Document Type : Original Article
Authors
1 Assistant Professor, Department of Geology, Payame Noor University, Tehran, Iran,
2 Associate Professor, Department of Geology, Payame Noor University, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
ماگماتیسم پرکامبرین پایانی-کامبرین آغازین در ایران شامل رخنمونهایی از سنگهای ماگمایی در بخشهای ایرانمرکزی، شمال، شمالباختری ایران و شمالخاوری ایران است که بهصورت سنگهای دگرگونه تا کمدگرگونه در بخشهای بالاآمده و هستههای دگرگونه[1] رخنمون یافتهاند. بهعلت پیچیدگیهای زمینشناسی و تأثیر فرایند دگرگونی، اطلاعات کمی از سرشت زمینشیمیایی، محیط زمینساختی و زمان دقیق جایگزینی و پیدایش این سنگهای ماگمایی در دسترس است. به طور کلی، این سنگها پیامد فرایندهای کشش و کافتشدگی[2] در پوستة قارهای ایران دانسته شدهاند (مانند: Berberian and King (1981))؛ اما گمان میرود محیط پیدایش و همچنین، سرشت زمینشیمیایی این سنگها با محیطهای مرتبط با فرورانش قابل مقایسه است که مطالعات اخیر این مسئله را به اثبات میرساند (Athari et al., 2007; Hassanzadeh et al., 2008; Moghadam et al., 2017).
منطقة تکاب- زنجان از مناطقی در ایران است که سنگهای آتشفشانی و تودههای آذرین درونی پرکامبرین پایانی-کامبرین با گسترش چشمگیری رخنمون دارند. تودههای آذرین درونی گوناگون مربوط به ماگماتیسم پرکامبرین در این منطقه رخنمون دارند که میتوان تودههای دوران، شاهبلاغی (مغانلو)، سرو جهان، اینچه، پیچاقچی و ... را نام برد. در ادبیات زمینشناسی ایران از این تودهها به نام تودههای نوع دوران یاد میشود. بررسیهای پراکندهای روی این تودهها انجام شده است که با نتایج متناقضی همراه هستند. از بررسیهای انجامشده در این منطقه، میتوان تهیة نقشههای زمینشناسی 1:250000 تکاب و زنجان و نقشههای 1:100000 زنجان، ماهنشان و تختسلیمان (Kholghi et al., 1995; Babakhani and Galamghash, 1998; Lotfi, 2002; Babakhani and Sadeghi, 2005) را نام برد. همچنین، بررسیهایی روی سنگهای دگرگونی (Hajalioghli et al., 2007) و سنگهای ماگمایی (Valizadeh and Esmaiili, 1997; Hassanzadeh et al., 2008; Saki, 2010) انجام شده است که در این بررسیها سرشت تودههای پرکامبرین پایانی را قابل مقایسه با گرانیتهای نوع A و محیط زمینساختی آنها را از نوع کششی درونصفحهای (Valizadeh and Esmaiili, 1997)، کششی پس از برخوردی (Moghadam et al., 2017) و حاشیة قارهای فعال (Fathiyan et al., 2019) دانستهاند.
در بررسیهایی که بهتازگی انجام شدهاند بر سرشت نوع I این تودهها و همچنین، محیط زمینساختی مرتبط با فروانش تأکید شده است (Fathiyan et al., 2019; Honarmand et al., 2020). برپایة ویژگیهای ایزوتوپی Nd-Sr و زمینشیمیایی، توده آذرین درونی مغانلو از نوع گرانیتهای I و همچنین، سن تودة 13±576 میلیون سال پیش بهدست آمده است (Fathiyan et al., 2019). همچنین، هنرمند و همکاران (Honarmand et al., 2020) به ارزیابی زمینشیمیایی و سنی توده مغانلو پرداختهاند و سن جایگزینی پالسهای مختلف را ادیاکارین بهدست آوردهاند که در اثر ذوب پوستة قارهای رخ دادهاند. این در حالی است که (Hassanzadeh et al., 2008) برپایة سنسنجی U-Pb روی بلورهای زیرکن سن تودة دوران را 1/0±8/2 میلیون سال پیش و تودة مغانلو را 27±548 میلیون سال پیش بهدست آورده است.
در بررسی حاضر ویژگیهای ماگماتیسم پرکامبرین پایانی و محیط تکتونوماگمایی حاکم در شمالباختری ایران بررسی شده است. برای این کار، زمینشناسی، سنگشناسی، سنگشیمی، سنگزایی[3] و سنسنجی تودههای دوران و شاهبلاغی (مغانلو) در باختر و جنوبباختری زنجان بررسی شدهاند.
جایگاه زمینشناسی
تودههای آذرین درونی دوران و شاهبلاغی در بین طولهای جغرافیایی '47º50 تا '48º30 خاوری و عرضهای جغرافیایی '36º30 تا '36º45 شمالی در باختر و جنوبباختری زنجان و در پهنة ساختاری ایرانمرکزی رخنمون دارند (شکل 1). در بخش شمالباختری ایران چندین رخنمون از تودههای آذرین درونی و همچنین، سنگهای آتشفشانی دیده میشوند (شکل 1). این تودهها و سنگهای آتشفشانی همارز آنها در جایگاه چینهشناسی خاصی دیده میشوند. بیشتر تودههای آذرین درونی سازندهای کهر و سنگهای دگرگونی معادل را قطع میکنند؛ ازاینرو، جوانتر از سازند کهر هستند. همچنین، سنگهای آتشفشانی معادل این تودهها که به نام ریولیتهای سری قرهداش یا مهاباد معروف هستند، روی سازند کهر و در زیر سازند سلطانیه جای گرفتهاند. سنگهای آتشفشانی معادل تودههای آذرین درونی دانسته شدهاند (Stöcklin and Eftekhar-nezhad, 1969). همچنین، سنگهای آتشفشانی مختلفی درون سازند کهر و نهشتههای عموماً دگرگونشدة قدیمیتر گزارش شدهاند (نقشههای زمینشناسی ماهنشان، تختسلیمان و شاهیندژ و زنجان). ازاینرو، با ارزیابی جایگاه چینهشناسی سنگهای آتشفشانی گمان میرود رخداد ماگماتیسم در این منطقه در یک بازة زمانی خاصی نبوده است؛ بلکه در چندین دوره روی داده است. گمان میرود آخرین فاز ماگماتیسم در منطقه نفوذ تودههای نوع دوران در منطقه است که شامل تودههای آذرین درونی متعددی مانند دوران، مغانلو، سروجهان، ماهنشان، اینچه، آقکند و علمکندی هستند.
شکل 1. نقشة زمینشناسی منطقه برپایة تلفیق نقشههای زمینشناسی زنجان و ماهنشان با مقیاس 1:100000 (سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور) و موقعیت تودههای بررسیشده.
Figure 1. Geological map of the studied area, based on the 1:100000 maps of Zanjan and Mahneshan (Geological Survey of Iran) and the location of the studied intrusions.
تودههای یادشده ابعاد متغیری دارند و گاه بهصورت باتولیت (مانند تودة شاهبلاغی (مغانلو)) و گاه بهصورت استوکهای کوچک همانند تودههای دوران و سروجهان رخنمون دارند. این تودهها ویژگیهای عمومی هولوکرات تا لوکوکرات را دارند. همچنین، آنها ویژگی عمومی بافت پورفیری و گاهی گرانولار دارند که نشاندهندة جایگزینی آنها در ژرفای کم است. در پی حرکات زمینساختی و دگرگونی، بهویژه در پهنة سنندج-سیرجان، تودههای یادشده دگرگون شدهاند و به ارتوگنیس تبدیل شدهاند. همچنین، این تودهها معمولاً دچار دگرسانی رسی شدهاند؛ بهگونهایکه در برخی تودهها بافت و کانیشناسی به شدت تحتتأثیر قرار گرفته است. تودههای پرکامبرین پایانی در شمالباختری ایران از دیدگاه سن چینه نگاری و همچنین، ویژگیهای زمینشناسی و کانیشناسی با تودههای آذرین درونی ایرانمرکزی (مانند زریگان و ناریگان) قابلمقایسه هستند (Berberian and King, 1981).
بررسیهای صحرایی
بررسیهای صحرایی در منطقه نشان میدهند گرانیت دوران، استوک کشیده با راستای شمالباختری-جنوبخاوری است (شکل 1). این توده درون نهشتههای دگرگونشده پرکامبرین با ترکیب فیلیت، کوارتزیت و میکاشیست نفوذ کرده است. این سنگهای دگرگونی در واقع معادل دگرگونشدة سنگهای سازند کهر هستند. تکههایی از این نهشتهها درون تودة دوران بهصورت زنولیت دیده میشوند. نهشتههای سازند بایندر با ترکیب ماسهسنگ و شیل، تودة گرانیتی دوران را پوشاندهاند (شکل 2- A).
بررسیهای صحرایی نشان میدهند تودة شاهبلاغی (مغانلو) باتولیتی کشیده با روند شمالباختری- جنوبخاوری است که در فاصلة نزدیک به 20 کیلومتری شمالباختریِ تودة دوران رخنمون دارد. درازای این توده نزدیک به 20 کیلومتر و پهنای آن به 10 کیلومتر میرسد. این توده درون سازند کهر نفوذ کرده است و سبب دگرگونی همبری ضعیف در حاشیة خود شده است. در حواشی تودة شاهبلاغی، زنولیتهایی با ابعاد مختلف از سازند کهر دیده میشوند که البته به سمت مرکز توده از میزان این زنولیتها کاسته میشود. این زنولیتها عموماً دچار دگرگونی همبری شدهاند.
ویژگیهای صحرایی نشان میدهند تودههای دوران و شاهبلاغی تودههای همگنی نیستند و شامل بخشهای مختلفی هستند (شکلهای 2- B و 2- C).:
پلوتونیسم در تودههای بررسیشده با تودة میکاگرانیت آغاز میشود و با پالسهای آذرین درونی بعدی قطع میشود (شکل 2). این توده در بخشهای مرکزی تودة شاهبلاغی دیده میشود و رخنمون آن درون تودة دوران بهصورت رخنمونهایی منقطع درون تودة گرانیت پورفیری دیده میشود که تودة گرانیت پورفیری آن را قطع کرده است (شکل 2). تودة میکاگرانیت به واسطة حضور میکا و نبود درشتبلورهای کوارتز از تودة گرانیتپورفیری و همچنین، به واسطة نبود بلورهای پتاسیمفلدسپار درشت از تودة گرانیت صورتی قابل شناسایی است. در تودة دوران، تودة میکاگرانیت بهصورت انکلاوهای درشت درون تودة گرانیت پورفیری دیده میشوند. این توده همچنین، بهصورت فاز حاشیهای همراه با تودة گرانیت پورفیری در توده مغانلو دیده میشود که با تودة گرانیت پورفیری قطع شده است.
تودة گرانیتپورفیری رخنمونهای اصلی تودة دوران و همچنین، بخش بزرگی از رخنمونهای حاشیة تودة بیوتیتگرانیت را در تودة مغانلو تشکیل میدهد (شکل 2). در تودة دوران، گرانیت پورفیری را دایکهای گرانیت صورتی قطع میکنند. این توده بهصورت گرانیت هولولوکوکرات با بافت پورفیری و حضور درشتبلورهای کوارتز شناخته میشود (شکل 2- D). تودههای گرانیتپورفیری و میکاگرانیت بهویژه در تودة دوران بهرهبرداری و استخراج شدهاند و معادن گوناگون خاک صنعتی در محل رخنمون این تودهها راهاندازی شده است.
جوانترین پالس آذرین درونی درون تودههای دوران و شاهبلاغی، تودة گرانیت صورتی است که پتاسیمفلدسپار و میکا از کانیهای سازندة آن بهشمار میروند و بافت پورفیری نشان میدهد (شکل 2). این توده هسته مرکزی باتولیت شاهبلاغی را تشکیل میدهد و درون تودة دوران نیز بهصورت دایک دیده میشود. تودة گرانیت صورتی بخش بزرگی از رخنمونهای باتولیت شاهبلاغی را تشکیل میدهد.
شکل 2. تصویرهای صحرایی از تودههای دوران و شاهبلاغی. A) دورنمایی از تودة دوران و روستای دوران و پالسهای مختلف تفوذی در آن و جایگیری سازند بایندور روی توده (دید رو به شمال)؛ B) دورنمایی از تودة شاهبلاغی بههمراه نهشتههای دگرگونشدة سازند کهر (دید رو به شمال)؛ C) نمایی از تودة گرانیتپورفیری که تودة میکاگرانیت را دربرگرفته است و جوانتر از آن است؛ D) نمایی از تودة گرانیت صورتی که تودة گرانیت پورفیری را قطع میکند؛ E) نمایی از انکلاوهای مافیک درون تودة دوران؛ F) نمایی از نمونة دستی تودة گرانیتپورفیری و رگچههای سیلیسی درون آن در تودة شاهبلاغی.
Figure 2. Field photographs of the studied Doran and Shahbolaghi intrusions. A) The perspective of Doran intrusion and Doran village with different pulses of intrusives and Bayandor formation on the Doran massif (northward view); B) The perspective of Shahbolaghi massif with metamorphosed deposits of Kahar formation (northward view); C) A view of porphyritic granite which includes the mica granite and is younger than it; D) Pink granite cutting the porphyritic granite; E) Mafic enclaves in Doran massive; F) A hand specimen of porphyritic granite and silica veinlets inside the Shahbolaghi intrusion.
درون تودة شاهبلاغی و دوران بخشهای بازیک بهصورت انکلاو و دایک دیده میشوند (شکل 2- D). بخشهای بازیک در تودة دوران بیشتر بهصورت دایک دیده میشوند؛ اما بخشهای بازیک در تودة گرانیت صورتی شاهبلاغی بیشتر بهصورت انکلاو هستند. گمان میرود در تودة گرانیت صورتی، فاز بازیک فاز آذرین درونی همزمان با بخش فلسیک باشد که این امر به واسطه حضور ساختار کنگرهای و هالهة واکنشی و حضور فلدسپارهای درشت درون انکلاوهای مافیک قابل اثبات است. در بخشهای حاشیة تودة شاهبلاغی و درون تودة گرانیت پورفیری حاشیهای، همانند تودة دوران، فاز آذرین درونی مافیک بهصورت دایک رخنمون دارد.
روش انجام پژوهش
برای بررسی ویژگیهای سنگنگاری و زمینشیمیایی و سنسنجی تودههای بررسیشده، 50 نمونه گردآوری شد و سپس 30 مقطع نازک از بخشهای سالم تهیه شد. پس از بررسی مقاطع نازک و ارزیابی نمونهها، 3 نمونه از تودة گرانیت پورفیری، 9 نمونه از میکاگرانیت و دو نمونه از گرانیت صورتی و همچنین، دو نمونه از بخشهای بازیک و انکلاوهای تودههای دوران و شاهبلاغی برداشت شدند و به آزمایشگاه انستیتو زمینشیمی گوانجو، اکادمی علومزمین چین فرستاده شدند. عنصرهای اصلی به روش XRF و عنصرهای کمیاب به روش ICP-MS تجزیه شدند (جدول 1).
برای سنسنجی تودههای آذرین درونی دوران و شاهبلاغی به روش U-Pb، یک نمونه از تودة گرانیتپورفیری دوران و یک نمونه از تودة گرانیت صورتی شاهبلاغی برداشت شد. نمونههای یادشده به کشور چین فرستاده شدند و بلورهای زیرکن برپایة روشهای متداول مغناطیسی و با استفاده از مایع بروموفورم در انستیتو منابع کانی شهر پکن کشور چین جدا شدند. برای بالابردن دقت، نمونههای جداشده در زیر میکروسکوپ بیناکولار دوباره به دقت بررسی شدند. نمونههای جداشده بههمراه نمونههای استاندارد در رزین اپوکسی جاسازی شده و پس از صیقل دادن، با میکروسکوپهای نوری و اسکنر الکترونی بررسی شدند. نمونههای بررسیشده سپس به روش U-Pb در انستیتو منابع کانی شهر پکن کشور چین و با دستگاه Thermo Finnigan Neptune MC–ICPMS ساخت شرکت Finnigan کشور آلمان تجزیه شدند. تجزیة نقطهای زیرکنهای بررسیشده با پرتویی به قطر نزدیک به 25 mm، و نرخ تکرار 10 Hz و چگالی انرژی Jcm-2 5/2 از بخشهای مرکزی و حاشیهای بلورها انجام شده است. پس از تجزیة هر نقطه درستی دادهها با کمک تجزیة نمونه استاندارد بررسی شد.
سنگنگاری
همانگونهکه گفته شد تودههای آذرین درونی شاهبلاغی و دوران پالسهای آذرین درونی متعددی دارند که شامل تودههای گرانیتپورفیری، میکاگرانیت و گرانیت صورتی و همچنین، بخشهای بازیک (انکلاو و دایک) هستند.
تودة میکاگرانیت
برپایة بررسیهای سنگنگاری، تودة میکاگرانیت بیشتر شامل کانیهای کوارتز و آلکالیفلدسپار و پلاژیوکلاز است. بلورهای آلکالیفلدسپار (30 تا 40 درصدحجمی) بیشتر از نوع آلبیت هستند (شکل 3- A). این توده هولولوکوکرات است و بافت گرانولار و پورفیری دارد. بافت کاتاکلاستیک نیز در این سنگها گسترش یافته است. در این توده، برخی بلورهای آلبیت نشانههایی از رخداد متاسوماتیسم نشان میدهند و بهصورت ثانویه متبلور شدهاند. این بلورها بهصورت آلبیتهای با بافت شطرنجی و نیز رگچهای هستند. بلورهای کوارتز فراوانی چشمگیر (40 تا 45 درصدحجمی) در این توده حضو دارند و در پی تنش دچار خردشدگی و نیز خاموشی موجی شدهاند. بلورهای بیوتیت و مسکوویت با فراوانی کمتر از 3 درصدحجمی دیده میشوند که عموماً فراوانی بیوتیت از مسکوویت بیشتر است (شکلهای 3- B و 3- C). گمان میرود برخی بلورهای میکا (مسکوویت) در مرز کانیهای درشت فلدسپار و کوارتز و هنگام فرایند تنش و بازتبلور پدید آمدهاند. همچنین، در این توده، گاه بلورهایی از ترمولیت و اسفن و اپیدوت در پی دگرگونی گسترش یافتهاند. کانیهای کدر و زیرکن نیز با فراوانی بسیار کم دیده میشوند. در پی دگرسانی، کانیهای رسی جایگزین بلورهای فلدسپار شدهاند. همچنین، گاه کلریت جایگزین بلورهای بیوتیت شده است.
تودة گرانیت پورفیری
برپایة شواهد سنگنگاری، تودة گرانیتپورفیری بیشتر شامل کوارتز، آلکالیفلدسپار و پلاژِیوکلاز است. این توده هولولوکوکرات است و بافت پورفیری و گرانولار دارد و بافت کاتاکلاستیک نیز در این سنگها گسترش یافته است (شکل 3- D). بلورهای آلکالیفلدسپار بیشتر از نوع آلبیت (60 تا 70 درصدحجمی) هستند. گمان میرود برخی بلورهای آلبیت در پی فرایندهای ثانویه و بهصورت متاسوماتیک پدید آمدهاند. این بلورها بهصورت بلورهای آلبیت با بافت شطرنجی و نیز رگچهای و با بافت میرمکیتی دیده میشوند (شکل 3- E). برخی بلورهای فلدسپار نیز بهصورت آنتیپرتیت دیده میشوند. بلورهای کوارتز بهصورت درشت و متوسط بلور (25 تا 30 درصدحجمی) دیده میشوند. برخی از این بلورها از حاشیه دچار بازتبلور (پیدایش دانههای موزاییکی) شدهاند. گاه بهندرت مسکوویت اولیه نیز در این سنگها دیده میشود. بلورهایی از زیرکن و کانیهای کدر، آپاتیت و اسفن بهصورت ناچیز دیده میشوند. تأثیر تنش در نمونهها بهصورت خردشدگی و خاموشی موجی در بلورهای کوارتز و فلدسپارها دیده میشود. کانیهای رسی، سریسیت و اپیدوت در پی دگرسانی در این سنگها پدیدار شدهاند. گاهی در این توده، رگچههای سیلیسی با فراوانی بسیار دیده میشوند. بزرگی این رگچهها گاهی به چند سانتیمتر میرسد. با توجه به ویژگیهای کانیشناسی، تودة گرانیتپورفیری و همچنین، میکاگرانیت با تودههای آلبیتگرانیت قابل مقایسه هستند (Barboni and Bussy 2013).
تودة گرانیت صورتی
برپایة بررسیهای سنگنگاری، تودة گرانیت صورتی شامل کانیهای اصلیِ کوارتز (35 تا 40 درصدحجمی) و آلکالیفلدسپار (30 تا 40 درصدحجمی)، همراه با بلورهای پلاژیوکلاز با فراوانی نزدیک به 10 تا 15 درصدحجمی است (شکل 3- F). این توده بافت پورفیری، گرانولار و گاه پورفیروییدی دارد. بلورهای پتاسیمفلدسپار صورتی رنگ، گاه بهصورت مگاپورفیر دیده میشوند. بلورهای پتاسیمفلدسپار از نوع ارتوز پرتیتی و میکروکلین هستند (شکل 3- G). در نمونههای این توده، بلورهای آلبیت و بهندرت آنتیپرتیت نیز یافت میشوند. بلورهای فلدسپار با شدت متفاوت، آرژیلی و سریسیتی شدهاند. بلورهای بیوتیت و مسکوویت در این سنگها فراوانی کمتر از 2 درصدحجمی نشان میدهند. در این سنگها، زیرکن، آپاتیت، اسفن و کانیهای کدر بهصورت کانیهای کمیاب دیده میشوند. کانیهای بیوتیت و کوارتز نشانههایی از رخداد تنش را نشان میدهند که بهصورت خاموشی موجی در کوارتزها، خمشدگی و کشیدگی در بیوتیتها و خردشدگی در مسکوویتها هستند (شکلهای 3- G و 3- H).
انکلاوهای بازیک
برپایة شواهد سنگنگاری، انکلاوهای بازیک شامل آمفیبول (20 تا 30 درصدحجمی) و پلاژیوکلاز سریسیتی (60 تا 70 درصدحجمی) هستند (شکل 3- I). گمان میرود بلورهای آمفیبول اکتینولیتی جایگزین بلورهای پیروکسن و احتمالاً الیوین اولیه شدهاند. بلورهای پلاژیوکلاز بهطور بخشی سریسیتی و آلبیتی شدهاند. در این سنگها، اسفن و کانیهای کدر نیز با فراوانی تا 3 درصدحجمی دیده میشوند.
شکل 3. تصویرهای میکروسکوپی از تودههای گرانیتی منطقة دوران و شاهبلاغی. A) بافت گرانولار و بلورهای کوارتز و آلبیت (نمونه میکاگرانیت)؛ B) بلورهای بیوتیت (میکاگرانیت)؛ C) بلور مسکوویت درون بلور کوارتز (میکاگرانیت)؛ D) بافت کاتاکلاستیک و بلور آلبیت (با بافت شطرنجی[4]) و کوارتز (گرانیتپورفیری)؛ E) پیدایش بافت میرمکیت (گرانیت پورفیری)؛ F) پتاسیمفلدسپار پرتیتی بههمراه پلاژیوکلاز (گرانیت صورتی)؛ G) فلدسپار پرتیتی بههمراه پلاژیوکلاز و کوارتز (گرانیت صورتی)؛ H) بلورهای بیوتیت و مسکوویت (گرانیت صورتی)؛ I) بلورهای پلاژیوکلاز و آمفیبول در سنگهای بازیک (تصویر B در PPL[5] و دیگر تصویرها در XPL[6]).
Figure 3. Photomicrographs of the Doran and Shahbolaghi granites. A) Granular texture and quartz and albite minerals (mica-granite sample); B) Biotite minerals (mica granite); C) Muscovite in quartz mineral (mica granite); D) Cataclastic texture and albite (chessboard) and quartz (porphyritic granite); E) Myrmekitic texture (Porphyritic granite); F) Perthitic potassium feldspar associated with plagioclase (Pink granite); G) Perthitic feldspar associated with plagioclase and quartz (Pink granite); H) Biotite and muscovite minerals (Pink granite); I) Plagioclase and amphibole minerals in basic rocks (Figure B is in PPL, others are in XPL).
زمینشیمی
برای ارزیابی ویژگیهای زمینشیمیایی، شمار 16 نمونه از گروههای سنگی گوناگونِ منطقه تجزیه شیمیایی شدند (جدول 1). تودههای بررسیشده میزان سیلیس بالایی دارند. میزان SiO2 در سنگهای گرانیتپورفیری از 81 تا 82 درصدوزنی در نوسان است؛ اما میزان SiO2 در میکاگرانیتها برابربا 78-81 درصدوزنی و در گرانیتهای صورتی برابربا 78-79 درصدوزنی است. انکلاوها نیز میزان SiO2 49-50 درصدوزنی را نشان میدهند.
جدول 1. دادههای زمینشیمیایی تودههای آذرین درونی دوران و شاهبلاغی منطقة زنجان (اکسیدها برپایه درصدوزنی؛ عنصرها برپایة ppm).
Table 1. Geochemical data of Doran and Shahbolaghi intrusive rocks in Zanjan area (oxides in wt.%; elements in ppm).
Element |
Porphyry granite |
Mica granite |
|||||||
SiO2 |
81.1 |
81.6 |
81.4 |
79.9 |
78.8 |
78.8 |
79.7 |
79.5 |
|
TiO2 |
0.08 |
0.08 |
0.07 |
0.10 |
0.10 |
0.06 |
0.08 |
0.07 |
|
Al2O3 |
11.7 |
11.7 |
11.3 |
12.5 |
12.6 |
12.2 |
12.4 |
12.1 |
|
Fe2O3 |
0.05 |
0.05 |
0.01 |
0.07 |
0.01 |
0.22 |
0.01 |
0.16 |
|
MnO |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
|
MgO |
0.03 |
0.04 |
0.01 |
0.05 |
0.01 |
0.26 |
0.01 |
0.23 |
|
CaO |
0.26 |
0.30 |
0.24 |
0.33 |
0.29 |
0.19 |
0.19 |
0.25 |
|
Na2O |
6.67 |
6.71 |
6.59 |
7.07 |
7.69 |
8.03 |
7.56 |
7.13 |
|
K2O |
0.07 |
0.08 |
0.05 |
0.09 |
0.07 |
0.07 |
0.06 |
0.29 |
|
P2O5 |
0.01 |
0.01 |
0.00 |
0.02 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
|
LOI |
0.25 |
0.27 |
0.19 |
0.44 |
0.22 |
0.37 |
0.13 |
0.24 |
|
Total |
100.3 |
100.8 |
99.7 |
100.5 |
99.6 |
100.2 |
100.0 |
99.9 |
|
Sc |
11.15 |
4.92 |
14.08 |
14.13 |
6.65 |
5.03 |
|||
V |
1.86 |
1.18 |
1.92 |
3.99 |
3.86 |
3.49 |
|||
Cr |
2.42 |
2.21 |
2.29 |
2.60 |
1.96 |
3.68 |
|||
Co |
0.07 |
0.08 |
0.10 |
0.19 |
0.10 |
0.22 |
|||
Ni |
1.16 |
1.30 |
1.30 |
0.61 |
0.38 |
0.55 |
|||
Cu |
0.64 |
1.17 |
0.86 |
1.33 |
1.11 |
0.93 |
|||
Zn |
3.51 |
4.37 |
3.28 |
14.49 |
13.23 |
11.45 |
|||
Ga |
16.72 |
14.78 |
17.80 |
15.19 |
13.78 |
16.14 |
|||
Rb |
0.80 |
0.73 |
1.07 |
1.30 |
0.89 |
21.71 |
|||
Sr |
37.22 |
33.73 |
38.08 |
32.80 |
22.43 |
23.62 |
|||
Y |
34.60 |
14.07 |
83.22 |
30.25 |
33.19 |
55.86 |
|||
Zr |
93.0 |
102.0 |
114.4 |
123.3 |
103.4 |
72.5 |
|||
Nb |
17.78 |
24.56 |
21.58 |
21.90 |
23.59 |
10.95 |
|||
Cs |
0.06 |
0.07 |
0.08 |
0.10 |
0.06 |
0.84 |
|||
Ba |
4.9 |
6.2 |
7.7 |
8.0 |
5.8 |
13.3 |
|||
La |
0.66 |
1.65 |
10.81 |
13.22 |
20.65 |
25.10 |
|||
Ce |
1.17 |
3.31 |
23.18 |
29.05 |
43.91 |
58.16 |
|||
Pr |
0.14 |
0.41 |
2.73 |
3.62 |
5.43 |
7.42 |
|||
Nd |
0.58 |
1.63 |
10.40 |
13.21 |
18.43 |
28.09 |
|||
Sm |
0.49 |
0.68 |
3.02 |
2.85 |
3.21 |
6.84 |
|||
Eu |
0.08 |
0.08 |
0.27 |
0.22 |
0.25 |
0.20 |
|||
Gd |
1.53 |
1.07 |
4.83 |
2.83 |
3.10 |
7.05 |
|||
Tb |
0.53 |
0.33 |
1.33 |
0.62 |
0.69 |
1.49 |
|||
Dy |
4.65 |
2.67 |
11.18 |
4.48 |
4.98 |
9.36 |
|||
Ho |
1.12 |
0.63 |
2.73 |
1.10 |
1.21 |
2.06 |
|||
Er |
3.79 |
2.09 |
9.05 |
3.41 |
3.81 |
5.94 |
|||
Tm |
0.59 |
0.33 |
1.36 |
0.55 |
0.61 |
0.89 |
|||
Yb |
4.01 |
2.27 |
9.01 |
3.77 |
4.02 |
5.72 |
|||
Lu |
0.62 |
0.34 |
1.34 |
0.62 |
0.65 |
0.90 |
|||
Ta |
1.66 |
2.84 |
2.06 |
1.94 |
2.38 |
1.28 |
|||
Th |
8.15 |
20.00 |
20.14 |
21.72 |
21.62 |
17.87 |
|||
U |
1.84 |
3.82 |
3.32 |
2.86 |
3.62 |
3.70 |
|||
Hf |
5.05 |
5.88 |
5.68 |
6.39 |
5.97 |
3.49 |
|||
Sum REE |
20.0 |
17.5 |
91.2 |
79.5 |
110.9 |
159.2 |
|||
Eu/Eu* |
0.29 |
0.28 |
0.21 |
0.23 |
0.24 |
0.09 |
|||
(La/Yb)N |
0.11 |
0.49 |
0.80 |
2.35 |
3.44 |
2.94 |
|||
A/CNK |
1.01 |
1.00 |
1.00 |
1.01 |
0.95 |
0.90 |
0.96 |
0.97 |
|
Mg# |
0.56 |
0.64 |
0.67 |
0.60 |
0.65 |
0.71 |
0.67 |
0.73 |
|
Na2O+K2O |
6.7 |
6.8 |
6.6 |
|
7.2 |
7.8 |
8.1 |
7.6 |
7.4 |
جدول 1. ادامه.
Table 1. Continued.
Element |
Mica granite |
Pink granite |
Basic rocks |
|||||||
SiO2 |
81.3 |
79.9 |
79.9 |
78.4 |
78.1 |
78.3 |
49.1 |
49.9 |
||
TiO2 |
0.09 |
0.09 |
0.11 |
0.14 |
0.08 |
0.12 |
1.33 |
1.37 |
||
Al2O3 |
11.2 |
12.1 |
12.1 |
13.3 |
12.3 |
12.4 |
15.7 |
15.7 |
||
Fe2O3 |
0.35 |
0.47 |
0.12 |
0.41 |
0.85 |
0.52 |
10.56 |
10.71 |
||
MnO |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.01 |
0.00 |
0.00 |
0.17 |
0.16 |
||
MgO |
0.36 |
0.41 |
1.06 |
0.21 |
0.15 |
0.16 |
7.17 |
6.84 |
||
CaO |
0.30 |
0.33 |
0.25 |
0.43 |
0.30 |
0.34 |
8.91 |
8.40 |
||
Na2O |
6.18 |
6.68 |
6.27 |
6.50 |
3.93 |
4.16 |
3.09 |
3.52 |
||
K2O |
0.16 |
0.11 |
0.26 |
0.90 |
4.49 |
4.15 |
1.29 |
1.07 |
||
P2O5 |
0.01 |
0.01 |
0.02 |
0.03 |
0.01 |
0.02 |
0.20 |
0.22 |
||
LOI |
0.42 |
0.50 |
0.90 |
0.71 |
0.65 |
0.58 |
2.74 |
2.35 |
||
Total |
100.3 |
100.6 |
101.0 |
101.0 |
100.8 |
100.8 |
100.2 |
100.2 |
||
Sc |
11.33 |
9.85 |
2.66 |
10.34 |
12.53 |
7.84 |
37.86 |
39.52 |
||
V |
1.87 |
2.73 |
3.56 |
5.73 |
2.02 |
4.64 |
249.17 |
252.62 |
||
Cr |
1.12 |
5.82 |
4.08 |
4.94 |
1.91 |
2.40 |
226.18 |
251.84 |
||
Co |
0.32 |
2.15 |
0.19 |
0.24 |
0.18 |
0.58 |
41.70 |
37.37 |
||
Ni |
1.12 |
3.66 |
1.64 |
3.15 |
1.16 |
1.40 |
79.23 |
64.47 |
||
Cu |
0.73 |
0.98 |
1.05 |
1.68 |
0.58 |
0.60 |
42.20 |
31.30 |
||
Zn |
10.60 |
8.44 |
5.07 |
5.62 |
12.99 |
10.99 |
91.54 |
87.08 |
||
Ga |
19.42 |
21.19 |
10.51 |
22.52 |
21.64 |
18.89 |
19.33 |
19.79 |
||
Rb |
5.21 |
2.92 |
6.76 |
33.41 |
173.65 |
77.72 |
54.61 |
41.84 |
||
Sr |
33.71 |
37.54 |
17.21 |
42.26 |
35.03 |
53.98 |
213.70 |
215.47 |
||
Y |
24.09 |
60.81 |
37.55 |
59.04 |
75.72 |
42.40 |
26.23 |
27.95 |
||
Zr |
34.8 |
112.1 |
118.0 |
140.3 |
92.4 |
139.1 |
127.0 |
134.7 |
||
Nb |
16.16 |
16.18 |
7.50 |
13.99 |
19.43 |
10.54 |
4.12 |
4.42 |
||
Cs |
0.26 |
0.16 |
0.15 |
0.28 |
1.01 |
0.43 |
0.84 |
0.69 |
||
Ba |
11.5 |
9.0 |
10.7 |
131.9 |
283.4 |
619.7 |
254.8 |
128.1 |
||
La |
26.78 |
24.39 |
28.35 |
47.00 |
32.93 |
36.86 |
8.43 |
9.39 |
||
Ce |
63.45 |
56.77 |
64.49 |
95.44 |
77.45 |
77.23 |
20.60 |
22.71 |
||
Pr |
7.92 |
7.08 |
7.60 |
11.39 |
9.62 |
8.98 |
2.85 |
3.14 |
||
Nd |
31.92 |
28.94 |
29.32 |
43.69 |
38.21 |
34.85 |
13.75 |
14.84 |
||
Sm |
8.55 |
8.34 |
6.67 |
10.07 |
10.61 |
7.64 |
3.84 |
4.13 |
||
Eu |
0.53 |
0.55 |
0.27 |
0.70 |
0.35 |
0.75 |
1.64 |
1.59 |
||
Gd |
6.97 |
8.44 |
6.18 |
9.80 |
10.84 |
7.48 |
4.14 |
4.40 |
||
Tb |
1.10 |
1.63 |
1.02 |
1.72 |
2.08 |
1.26 |
0.76 |
0.80 |
||
Dy |
5.80 |
10.59 |
6.32 |
10.50 |
13.32 |
7.63 |
4.76 |
5.10 |
||
Ho |
1.01 |
2.16 |
1.28 |
2.05 |
2.66 |
1.51 |
0.97 |
1.04 |
||
Er |
2.88 |
6.66 |
3.95 |
6.01 |
8.01 |
4.49 |
2.94 |
3.10 |
||
Tm |
0.40 |
0.94 |
0.57 |
0.83 |
1.14 |
0.61 |
0.41 |
0.43 |
||
Yb |
2.57 |
6.17 |
3.80 |
5.52 |
7.67 |
3.97 |
2.71 |
2.83 |
||
Lu |
0.37 |
0.92 |
0.56 |
0.79 |
1.11 |
0.58 |
0.40 |
0.43 |
||
Ta |
1.45 |
1.46 |
0.70 |
1.24 |
1.91 |
0.75 |
0.27 |
0.29 |
||
Th |
16.36 |
16.03 |
24.29 |
18.85 |
17.53 |
17.23 |
1.11 |
1.35 |
||
U |
3.31 |
4.08 |
2.20 |
1.57 |
4.02 |
1.90 |
0.33 |
0.43 |
||
Hf |
1.79 |
5.51 |
4.41 |
5.54 |
4.74 |
5.03 |
3.31 |
3.49 |
||
Sum REE |
160.3 |
163.6 |
160.4 |
245.5 |
216.0 |
193.8 |
68.2 |
73.9 |
||
Eu/Eu* |
0.21 |
0.20 |
0.13 |
0.22 |
0.10 |
0.30 |
1.27 |
1.15 |
||
(La/Yb)N |
6.96 |
2.64 |
4.99 |
5.70 |
2.87 |
6.20 |
2.08 |
2.22 |
||
A/CNK |
1.03 |
1.03 |
1.10 |
1.07 |
1.03 |
1.04 |
0.69 |
0.71 |
||
Mg# |
0.67 |
0.64 |
0.95 |
0.50 |
0.26 |
0.38 |
0.58 |
0.56 |
||
Na2O+K2O |
6.3 |
6.8 |
6.5 |
|
7.4 |
8.4 |
8.3 |
|
4.4 |
4.6 |
برپایة نمودار R1-R2، نمونههای سنگهای گوناگونِ گرانیتی در منطقة دوران و شاهبلاغی در محدودة گرانیتهای آلکالن و سینوگرانیتها و انکلاوها در محدودة الیوینگابرو جای گرفتهاند (شکل 4- A). میزان TiO2، Fe2O3، MgO، CaO و P2O5 در تودههای گرانیتی بررسیشده بسیار کم است (جدول 1). میزان K2O در سنگهای گرانیتپورفیری و میکاگرانیتها کم (عموماً کمتر از 1/0 درصدوزنی) و میزان Na2O این تودهها بالا (عموماً از 6 تا 8 درصدوزنی) است؛ اما میزان K2O و Na2O در تودههای گرانیت صورتی تقریباً برابر (K2O/Na2O~1) است (جدول 1). انکلاوها میزان TiO2، MgO و Fe2O3 بالایی دارند. در نمودار ACNK دربرابر ANK، تودههای گرانیتی بررسیشده در محدودة متاآلومین تا پرآلومین ضعیف جای دارند و عموماً میزان ACNK در تودههای بررسیشده از 1/1 کمتر است. سنگهای بازیک در محدودة متاآلومین جای دارند (شکل 4- B).
شکل 4. A) نمودار R1-R2 (De La Roche et al., 1980) برای نامگذاری سنگهای بررسیشده تودههای آذرین درونی دوران و شاهبلاغی؛ B) نمودار Al2O3/Na2O+K2O (A/NK) دربرابر Al2O3/CaO+Na2O+K2O (A/CNK) (Maniar and Piccoli, 1989) برای تعیین میزان اشباعشدگی تودههای آذرین درونی دوران و شاهبلاغی از آلومینیم.
Figure 4. A) R1-R2 diagram (De la Roche et al., 1980) for the classification of rock samples from Doran and Shahbolaghi; B) Al2O3/Na2O+K2O (A/NK) versus Al2O3/CaO+Na2O+K2O (A/CNK) diagram (Maniar and Piccoli, 1989) for determination of alumina saturation in Doran and Shahbolaghi intrusive rocks.
در نمودارهای هارکر، میزان عنصرها در نمونههای تودههای گرانیتپورفیری و میکاگرانیت روندهای کاهشی و افزایشی متمایزی را نشان میدهند و روند عادی تفریق از یکدیگر را نشان نمیدهند. این ویژگی در نمودارهای TiO2، MgO، CaO و P2O5 دربرابر سیلیس نیز بهخوبی دیده میشود (شکل 5).
شکل 5. نمودارهای تغییرات هارکر برای عنصرهای اصلی (برپایة درصدوزنی) و کمیاب (برپایة گرم در تن) در برابر میزان سیلیس (برپایة درصدوزنی) (سنگهای بازیک نشان داده نشدهاند. نماد نمونهها همانند شکل 4 است).
Figure 5. Harker variation diagrams of major (in wt.%) and trace (in ppm) elements versus SiO2 (in wt.%) (Basic rocks are not shown. Symbols are as in Fig. 4).
نمونههای بررسیشده در نمودارهای عنکبوتی بهنجارشده به ترکیب گوشتة اولیه بررسی شدند. در این نمودارها، نمونههای تودة گرانیتپورفیری از عنصرهای Zr، Th، Nb، Ta، U و HREE غنیشدگی و از عنصرهای LREE، LILE (Cs، Rb، Ba)، K، P، Ti و Eu تهیشدگی مشخصی نشان میدهند؛ اما میکاگرانیتها الگوی کمی متمایز دارند که در آن عنصرهای LILE (Cs، Rb، Ba) و Sr، K، P، Ti و Eu تهیشدگی و عنصرهای HREE، LREE، Zr، Th و U غنیشدگی نسبی نشان میدهند. نمونههای گرانیت صورتی از عنصرهای LILE و LREE غنیشدگی و از عنصرهای Sr، P، Nb، Ta و Ti تهیشدگی نشان میدهند. این الگو با الگوی نمونههای گرانیتهای پورفیری و میکا گرانیتها تفاوت دارد. الگوی سنگهای بازیک بررسیشده همانند سنگهای گوشتة متاسوماتیسمشده با عوامل فرورانشی است و از عنصرهای LILE غنیشدگی و از عنصرهای HFSE[7] (Nb-Ta) تهیشدگی نشان میدهند (شکل 6).
در نمودارهای عنصرهای خاکی کمیاب بهنجارشده به ترکیب کندریت، نمونههای گرانیت پورفیری میزان LREE بسیار کمی دارند و نسبت (La/Yb)N در آنها کمتر از 5/0 است؛ اما در سنگهای میکاگرانیت و گرانیت صورتی، عنصرهای LREE در مقایسه با HREE غنیشدگی دارند و نسبت (La/Yb)N در این سنگها از 2 تا 7 در تغییر است. بیشتر سنگهای گرانیتی آنومالی منفی در Eu نشان میدهند و میزان نسبت Eu/Eu* عموماً از 3/0 کمتر است.
سنگهای بازیک میزان غنیشدگی تقریباً یکسانی از عنصرهای REE دارند. عنصرهای LREE تا 30 برابر غنیشدگی و عنصرهای HREE تا 10 برابر غنیشدگی نشان میدهند. در این سنگها آنومالی Eu مثبت و میزان Eu/Eu* بیشتر از 1 است (شکل 6؛ جدول 1).
شکل 6. ترکیب تودههای بررسیشده در منطقة دوران و شاهبلاغی در: A، B) نمودار عنصرهای خاکی کمیاب بهنجارشده به ترکیب کندریت (ترکیب کندریت از Nakamura (1974))؛ C، D) نمودارهای عنکبوتی بهنجارشده به ترکیب گوشتة اولیه (ترکیب گوشتة اولیه از Sun and McDonough (1989)).
Figure 6. Composition of the investigated intrusive rocks in Doran and Shahbolaghi areas. A, B) Chondrite-normalized REE diagrams (Chondrite values are from Nakamura (1974)); C, D) Primitive mantle-normalized trace element spider diagrams (primitive mantle values are from Sun and McDonough (1989)).
سنسنجی
یک نمونه از تودة گرانیتپورفیری دوران و یک نمونه از تودة گرانیت صورتی باتولیت شاهبلاغی به روش U-Pb زیرکن سنسنجی شدند. برپایة دادههای سنسنجی، تودة گرانیت پورفیری سنهای متغیری دارد. دامنة سنهای 206Pb/238U بهدستآمده در این توده از 515 تا 1192 میلیون سال پیش متغیر است (شکل 7). برپایة هیستوگرام فراوانی نسبی، دو پیک فراوانی در 1050 میلیون سال پیش و 550 میلیون سال پیش دیده میشود (شکل 7). سنهای قدیمی بهدستآمده در نمونة گرانیت پورفیری چهبسا به بلورهای زیرکن بهارثرسیده[8] از سنگ مادر[9] مربوط هستند. بلورهای زیرکن با سنهای قدیمی میتوانند بلورهای زیرکن دیرذوب منشأ و یا زیرکنهای بهدامافتاده از سنگهای همبر باشند که در طی چرخة ذوببخشی و یا هنگام صعود وارد مذاب شدهاند. این ویژگی نشان میدهد در سنگ مادر تودة گرانیتپورفیری بلورهای زیرکن با میانگین سنی نزدیک به یک میلیارد سال پیش هستند که در واقع میتواند سن سنگ مادر آنها باشد. بلورهای زیرکن با سن جوان در واقع ماگمایی هستند و هنگام تبلور ماگمای گرانیتی پورفیری پدید آمدهاند و ازاینرو، سن جایگزینی تودة گرانیت پورفیری را نشان میدهند. میانگین سنهای جوان در این توده بهصورت 28±565 میلیون سال پیش، %95 conf.، 14=n و 54/0=MSWD است که در واقع سن نفوذ و تبلور تودة گرانیت پورفیری بهشمار میرود.
شکل 7. نمودارهای کنکوردیا و هیستوگرامهای فراوانی نسبیِ دادههای سنی اورانیم-سرب برای تودة گرانیتپورفیری و گرانیتصورتی منطقة دوران و شاهبلاغی.
Figure 12. Concordia diagrams and relative frequency histograms of U–Pb ages for the porphyritic and pink granite from the Doran and Shahbolaghi areas.
دادههای سنسنجی به روش U-Pb بلورهای زیرکن برای گرانیت صورتی باتولیت شاهبولاغی نشاندهندة سنهای همگنی است؛ بهگونهایکه دامنة سنهای 206Pb/238U بهدستآمده در این توده از 478 میلیون سال تا 657 میلیون سال پیش متغیر هستند (شکل 7). بیشتر سنهای بهدستآمده در بازة 478 تا 578 میلیون سال پیش هستند و تنها یک نمونه سن 657 میلیون سال پیش را نشان داده است که بلور زیرکن آن با سن قدیمی میتواند از سنگهای میزبان دربرگرفته شده باشد. برپایة هیستوگرام فراوانی نسبی، تنها یک پیک فراوانی در نزدیک به 540 میلیون سال پیش دیده میشود. میانگین سنهای بهدستآمده در این توده بهصورت12±538 میلیون سال پیش، %95 conf.، 23=n و 02/1=MSWD است که در واقع سن نفوذ تودة گرانیت صورتی شاهبلاغی است. بر این پایه، تودة گرانیتصورتی از تودة گرانیتپورفیری جوانتر است. برپایة بررسیهای صحرایی، تودة گرانیت صورتی بهصورت دایک و همچنین، آپوفیز تودة گرانیتپورفیری را قطع میکند که گویای این است که بررسیهای سنسنجی با نتایج بررسیهای صحرایی همخوانی دارند.
تودههای پرکامبرین پایانی-کامبرین منطقة تکاب –زنجان پالسهای آذرین درونی متعددی دارند؛ بهگونهایکه بررسیهای انجامشده نشاندهندة رخداد چندین فاز آذرین درونی هستند که در بازة سنی درون نهشتههای سازند کهر جایگزین شدهاند (جدول 2). پلوتونیسم یادشده با تودة بیوتیتگرانیت آغاز شده و سپس با تودة گرانیتپورفیری دنبال شده است و در پایان، با تودة گرانیت صورتی بهپایان رسیده است. گمان میرود در بخشهایی، فرایندهای دگرگونی تودههای یادشده را میلونیتی و نیز گنیسی کردهاند.
جدول 2. دادههای سنسنجی روی تودههای آذرین درونی پرکامبرین پایانی-کامبرین منطقة تکاب-زنجان.
Table 2. Age data of late Precambrian-Cambrian intrusive rocks of Takab-Zanjan area.
Reference |
Intrusion (situation) |
Age(Ma) |
Dating method |
lithology |
Hassanzadeh et al. (2008) |
deformed granite |
544±24 Ma |
Zircon, U-Pb |
Sarv-e Jahan |
Hassanzadeh et al. (2008) |
leucrogranite |
599±42 Ma |
Zircon, U-Pb |
Sarv-e Jahan |
Crawford (1977) |
- |
645 Ma |
Rb-Sr |
Sarv-e Jahan |
Crawford (1977) |
- |
175±5 Ma |
Biotite, Rb-Sr |
Doran |
Hassanzadeh et al. (2008) |
leucrogranite |
2.8±0.1 Ma |
Zircon, U-Pb |
Doran |
Hassanzadeh et al. (2008) |
deformed granite |
567±19 Ma |
Zircon, U-Pb |
Doran(Chevarzagh) |
Hassanzadeh et al. (2008) |
orthogneiss granite |
567±19 Ma |
Zircon, U-Pb |
Moghanlu |
Hassanzadeh et al. (2008) |
orthogneiss granite |
557.2±3 Ma |
Zircon, U-Pb |
Mahneshan(Sheikhchupan) |
Honarmand et al. (2020) |
biotite granite |
576±13 Ma |
Zircon, U-Pb |
Moghanlu |
Honarmand et al. (2020) |
gneiss |
563±6.5 Ma |
Zircon, U-Pb |
Moghanlu |
Honarmand et al. (2020) |
leucogranite |
559±6 Ma |
Zircon, U-Pb |
Moghanlu |
This Study |
porphyritic granite |
565±28 Ma |
Zircon, U-Pb |
Doran |
This Study |
pink granite |
538±12 Ma |
Zircon, U-Pb |
Moghanlu |
بحث
همانگونهکه گفته شد تودههای بررسیشده همگن نیستند و شامل فازهای مختلف میکاگرانیت، گرانیتپورفیری و گرانیتصورتی و همچنین، بخشهای بازیک هستند. سنگهای گرانیتوییدی برپایة سرشت سنگ مادرشان به گروههای I، S، M و A دستهبندی شدهاند (Chappell and White 1992; Whalen et al., 1987). شناخت گرانیتهای گوناگون آسان نیست و این معمولاً برای گرانیتهای نوع A و گرانیتهای نوع I بسیار جدایشیافته[10] صادق است (همانند Chappell and White, 2001). ویژگیهای شاخص کانیشناسی و زمینشیمیایی بسیاری برای شناسایی تودههای گرانیتی گوناگون از یکدیگر پیشنهاد شدهاند (مانند Bonin et al., 2020). تودههای گرانیتی بررسیشده میزان 1/1ACNK<، میزان کرندوم نرماتیو کمتر از 5/0 درصد و 1%A/NK> و میزان P2O5 کمی دارند (جدول 1). تودههای بررسیشده اگر چه پرآلومین ضعیف هستند؛ اما متفاوت از گرانیتهای نوع S بسیار پرآلومین و فلسیک هستند که میزان A/CNK بسیار بیشتر از مقدار 1/1 دارند. این ویژگیها نشان میدهند این تودهها از نوع گرانیتهای نوع S نیستند و میتوانند از نوع I و یا A باشند؛ اگرچه ویژگیهای زمینشیمیایی (مانند میزان سیلیس بسیار بالا (بیشتر از 78 درصدوزنی)، میزان CaO، MgO، FeO و MnO بسیار کم (جدول 1)، آنومالی منفی از Eu، نسبت Eu/Eu* کمتر از 3/0 و آنومالی منفی شاخص از Ba، Sr، P، Eu و Ti در نمودارهای عنکبوتی (شکل 6)) آنها را با تودههای گرانیتی نوع A قابلقیاس میکند (Collins et al., 2019). گرانیتهای بررسیشده میزان کوارتز و فلدسپار همسانی دارند و میزان بیوتیت آنها کمتری است و یا بیوتیت ندارند. ویژگیهای ترکیب شیمیایی و مجموعة کانیشناسی تودههای بررسیشده همانند گرانیتهای کمدما[11] هستند (Chappell and White, 1992). در تودههای بررسیشده مؤلفههای Zr+Nb+Ce+Y (کمتر از 300) و 104*Ga/Al (عموماً کمتر از 6/2) کم هستند و نشان میدهند این سنگها از تودههای نوع A متمایز هستند (Collins et al., 2019). همچنین، نبود کانیهای مافیک آلکالن (مانند آرفدسونیت، ریبکیت و ...) و مقدار کمِ عنصرهای کمیابِ La، Y، Nb، Zr، Ga، Zn و Ce در تودههای بررسیشده نشان میدهند این سنگها از گرانیتهای گروه I هستند (Bonin et al., 2020).
والن و همکاران (Whalen et al. 1987) نمودارهای توصیفی بسیاری را برای تمایز تودههای گرانیتی نوع A از تودههای گرانیتی گوناگون پیشنهاد کردهاند. در این نمودارها، نمونههای بررسیشده در محدودة گرانیتهای نوع I بسیار جدایشیافته جای میگیرند (شکل 8). در نمودار پیشنهادیِ سیلوستر (Sylvester, 1989) که در شناسایی گرانیتهای آلکالن از کالکآلکالن و بسیار پرآلومین بسیار کارآمد است، نمونههای تودههای بررسیشده در محدودة گرانیتهای I جدایشیافته جای میگیرند (شکل 8).
خاستگاه تودههای گرانیتی و سنگهای آتشفشانی بسیار فلسیک (wt%70SiO2>)، بهویژه هنگامیکه در حجمهای بزرگ رخ میدهند، با ابهام همراه است (Champion and Chappell 1992). الگوهای سنگزایی پیشنهادی برای این تودهها دربارة خاستگاه و همچنین، فرایندهای دخیل در سرشت سیلیسی آنها بسیار متغیر هستند و بیشترشان با جدایشبلوری[12] گسترده همراه هستند. الگوهای پیشنهادی برای پیدایش سنگ خاستگاه این تودهها شامل ذوببخشی پوستة گرانولیتی، پوستة تونالیتی، مواد گوشتهای جایگزینشده در پوستة زیرین یا آمیخته با مواد پوستهای و آمیختگی مذابهای گوشتهای و پوستهای، حتی گوشتة سنگکرهای بسیار متاسوماتیسمشده هستند (Champion and Chappell (1992) و منابعِ آن). تودههای آذرین درونی گرانیتی بسیار فلسیک معمولاً شواهد بافتی و زمینشیمیایی از تأثیر سیالها را نشان میدهند. بسیاری از نویسندگان این ویژگیهای دیدهشده را پیامد تأثیر سیالها میدانند؛ سیالهایی مانند سیالهای بجاماندة مراحل پایانی، سیالهای گرمابی، سیالهای سرشار از هالوژن (که تهیشدگی و غنیشدگی از عنصرها در تودههای فلسیک بسیار جدایشیافته را در پی دارند) (Champion and Chappell (1992) و منابعِ آن).
شکل 8. ترکیب تودههای آذرین درونی منطقة دوران و شاهبلاغی در: A) نمودار SiO2 در برابر Rb/Zr (Harris et al., 1986)؛ B) نمودار Zr+Nb+Ce+Y دربرابر (Na2O+K2O)/CaO (Pearce et al. 1984)؛ C) نمودار 10000*Ga/Al دربرابر Zr (Whalen et al., 1987) (محدودة گرانیتهای نوع A و نوع I جدایشیافته از وو و همکاران (Wu et al., 2017) است)؛ D) نمودار 100*(MgO+FeO+TiO2) در برابر (Al2O3+CaO)/(FeO+Na2O+K2O) برای ردهبندی تودههای گرانیتی (Sylvester, 1987) (نماد نمونهها همانند شکل 4 است).
Figure 12. Composition of Doran and Shahbolaghi intrusive rocks in: A) SiO2 versus Rb/Zr (after Harris et al., 1986); B) (Zr+Nb+Ce+Y) versus (Na2O+K2O)/CaO diagram (after Pearce et al., 1984); C) Ga/Al*10000 versus Zr (after Whalen et al., 1987) (domains of I and A granite after Wu et al., 2017); D) 100*(MgO+FeO+TiO2)/SiO2 versus (Al2O3+CaO)/(FeO+Na2O+K2O) for classification of granites (after Sylvester, 1987) (Symbols are as in Fig.4).
گرانیتهای بسیار جدایشیافته (wt%73SiO2>) معمولاً ویژگیهای زمینشیمیایی و سنگنگاری همانند هاپلوگرانیتها (دمای نزدیک به کمینة مذاب) هستند. توصیف خاستگاه ماگمایی آنها با ابهامهایی همراه است (Chappell et al., 2012)؛ ازاینرو، الگوهای سنگزایی گوناگونی برای آنها پیشنهاد شده است:
1- ذوببخشی پوسته که سپس جدایشبلوری ترکیب مذاب پدیدآمده را تغییر میدهد (Miller, 1985; Chappell et al., 2012)؛
2- جدایشبلوری هورنبلند و پیروکسن از مذابهای مافیک تا حد واسط اولیه (Wyborn et al., 2001)؛
3- تأثیر فاز سیال بجامانده فاز گرمابی در مراحل پایانی ماگمایی (Pérez-Soba and Villaseca, 2010).
همچنین، خاستگاههای گوناگونی نیز برای این سنگها پیشنهاد شده است که شامل سنگهای رسوبی سرشار از آلومین (Barbarin, 1996)، سنگهای تونالیتی (Creaser et al., 1991)، مواد گوشتهای جایگزینشده در پوستة زیرین (Wyborn et al., 1987) و آمیختگی مواد پوستهای و گوشتهای در سطوح مختلف پوسته (Wu et al., 2003) هستند.
پیدایش گرانیتهای منطقه در پی فرایند جدایشبلوری ماگمای مافیک پرسش برانگیز است؛ زیرا تودههای گرانیتی منطقه برتری حجمی بسیار بالایی دارند و سنگهای گرانیتی رخنمونیافته در منطقه با میزان سیلیس بیش از 77درصدوزنی (که حجم چشمگیری دارند) نمیتوانند از فرایند جدایشبلوری سنگهای مافیک در منطقه (که حجم کمی دارند) پدید آمده باشند (Zen, 1986; Chappell et al., 2012). افزونبر این، محدودیت تولید ماگمای پرآلومین در پی جدایش بلورهای پیروکسن و آمفیبول از یک ماگمای مافیک اولیه (Chappell et al., 2012)، تولید تودههای گرانیتی منطقه از این روش را نفی میکند. گمان میرود ذوببخشی مواد پوستهای زیرین فرایند اصلی در پیدایش تودههای بررسیشده باشد و به دنبال رخداد این فرایند، تودههای آذرین درونی گرانیتی بررسیشده پدید آمدهاند.
همانگونهکه در نمودارهای هارکر (شکل 5) نشان داده شد، هر یک از تودههای بررسیشده روندهای متمایزی دارند. همچنین، برپایة بررسیهای صحرایی، روابط تغییر و تحول تدریجی میان آنها دیده نمیشود و این تودهها عموماً یکدیگر را قطع میکنند. سنسنجی مطلق انجامشده نیز این مطلب را تأیید میکند. برای بررسی تأثیر فرایندهای ذوببخشی یا جدایشبلوری در پیدایش و تحول تودههای بررسیشده، از نمودارهای La/Sm دربرابر Sm و Rb/Ba دربرابر Rb بهره گرفته شد. همچنانکه در این نمودارها دیده میشود، تودههای بررسیشده افزونبر این که روندهای متفاوت دارند، از روند فرایندهای ذوببخشی و اختلاط ماگمایی بیشترین پیروی را دارند؛ هر چند که فرایند جدایشبلوری نیز بر تحول این تودهها تأثیر داشته است (شکلهای 9- A و 9- B). همانگونهکه در نمودارهای شکلهای 9- D و 9- C دیده میشود، در تحول تودههای میکاگرانیت، کانیهای بیوتیت و پلاژیوکلاز و در تحول تودههای گرانیتپورفیری و گرانیتصورتی، کانیهای پلاژیوکلاز و پتاسیمفلدسپار نقش مهمتری داشتهاند. پیکهای منفی در فراوانی عنصرهای Sr، Ba، Rb، K و Cs در نمودارهای عنکبوتیِ تودههای بررسیشده نیز این نکته را تأیید میکنند.
همچنانکه گفته شد، تودههای بررسیشده روندهای مختلفی دارند که میتوانند پیامد ذوببخشی سنگمادرهای متفاوت باشند. بررسیهای تجربی نشان دادهاند ذوببخشی یک خاستگاه آذرین دگرگونشدة گرانولیتی بازیافتی بجامانده ماگمای گرانیتی پدید میآورد که از عنصرهای آلکالی نسبت به آلومینیم و TiO2 نسبت به MgO تهی شده است (Creaser et al., 1991; Patiño Douce, 1997). در تودههای گرانیتی بررسیشده نسبت TiO2/MgO در گرانیتهای پورفیری از 2 تا 7، در میکاگرانیت عموماً از 3/0 کمتر و در گرانیت صورتی از 5/0 تا 8/0 در تغییر است. بر این اساس، در پیدایش مذاب تودههای گرانیتی بررسیشده منابع گوناگونی مشارکت داشتهاند. هرچند میزان بالای نسبت Rb/Sr در نمونههای تودة گرانیتی صورتی (8/0تا 5) نشاندهندة تشکیلنشدن آنها از خاستگاه گرانولیتی بجامانده دیرذوب است، اما نسبت K2O/Na2O بالا و P2O5 کم و تهیشدگی از Eu و Sr گویای این هستند که این سنگها چهبسا از ذوببخشی پوستة زیرین با ترکیب تونالیت و گرانودیوریت پدید آمدهاند.
شکل 9. A) نمودار La دربرابر La/Sm برای بررسی میزان دخالت فرایندهای جدایشبلوری و ذوببخشی در پیدایش تودههای گرانیتی دوران و شاهبلاغی؛ B) نمودار Rb دربرابر Rb/Ba برای بررسی دخالت فرایندهای جدایشبلوری (FC)، اختلاط ساده[13] و آلایش[14] و هضم و جدایش بلوری[15] (AFC) در پیدایش و تحول تودههای منطقه؛ D، C) نمودارهای Sr دربرابر Ba/Sr و Ba برای بررسی تأثیر فازهای گوناگون در فرایند جدایش بلوری (نماد نمونهها همانند شکل 4 است).
Figure 9. A) La versus La/Sm diagram to determine the involvement of fractionation and partial melting processes in the formation of Doran and Shahbolaghi granites; B) Rb versus Rb/Ba diagram to determine the involvement of fractional crystallization (FC), simple mixing, contamination and assimilation and fractional crystallization (AFC) in the formation and transformation of intrusives; C, D) Sr versus Ba/Sr and Ba to determine the various phases effect on the fractional crystallization process (symbols are like as Fig. 4).
تودههای گرانیتپورفیری و میکاگرانیت میزان کانی آلبیت فراوانی دارند و در ترکیب شیمیایی آنها میزان Na2O در مقایسه با K2O بسیار بالاست. بیشتر پژوهشگران (مانند Kaur et al. (2006)) ویژگی غنی از سدیم برخی سنگها را به فرایندهای متاسوماتیسم پس از مرحلة ماگمایی روی تودههای نوع A، که با نفوذ فراگیر سیالهای سرشار از سدیم (Černy, 1992) یا با سیالهای جداشدة مرحلة تأخیری ماگمایی (Chaudhri et al., 2003) توجیه کردهاند. در هنگام رخداد فرایند متاسوماتیسم، سدیمِ آلبیت جایگزین پتاسیم در پتاسیمفلدسپار میشود (Černy, 1992).
با وجود این، برخی تودههای آلبیتگرانیتی جهان خاستگاه ماگمایی دارند (Costi et al., 2009; Barboni and Bussy, 2013). شواهد بسیاری نشان میدهند تودههای آلبیتگرانیت بررسیشده در پی فرایند ماگمایی است. این شواهد در زیر تشریح شدهاند؛ هرچند حضور برخی آلبیتهای ثانویه و نیز بافت میرمکیتی در تودههای بررسیشده چهبسا نشاندهندة متاسوماتیسم سدیک است. درون تودة دوران، انکلاوها و دایکهای بازیک بسیاری دیده میشوند که برپایة دادههای بهدستآمده از تجزیة شیمیایی (جدول 1)، شواهد متاسوماتیسم گستردة سدیم را نشان نمیدهند. همچنین، حضور ساختهای کنگرهای و پایپگونه میان انکلاوهای بازیک با تودة گرانیت میزبان نشاندهندة همزمانی نفوذ و گویای سرشت ماگمایی تودههای بررسیشده است. همچنین، بافتهای دیدهشده در تودههای گرانیتی با سرشت ماگمایی این توده همخوانی دارد. در تودههای گرانیتی بررسیشده، آلبیت بیشتر بهصورت بلورهای شکلدار دیده میشود؛ حال آنکه در هنگام رخداد متاسوماتیسم، بیشتر بلورها بهصورت بیشکل و یا بلورهای بیندانهای رشد میکنند. در این تودهها بافتهای جانشینی، شامل پرتیت لکهای و حضور گسترده آلبیت در حاشیة فلدسپارها و همچنین، بهصورت رگچهای کمیاب است. بلورهای زیرکن به شدت تحتتأثیر سیالهای متاسوماتیسمکنندة سرشار از سدیم قرار میگیرند و در صورت متاسوماتیسم بافتهای اسفنجی و منطقهبندی موزاییکی و بازتبلور گسترده در بلورهای زیرکن پدید میآید که بافتهای یادشده و همچنین، سنهای جوان در تودههای آلبیتگرانیت دیده نشدهاند. متاسوماتیسم سدیک کانیهای سرشار از عنصرهای F-Li-Cl (مانند توپاز و لپیدولیت) را پدید میآورد. این کانیها در تودههای آلبیتگرانیت بررسیشده دیده نشدند. به باور پرز-سوبا و ویلاسکا (Pérez-Soba and Carlos, 2019)، در هنگام رخداد متاسوماتیسم سدیک، Nb بسیار دچار غنیشدگی میشود؛ در حالیکه میزان این عنصر در تودههای آلبیتگرانیت (گرانیتپورفیری و میکاگرانیت) همانند گرانیتصورتی است (جدول 1). متاسوماتیسم در مراحل پایانی ماگماتیسم میزان Rb، Ga، Li و U را بسیار افزایش میدهد (MacKenzie et al., 1988)؛ حال آنکه چنین غنیشدگی از عنصرهای یادشده در تودههای آلبیتگرانیت بررسیشده دیده نمیشود. برای سنگزایی تودههای گرانیتی بسیار جدایشیافته و نیز گرانیتهای سدیک الگوهای گوناگونی پیشنهاد شده است؛ مانند: جدایش ماگمای مافیک جداشده از گوشته (Han et al., 1997)، ذوببخشی سنگهای خاستگاه اختلاطیافته شامل ماگمای مافیک جایگزینشده در سنگهای پوستة زیرین (Li et al., 2007) و آمیختگی ماگمای جداشده از گوشته با مذابهای پوستهای که سپس ماگمای حاصل از آن دچار جدایشبلوری میشود (Tao et al., 2013). سنگهای گرانیتپورفیری میزان LREE بسیار کم و همچنین، SiO2 بالا و میزان MgO بسیار کمی دارند. همچنین، تودة گرانیت پورفیری زیرکنهای بهارثرسیده دارد که نشان میدهد این توده نمیتواند تنها از جدایش بلوری ماگمای بازالتی پدید آید؛ بلکه ماگمای مربوط به این توده از پوستهای قدیمی و یا آمیختگی و آلایش ماگمایِ برخاسته از ذوب پوستة زیرین با پوستة قدیمی و دخالت ماگماهای گوشتهای خاستگاه گرفته است.
در نمودارهای Al2O3+TiO2+FeO+MgO دربرابر Al2O3/TiO2+FeO+MgO و همچنین، CaO+FeO+MgO+TiO2 در برابر CaO/FeO+MgO+TiO2 نمونههای مربوط به میکاگرانیتها در محدودة مذابهای پدیدآمده از ذوببخشی رسوبهای با ترکیب پلیتهای فلسیک جای گرفتهاند. ازاینرو، گمان میرود این سنگها از ذوببخشی سنگهای پلیتی فلسیک دگرگونشده پدید آمدهاند (شکل 10).
ویژگیهای صحرایی نشان میدهند سنگهای بازیک بهصورت انکلاو در تودههای گرانیتی دیده میشوند و گمان میرود این سنگها همزمان با تودة گرانیت صورتی جایگزین شدهاند. از دیدگاه زمینشیمیایی، سنگهای بازیک میزان SiO2 کمتر از 50 درصدوزنی و میزان MgO، Cr و Ni بالایی دارند. همچنین، این سنگها در نمودارهای عنکبوتی آنومالی منفیِ Nb-Ta-Ti نشان میدهند. در نمودار Th/Yb دربرابر Nb/Yb، نمونههای سنگهای بازالتی در بیرون از آرایة گوشتهای و در محدودههای متأثر از فرایندها و عوامل فرورانشی جای دارند (شکل 11). ازاینرو، گمان میرود این سنگها از گوشتهای متاسوماتیسمشده با عوامل فرورانش خاستگاه گرفتهاند که هنگام صعود، کمی دچار فرایند تحول و جدایش بلوری شده است.
شکل10. خاستگاه تودههای گرانیتی دوران و شاهبلاغی در نمودارهای پیشنهادیِ وانگ و همکاران (Wang et al., 2015) (CAGS: گرانیتهای کالکآلکالن؛ MAGS» گرانیتهای متاآلومینوس غنی از آلکالی؛ FBRS: ریولیتهای همراه با ایالتهای بازالتهای طغیانی قارهای (Patiño Douce, 1999; Dall’Agnol and de Oliveira, 2007)؛ خطچین: منحنی آمیختگی ماگمای بازالتی تولهایتی غنی از آلومینیم و گرانیتهای کالکآلکالن؛ خطوط پیوسته: آمیختگی ماگمای الیوینتولهایتی با متاگریوک در فشار کم (LP، kbar 5≤) و فشار بالا (HP، kbar12-15). نماد نمونهها همانند شکل 4 است).
Figure 10. The origin of Doran and Shahbalaghi granites in the diagrams proposed by Wang et al. (2015) (CAGS: Calc-alkaline granites; MAGS: metaluminous alkali-rich granites; FBRS: rhyolites associated with continental flood basalts provinces (Patiño Douce, 1999; Dall'Agnol and de Oliveira, 2007); Dashed lines: reaction curves for the low-pressure hybridization of calc-alkaline granites with high-Al olivine tholeiites; Solid lines: hybridization of high-Al olivine tholeiite with metagraywacke at low pressure (LP, ≤5 kbar) or at high pressure (HP, 12–15 kbar). All symbols are as in Fig. 4).
شکل 11. نمودار Th/Yb دربرابر Nb/Yb (Pearce, 2008) برای بررسی نمونههای انکلاوِ تودههای دوران و شاهبلاغی.
Figure 11. Th/Yb versus Nb/Yb diagram (Pearce, 2008) to investigate the enclave samples of Doran and Shahbalaghi granites.
محیط زمینساختی
همانگونهکه گفته شد، تودههای آذرین درونی دوران و شاهبلاغی شامل سنگهای میکاگرانیت، گرانیتپورفیری و گرانیت صورتی و سنگهای بازیک بهصورت دایک و انکلاو هستند. در نمودارهای متمایزکننده (شکل 12- A)، نمونههای انکلاو در مرز میان کمان آتشفشانی و درونصفحهای جای دارند. بیشتر سنگهای بازیک مربوط به محیطهای پس از برخورد، ویژگیهای دوسویه مربوط به محیطهای درونصفحهای و کمانی را نشان میدهند (Pearce, 1996).
برپایة بررسیهای انجامشده، تودههای بررسیشده همگن نیستند و در چرخهای ماگمایی پدید آمدهاند؛ بهگونهایکه تودة گرانیتپورفیری در نزدیک به 565 میلیون سال پیش و تودة گرانیتصورتی در نزدیک به 538 میلیون سال پیش جایگزین شدهاند. تودههای بررسیشده در ادامة ماگماتیسم گستردة پرکامبرین هستند. نمود ماگماتیسم پرکامبرین پایانی در منطقه بهصورت سنگهای افیولیتی دگرگونشده و همچنین، سنگهای آتشفشانی و آذرین درونی دگرگونشده در نقشههای زمینشناسی با مقیاس 1:100000 زنجان، ماهنشان، تکاب و شاهیندژ در شمالباختری ایران گزارش شده است. ماگماتیسم پرکامبرین پایانی در بخشهای مختلف ایران مانند ایرانمرکزی (Ramezani and Tucker, 2003; Nadimi, 2007)، پهنة تکنار (Bagherzadeh et al., 2015; Moghadam et al., 2017) و همچنین، پهنة تکاب-زنجان (Hassanzadeh et al., 2008; Saki, 2010; Fathiyan et al., 2019; Honarmand et al., 2020) گزارش شده است. ماگماتیسم یادشده از نوع ماگماتیسم کمانی دانسته شده است و به فرورانش اقیانوس پروتوتتیس به زیر صفحة ایران نسبت داده شده است (Ramezani and Tucker, 2003).
نتایج این بررسی نشان میدهند تودههای بررسیشده دوران و شاهبلاغی در ادامه ماگماتیسم یادشده در زمان کامبرین آغازین در یک محیط کمان آتشفشانی تا محیط پس از برخورد پدید آمدهاند (شکل 12- B). گمان میرود برخورد صفحههای قارهای پیدایش محیط برخوردی را در پی داشته است که بهدنبال آن، محیط کشش پس از برخوردی موجب ذوب گوشته متاسوماتیسم شده است و ماگمای بازیک را پدید آورده است. نفوذ سنگهای بازیک به پوستة زیرین و میانی، بالارفتن دما و ذوب سنگهای پوستة زیرین و میانی با ترکیب آذرین و رسوبی را در پی داشته است و ماگماهای گرانیتی غنی از سیلیس را در منطقه پدید آورده است. ذوب سنگ خاستگاههایی با سرشت گوناگون، ماگماهای فلسیک با ترکیب گوناگون را پدید آورده است.
شکل 12. A) نمودارهای تعیین محیط زمینساختی مربوط به انکلاوهای بازیک (Pearce and Norry, 1979)؛ B) نمودار تعیین محیط زمینساختی تودههای گرانیتی دوران و شاهبلاغی (Pearce, 1996) (MORB: بازالت پشتة میاناقیانوسی؛ WPB: بازالت درونصفحهای؛ VAB: بازالت کمان آتشفشانی؛ WPG: گرانیتهای درونصفحهای؛ VAG: گرانیتهای کمان آتشفشانی؛ ORG: گرانیتهای پشتة اقیانوسی؛ syn-COLG: گرانیتهای همزمان با برخورد).
Figure 12. A) discrimination tectonic setting diagram related to basic enclaves (Pearce and Norry, 1979); B) discrimination tectonic setting diagram of Doran and Shahbalaghi granites (Pearce, 1996) (MORB: mid-ocean ridge basalt; WPB: within plate basalt; VAB: volcanic arc basalt; WPG: within plate granites; VAG: volcanic arc granites; ORG: oceanic ridge granites; syn-COLG: syn-collisional granites).
برداشت
تودههای آذرین درونی دوران و شاهبلاغی پالسهای آذرین درونی بسیاری دارند که با توجه به روابط صحرایی و بررسیهای سنگنگاری و زمینشیمیایی، به گروههای میکاگرانیت، گرانیتپورفیری و گرانیتصورتی و همچنین، سنگهای بازیک دستهبندی میشوند. تودههای گرانیتپورفیری و میکاگرانیت با توجه به مؤلفه آلبیت بالا، از نوع آلبیتگرانیت هستند. برپایة یافتههای این بررسی، پلوتونیسم در تودههای دوران و شاهبلاغی با فاز میکاگرانیت آغاز شده است و سپس با فازهای گرانیتپورفیری و گرانیتصورتی بههمراه فاز بازیک دنبال شده است. فازهای آذرین درونی مختلف در تودههای دوران و شاهبلاغی ویژگیهای زمینشیمیایی متمایزی دارند. این تودهها در نمودارهای هارکر روندهای مختلفی را نشان میدهند. تودههای گرانیتی بررسیشده میزان اکسیدهای MgO، CaO، Al2O3 و P2O5 و نسبت TiO2/MgO کمی دارند و در عنصرهای Eu، Ba، Sr، P و Ti آنومالی منفی نشان میدهند. در مقایسه با تودههای دیگر، تودة گرانیتصورتی میزان K2O بالایی دارد. تودة گرانیتی پورفیری تهیشدگی شاخصی از عنصرهای LREE دارد؛ اما تودههای گرانیتصورتی و میکاگرانیت و سنگهای بازیک از LREE در مقایسه با HREE غنیشدگی نشان میدهند. سنگهای بازیک از عنصرهای سازگار (MgO، Ni و Cr) غنی هستند و در نمودارهای عنکبوتی و خاکی کمیاب، آنومالی مثبتِ Eu و نیز LILE و تهیشدگی از HFSE نشان میدهند. این ویژگیها همانند ماگماهای مافیک جداشده از گوشتة متاسوماتیسمشده است. برپایة ویژگیهای سنگنگاری، زمینشیمیایی و دادههای سنی، تودههای آلبیتگرانیت سرشت ماگمایی دارند و فرایند متاسوماتیسم تأثیر اندکی در سرشت سدیک آنها داشته است. با توجه به ویژگیهای زمینشیمیایی، تودههای گرانیتپورفیری و میکاگرانیت در پی ذوببخشی خاستگاه پوستهای آذرین شامل سنگهای گرانودیوریتی-تونالیتی پدید آمدهاند و گرانیتهای صورتی پیامد ذوببخشی سنگهای پلیتی فلسیک دگرگونشده هستند. برپایة سنسنجی به روش U-Pb بلورهای زیرکن، تودههای گرانیتپورفیری و گرانیتصورتی بهترتیب در 28±565 و 12±538 میلیون سال پیش (در پرکامبرین پایانی-کامبرین زیرین) جایگزین شدهاند. تودههای بررسیشده از نوع گرانیتهای I جدایشیافته هستند که در پهنة کمان آتشفشانی تا پس از برخوردی پدید آمدهاند. نفوذ ماگمای بازیک از گوشتهای متاسوماتیسمشده به پوستة زیرین و میانی و افزایش گرادیان دمایی در یک پهنة کششی، ذوببخشی منابع مختلف پوستهای و پیدایش ماگماهای فلسیک با ترکیب مختلف را بهدنبال داشته است.
[1] Metamorphic Core Complex
[2] rifting
[3] Petrogenesis
[4] Chessboard
[5] Plane Polarized Light
[6] Cross Polarized Light
[7] High field strenghth elements
[8] Inherited
[9] protolith
[10] fractionated
[11] Low-temperature granites
[12] Fractional Crystallization
[13] simple mixing
[14] contamination
[15] assimilation and fracional crystallization