌های کمانی و ماگماهای متأثر از پوستة قاره‏‌ای است (Hofmann, 1988). غنی‏‌شدگی شاخص در عنصرهای Pb، U و Th نیز چه‌بسا پیامد آلودگی سنگ‏‌ها با پوستة قاره‏‌ای بالایی باشد (Chappell and White, 1992). تهی‌شدگی Ti از ویژگی‌های ماگماهای کالک‌آلکالن مرتبط با کمان‏‌های آتشفشانی در مقایسه با ماگماهای درون‌ صفحه‌های سنگ‌کره‌ای است (شکل 19).

 

 

 

شکل 19- نمودار عنکبوتی عنصرهای کمیاب بهنجارشده به ترکیب گوشتة اولیه (Sun and McDonough, 1989) برای سنگ‏‌های آتشفشانی محدودة چوران

 

 

برداشت

بیشتر برونزدهای سنگی در محدودة کانسار چوران دربردارندة سنگ‏‌های آتشفشانی با سن‏‌ ائوسن و پلیوسن هستند که سپس توده‏‌های ‏‌آذرین درونی ژرف و نیمه‏ژرف و دایک‏‌های با سن‏‌های میوسن و الیگوسن آنها را قطع‌ کرده‌اند. سنگ‏‌های آتشفشانی ائوسن، از کهن‏‌ترین برونزدهای محدودة چوران به‌شمار می‌روند و شامل مجموعه‏‌ای از گدازه‏‌های آندزیتی تا آندزیت- بازالت هستند. نهشته‏‌های آتشفشانی پلیوسن که گسترش چشمگیری در شمال محدودة چوران دارند، مجموعه‏‌ای دانه‌ریز از پومیس، توف خاکسترهای آتشفشانی، لاهار، گل آتشفشانی به‌همراه کنگلومرا و برش را دربر گرفته‌اند. رخنمون‏‌های اصلی در محدودة کانسار، به دو تودة گرانیتوییدی منسوب به الیگوسن- میوسن تعلق دارند که با راستای شمال‌خاوری- جنوب‏‌باختری در سنگ‏‌های آتشفشانی ائوسن تزریق شده‏‌اند. ترکیب توده‏‌های آذرین درونی یادشده، در دو محدودة کوارتزدیوریت- گرانودیوریت (Qd) و گرانیت- گرانودیوریت (Gd) است. کانی‏‌سازی در منطقة چوران به‏‌صورت رگه و رگچه‏‌های کوارتزی طلا و مس‏‌دار در تودة کوارتزدیوریت- دیوریتی رخ داده است. کانی‏‌شناسی تودة یادشده دربردارندة پلاژیوکلاز، بیوتیت، هورنبلند، آلکالی‌فلدسپار، کوارتز و کانی‏‌های فرعی آپاتیت، زیرکن و کدر است. برپایة داده‌های به‌دست‌آمده از تجزیه ICP-MS و XRF، نمونه‌های توده‏‌های گرانودیوریتی- کوارتزدیوریتی که میزبان کانه‏‌زایی چوران هستند، سرشت کالک‏‌آلکالن پتاسیم بالا دارند و در گروه گرانیت‏‌های متاآلومین و تیپ I جای گرفته‌اند. همچنین، برپایة نمودارهای عنکبوتی که از عنصرهای LILE (Ba، K، Rb) و Th غنی‏‌شدگی و از عنصرهای HFSE (Nb، Ta، Ti) تهی‏‌شدگی نشان می‏‌دهند، سنگ‏‌های آتشفشانی ائوسن و همچنین، توده‏‌های آذرین درونی گوناگون، ویژگی‏‌های ماگماهای فوران‌یافته در محیط مرز فعال قاره‏‌ای تا پسابرخوردی را نشان می‏‌دهند. برپایة ویژگی‏‌های زمین‏‌شناسی، زمین‌شیمیایی، کانی‏‌سازی و همخوانی فضایی رگه‌ها و پهنه‌های دگرسانیِ کانه‏‌دار و همچنین، پیدایش رگه‏‌های تورمالین‏‌دار درون تودة دیوریت- کوارتزدیوریتی میزبان، گمان می‌رود سیال‌های کانه‌ساز عامل کانی‌سازی مس و طلا در محدودة چوران با جایگیری توده (گرانیت- گرانودیوریتی) مرتبط بوده‌اند و از آن خاستگاه گرفته‌‌اند.

 

 

Agard, P., Omrani, J., Jolivet, L., Whitechurch, H., Vrielynck, B., Spakman, W., Monié, P., Meyer, B. and Wortel, R. (2011) Zagros orogeny: a subduction-dominated process. Geologcal Magazine 1-34. DOI: 10.1017/s001675681100046x
Aghazadeh, M., Hou, Z. Q., Badrzadeh, Z. and Zhou, L. M. (2015) Temporal- spatial distribution and tectonic setting of porphyry copper deposits in Iran: Constraints from zircon U-Pb and molybdenite Re-Os geochronology. Ore Geology Reviews 70: 385-406. DOI: 10.1016/j.oregeorev.2015.03.003
Alavi, M. (1994) Tectonic of the Zagros orogenic belt of Iran: new data and interpretation. Tectonophysics 229: 211-238. DOI: 10.1016/0040-1951(94)90030-2
Asadi, S. (2018) Triggers for the generation of post-collisional porphyry Cu systems in the Kerman magmatic copper belt, Iran: New constraints from elemental and isotopic (Sr-Nd-Hf-O) data. Gondwana Research 64: 97-121. DOI: 10.1016/j.gr.2018.06.008
Ayati, F., Yavuz, F., Noghreyan, M., Haroni, H. A. and Yavuz, R. (2008) Chemical characteristics and composition of hydrothermal biotite from the Dalli porphyry copper prospect, Arak, central province of Iran. Mineralogy and Petrology 94: 107-122. DOI: 10.1007/s00710-008-0006-5
Batchelor, R. A. and Bowden, P. (1985) Petrogenetic interpretation of granitoid rocks series using multicationic parameters. Chemical Geology 48: 43-55. DOI: 10.1016/0009-2541(85)90034-8
Bazin, D. and Hubner, H. (1969) Copper Deposits in Iran. Report No. 13, Geological Survey of Iran, Tehran, Iran.
Berberian, M. and King, G. C. P. (1981) Toward a paleogeography and tectonic evolution of Iran. Canadian Journal of Earth Science 18: 210-256. DOI: 10.1139/e81-019
Burnham, C. W. (1979) Magmas and hydrothermal fluids. In: Geochemistry of the
hydrothermal ore deposits (Ed. Barnes, H. L.) John Wiley and Sons, New York, US.
Burnham, C. W. (1985) Energy releasein subvolcanic environments: implications for breaccia formation.
Economic Geology 80: 1515-1522.
Burnham, C. W. and Ohmoto, H. (1980) Late-stage processes of felsic magmatism. Mining Geology Special Issue 8: 1-11.
Carman, G. D. (1994) Genesis of the Ladolam gold deposit, Lihir Island, Papua New Guinea. Unpublished
Ph.D. Thesis, Department of Earth Sciences, Monash University, Australia.
Chappell, B. W. and White, A. J. R. (1974) Two contrasting granite types. Pacific Geology 8: 173-4.
Chappell, B. W. and White, A. J. R. (1992) I- and S-type granites in the Lachlan Fold Belt. Transactions of the Royal Society of Edinburgh, Earth Sciences 83: 1-26.
Chen, B., Jahn, B. M. and Liu, J. B. (2002) Cogenetic relationship of the Yangkou gabbro-to-granite unit, Su-Lu Terrane. Journal of Geological Society of London 159: 457-467.
Cox, K. G., Bell, J. D., Pankhurst, E. P. L. (1979) The interpretation of igneous rocks. George Allen and Unwin, London, UK.
Dimitrijevic, M. D. (1973) Geology of Kerman region. Report No. 52, Geological Survey of Iran, Tehran, Iran.
Harati, H. (2011) Geology, alteration, mineralogy, and geochemical investigation of the intrusive bodies in the Kahang porphyry copper deposit, northeast of Isfahan. Ph.D. thesis of Economic Geology, Islamic Azad University, Tehran Branch, Iran (in Persian).
Hart, C. J. R. (2007) Reduced intrusion-related gold systems. In: Mineral deposits of Canada: A Synthesis of Major Deposit Types, District Metallogeny, the Evolution of Geological Provinces, and Exploration Methods (Ed. Goodfellow, W. D.) Special Publication 5: 95-112. Geological Association of Canada, Mineral Deposits Division, Canada.
Hart, C. J. R. and Goldfarb, R. J. (2005) Distinguishing intrusion related from orogenic gold systems. Proceedings of the 2005, New Zealand Minerals Conference, Auckland, New Zealand.
Hofmann, A. W. (1988) Chemical differentiation of the Earth: the relationship between mantle, continental crust, and oceanic crust. Earth and Planetary Science Letters 90(3): 297-314. DOI: 10.1016/0012-821X(88)90132-X
Irvine, T. N. and Baragar, W. R. A. (1971) A guide to chemical classification of the common volcanic rocks. Canadian Journal of Earth Sciences 8: 523-548.
Kamber, B. S., Ewart, A. and Collerson, K. D. (2002) Fluid-mobile trace element constraints on the role of slab melting and implications for Archaean crustal growth models. Contributions to Mineralogy and Petrology 144: 38-56. DOI: 10.1007/s00410-002-0374-5
Khan Nazer, N. H. (1995) “Geological map of the Chahar-Ghonbad (1:100000 scale)”. Geological Survey of Iran, Tehran, Iran.
Kouhestani, H., Ghaderi, M., Zaw, K., Meffre, S. and Emami, M. H. (2011) Geological setting and timing of the Chah Zard breccia-hosted epithermal gold-silver deposit in the Tethyan belt of Iran. Mineralium Deposita 47(4): 425-440. DOI: 10.1007/s00126-011-0382-3
Lang, J. R. and Baker, T. (2001) Intrusion- related gold systems: The present level of understanding. Mineralium Deposita 36: 477-489. DOI: 10.1007/s001260100184
Mair, J. L., Hart, C. J. R., Groves, D. I. and Goldfarb, R. J. (2004) The nature of Tombstone Plutonic Suite rocks at Scheelite Dome, Tintina Gold Province: Evidence for an enriched mantle contribution. Geoscience Australia. The Ishihara Symposium: Granites and Associated Metallogenesis, Geoscience Australia, Canberra, Australia.
Maniar, P. D. and Piccoli, P. M. (1989) Tectonic discrimination of granitoids. Geological Society of America Bulletin 101: 635-643.
McInnes, B. I. A., Evans, N. J., Belousova, E. and Griffin, W. L. (2003) Porphyry copper deposits of the Kerman belt, Iran: timing of mineralization and exhumation processes. Scientific Research and Reports (Commonwealth Scientific and Industrial Research Organisation), Melbourne.
 McInnes, B. I. A., Evans, N.J., Fu, F. Q., Garwin, S., Belousova, E., Griffin, W. L., Bertens, A., Sukama, D., Permanadewi, S., Andrew, R. L. and Deckart, K. (2005) Thermal history analysis of selected Chilean, Indonesian, and Iranian porphyry Cu-Mo-Au deposits. In: Super porphyry copper and gold deposits: a global perspective (Ed. Porter, T. M.) 1-16. PGC publishing, Adelaide, Australia.
Middlemost, E. A. K. (1994) Naming materials in the magma /igneous rock system. Earth-Science Reviews 37(3-4): 215-224.
Nagudi, N., Koberl, C. and Kurat, G. (2003) Petrography and Geochemistry of the sigo granite, Uganda and implications for origin. Journal of African earth Sciences 36(1): 1-14.
Pearce, J. A., Harris, N. B. W. and Tindle, A. G. (1984) Trace element discrimination diagrams for the tectonic interpretation of granitic rock. Journal of Petrology 25: 956-983. DOI: 10.1093/petrology/25.4.956
Peccerillo, A. and Taylor, S. R. (1976) Geochemistry of Eocene calc- alkaline volcanic rocks from the Kastamonon area northern Turkey. Contributions to Mineralogy and Petrology 58: 63-81. DOI: 10.1007/BF00384745
Peng, M. W., Wang, D. Y. L. and Jiang, Y. (2008) An institution-based view of international business strategy: a focus on emerging economies. Journal of International Business Studies 39(5): 920-936. DOI: 10.1057/palgrave.jibs.8400377
Pitcher, W. S. (1993) The nature and origin of Granite. Blackie Publication, London, UK.
Richards, J. P. (2003) Tectono-Magmatic Precursors for Porphyry Cu-(Mo-Au) Deposit Formation, Economic Geology, Economic Geology 98: 1515-1533. DOI: 10.2113/gsecongeo.98.8.1515
Rollinson, H. R. (1993) Using Geochemical Data: Evolution, Presentation, and Interpretation. London, UK.
Schandle, E. S. and Gorton, M. P. (2002) Application of high field strength elements to discrimination tectonic setting in VMS environments. Economic Geology 79: 629-642. DOI: 10.2113/gsecongeo.97.3.629
Shafiei, B. (2010) Lead isotope signatures of the igneous rocks and porphyry copper deposits from the Kerman Cenozoic magmatic arc (SE Iran), and their magmatic-metallogenetic implications. Ore Geology Reviews 38: 27-36.
Shafiei, B., Haschke, M. and Shahabpour, J. (2009) Recycling of orogenic arc crust triggers porphyry Cu mineralization in Kerman Cenozoic arc rocks southeastern Iran. Mineralium Deposita 44: 265-283. DOI: 10.1007/s00126-008-0216-0
Shahabinejad, A. (2019) Geology, Mineralogy, Alteration and Genesis of Chorran Gold deposit, NE Sirjan. M.Sc. thesis, Tarbiat Modares University, Tehran, Iran.
Shahabinejad, A. Tajeddin H. A. and Meshkani, A. (2018) The Churan gold and copper deposit, NE Sirjan: an example of intrusion related gold deposit in Orumieh-Dokhtar magmatic belt. Proceedings of the 36th National and the 3rd International Geosciences Congress, Geological Survey of Iran, Tehran, Iran, 25-27 Feb. 2018, in Persian with English abstract.
Shahabpour, J. (1992) Unroofing fragmentites as a reconnaissance exploration tool in the central Iranian porphyry copper belt. Economic Geology 87: 1599-1606. DOI: 10.2113/gsecongeo.87.6.1599
Shahabpour, J. and Kramers, J. D. (1987) Lead isotope data from the Sar Cheshmeh porphyry copper deposit, Iran. Mineralium Deposita 22: 278-281. DOI: 10.1007/BF00204520
Shand, S. J. (1927) Eruptive rocks, their genesis, composition classification and their reaction to ore-deposits, with a chapter on meteorites. Murby, London, UK.
Shand, S. J. (1951) Eruptive rocks. 4th Edition, John Wiley & Sons Inc., New York, US.
Sholeh, A., Rastad, E., Huston, D., Gemmell, B. and Taylor, R. D. (2016) Low sulfidation epithermal gold deposits associated with the Bazman Volcano in the western Makran volcanic arc, southeast Iran. Economic Geology 111: 619-639. DOI: 10.2113/econgeo.111.3.619
Sillitoe, R. H. (1972) A plate tectonic model for the origin of porphyry copper deposits. Economic Geology 67: 184–197.
Sillitoe, R. H. and Hedenquist, J. W. (2003) Linkages between volcanotectonic settings, ore-fluid compositions, and epithermal precious-metal deposits. In: Simmons, S.F., Graham, I. (eds.) Volcanic, geothermal, and oreforming fluids: rulers and witnesses of processes within the earth. Society of Economic Geologists, Special Publication 10: 315-343
Stampfli, G. M., Mosar, J., Faver. P., Pillevuit, A. and Vanney, C. J. (2001) Permo-Mesozoic evolution of the western Tethyan realm: the Neotethys/East-Mediterranean connection. Peritethys memoir 6: peritethyan rift/warench basins and passive margin. International Geological Correlation Program 369: 51-108.
Stӧcklin, J. and Nabavi, M. H. (1973) Tectonic Map of Iran, 1:2,500,000.The Geological Survey of Iran, Tehran, Iran.
Sun, S. S. and W. F. McDonough (1989) Chemical and isotopic systematics of oceanic basalts: Implications for mantle composition and processes. In: Magmatism in the Ocean Basins (Eds. Saunders, A. D. and Norry, M. J.) Special Publication 42: 313-345. Geological Society. DOI: 10.1144/GSL.SP.1989.042.01.19
Thompson, J. F. H., Sillitoe, R. H., Baker, T., Lang, J. R. and Mortensen, J. K. (1999) Intrusion-related gold deposits associated with tungsten-tin provinces. Mineralium Deposita 34: 323-334. DOI: 10.1007/s001260050207
Whitney, D. L. and Evans, B. W. (2010) Abbreviations for names of rock-forming minerals. American Mineralogist 95(1): 185–187. DOI: 10.2138/am.2010.3371
Wilson, M. (1989) Igneous Petrogenesis: A Global Tectonic Approach. Harper Collins Academic. DOI: 10.1007/978-1-4020-6788-4
Zarasvandi, A., Rezaei, M., Raith, J. G., Pourkaseb, H., Asadi, S., Saed, M. and Lentz, D. R. (2018) Metal endowment reflected in chemical composition of silicates and sulfides of mineralized porphyry copper systems, Urumieh-Dokhtar magmatic arc, Iran. Geochimica et Cosmochimica Acta 223: 36-59. DOI: 10.1016/j.gca.2017.11.012
Zarasvandi, A., Rezaei, M., Sadeghi, M., Lentz, D. R., Adelpour, M. and Pourkaseb, H. (2015) Rare earth element signatures of economic and sub-economic porphyry copper systems in Urumieh-Dokhtar Magmatic Arc (UDMA), Iran. Ore Geology Reviews 70: 407-423. DOI: 10.1016/j.oregeorev.2015.01.010