Petrography and geochemistry of Ebrahim- Abad iron ore deposit (northwest Divandere, Kurdistan Province)

Document Type : Original Article

Authors

1 Economic geology and exploration department, , RIES, GSI.

2 Research institute earth science, GSI

Abstract

The Ebrahim-Abad iron deposit, consisting of Paleozoic metamorphic rocks, Mesozoic plutonic bodies and metasomatic rocks, occurred in the northwest of Divandere and the Sanandaj- Sirjan structural zone.The metamorphic rocks including micaschist and marble are cut by plutonic intrusive rocks (granodiorite to milonitic and cataclastic granite). Mica schist and associated detrital sediments have been changed in the low- grade greenschist facies. Marbles and plutonic rocks have also undergone cataclastic metamorphism along shear zones. Metasomatic rocks are garnet- amphibolite to garnititic skarn composition crosscutting by magnetic veins. Iron mineralization as magnetite, chiefly occurred as lenses, veins and veinlets as well as dissimented grains. Massive, dissiminated, replacement, and network textures are the main textures of this deposit. Magnetite developed as amorphous, fine (less than 1 mm), or dissiminated. Chlorite, trermolite- actinolite, epidote, garnet, and quartz with minor clay minerals and calcite are the gangue minerals of the studied ore deposit. Iron oxide grade varies from 14 to 47 FeO%. Fe shows a negative correlation with S, and Si, Al, Mg, Mn, Ca, K oxides but positive correlation with Cr and Co. Ti/Ni+Cr and Ni/Cr diagrams point to the hydrothermal origin of the iron ore under study. The variations in the cobalt, nickel, vanadium, and titanium contents indicate that the skarn- hydrothermal origin of the Ebrahim- Abad iron deposit. It seems that the iron oxide remobilized by hot hydrothermal fluids originated from intrusive bodies and redeposited in marble, mica schist, greenschist, and skarn.
 
 

Keywords

Main Subjects


از دیدگاه فراوانی، عنصرآهن از مهم‏‌ترین فلزها در ترکیب پوسته و اصلی‏‌ترین عنصر در ترکیب هستة زمین است. کانسار آهن ابراهیم‌آباد، از توابع شهرستان دیواندره، در استان کردستان، میان "43'56 35° تا "51 '56 °35 عرض شمالی و"06'50 °46 تا "26 '50 °46 طول خاوری در شمال‏‌باختری پهنة سنندج- سیرجان جای گرفته است. استان کردستان، شمار بسیاری کانسار سنگ آهن دارد که از میان آنها می‏‌توان سقز (شمال‏‌صاحب، حسن‏‌سالاران، درگاه‏‌شیخان و قهرآباد)، باختر مریوان (آسن‏‌آباد) باختر و شمال‏‌باختری دیواندره (آلیجان، توکلان و ظفرآباد)، شمال بیجار (شهرک و شریف‏‌کندی)، جنوب دهگلان (میمون‌آباد و کلکه) و خاور قروه (گلالی، باباعلی، خسروآباد، چرمه‏‌له، هزارخانی، میمنت آباد، تکیه) را نام برد (Ghorbani, 2008; Zamanian,2016). کانی‏‌سازی آهن در مناطق دیواندره، قروه، همدان بیشتر از نوع آتشفشانی–رسوبی و یا اسکارنی است. Ghorbani (2008)، Zamanian و همکاران (2016) و Rostami Paydar و همکاران (2010) خاستگاه کانسار پیرباباعلی همدان را اسکارنی دانسته‌اند.کانسارهای گرمابی آهن به شکل رگه‏‌ای و یا عدسی شکل و در پی فعالیت سیال‌های گرمابی در ژرفای متفاوت پدیدار می‏‌شوند (Azizi et al., 2009). ‌مادة معدنی اصلی در این نوع از کانسارها، منیتیت و هماتیت است (Barati and Gholipoor, 2014). کانسار آهن ابراهیم‌آباد، با همراهی کانی‏‌های منیتیت و مقادیر کمتری هماتیت و گوتیت به‌صورت پراکنده و عدسی شکل در سنگ میزبان (میکاشیست و مرمر) این منطقه رخنمون دارند. این کانسار اکنون در مرحلة اکتشاف مقدماتی است و عیار و تناژ آن ارزیابی نشده است. این نوشتار، برپایة بررسی‏‌های میدانی، سنگ‏‌شناسی و زمین‌شیمیایی اکسدهای اصلی و عنصرهای فرعی و کمیاب منیتیت کانسار ابراهیم‌آباد آماده شده است. ارتباط زمین‌شیمی و تغییرات عنصرها با خاستگاه کانی‌سازی نیز در این مقاله بررسی شده است.

 

زمین‌شناسی منطقه

همان‌گونه‌که گفته شد، ‌منطقة بررسی‌شده بخشی از پهنة سنندج- سیرجان است که همراه با کمان ماگمایی ارومیه- دختر و پهنة زاگرس، بخش ایرانی کمربند کوهزایی تتیس یا آلپ- هیمالیا را تشکیل داده است (شکل 1- A). پیدایش این پهنه‏‌های ساختاری، پیامد باز و بسته‌شدن اقیانوس نئوتتیس بوده است. پهنة سنندج- سیرجان در دورة تریاس- ژوراسیک، حوضه‏‌ای رسوبی موازی زاگرس بوده است که در بخشی ‏‌از آن رسوب‌های پلیتی، پلیتی- آهکی و گاهی گریوکی و در بخشی دیگر، رسوب‌های آهکی و آذرآواری ته‏‌نشست می‏‌شده‌اند که گاه با گدازه‏‌های آتشفشانی همراه بوده‌اند (Braud and Bellon, 1974; Moinvaziri et al., 2014). سنگ‏‌های آتشفشانی بیشتر ترکیب اسیدی- حد واسط و کمتر بازیک داشته‏‌اند. این سنگ‏‌ها در پایان ژوراسیک تحت‌تأثیر فاز کیمرین پسین چین خورده و دچار دگرگونی ناحیه‏‌ای ضعیفی شده‏‌اند (Mohajjel et al., 2003; Azizi et al., 2011; Azizi et al., 2013; Moinvaziri et al., 2014). در ژوراسیک پایانی و نیز در کرتاسه، زنجیری از توده‏‌های آذرین درونی با ترکیب کالک‏‌آلکالن و آلکالن شامل گابرو، دیوریت، کوارتزدیوریت، گرانودیوریت، گرانیت همراه با مونزونیت و سیینیت در این پهنه نفوذ کرده است (شکل 1- B) و درجة زمین‌گرمایی منطقه را افزایش داده است و ازاین‌رو، سنگ‏‌های اطراف آنها دچار دگرگونی همبری شده‌اند (Baharifar et al., 2004). فازهای آذرین درونی به‌صورت متناوب عمل کرده‏‌اند، به‌گونه‌ای‌که برخی تزریقات تا کرتاسه بالایی- پالئوسن ادامه داشته‌اند. ازاین‌رو، قلمروی سنی برای توده‏‌های آذرین درونی در پهنة سنندج- سیرجان، از ژوراسیک تا کرتاسه بالایی- پالئوسن دیده می‏‌شود (Braud et al., 1974; Baharifar et al., 2004; Masoudi et al., 2002; Ahmadi-Khalaj et al., 2007; Shahbazi et al., 2010; Azizi et al., 2011). کانسار آهن ابراهیم‏‌آباد شامل شماری رخنمون پراکنده است. سنگ‏‌های دربرگیرندة این کانسار را واحدهای دگرگونی و رسوبی پالئوزوییک همراه با تودة آذرین درونیِ گرانیتی تشکیل می‏‌دهد. کانی‏‌سازی آهن، به‌صورت عدسی‏‌هایی منقطع با ابعاد متفاوت و با روند شمال‌باختری- جنوب‌خاوری دیده می‌شود. این کانی‌سازی با ضخامت‏‌هایی از 5/0 تا 5/1 متر به درازای 100 متر و عیار 14 تا 47 درصدوزنی آهن در محدوده‏‌ای به بزرگی 03/0 کیلومترمربع پراکنده شده است. سنگ‌نگاری واحدهای زمین‏‌شناسی میزبان کانسار آهن ابراهیم‏‌آباد در ادامه شرح داده شده است.

 

روش انجام پژوهش

در برداشت‏‌های صحرایی، شمار 21 نمونه از کانسنگ منیتیت و 15 نمونه از سنگ‏‌های میزبان کانسار برای انجام بررسی‌های سنگ‌نگاری و کانه‌نگاری برداشت شدند. اکسیدهای اصلی و عنصرهای فرعی در شرکت زرآزما زنگان (شعبه زنجان شرکت زرآزما) تجزیه شدند. برای این کار، شمار 21 نمونه با به‌کارگیری روش ذوب قلیایی با لیتیم متابورات (Lithium Borate Fusion) ذوب شدند. محصول ذوب‌شده با اسید نیتریک رقیق حل شد و با دستگاه ICP-OES خوانش شد. آستانة آشکارسازی 01/0 درصد بوده است. شمار 7 نمونه نیز برای اندازه‏‌گیری عنصرهای خاکی کمیاب و کمیاب، با روش تیزاب سلطانی (Aqua Regia) آماده‌سازی و با دستگاه ICP-OES مدل Varian در شرکت زرآزمای زنجان تجزیه شدند.

 

سنگ‌نگاری واحدهای میزبان

نمونه‏‌های بررسی‌شده ترکیب سنگ‏‌شناسی میکاشیست، اسپاری‌دولومیتی، مرمر، گرانودیوریت تا گرانیت کم و بیش کاتاکلاستیک- میلونیتی و متاسوماتیک دارند. سنگ‏‌های متاسوماتیک ترکیب اسکارن گارنت- آمفیبول‏‌دار تا گارنتیت دارند و رگچه‏‌های منیتیت‏‌دار آنها را قطع کرده‏‌اند.

 

مرمر: در پی تبلور دوباره، مرمر بافت نخستین خود را از دست داده است و همة آن از کانی‏‌های نوظهور کربناته تشکیل شده است. رگچه‏‌های پرشده از اسپاری هم در آنها یافت می‌شوند که ابعادی بزرگ‏‌تر از کانی‏‌های کربناتة زمینه دارند. مرمر بافت گرانوبلاستیک تا چلیپایی (Decussate) دارد (شکل‌های 2- A و 2- B). در این نوع بافت، کانی‏‌هایی بیشتر مشارکت دارند که سطح انرژی آنیزوتروپی قوی دارند؛ مانند کربنات، میکا، پیروکسن، یا هورنبلند (Winter, 2014). بلورهای کوارتز به‌صورت منفرد و یا مجتمع، نزدیک به 10 تا 15 درصدحجمیِ مقاطع میکروسکوپی را دربر گرفته است (شکل 2- A). انبوهه‏‌هایی از کلریت نیز در آنها دیده شدند. کانی‏‌های کربناته جهت‌یافتگی دارند و ‌برگوارگی را پدید آورده‏‌اند. خم‏‌شدگی ماکل‏‌ها در کانی‏‌های کربناته دیده می‏‌شود و می‏‌توان آن را پیامد تحمل دگرگونی دینامیک دانست.

 


 

شکل1- A) جایگاه محدودة کانسار آهن ابراهیم‏‌آباد در شمال‌باختری دیواندره (کردستان) در نقشة ایران (Stӧcklin, 1968)؛ B) موقعیت محدودة بررسی‌شده در پهنه‏‌های ساختاری ایران (Stӧcklin, 1968)؛ C) نقشة ساده‌شدة محدودة بررسی‌شده در مقیاس 1:1000



میکاشیست: در میکاشیست ‌برگوارگی دربردارندة حوضه‏‌های ‌برگوارگی و میکرولیتون است (شکل 2- C). حوضه‏‌های ‌برگوارگی ‌برگوارگی پیوسته دارند که به‌خرج کانی‏‌های مسکوویت و به مقدار اندک بیوتیت تشکیل شده‏‌اند. حوضه‏‌های ‌برگوارگی چین خورده‏‌اند و چین‏‌ها نیز دوباره دچار چین‌خوردگی شده و سیمای کنگره‏‌ای (Crenulation) یافته‏‌اند. این پدیده را می‏‌توان پیامد تأثیر دگرریختی (Deformation) در دست‌کم دو فاز دانست. میکرولیتون‏‌ها بیشتر از بلورهای نوظهور کوارتز و به مقدار ناچیز فلدسپار ساخته شده‏‌اند که به‌صورتی متناوب با حوضه‏‌های ‌برگوارگی قرار گرفته و چین خورده‏‌اند. تناوبی از حوضه‏‌های ‌برگوارگی و میکرولیتون‏‌ها در میکاشیست‏‌های ‌منطقة بررسی‌شده نشان می‏‌دهد سنگ رسوبی اولیه از تناوبی از لایه‏‌های نازک آواری و شیل ساخته شده است. با توجه به فراوانی مسکوویت و فراوانی اندک بیوتیت و نبود گارنت در حوضه‏‌های ‌برگوارگی، محیط دگرگونی آنها هم‌ارز با پهنة بیوتیت در دگرگونی بارووین و هم‌ارزِ رخسارة شیست‌سبز درجه پایین شمرده می‌شود (Winter, 2014).

 

گرانیت: مقاطع میکروسکوپی توده‏‌های آذرین درونی، ترکیب گرانودیوریت تا گرانیت دارند. برخی از این نمونه‏‌ها، بافت آذرین خود را حفظ کرده‌اند و دگرریختی ندارند (شکل 2- F). برخی دچار دگرریختی خفیف شده‌اند و یا دگرریختی شدید در حد میلونیتی‌شدن نشان می‏‌دهند (شکل‌های 2- D و 2- E). گرانودیوریت- گرانیت بافت گرانولار (شکل 2- F) دارند و دربردارندة کانی‏‌های کوارتز، پلاژیوکلاز و آلکالی‌فلدسپار هستند. برپایة ترکیب سنگ‌شناسی، مقدار پلاژیوکلاز و آلکالی‌فلدسپار متغیر است. کانی‏‌های فرعی، شامل مقدارهای اندک از اسفن، آپاتیت و زیرکن هستند. اپیدوت، پیستاسیت، سریسیت، کلریت و کانی‏‌های رسی از کانی‏‌های ثانویه به‌شمار می‌روند. توده‏‌های آذرین درونی ‌منطقة بررسی‌شده تحت‌تأثیر پهنه‏‌های برشی با شدت عملکرد متفاوت بوده‏‌اند و نشانه‌هایی از رویداد دگرگونی دینامیک در حد کاتاکلاستیک در محل حاشیه پهنه‏‌های برشی را نشان می‌دهند (Passchier and Trouw, 2005). در مقاطع میکروسکوپی حاشیة این پهنه‏‌ها بافت ساروجی یا مورتار (Mortar) دیده می‏‌شود؛ به‌گونه‌ای‌که پرفیروکلاست‏‌های گرد توسط حاشیه‏‌ای ریز از ماتریکس ریزبلور فراگرفته شده‏‌اند. پورفیروکلاست‏‌های کوارتز خاموشی موجی یافته و گاه بقایای ماکل‏‌ها در پلاژیوکلازها به شکل سرنیزه‏‌ای درآمده‏‌اند.

این شواهد، در بخش‏‌های میانی پهنه‏‌های برشی، توده‏‌های گرانیتی- گرانودیوریتی، بافت پورفیروکلاستیک و میلونیتی نشان می‏‌دهند؛ به‌گونه‌ای‌که در حاشیه پورفیروکلاست‏‌های کوارتز سایة روشن دیده می‏‌شود. خاموشی موجی شدید نیز در پورفیروکلاست‏‌های کوارتز دیده می‌شود (شکل 2- E). نکته جالب توجه، دگرسانی کلریتی در این نمونه‏‌هاست که موازی ‌برگوارگی میلونیتی جهت‌یافته‏‌اند. گمان می‏‌رود ‌برگوارگی میلونیتی و دگرسانی کلریتی همراه آن را یک دگرسانی اپیدوتیتی (شکل 2- D) قطع کرده است.

 


 

شکل 2- گزیده‌ای از تصویرهای میکروسکوپی از نمونه‏‌های برداشت‌شده از کانسار آهن ابراهیم‏‌آباد در شمال‌باختری دیواندره (کردستان). A) مرمر؛ B) اسپاری دولومیتی؛ C) میکاشیست با حوضه‏‌های برگوارگی و میکرولیتون‏‌ها؛ D) ‌برگوارگی میلونیتی و دگرسانی کلریتی (Chl) همراه آن که تحت‌تأثیر دگرسانی اپیدوتیتی (Ep) قرار گرفته است؛ E) بافت پورفیروکلاستیک، سایة روشن در حاشیه آن و خاموشی موجی در پورفیروکلاست‏‌های گرانیت میلونیتی‌شده؛ F) گرانیت که دگرریختی ندارد و دربردارندة بلورهای درشت کوارتز (Qz)، آلکالی‌فلدسپار پرتیتی‌شده (Alk) و پلاژیوکلاز (Pl) است؛ G) رگچه دارای منیتیت (دسته سوم) که اسکارن را قطع کرده است. در زمینة اسکارن، منیتیت دستة دوم به رنگ سیاه پراکنده‏‌اند؛ H) گارنت با ساختمان منطقه‏‌ای در اسکارن؛ K) اسکارن با کانی‏‌های نوظهور گارنت (Grt)، آمفیبول (Amp) و منیتیت (Mag) دستة اول

 


عملکرد پهنه‏‌های برشی عملکرد سیال‌های رهاشده از تودة گرانودیوریتی- گرانیتی را آسان کرده است؛ به‌گونه‌ای‌که کلریت‏‌ها موازی ‌برگوارگی میلونیتی چیده شده‏‌اند. به گفتة دیگر، شاید عملکرد پهنه‏‌های برشی با نفوذ توده‏‌های آذرین درونی همزمان بوده است و عملکرد این پهنه‏‌ها، بالا آمدن توده‏‌های گرانودیوریتی- گرانیتی را آسان کرده است. دگرسانی اپیدوتیتی را شاید بتوان پیامد یک دگرگونی پسرونده نیز دانست.

 

اسکارن: سنگ‏‌های متاسوماتیک شامل اسکارن گارنت- آمفیبول‏‌دار (شکل 2- K) گاهی با تمایل گارنتیتی (شکل 2- H) هستند که رگچه‏‌های منیتیت‏‌دار (شکل 2- G) آنها را قطع کرده‏‌اند. اسکارن بافت گرانوبلاستیک دارد و دربردارندة بلورهای گارنت، آمفیبول و منیتیت است (شکل‌های 2- H و 2- K). بلورهای گارنت بیشتر به‌صورت بی‌شکل دیده می‏‌شوند؛ اما گاه تا نزدیک به 80 درصد از مقاطع میکروسکوپی را دربرگرفته‌‏‌اند و تمایل گارنتیتی به ترکیب سنگ داده‏‌اند. گاهی نیز به‌صورت شکل‌دار با ساختمان منطقه‏‌ای دیده می‏‌شوند (شکل 2- H). آمفیبول از نوع هورنبلند تا مگنزیوهورنبلند است و گاه به‌صورت ترمولیت- اکتینولیت نیز یافت می‌شود که در این حالت بیشتر آنها حاصل جانشینی آمفیبول‏‌های نخستین هستند.

 

کانه‌نگاری

کانی‏‌زایی فلزی در ‌منطقة بررسی‌شده در ارتباط با سنگ‏‌های دگرگونی و اسکارنی رخ داده است. کانی‏‌شناسی ‌منطقة بررسی‌شده ساده و شامل دو دسته کانی‏‌های فلزی و غیرفلزی (باطله) است. ‌مادة معدنی شامل منیتیت و هماتیت است که معمولاً با گارنت، کلسیت و کانی‏‌های سیلیکاته همراهی می‏‌شوند. این کانی‏‌ها به شکل‏‌های مختلف در سنگ‏‌های میزبان (شامل میکاشیست، شیست‌سبز، گارنت شیست، متاولکانیک و اسکارن) پدید آمده‏‌اند.

 

منیتیت: منیتیت کانة اصلی کانسار آهن ابراهیم‌آباد است که ساخت (structure) توده‏‌ای، رگه‏‌ای، رگچه‏‌ای، کارستیک (همراه مرمر) و دانه‏‌ای نشان می‏‌دهد. در مقاطعی که ساخت توده‏‌ای دارند، نمونة دستی به رنگ تیره دیده می‏‌شود. ساخت رگه- رگچه‏‌ای فراوان دیده می‏‌شود (شکل‌های 3- B و 3- D). بیشتر دانه‏‌ها شکل‏‌دار تا بی‏‌شکل هستند و نشانه‌های هوازدگی آشکارا روی آنها دیده می‌شود (شکل‌های 4- A و 4- D). منیتیت در سه دسته یافت شده است. دستة نخست به‌صورت بی‌شکل و با ابعاد نزدیک به 1 میلیمتر دیده می‏‌شود (شکل‌های 2- K و 3- C). دسته دوم ابعاد ریز در حد چند دهم میلیمتر دارد و به‌صورت پراکنده در مقاطع نازک میکروسکوپی یافت می‌شوند (شکل 2- G). دسته سوم همراه با کانی‏‌های نوظهور (مانند کربنات و کوارتز) و در امتداد رگچه‏‌ها پدید آمده است (شکل 2- G). در این محدوده، اغلب گانگِ همراه با منیتیت شامل ترمولیت- اکتینولیت و کوارتز ± کلریت ±اپیدوت ± گارنت ± مسکوویت است. کانسنگ منیتیت در محدودة ابراهیم‌آباد متفاوت است و از منیتیت تقریباً پرعیار تا شیست‌سبز منیتیت‏‌دار تغییر می‏کند (شکل‌های 3- B و 3- D).

 

هماتیت: پس از منیتیت این کانی فراوان‏‌ترین کانی اکسید آهن در ‌منطقة بررسی‌شده است که به‌صورت ثانوی تشکیل شده است (شکل 3- A). هنگام رویداد پدیدة مارتیتی‌شدن، هماتیت ثانوی از منیتیت اولیه پدید آمده است و فراوان‏‌ترین نوع هماتیت است. در موارد بسیاری، بلورهای منیتیت در حاشیه و مرکز در حال جایگزینی با هماتیت هستند. جایگزینی منیتیت با هماتیت (مارتیت) دگرسانی معمول است که در دما و ژرفای کم (کمتر از50 متر) رخ می‏‌دهد (شکل‌های 4- B و 4- C). در مقاطع میکروسکوپی، هماتیت بافت‏‌های متنوعی از خود نشان می‏‌دهند که شامل بافت افشان و جانشینی هستند (شکل 4- A). پیدایش هماتیت، نشان‌دهندة شرایط اکسیداسیون است.

 

 

 

شکل 3) A) برونزد قطعات هماتیتی در محدوده کانسار آهن ابراهیم‏‌آباد در شمال‌باختری دیواندره (کردستان)؛ B) منیتیت به‌صورت رگه‏‌ای که مرمر و میکاشیست‏‌های این منطقه را قطع کرده است؛ C) منیتیت به‌صورت گرهک‏‌ و پرکنندة فضای خالی در زمینة میکاشیست؛ D) منیتیت به‌صورت رگه-رگچه‏‌های نازک و پرکنندة فضاهای خالی

 


کانی‏‌های باطله: کوارتز، گارنت، کلسیت، آمفیبول، کلریت، اپیدوت و فلدسپار از برجسته‏‌ترین کانی‏‌های باطله در کانسار ابراهیم‌آباد هستند. کوارتز از فراوان‏‌ترین کانی‏‌های سیلیکاته باطله است که به‌صورت دانه‏‌درشت در گرانیت و پورفیروکلاست‏‌های کشیده‌شده در میکاشیست و همچنین، انبوه‏‌ای در مرمرهای محدودة بررسی‌شده دیده می‏‌شود (شکل‌های 2- A، 2- F و 2- E). خاموشی موجی و مرز دانه‏‌های مضرس در هنگام تنش‏‌های زمین‏‌ساختی و تنش در کوارتزها پدید آمده است (شکل 2- F). کلسیت نیز به‌صورت باطله در منطقه و به‌صورت ثانوی در پی فعالیت‏‌های گرمابی در درز و شکاف‏‌های سنگ‏‌های دگرگونی و آتشفشانی پدید آمده است و ارتباطی با فعالیت کانی‏‌زایی در منطقه ندارد. کلریت و اپیدوت از دیگر کانی‏‌های ثانوی هستند که در پی دگرسانی از کانی‏‌های سیلیکاته پدید آمده‏‌اند. گارنت یکی دیگر از مهم‏‌ترین کانی‏‌های باطله همراه با کانی‏‌سازی است که در رخسارة شیست‌سبز همراه با منیتیت یافت شده است. این کانی با بافت موزاییکی و خردشده در واحدهای سنگی دگرگونی پیدا شد.

 


 

Mag

شکل 4- A) کانة منیتیت (Mag) با تجمعات شعاعی و سوزنی‌شکل که یک رگة هماتیتی آن را قطع کرده است؛ B) دانه‏‌های درشت تا ریزدانة بی‏‌شکل منیتیت (Mag) که یک رگة هماتیتی آن را قطع کرده است؛ C) نمونه‏‌ای که از نزدیک به 80 درصدحجمی منیتیت (Mag) ساخته شده است. منیتیت با‏‌ ابعاد برابربا 01/0 تا بیشتر از 1 میلیمتر، نیمه‌شکل‏‌دار و عموماً بی‏‌شکل و گاه شکل‌دار است. فرایند مارتیتی‌شدن (Mar) به‌صورت ضعیف در خمیرة منیتیت‏‌ دیده می‌شود. رابطة میان دانه‌های منیتیت به‌علت ناهمسانی اندازه و شکل آنها پیچیده است؛ D) مارتیتی‌شدن در حاشیة دانه‏‌های نیمه‌شکل‏‌دار تا بی‏‌شکل و ریز دانه منیتیت (Mag)

 

 


توالی پاراژنزی

توالی‌های پاراژنزی کانی‏‌های مهم همراه با کانه‏‌زایی در شکل 5 نشان داده شده‌اند.

 

 

 

شکل 5- ستون پاراژنتیک کانی‏‌های اصلی و مهم در کانسار آهن ابراهیم‏‌آباد در شمال‌باختری دیواندره (کردستان)


زمین‌شیمی کانسار

22 نمونه‏‌ کانسنگ منیتیت تجزیه شدند (جدول‌های 1 و 2). در شکل 6، روند تغییرات اکسیدها و همچنین، عنصرهای مهم دیگر نسبت به Fe(t) مقایسه شده‌اند. روند تغییرات اکسیدهای اصلی و گوگرد نسبت به آهن شیب منفی دارد. این ویژگی نشان‌دهندة جانشینی کانی‌های مختلف با سیال کانی‏‌ساز آهن است. مقدار تغییرات SiO2 نسبت به Fe از 15 تا 43 درصدوزنی متغیر است. تغییرات Al2O3 نسبت به Fe از 3/0 تا 17/4 درصدوزنی در تغییر است.

 

 

جدول 1- درصدوزنی اکسیدهای اصلی به‌دست‌آمده از تجزیة نمونه‌های کانسنگ آهن ابراهیم‏‌آباد در شمال‌باختری دیواندره (کردستان) به روش ICP-OES (آماده‌سازی نمونه‌ها به روش ذوب قلیایی بوده است)

Sample No.

AS- 1

AS- 2

AS- 5

AS- 6

AS- 7

AS- 8

AS- 9

AS- 10

AS- 11

AS- 12

AS- 13

SiO2

16.82

25.68

22.68

19.36

27.16

35.76

33.86

40.36

26.87

29.76

30.69

TiO2

0.13

0.09

0.05

0.05

0.05

0.06

0.05

0.05

0.05

0.11

0.04

Al2O3

3.25

2.11

0.42

1.36

0.51

1.64

1.24

1.53

0.22

2.43

1.1

Fe(t)

42.81

40.26

46.6

47.44

32.02

23.77

27.57

18.56

30.97

25.33

18.96

MnO

0.33

0.35

0.39

0.49

0.64

1.25

1.34

0.96

0.68

0.75

0.77

MgO

2.47

1.61

1.44

0.75

1.5

1.14

1.19

4

2.69

2.22

2.39

CaO

8.5

6.79

6.97

8.71

16.36

20.51

16.95

21.09

18.9

18.47

29.65

K2O

0.06

0.06

0.05

0.05

0.05

0.05

0.05

0.05

0.05

0.14

0.05

S

<0.05

<0.05

0.05

0.05

0.05

0.06

0.13

1.32

0.16

0.19

0.65

L.O.I.

7.13

5.64

1.54

1.36

8.02

5.46

5.54

5.29

6.36

9.75

8.13

 

جدول 1- ادامه

Sample No.

AS- 14

AS- 15

AS- 16

AS- 17

AS- 18

AS- 19

AS- 20

AS- 21

AS- 22

AS- 23

AS- 24

SiO2

26.6

31.28

23.92

33.65

32.75

31.21

22.29

37.83

25.2

34.15

41.05

TiO2

0.05

0.04

0.04

0.04

0.04

0.04

0.04

0.06

0.04

0.04

0.09

Al2O3

1.2

0.47

0.6

0.35

0.56

0.67

0.42

4.17

1.34

1

3.5

Fe(t)

26.96

30.45

34.1

22.69

23.72

19.14

42.59

14.39

28.97

21.94

19.48

MnO

1.08

0.86

0.53

0.77

0.79

0.85

0.38

0.69

0.68

0.85

0.59

MgO

2.81

1.96

2.79

2.96

4.54

4.22

2.98

4.39

3.5

6.2

3.53

CaO

21.64

18.14

19.26

26.17

24.03

25.92

8.08

24.3

20.82

21.09

19.25

K2O

0.05

0.05

0.05

0.05

0.05

0.06

0.05

0.05

0.05

0.05

0.06

S

0.87

0.24

0.17

0.16

0.16

0.46

0.04

1.06

0.05

0.05

0.16

L.O.I.

8.01

3.71

3.71

3.16

2.9

9.6

4.84

7.74

6.48

5.23

3.65

 

جدول 2- داده‌های عنصرهای کمیاب (برپایة ppm) به‌دست‌آمده از تجزیة کانسنگ آهن ابراهیم‏‌آباد در شمال‌باختری دیواندره (کردستان) به روش ICP

Sample No.

AS-10

AS-12

AS-14

AS-19

AS-21

AS-22

AS-24

Ni

1

4

3

1

1

1

1

Co

54

32

32

10

9

12

15

Cr

1

6

1

1

1

1

1

V

16

11

11

10

10

11

10

 


 

شکل 6- نمودار تغییرات اکسیدهای اصلی دربرابر آهن

 

 

مقدار CaO از 6 تا 26 درصدوزنی در تغییر است. مقدار K2O تغییرات ناچیزی دارد و میزان آن در نمونه های منیتیت از یک درصدوزنی کمتر است. MgO از 7/0 درصدوزنی تا نزدیک به 6 درصدوزنی در نمونه‏‌ها تغییر می‏‌کند. این نکته نشان می‌دهد مقدار کانی‏‌های منیزیم‏‌دار در نمونه‏‌ها کم است (کلریت، اپیدوت و اکتینولیت). مقدار MgO با عیار بالاتر از یک درصدوزنی نشان‌دهندة خاستگاه غیر رسوبی برای کانه‏‌زایی در این محدوده است. تغییرات مقدار گوگرد با مقدارهای کمتر و بیشتر از یک درصدوزنی در شکل 7 دیده می‌شوند. بیشتر نمونه‏‌ها کمتر از یک درصدوزنی گوگرد دارند. شیب منفی تغییرات گوگرد نسبت به آهن نشان‌دهندة کم‌بودن کانه‏‌های سولفیدی در سیال گرمابی خاستگاه آهن است (Parvaresh Darbandi et al., 2020). مقدار کم کانه‌های سولفیدی بر اهمیت کانی‏‌سازی آهن در این محدوده می‌افزاید. در چند نمونه نیز تا 5 درصدوزنی گوگرد وجود دارد که می تواند نشان‌دهندة خاستگاه گرمابی سال کانه‏‌دار آهن باشد. مقدار کم عنصرهای کبالت، نیکل و وانادیم، نشان‌دهندة بی‌ارتباط‌بودن کانه‏‌زایی با انواع کانی‏‌زایی ماگمایی است (شکل‌های 8- A و 8- B).

 

 

 

شکل 7- تغییرات مقادیر عنصرهای کبالت، کروم با شیب تغییرات مثبت و گوگرد و وانادیم را با شیب تغییرات منفی نسبت به آهن

شکل 8-نمونه‏‌های کانسنگ آهن ابراهیم‏‌آباد (شمال‌باختری دیواندره) در: A) نمودار نسبت Ni دربرابر Co و چگونگی قرار‏‌گیری منیتیت و تعیین خاستگاه کانسار (Bajwah et al., 1987)؛ B) نمودار Cr دربرابر V؛ C) تغییرات نسبت Al دربرابر Si (Beaudoin and Dupuis, 2011) (ازآنجایی‌که شمار نمونه‏‌هایی که تنها اکسید‏‌‏‌های اصلی آنها تجزیه شده بودند بیشتر بود، این نمودار به‌کار برده شد)

 


کانی‌سازی آهن

کانسار آهن ابراهیم‏‌آباد شامل چندین رخنمون پراکنده است. منیتیت بیشتر به‌صورت میان‌لایه و پرکنندة فضاهای خالی یا آغشته‌کنندة سنگ‏‌های درونگیر دیده می‏‌شود. همچنین، کانی‏‌سازی منیتیت به‌صورت رگه‏‌ای همراه با کوارتز نیز دیده می‌شود. نمونه‏‌هایی از کانی‏‌سازی منیتیت در بخش‏‌هایی از این کانسار نشان‌دهندة نوع اسکارنی است. حضور گارنت نشانة آن است. برای اثبات اندواسکارن‌بودن شواهدی از همراهی پیروکسن که در مرحلة متاسوماتیسم پیشرونده بایستی با گارنت وجود داشته باشند یا شواهدی که نشان‌دهندة همراهی کانی‏‌های گرانیت همراه با گارنت باشند پیدا نشده است. با ورود محلول‏‌های گرمابی درون سنگ‏‌های درونگیر، کانی‏‌شناسی سنگ‏‌ها تغییرکرده است و کالک سیلیکات‏‌های آبدار مانند آمفیبول پدید آمده‌اند. نشانه‌های متاسوماتیسم پسرونده با پیدایش آمفیبول و همراهی منیتیت نشان‌دهندة کانی‏‌سازی در این مرحله هستند. بخش بزرگی از کانی های کلریت، اپیدوت، کلسیت، فیلوسیلیکات‏‌های میکا و کانی‏‌های رسی، تحت‌تأثیر قرارگیری کالک‌سیلیکات‏‌های آبدار و بی‌آب (پدیدآمده در مراحل پس از اسکارن‌زایی)، با سیال‌های کم دما، در نزدیکی واحدهای مرمر و میکاشیست‏‌ها پدید آمده است (شکل 3- B). پیدایش کانی منیتیت شاید در مرحلة متاسوماتیسم پیشرونده آغاز شده و در مرحلة پسرونده به اوج خود رسیده است. پیدایش منیتیت در دمای 550 درجه سانتیگراد روی داده است (Niranen et al., 2005; Zavaritsky, 1950). نبود ولاستونیت فرض دمای پیدایش کانی در بیشتر از550 درجه سانتیگراد را رد می‏کند. برای ته‌نشینی بهتر منیتیت از محلول کانه‏‌دار، محلول کانه‏‌دار (که به نسبت اسیدی است) باید خنثی شود. این عمل را کانی‏‌های مصرف‌کننده مانند کلسیت، پیروکسن و گارنت انجام می‏‌دهند. برپایة بررسی‌های میکروسکوپی، کانی‏‌سازی اکسیدی متاسوماتیک در کانسار ابراهیم‌آباد، پس از پیدایش کالک‌سیلیکات‏‌های بی‏‌آب و اولیه و در طول تغییرات بعدی آنها روی داده است. همراهی کانی‏‌های ترمولیت- اکتینولیت با منیتیت نشان‌دهندة کانی‏‌سازی آهن در مرحلة متاسوماتیسم پسرونده است و خنثی‌شدن محیط اسیدی با پیدایش و همراهی کانی‏‌های آب‏‌دار را نشان می‏‌دهد. پرشدن فضاهای خالی در مرمر با منیتیت نیز این نکته را تأیید می‌کند.

 

بحث

کانسارهای پهنة سنندج- سیرجان در سه بخش پراکنده‏‌اند (Ghorbani, 2008). بخش جنوبی از سیرجان تا اصفهان که به داشتن کروم در الترامافیک‎های اسفندقه فاریاب، آهن، آهن- منگنز در گل‎گهر، هنشک، بافت، سرب- روی، مس، در چاه‎گز، قنات مروان معروف هستند و با گسل درونه از بخش میانی جدا می‏‌شوند. بخش میانی که خود به دو نوار کوچک‎تر شمالی و جنوبی تقسیم می‎شود و از دیدگاه کانی‎سازی در مقایسه با بخش‎های شمالی و جنوبی پرمایه‎تر است. بخش شمالی این پهنه دربردارندة کانی‎سازی‏‌های آهن همه‎کسی، باباعلی (شمال‏‌باختر همدان)، شمال سُنقُر، گلالی (قروه)، ظفرآباد (دیواندره)، صاحب (سقز)، شهرک (بیجار) است. به باور Momenzadeh (1978)، کانی‏‌سازی‏‌ آهن در این پهنه بیشتر خاستگاه رسوبی دارد؛ اما پژوهشگران دیگری مانند Zamanin و همکاران (2016)، Barati و Gholipoor (2014) و نیز Rostami Paydar و همکاران (2010) برای کانی‏‌سازی‏‌های ‏‌باباعلی (همدان)، گلالی (قروه) خاستگاه اسکارنی و گرمابی را پیشنهاد کرده‏‌اند. با توجه به نزدیکی کانه‏‌زایی آهن ابراهیم‏‌آباد با دیگر کانه‏‌زایی‏‌های آهن در منطقه دیواندره (ظفرآباد) و قرار‏‌گیری آن با فاصله در حاشیة تودة آذرین گرانیتی، خاستگاه این کانسار اسکارنی فرض می‏‌شود. در کانسار ابراهیم‌آباد، منیتیت، به‏‌صورت عدسی‌شکل با واحدهای دگرگونی و آغشته‌کنندۀ سنگ بستر دیده می‏‌شود. ویژگی‌های میکروسکوپی کانسنگ در بخش‏‌های مختلف کانی‏‌سازی متفاوت است. ترکیب کانی‏‌شناسی از منیتیت پرعیار در مجاورت مرمر محدوده تا گارنت‌شیست منیتیت‏‌دار و شیست‌سبز منیتیت‏‌دار تغییر می‏کند. دیدن حالات حد واسط میان کانسنگ‏‌های فقیر و سرشار از منیتیت نشان می‏‌دهد که رفتار سیال‌های داغ آهن‏‌دار برخاسته از توده‏‌های آذرین درونی منطقه و همچنین، حضور رخنمون‏‌هایی از اسکارن همراه با ترمولیت- اکتینولیت و گارنت، پیامد عملکرد دگرگونی همبری و کانی‏‌سازی اسکارن در این کانسار است. بررسی‌های زمین‌شیمی کانه‏‌زایی منیتیت و همچنین، تغییرات عنصرهای کمیاب نشان‌دهندة نوع کانی‏‌سازی آهن اسکارنی در این منطقه هستند. از دیدگاه زمین‌شیمیایی، نسبت کبالت به نیکل در کانسارهای آهن عاملی برای شناخت خاستگاه آنهاست (Bajwah, 1987). محلول‏‌های گرمابی، توانایی حمل مقادیر بالایی از Ni و Co را ندارند. ازاین‌رو، مقدار کم آنها در کانسنگ، دلیلی بر حمل محلول کانه‏‌دار با سیالات گرمابی کم دماست (Meinert, 1995; Amraei et al., 2020). کانسارهای آهن با خاستگاه‌های گوناگون نسبت کبالت به نیکل متفاوتی دارند (شکل 8- A). حضور این دو عنصر در کانسارهای آهن، به‌علت خویشاوندی شیمیایی آنها با آهن است (Ohmoto, 2003; Oksuz and Koc, 2009). در سیال‌های گرمابی، نسبت Co/Ni برابربا 2/0 تا 7 است. این ویژگیِ کانسنگ آهن با خاستگاه گرمابی است (Williams et al., 2005; Nadoll et al., 2012). در هنگام رویداد جدایش بلورین ماگمایی، نسبت کبالت به نیکل در سیال‌های گرمابی افزایش می‏‌یابد. برپایة محاسبة کبالت به نیکل، تغییرات مقدار این نسبت در کانسار ابراهیم‏‌آباد برابربا 8 تا 12 است و نشانة خاستگاه گرمابی برای کانه‏‌زایی است (شکل 8- A). مقدار کم عنصرهای وانادیم و کروم در کانسارآهن ابراهیم‏‌آباد خاستگاه ماگمایی را برای آن مردود می‏‌سازد (شکل 8- B). در شکل 8- C نیز تغییرات سیلیس نسبت به آلومینیم نشان‌دهندة خاستگاه گرمابی برای این کانسار است. در شکل 9- A، برپایة نمودار نسبت تیتانیم به نیکل و کروم نمونه‏‌های محدودة ابراهیم‏‌آباد در محدودة کانسارهای گرمابی جای می‏‌گیرند. تغییرات مقدار نسبت تیتانیم به وانادیم نیز نشان‌دهندة قرارگیری نمونه‏‌های ابراهیم‏‌آباد در محدودة کانسارهای گرمابی است (شکل 9- B).

 

 

 

شکل 9- کانسنگ آهن ابراهیم‏‌آباد (شمال‌باختری دیواندره) در: A) نمودار نسبت Ni/Cr Ti دربرابر و چگونگی قرار‏‌گیری نمونه‏‌های کانسنگ منیتیت و تعیین خاستگاه کانسار (Knipping, 2015)؛ B) نمودار تیتانیم دربرابر وانادیم و چگونگی قرارگیری نمونه‏‌های کانسنگ منیتیت و تعیین خاستگاه کانسار (Dare et al., 2014)

 


برداشت

با توجه به گسترش و پراکندگی، پیروی‌نکردن از چینه‏‌شناسی و تغییرات عیار منیتیت و نزدیکی آنها با نمودارهای کانسار آهن اسکارنی و بی‌شباهتی به کانسارهای رسوبی و نوع ماگمایی، فرضیة اسکارنی‌بودن کانسار ابراهیم‌آباد اثبات می‏‌شود. وجود منیتیت همراه با مقدار کم عنصر گوگرد در نمونه‏‌های این محدوده، کانی‌های کوارتز، اکتینولیت، کلریت، آلبیت، گارنت و کلسیت (که آن را همراهی می‏‌کنند و پیامد عملکرد دگرسانی توسط سیال‌های ماگمایی هستند) و تغییرات مقدار و اندازة بلورهای منیتیت در اسکارن و واحدهای شیست دگرگونی کانسار ابراهیم‌آباد نشان‌دهندة عملکرد و تأثیر سیال درآنهاست. منیتیت بیشتر به‌صورت رگه‏‌ای، میان‌لایه‏‌ای و یا آغشته‌کنندة سنگ‏‌های درون‏‌گیر و پرکنندة فضاهای خالی دیده می‏‌شود. چنین نشانه‏‌هایی همراه با شواهد زمین‌شیمیایی کانی منیتیت و تغییرات عنصرهای کمیاب در آنها نشان‌دهندة خاستگاه ثانوی برای کانی‏‌سازی آهن ابراهیم‌آباد و پیدایش این کانسار با خاستگاه اسکارنی است. بدین معنی که خاستگاه آهن توسط سیال‌های داغ برخاسته از توده‏‌های آذرین درونی و با توجه به وجود گارنت و واحد اسکارنی منطقه و دیگر شواهد کانی‏‌شناسی موجود حاصل شده است.

Ahmadi-Khalaj, A., Esmaeily, D., Valizadeh, M. V. and Rahimpour-Bonab, H. (2007) Petrology and Geochemistry of the Granitoid Complex of Boroujerd, Sanandaj-Sirjan Zone, Western Iran. Journal of Asian Earth Sciences 29: 859-877. DOI: 10.1016/j.jseaes. 2006.06.005
Amraei, S., Behzadi, M. and Yazdi, M. (2020) Petrography, geochemistry and tectonic setting of mafic-ultramafic intrusion in the Bafq 15th anomaly (Iron), Central Iran. Iranian Journal of Petrology (in Persian). DOI: 10.22108/ijp.2020.123179.1178
Azizi, H., Asaharab, Y., Mehrabi, B. and Chungd, S. L. (2011) Geochronological and geochemical constraints on the petrogenesis of High-K granite from the Suffiabad area, Sanandaj-Sirjan Zone, NW Iran. Chemie der Erde 71: 363–376. DOI: 10.1016/j.chemer. 2011.06.005
Azizi, H. and Asaharac, Y. (2013) Juvenile granite in the Sanandaj–Sirjan Zone, NWIran: Late Jurassic–Early Cretaceousarc–continent collision. International Geology Review. DOI: 10.1080/00206814. 2013.782959
Azizi, H. Mehrabi, B. and Akbarpour, A. (2009) Genesis ofTertiary Magnetite–Apatite Deposits, Southeast of Zanjan, Iran. Resource Geology 59(4): 330–341 DOI: 10.1111/j.1751-3928.2009.00101.x.
Baharifar, A. A., Moinvaziri, H., Bellon, H. and Piqué, A. (2004) The crystalline complexes of Hamadan (Sanandaj-Sirjan zone, western Iran): metasedimentary Mesozoic sequences affected by Late Cretaceous tectono-metamorphic and plutonic events. Comptes Rendus Geoscience 336(16): 1443-1452. DOI: 10.1016/j.crte.2004.09.014
Barati, M. and Gholipoor, M. (2014) Study of REE behaviors, fluid inclusions, and O, S stable Isotopes in Zafar-abad iron skarn deposit, NW Divandarreh, Kordestan Province. Journal of Economic Geology 6(2): 235-254 (in Persian).
Braud, J. and Bellon, H. (1974) Donnees nouvelles sur le demaine metamorphique du Zagros (zone de Sanandah-Sirjan) au niveau de Kermanshah-Hamadan (Iran): nature age et interpretation des series metamorphiques et des ihtrusions. Evolution structurale. Rapport Universite Paris-Sud.
Bajwah, Z. U., Secombe, P. K. and Offler, R. (1987) Trace element distribution, Co: Ni ratios and Genesis of the Big Cadiairon-copper deposit, New South Wales, Australia. Mineralium deposita 22: 292-300. DOI: 10.1007/BF00204522
Beaudoin, G. and Dupuis, C. (2011) Discriminant diagrams for iron oxide trace element fingerprinting of mineral deposit types. Mineralium Deposita 46: 319-335. DOI: 10.1007/s00126-011-0334-y.
Dare, S. A. S., Barnes, S. J., Beaudoin, G., Meric, J., Boutroy, E. and Potvin-Doucet, C. (2014) Trace elements in magnetite as petrogenetic indicators. Miner Deposita 49: 785–796.
Ghorbani, M. (2008), Economic Geology in Iran mines resources. Arian zamin published (in Persian)
Knipping, J. L., Bilenker, L. D., Simon, A. C., Reich, M., Barra, F., P. Deditius, A., Wӓlle, M., Heinrich, C. A., Holtz, F. and Munizaga, R. (2015) Trace elements in magnetite from massive iron oxide-apatite deposits indicate a combined formation by igneous and magmatic-hydrothermal processes. Geochemical et Cosmochimica Acta 171(15): 15-38. DOI: 10.1016/j.gca.2015.08.010
Mohajjel, M., Fergusson, C. L. and Sahandi, M. R. (2003) Cretaceous–Tertiaryconvergence and continental collision, Sanandaj-Sirjan Zone, WesternIran. Journal of Asian Earth Sciences 21: 397–412. DOI: 10.1016/S1367-9120(02)00035-4
Masoudi, F., Yardley, B. W. D. and Cliff, R. A. (2002) Rb-Sr geochronology ofpegmatites, plutonic rocks and a hornfels in the region southwest of Arak, Iran. Islamic Republic of Iran Journal of Sciences 13(3): 249–254
Meinert, L. D. (1995) Igneous petrogenesis and skarn deposits. Geological Association of Canada, Spacial paper 40: 569-583.
Moinvaziri, H., Akbarpour, A. and Azizi, H. (2014) Mesozoic magmatism in the northwestern Sanandaj-Sirjan zone as an evidence for active continental margin. Arabian Journal of Geosciences 8: 3077-3088. DOI: 10.1007/s12517-014-1309-y
Momenzadeh, M. (1978) Pb and Zn Mineralization in cretaceous carbonate Malyier-Isfahan trend. Ph. D. thesis's, Haidelberg university, Germany.
Nadoll, P., Mauk, J. L., Hayes, T. S., Koenig, A. E. and Box, S. E. (2012) Geochemistry of Magnetite from Hydrothermal Ore Deposits and Host Rocks of the Mesoproterozoic Belt Supergroup, United States. Economic Geology 107: 1275-92. DOI: 10.2113/econgeo.107.6.1275
Niranen, T., Manttari, I., Poutianen, M., Oliver, N. and Miller, J. A. (2005) Genesis of Paleoproterozoic iron skarns in the Misi region, Northern Finland. Mineralium Deposita 40(2): 192-217. DOI: 10.1007/s00126-005-0481-0
Ohmoto, H. (2003) Nonredox transformations of magnetite-hematite in hydrothermal systems. Economic Geology 98(1): 157-161. DOI: 10.2113/gsecongeo.98.1.157
Oksuz, N. and Koc, S. (2009) Examination of sarikaya (Yozgat-Turkey) iron mineralization with rare earth element (REE) method. Journal of Rare Earths 28(1): 143-149. DOI: 10.1016/S1002-0721(09)60068-5
Passchier, C. W. and Trouw, R. A. J. (2005) Microtectonics. 2nd edition, Springer, Verlag, Berlin.
Parvaresh Darbandi, M., Malekzadeh Shafaroudi, A., Azimzadeh, A. and Karimpour, H. (2020) Magnetite mineralization properties of Narm iron mine with respect to petrology and geochemistry of its adjacent gabbroic-dioritic rocks (North of Tabas, South Khorasan Province). Iranian Journal of Petrology 11(41): 103-128 (in Persian).
Rostami Paydar, G., Lotfi, M., Ghaderi, M., Amiri, A. and Vossoughi-Abedini, M. (2010) New Results on Mineralography and Crystal Chemistry of Magnetite and Pyrite at Baba-Ali & Galali Iron Deposits, West of Hamedan, Iran. Scientific Quarterly Journal Geoscience 20(77): 121-130 (in Persian).
Shahbazi, H., Siebel, W., Pourmoafee, M., Ghorbani, M., Sepahi, A. A., Shang C. K. and Vousoughi Abedini. M. (2010) Geochemistry and U–Pb zircon geochronology of the Alvand plutonic complex in Sanandaj–Sirjan Zone (Iran): New evidence for Jurassic magmatism. Journal of Asian Earth Sciences 39: 668–683. DOI: 10.1016/j.jseaes.2010.04.014
Stӧcklin, J. (1968) Structure history and tectonics of Iran: A review. American Association of Petroleum 52(7): 1229-1258.
Williams, P. J., Barton, M. D., Johnson, D. A., Fontbote, L., De Haller, A., Mark, G., Oliver, N. H. S. and Marschik, R. (2005) Iron oxide copper-gold deposits: Geology, space-time distribution, and possible modes of origin. Economic Geology 100: 371-405. Doi: DOI: 10.5382/AV100.13
Winter, J. D. (2014) Igneous and Metamorphic petrology. Pearson New International Edition.
Zamanian, H. (2016) Geochemistry of rare earth elements in the Baba Ali magnetite skarn deposit, western Iran – a key to determine conditions of mineralization. Geologos 22)1): 33–47. DOI: 10.1515/logos-2016-0003
Zavaritsky, A. N. (1950) Metamorphism and Metasomatism in the Urals Pyrite Deposits. In Massive Sulphide Deposits of the Urals. Russian Academy of Sciences 7–18.