Document Type : Original Article
Authors
1 Professor, Department of Geology, Faculty of Sciences, University of Birjand, Birjand, Iran
2 Assistant Professor, Department of mining engineering, Faculty of Mining, Civil and Chemistry, Birjand University of technology, Birjand, Iran,
Abstract
Keywords
Main Subjects
منطقة بررسیشده در حاشیة شمالباختری روستای گورید پایین و در 5 کیلومتری باختر شهرستان سربیشه در استان خراسان جنوبی جای دارد. جایگاه جغرافیایی بخش مرکزی محدوده در محل سینهکار اصلی معدن، در طول جغرافیایی خاوریِ ''43¢43°59 و عرض جغرافیایی شمالیِ ''06¢34°32 است (شکل 1).
شکل 1. نقشة زمینشناسی محدودة معدن سنگ لاشة گورید، تهیهشده برپایة نقشة 100000/1 سربیشه (Nazari and Salamati, 1999)، با تغییرات و ترسیم دوباره.
Figure 1. Geological map of the Goorid quarry rubble mine, based on 1:100000 geological map of Sarbisheh (Nazari and Salamati, 1999), with modification and redrawing.
از دیدگاه پهنهبندی واحدهای ساختمانی ایران، این منطقه در حاشیة خاوری بلوک لوت (Jung et al., 1983; Nazari and Salamati, 1999; Arjmandzadeh et al., 2011; Karimpour et al., 2011; Karimpour et al., 2012; Richards et al., 2012) و در فاصلة پهنة زمیندرز سیستان (Camp and Griffis, 1982; Tirrul et al., 1983; Saccani et al., 2010; Pang et al., 2010) جای دارد. فعالیت ماگمایی در بلوک لوت در ژوراسیک میانی (165-162میلیون سال پیش) آغاز شده (Karimpour et al., 2011) و در ترشیری به اوج خود رسیده است (Jung et al., 1983; Karimpour et al., 2011). سنگهای آتشفشانی و نیمهژرف ترشیری بیش از نیمی از بلوک لوت را با ستبرای بیش از 2000 متر پوشاندهاند و در پی فرورانش، پیش از برخورد صفحههای عربی و آسیا پدید آمده است (Berberian et al., 1982; Camp and Griffis, 1982; Tirrul et al., 1983; Karimpour et al., 2011). جایگاه ژئودینامیک همگرای پهنة زمیندرز سیستان با فرایند آتشفشانی کالکآلکالن و آلکالن کرتاسة پسین تا کواترنری و تودههای آذرین درونیِ گرانیتوییدیِ همزمان و پس از برخورد همراه است (Delavari et al., 2014; Mohammadi et al., 2016; Jentzer et al., 2021, 2022; Bröcker et al., 2022). بررسیهای پیشین زمان ائوسن را برای برخورد بلوکهای قارهای لوت-افغان پیشنهاد کردهاند (Camp and Griffis, 1982; Tirrul et al., 1983)، در صورتیکه به باور دلاوری و همکاران (Delavari et al., 2014)، برخورد پایانی میان بلوکهای قارهای لوت-افغان پس از پالئوسن پسین رخ داده است. این پژوهشگران ویژگیهای زمینشیمیایی تودة آذرین درونی بیبی مریم در بخش جنوبی پهنة زمیندرز سیستان را بهعنوان شاخصی از ذوب پوستة اقیانوسی فرورونده در جایگاه زمینساختی پیش از برخورد را بررسی کردهاند و بر این باور هستند که زمان برخورد از سن بهدستآمده برای این توده به روش اورانیم-سرب (1/2±6/58 میلیون سال پیش) جوانتر است. در بخشهای شمالی بلوک لوت (خاور ایران)، سنگهای آتشفشانی آندزیتی همراه داسیت و ریوداسیت در بازة زمانی50 میلیون سال از کرتاسة پسین تا نئوژن زیرین فوران کردهاند (Jung et al., 1983). در بخشهای شمالباختری و باختر سربیشه، رخنمون سنگهای آتشفشانی ترشیری (ائوسن-الیگوسن تا پلیوسن) با ترکیب بازیک، حد واسط و اسیدی بههمراه نهشتههای آذرآواری دیده میشود. گدازههای آندزیتی گسترش بالایی دارند و در پیرامون روستای گورید پایین ساختار ستونی نشان می دهند. گدازههای ستونی با الگوی منظم و چندوجهی مدتهاست مورد توجه بازدیدکنندگان هستند و بسیاری از پژوهشگران به توصیف نظم و ترتیب درزههای ستونی و ارائة فرضیههای گوناگون درباره پیدایش آنها پرداختند (Tomkeieff, 1940; Spry, 1962; Ellwood and Fisk, 1977; De Graff and Aydin, 1987; Budkewitsch and Robin, 1994; Grossenbacher and McDuffie, 1995; Goehring and Morris, 2005; Gilman, 2009; Guy, 2010; Bosshard et al., 2012; Phillips et al., 2013; Weinberger and Burg, 2019; Açlan et al., 2020; Li and Liu, 2020).
پژوهشگران بسیاری گدازههای ستونی در ایران نیز در برخی مناطق ، مانند شمالخاوری (منطقه تربت حیدریه) و شمالباختری (اردبیل-آذربایجان) را بررسی کردهاند (Amel et al., 2008; Shojaei, 2009; Mohammadi Khalfe Loii, 2015; Younecimaleh, 2016; Mobashergermi and Jahangiri, 2017). تا کنون پژوهشگران بررسیهایی گوناگونی دربارة سنگهای آتشفشانی منطقه سربیشه انجام دادهاند (Nazari, 2011; Goodarzi, 2011; Makipour, 2011; Mohammadi, 2012; Parsaei, 2012; Chahkandinejad, 2015; Eslamipanah, 2018)؛ اما دربارة ساختار و سرشت گدازههای ستونی محدودة معدن سنگ لاشة گورید بررسی جامعی انجام نشده است. در این پژوهش، به بررسی ویژگیهای هندسی، خاستگاه و جایگاه زمینساختی گدازههای ستونی معدن سنگ لاشة گورید پرداخته شده است.
زمینشناسی منطقه
منطقة بررسیشده در بخش جنوبی نقشة زمینشناسی 100000/1 سربیشه (Nazari and Salamati, 1999) جای گرفته است. واحدهای سنگی عمده در محدودة مورد بررسی شامل سنگهای آتشفشانی و آذرآواریِ ترشیری هستند. نهشتههای توربیدایتیِ ساختهشده از تناوب شیلهای سبز تیره تا خاکستری و ماسهسنگ قهوهایِ پالئوسن-ائوسن از کهنترین واحد سنگی منطقة بررسیشده هستند که در باختر و جنوب باختر روستای گورید پایین دیده میشوند. فعالیت آتشفشانی در این منطقه با رخنمون سنگهای آتشفشانی تفکیکنشده حد واسط تا اسیدی برشیشده و دگرسانشده همراه توف در بخشهای شمالی، شمالخاوری، جنوبخاوری و همچنین، در باختر روستای گورید پایین شناخته میشود (شکل 1). بخش بزرگی از محدودة بررسیشده را واحدهای تیرهرنگ با ترکیب کلی آندزیتبازالتی و پیروکسنآندزیت فرا گرفته است (شکل 1) که در برخی بخشها با حضور شیشههای آتشفشانی در بخشهای زیرین همراهی میشود.
گدازههای آندزیتی در بخشهای شمال و شمال خاوری گورید پایین (بیرون از محدودة نقشة زمینشناسی ارائهشده)، تودههای مرتفع بههم پیوسته و گنبدیشکلِ کوهکلاغی (شکل 2- A) با ارتفاع 2327متر و کوه ماری (2123 متر) را تشکیل دادهاند. این سنگها در نزدیکی روستای گورید پایین بهصورت تپههای منفرد و گاه بههم پیوسته رخنمون دارند و در حاشیة باختری روستا ساختار ستونی بیمانندی را نشان میدهند. ساختار ستونی در بخشهای سطحی توده که با سرعت بیشتر سرد شدهاند، چندان کامل نیست (شکل 2- B)؛ اما در بخشهای ژرفتر که سرعت انجماد ماگما کمتر بوده است، ستونهای سالم و درازی دیده میشود. قطر ستونها از سطح بهطرف عمق تغییر چشمگیری نشان نمیدهد. این سنگهای گدازهای در حال حاضر به عنوان معدن سنگ لاشه بهرهبرداری میشوند (شکل 2- C).
عملکرد پهنة گسلی سربیشه در راستای سرشاخههای گسل نه خاوری[1] در منطقه، سبب خردشدگی واحدهای سنگی از جمله توفها شده است؛ بهگونهایکه در بخش باختری محدودة بررسیشده، دگرسانی توفها کانیهای رسی از جمله بنتونیت را پدید آورده است (شکل 2- D). جریانیافتگی ماگما در هنگام سردشدن و همچنین عملکرد گسلها، بهویژه در بخشهای حاشیهای توده، در برخی ستونها خمیدگی پدید آورده است (شکل 2- E). افزونبراین، فعالیت گسل پس از انجماد کامل گدازهها نیز بریدگی و جابجایی در گدازههای ستونی را بهدنبال داشته است (شکل 2- E). گذر سیالهای دگرسانکننده در مسیر شکستگیهای پدیدآمده، رخداد دگرسانی در کانیهای مافیک سازندة گدازهها (پیروکسن) و پیدایش اکسیدهای آهن به رنگ قهوهای مایل به سرخ را در پی داشته است (شکل 2- F). رسوبهای کواترنری شامل کنگلومرا با قطعات عمدتاً آتشفشانی سختنشده و نهشتههای آبرفتی عهد حاضر است که در اطراف روستای گورید پایین دیده میشوند. بررسی شاخصهای ریختزمینساختی و نوزمینساختی در منطقه گویای عملکرد گسلش فعال در رسوبهای جوان منطقه نیز است (Karimi Dehkordi, 2012).
روش انجام پژوهش
این پژوهش برپایة بررسیهای صحرایی، نمونهبرداری از واحدهای سنگی، اندازهگیری ویژگیهای هندسی ستونها، بررسی مقاطع نازک و دادههای بهدستآمده از تجزیة شیمیایی 11 نمونة سنگی انجام شده است. شمار 11 نمونه از سنگهای آتشفشانی محدودة معدن سنگ لاشه ستونی گورید برگزیده شدند. این نمونهها در شرکت زرآزما به روش ذوب قلیایی برای عنصرهای اصلی (کد AF-01) و ICP-MS (برای عنصرهای کمیاب و خاکی کمیاب) (کد MMS-01) تجزیه شدند. دادههای بهدستآمده از تجزیههای شیمیایی با نرمافزار GCDKit پردازش شدند و نمودارهای مورد نیاز با نرم افزارCorel Draw باز رسم شدند.
ساختار و ویژگیهای هندسی ستونهای آندزیتی معدن گورید
درزههای ستونی از ویژگیهای رایج در جریانهای گدازهای پدیدآمده در محیط خشکی، بهویژه در ترکیبهایی بازالتی هستند؛ اما در گدازههای دیگر ترکیبها (مانند آندزیتها، جریانهای الترامافیک، ریولیتها، ابسیدین و همچنین در سنگهای آذرآواری جوشخورده متراکم) نیز یافت میشوند (De Graff and Aydin, 1987; Bosshard et al., 2012). این ساختار افزونبر جریانهای گدازه، در تودههای نیمهژرف، سیلهای کمژرف و دایکها، با همة ترکیبها در بخشهای مختلف جهان دیده شده است (Lyle, 2000; Hetényi et al., 2012; Phillips et al., 2013; Sheth et al., 2015; Moore, 2019; Weinberger and Burg, 2019). این درزهها، شبکهای از درزههای کششی پیوسته بههم هستند که گدازهها را به منشورها یا ستونها با محورهای موازی و برش عرضی چندوجهی بخش کردهاند و یکدیگر را با زاویههای عمود بر هم تا 120درجه قطع میکنند (De Graff and Aydin, 1987; Weinberger and Burg, 2019). قطر ستونها از چند میلیمتر تا چند متر متغیر است و درازای آنها میتواند تا دهها متر نیز برسد. درزههای ستونی بیشتر در پی انقباض تفریقی یک بخش از مذاب نسبت به بخش دیگر پدید میآیند. انقباض معمولاً پیامد سردشدن یا خشکشدن مواد، تحتتأثیر تنشهای کششی است که بیشتر از مقاومت کششی مواد باشد. با توسعه آن در نهایت درزه پدید میآید (Weinberger and Burg, 2019). ردهبندی ستونها به انواع خاص، برپایة معیارهایی مانند قطر ستون، درازای جانب ستون، نظم و ترتیب ستونها، وجود گلدسته[2] در یک جریان گدازه و طرحهای هندسی در ستونها در جدول 1 بهصورت خلاصه آورده شده است.
شکل 2. A) گدازههای آندزیتی کوه کلاغی در شمال روستای گورید پایین (دید رو به شمالخاوری)، B) ساختار ستونی در بخش سطحی گدازهها (دید رو به شمالباختری)، C) ساختار ستونی در جبهة کار معدن گورید پایین (دید رو به باختر)، D) رخنمون بنتونیت در بخش باختری محدوده (دید رو به باختر)، E، F) خمیدگی و برش در ستونهای آندزیتی معدن گورید پایین (دید رو به جنوبخاوری).
Figure 2. A) The andesitic lavas of Kalaghi Mountain in the north of the Goorid-e-Paien village (view to the northeast); B) Columnar structure in the surface part of the lavas (view to the northwest); C) Columnar structure in Goorid-e-Paien quarry rubble mine (view to the west); D) Bentonite outcrop in the western part of the area (view to the west); E, F) Bending and shearing in the andesitic columns of Goorid-e-Paien quarry rubble mine (view to the southeast).
جدول 1. ردهبندی الگوهای ستونی در گدازهها.
Table 1. Classification of columnar patterns in lavas.
Columnar joints of the Goorid mine |
Reference |
Evaluation |
Pattern |
Classified method |
No. |
The average length of the side of the columns is 12 cm and the average diameter of the columns is 20-30 cm and rarely reaches 55 cm. Therefore, they are classified as small columns. |
Xu (1982) |
This classification is very specific but needs large quantity of statistics |
Large: L >1 m and D >2 m Medium: L=~1–0.25 m and D= 2–0.5 m Small: L<0.25 m and D<0.5 m |
Based on the side length (L) and diameter (D) of hexagonal column |
1 |
Columns are mixture of 4, 5, 6 and 7 sides and classified as irregular.
|
Xu (1982) |
Conceptual classification not refers to their forming mechanism |
Regular: primarily are hexagon Subregular: mostly are pentagon Irregular: mixture of 4-, 5-, 6-, 7-, and 8-side polygons |
Geometric shape on transversal surface |
2 |
Columns are relatively regular colonnade and lack an entablature. Therefore, they classified in the group I.
|
Long and Wood (1986) |
This classification refers to their forming mechanisms and needs comprehensive observation |
Type I: highly regular colonnade and lack an entablature Type II: repeated entablature and colonnade Type III: a lower colonnade and a single well-defined entablature in vertical section |
Vertical section structure of colonnade |
3 |
Based on the measurements, there are vertical columns with plunge angle more than 80 degrees in the central part of the mine, inclined columns with a plunge angle of 35-45 degrees on the southeast margin and there are inclined columns with a plunge of 65-75 degrees on the northwest margin of the mine. Considering the general shape of the columns, they can be considered as fanning upwards. |
Li and Liu (2020) |
This classification is very simple and can be made based on field observation but not refers to their forming mechanisms |
Vertical: intersect angle of column and horizontal plane θ > 80° Inclined: 10°<θ<80° Horizontal: θ<10° Fanning upward: upward scatter Fanning downward: downward scatter |
Colonnade alignment pattern |
4
|
بررسیهای صحرایی روی سطوح پلههای بهرهبرداری (شکل 3- A) و همچنین، ستونهای استخراجشده (شکل های 3- B تا 3- F) در محدودة معدن گورید نشان میدهند این ستونها مخلوطی از 4، 5، 6 و 7 وجهی هستند و برپایة ردهبندی زو (Xu, 1982) در ردة نامنظم جای میگیرند (جدول 1).
شکل شماتیک و تصویر صحرایی برش عرضی یک ستون ششوجهی و ابعاد قابل اندازهگیری شامل درازایِ کناره (جانب) (L)، قطر (d) و زاویههای داخلی (θ) (Phillips et al., 2013) در شکل 4 آمدهاند. تعیین ویژگیهای درزههای ستونی شامل اندازهگیری درازایِ کناره (جانب) ستون (L)، شمارش سطوح ستون (N) و بررسی چگالی ستونها (شمار چندوجهیها بر متر مربع) (D) است (Li and Liu, 2020).
برای ارزیابی الگوی ستونها، شاخصی بهنام شاخص ششضلعی[3] بهکار برده میشود (Budkewitsch and Robin 1994; Phillips et al., 2013; Li and Liu, 2020) که بهصورت زیر تعریف شده است:
که در آن ʄn (ʄ5، ʄ7، ʄ4، ʄ8 و ...) شمار هر یک از چندضلعیها (بهترتیب شامل پنجضلعی، هفتضلعی، چهارضلعی، هشتضلعی و ...) بخش بر شمار کل چندضلعیهای اندازهگیریشده در مجموعه است. 0=Xn نشاندهندة ایست که همة ستونها الگوی ششوجهی با نظم و ترتیب کامل دارند؛ اما 1=Xn و 2=Xn بهترتیب گویای این هستند که همة ستونها پنج یا هفتوجهی و چهار یا هشتوجهی هستند. اندازهگیریهای هندسی درزههای ستونی در معدن سنگ لاشة گورید با کمک متری (نوار اندازهگیری) با دقت 1± سانتیمتر انجام شد. مقدارهای بهدستآمده در جدول 2 آورده شدهاند.
شکل 3. تصویرهای صحرایی از ستونهای چندوجهی آندزیتی در معدن سنگ لاشة گورید پایین (بلورهای پلاژیوکلاز به رنگ سفید در زمینة سنگ دیده میشوند).
Figure 3. Field photos of polygonal andesitic columns in the Goorid-e-Paien quarry rubble mine (The white plagioclase crystals can be seen in the rock groundmass).
شکل 4. A) شکل شماتیک یک ستون ششوجهی (Phillips et al., 2013)؛ B) تصویر صحرایی برش عرضی یک ستون ششوجهی.
Figure 4. A) Schematic figure of a hexagonal column (Phillips et al., 2013); B) Field image of a cross section of a hexagonal column.
جدول 2. نتایج اندازهگیریهای هندسی درزههای ستونی در معدن گورید
Table 2. The results of geometrical measurements of columnar joints in the Goorid mine.
Hexagonality index |
Average number of sides for each polygons
|
Number of 4-5-6-7-8-sided polygons |
Number of polygons |
Mean area (m2) |
The total number of measurements at one block |
Standard deviation of side length (cm) |
The average length of the side of column (cm)
|
Shape |
Measurement block no.
|
0.81 |
5.9 |
0-7-13-9-1 |
30 |
0.77 |
10 |
1.82 |
12 |
Vertical |
1 |
0.88 |
5.8 |
0-7-9-11-1 |
28 |
1 |
10 |
3.52 |
15 |
Vertical |
2 |
0.79 |
5.9 |
0-6-14-8-1 |
29 |
0.66 |
10 |
1.74 |
12 |
Vertical |
3 |
به طور کلی، وضعیت ستونها (عمودی، مایل، افقی، بادبزنی رو به بالا و بادبزنی رو به پایین) تابعی از جهتگیری ایزوترم و توپوگرافی قدیمی است. جریانهای گدازه که روی سطوح مسطح جایگیری کردهاند، ستونهای عمودی دارند؛ اما آنهایی که روی سطوح شیبدار جایگیر شدهاند، جهتگیری مایل دارند. گدازههای ستونی افقی عموماً در پایینترین سطح آتشفشان و به دلیل انحراف موضعی ایزوترمها در اثر نفوذ آبهای جوی فرورو در زمان جایگیری نخستین جریان گدازه پدید میآیند (Li and Liu, 2020). منشورهای بادبزنی رو به پایین در درههای قدیمی جایگیری میکنند؛ بهگونهایکه منشورها به سوی دیوارههای دره جای دارند. میزان نشیب توپوگرافی قدیمی، ضخامت جریان گدازه را تحتتأثیر قرار میدهد؛ بهگونهایکه شیب کم یا نبود شیب، جریانهای گدازه ضخیمتر را پدید میآورد. جریانهای گدازه ضخیم، آهستهتر سرد شدهاند و زمان کافی برای پدیدآوردن منشورهای کامل با اندازة بزرگتر و شاخص ششوجهی پایینتر فراهم بوده است (Li and Liu, 2020). در برابر، ستونهای بادبزنی، افقی یا مایل، نشاندهندة الگوهای نابالغ با شاخص ششوجهی بیش از یک هستند و با ستونهای چهار، پنج و هفتوجهی شناخته میشوند. اینگونه ستونها روی نشیبهای مایل و هنگامیکه جریان گدازه زمان کافی برای پدیدآوردن ستونهای منظم عمودی نداشتهاند، در هنگام سردشدن سریعتر پدید میآیند (Forbes et al. 2014; Sheth et al., 2015; Moore 2019). به طور کلی، ستونها برپایة الگویشان به پنج گروه مختلف دستهبندی میشوند (Li and Liu, 2020):1
1- عمودی (ستونهای با پلانژ بیش از 80 درجه)؛
2- مایل (پلانژ ستون بین 10 تا 80 درجه)؛
3- افقی (پلانژ ستون کمتر از 10 درجه؛
4- بادبزنی رو به بالا؛
5- بادبزنی رو به پایین.
این ردهبندی، اطلاعاتی درباری تاریخچة سردشدن و جایگیری گدازه در اختیار میگذارد. ازآنجاییکه درزهها در هنگام سردشدن جریان گدازه، عمود بر ایزوترمها (سطح سردشدن) گسترش مییابند (Lyle, 2000)، ایزوترمها در پنج الگوی یادشده باید بهترتیب افقی، مایل، عمودی، کوژ رو به بالا و کوژ رو به پایین باشند (شکلهای 5- A تا 5- E). این الگوها میتواند پیامد نرخهای متفاوت سردشدن باشد؛ بهگونهایکه ستونهای افقی و بادبزنی بهعلت سردشدن سریعتر، عموماً باریکتر یا نابالغ هستند؛ اما در الگوهای مایل و عمودی، که سردشدن جریان گدازه آهستهتر انجام میشود، ستونهای بزرگتر و کاملتر پدید میآیند. پس الگوی ستونها در تفسیر فرآیندهای مختلف انجماد در هنگام سردشدن جریان گدازه کمک میکند (Li and Liu, 2020).
شکل 5. شکلهای شماتیک پنج الگوی درزههای ستونی در گدازهها (Li and Liu, 2020). در شکل های A تا E سطح سردشدن[4] بهترتیب افقی، مایل، عمودی، کوژ[5] رو به بالا و کوژ رو به پایین و الگوی ستونها عمودی، مایل، افقی، بادبزنی رو به بالا و بادبزنی رو به پایین است.
Figure 5. Schematic figures of five patterns of columnar joints in lavas (Li and Liu, 2020). In figures A to E, the cooling plane is horizontal, inclined, vertical, convex-up and convex-down respectively and patterns of columns are vertical, inclined, horizontal, fanning upwards and fanning downwards.
برپایة بررسیهای صحرایی و اندازهگیریهای انجامشده در جبههکارهای معدن گورید، ستونهای عمودی با زاویه تقاطع ستون و سطح افق (θ) بیشتر از 80 درجه در بخش مرکزی معدن (شکلهای 6- A و C) و ستونهای مایل در حاشیة شمالی (شکل 6- B) و حاشیة جنوبخاوری معدن (شکل 6- D)، بهترتیب با پلانژ (زاویة میل) 65 تا 75 و 35 تا 45 درجه رخنمون دارند. با درنظرگرفتن وضعیت کلی این ستونها، میتوان آنها را بادبزنی رو به بالا به شمار آورد.
شکل 6. A) نمای کلی درزههای ستونی معدن گورید (دید رو به شمالباختری)؛ B) ستونهای مایل در حاشیة شمالی معدن (دید رو به شمالخاوری)؛ C) ستونهای عمودی (دید رو به شمالباختری)؛ D) ستونهای مایل در حاشیة جنوبخاوری معدن (دید رو به جنوب).
Figure 6. A) General view of the columnar joints of Goorid mine (view to the northwest); B) Inclined columns on the northern margin of the mine (view to the northeast); C) Vertical columns (view to the northwest); D) Inclined columns on the southeast margin of the mine (view to the south).
سنگ نگاری
ستونهای آندزیتی معدن سنگ لاشة گورید با قشری نازک و کرم رنگ، گاهی قهوهای (شکل 7- A) و سفید مایل به سبز (شکل 7- B) با ضخامتی متغیر از یک تا سه میلیمتر با کانیهای دگرسانی فراگرفته شدهاند. آبهای جوی یا گرمابی پس از جایگیری ستونها در ترکهای اطراف آنها چرخش کردهاند (شکل 7- C) و بهطور منظم عنصرها را از ستون بیرون بردهاند. این پدیده از جوانب ستون آغاز شده است و رو به درون ادامه مییابد (Bosshard et al., 2012). این دگرسانی که از نوع دوتریک است در گدازههای بازیک، اکسیدهای آهن (ایدنگزیت) با رنگ قهوهای را پدید میآورد. افزونبراین، برهم کنش میان آب و مذاب بازالتی و یا برهمکنش آب با شیشههای آتشفشانی با ترکیب شیمیایی مشابه بازالت، پالاگونیت نیز آنها را پدید میآورد. پالاگونیت آمیزهای از کانیهای گوناگون از گروه مونتموریلونیت و رسهای لایهای مخلوط، زئولیت، کلریت، لیمونیت و گوتیت و همچنین مقادیر کمتری خاکهای دیگر (سرپانتین) است. این فرایند در اثر افزودهشدن آب و حذف یونهای قلیایی و قلیایی خاکی، سیلیسم و گاهی آلومینیم و همچنین، اکسیداسیون آهن رخ میدهد (Stroncik and Schmincke, 2002; Haldar, and Tisljar, 2014). برپایة شواهد موجود، بخشهای سفیدرنگ پرکنندة درزههای میان ستونها (شکل 7- B) میتوانند محصول فرایند پالاگونیتیشدن باشند.
در سطوح تازه برشهای عرضی ستونها، بلورهای سفید رنگ پلاژیوکلاز (شکلهای 3، 4 و 7- B) بهصورت نیمهشکلدار تا شکلدار در زمینة تیرهرنگ دیده میشوند. روی برخی سطوح، نشانههایی از اکسیدهای منگنز نیز دیده میشود (گوشة پایین سمت راست شکل 7- A). برپایة شواهد صحرایی و بررسیهای سنگنگاری، گدازههای بررسیشده ترکیب کمابیش یکنواختی دارند که بهعلت رنگ تیره و حضور کانی پیروکسن، به سنگهای بازالتی شباهت دارند؛ اما بررسی دقیق مقاطع نازک نشان داد این سنگها عموماً در محدودة ترکیبیِ آندزیت (پیروکسنآندزیت) هستند.
شکل 7. A، B) محصولات دگرسانی پرکنندة درزههای اطراف ستونها در معدن گورید و نشانههای اکسیدهای منگنز (گوشة پایین و راست شکل A)، C) شکل شماتیک از چگونگی چرخش آب در اطراف ستونها و رخداد دگرسانی پیشرونده از کناره ها به مرکز ستون (Bosshard et al., 2012).
Figure 7. A, B) Alteration products filling the joints around the columns in Goorid mine and traces of manganese oxides (bottom right corner of Figure A); C) Schematic illustrations of water circulation around the columns and progressive alteration from the sides towards the center of the column (Bosshard et al., 2012).
گدازههای ستونی معدن سنگ لاشة گورید از دو بخش فنوکریست و زمینه ساخته شدهاند. بافت غالب این سنگها، پورفیری با زمینة میکرولیتی شیشهای (شکلهای 8-A تا F)، گلومروپورفیری (شکل 8- B) و پوییکیلیتیک (شکل 8- C) است. فنوکریستها شامل پلاژیوکلاز، پیروکسن و کانی کدر هستند که نزدیک به 35 تا 50 درصد حجم سنگ را دربر میگیرند. زمینة گدازههای آندزیتی بررسیشده نزدیک به 50 تا 65 درصد حجم سنگ را دربر میگیرد و از میکرولیتهای پلاژیوکلاز، ریز بلورهای پیروکسن و شیشه ساخته شده است. فنوکریستهای نیمهشکلدار تا شکلدار پلاژیوکلاز (شکلهای 8- A تا 8- D) با اندازة 5/0 تا 2 میلیمتر و ترکیب آندزین-الیگوکلاز (برپایة اندازهگیری زاویة خاموشی) نزدیک به 25تا35 درصد حجم فنوکریستها را دربرگرفته است. بیشتر بلورهای این کانی سالم هستند؛ اما در برخی نمونهها دگرسانی به کانیهای رسی و کربنات رخ داده است. بافتهای غیرتعادلی شامل منطقهبندی (شکل 8- D) و بافت غربالی (شکلهای 8- E و F) در فنوکریستهای پلاژیوکلاز دیده میشوند.
به باور هوش و لوهر (Housh and Luhr, 1991)، ترکیب پلاژیوکلازها افزونبر ترکیب و دمای ماگما به گازهای ماگمایی نیز بستگی دارد. در هنگام فوران، مقدار فراوانی از گازها از دست میرود و پلاژیوکلازها منطقهبندی پیدا میکنند. همچنین، گاه کاهش ناگهانی فشار در پی فوران ماگمایی، سیالهای ماگمایی آزاد میشوند و تعادل میان مذاب- بلور را از میان میبرند و منطقهبندی نوسانی پدید میآید (L’Heureux and Katsev, 2003).
محتوای آب مذاب و دما از عوامل مهم تأثیرگذار در ترکیب و پایداری پلاژیوکلاز بهشمار میروند. از دستدادن سریع مواد فرار در هنگام فوران یا نشت آب از ماگماهای آبدار از عوامل تجزیة پلاژیوکلازها و پیدایش بافت غربالی هستند (Monfaredi et al., 2009).
شکل 8. تصویرهای میکروسکوپی (در PPL) از ویژگیهای سنگنگاری آندزیتهای معدن گورید: A تا F) بافت پورفیری با زمینه میکرولیتی شیشهای؛ B) بافت گلومروپورفیری؛ A، B) حضور کلینوپیروکسن؛ C) بافت پوییکیلیتیک؛ D) منطقهبندی در پلاژیوکلاز؛ E، F) بافت غربالی در پلاژیوکلازها (نور در تمام شکل هاXPL است). نام اختصاری کانیها از ویتنی و اوانس (Whitney and Evans, 2010).
Figure 8. Photomicrographs (in PPL) of petrographical characteristics of the andesites in Goorid Mine: A to F) Porphyric texture with vitric microlitic groundmass; B) Glomeroporphyric texture; A, B) Presence of clinopyroxene; C) Poikilitic texture; D) Zoning in plagioclase; E, F) Sieve texture in the plagioclase. Mineral abbreviations from Whitney and Evans (2010).
منطقهبندی، بافت غربالی و خوردگی خلیجی در پلاژیوکلازها از نشانههای شرایط نبود تعادل هنگام انجماد ماگما هستند و احتمالاً در پی بالاآمدن سریع ماگما، افزایش فشار بخار آب، فرایندهای آلایش و هضم و کاهش فشار حاکم بر ماگما رخ میدهند (Nelson and Montana, 1992; Zellmer et al., 2003). بافت غربالی در فنوکریستهای پلاژیوکلاز بهصورت ریز (شکل 8- E) و درشت (شکل 8- F) دیده میشود. به باو رنجیس (Renjith, 2014)، افزایش دما، بافت غربالی ریز و کاهش فشار، بافت غربالی درشت را پدید میآورد. کلینوپیروکسن نوع اوژیت بهصورت درشتبلورهای نیمهشکلدار (شکلهای 8- A و 8- B)، شکل دار (شکل 8- C) و بیشکل با اندازه 2/0 تا 5/1میلیمتر، از سازندگان اصلی این سنگها هستند و نزدیک به 10 تا 15 درصد حجم فنوکریستها را در بر گرفتهاند. ریز بلورهای این کانی در زمینة سنگ و همچنین، در خوردگیهای خلیجی پلاژیوکلازها رشد کردهاند (شکل 8- D). با توجه به درشتبودن بلورهای پلاژیوکلاز و شکلداربودن آنها گمان میرود تبلور با پلاژیوکلازها آغاز شده است و سپس با تغییر شرایط (مانند افزایش فشار در سیستم)، کلینوپیروکسن در فضای تحلیلرفتة پلاژیوکلازها متبلور شده است. همانگونه که پیشتر گفته شد، تجمع بلورهای اوژیت همراه پلاژیوکلازها بافت گلومروپورفیری را پدید میآورد. کانی کدر بیشتر بهصورت بیشکل در کنار فنوکریستها (شکل 8- B) و همچنین، در زمینة سنگ یافت میشود.
زمینشیمی
دادههای بهدستآمده از تجزیة زمینشیمیایی عنصرهای اصلی و کمیاب نمونههای بررسیشده در جدول 3 آورده شدهاند.
جدول 3. دادههای زمینشیمیایی سنگ کل سنگهای آتشفشانی گورید (عنصرهای اصلی برپایة درصدوزنی) و عنصرهای کمیاب برپایة ppm).
Table 3. Whole rock geochemical data of volcanic rocks of Goorid mine (Major elements in wt.%; trace elements in ppm).
Sample No. |
M-020-63 |
M-020-64 |
M-020-65 |
M-020-66 |
M-020-67 |
M-020-68 |
|
Rock type |
Andesite |
Andesite |
Andesite |
Andesite |
Andesite |
Andesite |
|
Location |
X |
59° 43' 33" |
59° 43' 30 |
59° 43' 34 |
59° 43' 38 |
59° 43' 38 |
59° 43' 39 |
Y |
32° 34' 15 |
32° 34' 13 |
32° 34' 12 |
32° 34' 11 |
32° 34' 06 |
32° 34' 05 |
|
SiO2 |
63.15 |
62.32 |
63.22 |
62.43 |
62.44 |
62.23 |
|
TiO2 |
0.82 |
0.86 |
0.78 |
0.78 |
0.73 |
0.77 |
|
Al2O3 |
15.96 |
15.88 |
16.15 |
16.43 |
16.30 |
16.36 |
|
Fe2O3* |
4.63 |
4.84 |
4.49 |
4.26 |
4.41 |
4.47 |
|
MnO |
0.09 |
0.09 |
0.08 |
0.07 |
0.08 |
0.08 |
|
MgO |
1.88 |
2.16 |
1.77 |
1.44 |
1.51 |
1.58 |
|
CaO |
4.10 |
4.36 |
4.16 |
3.80 |
3.81 |
3.72 |
|
Na2O |
3.75 |
3.61 |
3.75 |
3.64 |
3.72 |
3.75 |
|
K2O |
2.94 |
2.75 |
2.92 |
3.47 |
3.28 |
3.40 |
|
P2O5 |
0.19 |
0.20 |
0.18 |
0.17 |
0.17 |
0.18 |
|
LOI |
2.41 |
2.87 |
2.41 |
3.48 |
3.44 |
3.49 |
|
Sum |
99.92 |
99.94 |
99.91 |
99.92 |
99.93 |
99.93 |
جدول 3. ادامه.
Table 3. Continued.
Sample No. |
M-020-63 |
M-020-64 |
M-020-65 |
M-020-66 |
M-020-67 |
M-020-68 |
|
Rock type |
Andesite |
Andesite |
Andesite |
Andesite |
Andesite |
Andesite |
|
Location |
X |
59° 43' 33" |
59° 43' 30 |
59° 43' 34 |
59° 43' 38 |
59° 43' 38 |
59° 43' 39 |
Y |
32° 34' 15 |
32° 34' 13 |
32° 34' 12 |
32° 34' 11 |
32° 34' 06 |
32° 34' 05 |
|
Ba |
401 |
386 |
409 |
422 |
402 |
375 |
|
Cs |
11.50 |
12.40 |
11.80 |
13.10 |
11.70 |
11.30 |
|
Hf |
9.01 |
7.83 |
8.69 |
8.37 |
9.21 |
7.52 |
|
Nb |
16 |
12.50 |
12.30 |
11 |
14.10 |
8.80 |
|
Rb |
131 |
146 |
129 |
121 |
136 |
119 |
|
Sr |
338 |
338 |
329 |
325 |
293 |
267 |
|
Ta |
1.53 |
1.01 |
1.09 |
0.86 |
1.14 |
0.9 |
|
Th |
17.92 |
15.33 |
16.61 |
17.69 |
17.21 |
15.20 |
|
Co |
10.20 |
12.30 |
11.70 |
9.80 |
9.10 |
9 |
|
U |
3.40 |
3.20 |
3.20 |
3.5 |
3.40 |
3 |
|
V |
72 |
80 |
70 |
61 |
60 |
60 |
|
Zr |
325 |
318 |
324 |
330 |
322 |
299 |
|
Y |
29.10 |
29 |
29 |
29.40 |
29.10 |
27.80 |
|
La |
41 |
40 |
41 |
43 |
42 |
40 |
|
Ce |
85 |
84 |
85 |
91 |
87 |
82 |
|
Pr |
9.28 |
7.91 |
8.45 |
8.54 |
8.07 |
7.64 |
|
Nd |
35.80 |
33.50 |
32.80 |
33.70 |
30 |
30.30 |
|
Sm |
6.06 |
5.62 |
6.02 |
5.47 |
5.36 |
4.85 |
|
Eu |
1.58 |
1.92 |
1.61 |
1.81 |
1.31 |
1.46 |
|
Gd |
6.43 |
5.74 |
5.45 |
6.05 |
5.86 |
5.67 |
|
Tb |
1.07 |
0.95 |
1.13 |
1.06 |
1.11 |
0.90 |
|
Dy |
6.48 |
5.33 |
6.28 |
5.44 |
6.53 |
5.74 |
|
Er |
2.73 |
2.76 |
3.34 |
2.82 |
2.65 |
2.69 |
|
Tm |
0.62 |
0.48 |
0.70 |
0.51 |
0.45 |
0.53 |
|
Yb |
3.00 |
3.00 |
3.00 |
3.00 |
2.90 |
2.80 |
|
Lu |
0.65 |
0.77 |
0.73 |
0.65 |
0.73 |
0.78 |
|
(La/Yb)N |
9.21 |
8.99 |
9.21 |
9.66 |
9.76 |
9.63 |
|
Eu/Eu* |
0.77 |
1.03 |
0.86 |
0.96 |
0.71 |
0.85 |
جدول 3. ادامه.
Table 3. Continued.
Sample No. |
M-020-69 |
M-020-70 |
M-020-71 |
M-020-72 |
M-020-73 |
|
Rock type |
Andesite |
Andesite |
Andesite |
Andesite |
Andesite |
|
Location |
X |
59° 43' 40" |
59° 43' 44" |
59° 43' 46" |
59° 43' 43" |
59° 43' 42" |
Y |
32° 34' 10" |
32° 34' 08" |
32° 34' 06" |
32° 34' 06" |
32° 34' 06" |
|
SiO2 |
62.61 |
62.56 |
62.42 |
62.51 |
62.43 |
|
TiO2 |
0.75 |
0.75 |
0.84 |
0.82 |
0.77 |
|
Al2O3 |
16.10 |
15.94 |
15.99 |
15.81 |
16.38 |
|
Fe2O3* |
4.42 |
4.42 |
4.79 |
4.54 |
4.46 |
|
MnO |
0.08 |
0.08 |
0.09 |
0.08 |
0.08 |
|
MgO |
1.63 |
1.67 |
2.20 |
1.67 |
1.65 |
جدول 3. ادامه.
Table 3. Continued.
Sample No. |
M-020-69 |
M-020-70 |
M-020-71 |
M-020-72 |
M-020-73 |
|
Rock type |
Andesite |
Andesite |
Andesite |
Andesite |
Andesite |
|
Location |
X |
59° 43' 40" |
59° 43' 44" |
59° 43' 46" |
59° 43' 43" |
59° 43' 42" |
Y |
32° 34' 10" |
32° 34' 08" |
32° 34' 06" |
32° 34' 06" |
32° 34' 06" |
|
CaO |
3.92 |
3.84 |
4.35 |
3.81 |
3.88 |
|
Na2O |
3.84 |
3.65 |
3.58 |
3.60 |
3.60 |
|
K2O |
3.48 |
3.59 |
3.05 |
3.53 |
3.27 |
|
P2O5 |
0.17 |
0.18 |
0.20 |
0.19 |
0.18 |
|
LOI |
2.91 |
3.26 |
2.41 |
3.38 |
3.29 |
|
Sum |
99.91 |
99.94 |
99.92 |
99.94 |
99.99 |
|
Ba |
417 |
407 |
370 |
375 |
391 |
|
Cs |
13.20 |
13.90 |
12.30 |
13.50 |
14.60 |
|
Hf |
8.17 |
8.09 |
8.33 |
9.47 |
10.05 |
|
Nb |
13.30 |
19.90 |
15.60 |
16.10 |
14.40 |
|
Rb |
126 |
148 |
142 |
148 |
157 |
|
Sr |
310 |
291 |
320 |
277 |
301 |
|
Ta |
1.09 |
1.48 |
2.11 |
1.84 |
1.46 |
|
Th |
17.84 |
18.25 |
17.21 |
17.42 |
18.42 |
|
Co |
9.60 |
9.80 |
11.70 |
9 |
10.10 |
|
U |
3.40 |
3.30 |
3.20 |
3.40 |
3.20 |
|
V |
63 |
62 |
78 |
66 |
66 |
|
Zr |
326 |
314 |
308 |
331 |
314 |
|
Y |
29.60 |
29.60 |
28.20 |
30 |
28.10 |
|
La |
43 |
42 |
39 |
38 |
39 |
|
Ce |
89 |
86 |
81 |
81 |
82 |
|
Pr |
8.81 |
9.27 |
8.86 |
9.45 |
9.20 |
|
Nd |
35.50 |
34.10 |
34.20 |
34.40 |
38.10 |
|
Sm |
5.20 |
5.55 |
5.67 |
5.33 |
5.35 |
|
Eu |
1.89 |
1.71 |
1.75 |
1.66 |
1.78 |
|
Gd |
6.44 |
6.20 |
6.34 |
5.72 |
6.57 |
|
Tb |
1.12 |
1.14 |
1.20 |
1.20 |
1.24 |
|
Dy |
6.10 |
6.57 |
5.70 |
6.99 |
6.73 |
|
Er |
2.97 |
3.24 |
3.06 |
2.96 |
3.44 |
|
Tm |
0.45 |
0.68 |
0.61 |
0.60 |
0.65 |
|
Yb |
3.00 |
3.00 |
2.90 |
3.10 |
2.90 |
|
Lu |
0.75 |
0.86 |
0.90 |
0.78 |
0.94 |
|
(La/Yb)N |
9.66 |
9.44 |
9.07 |
8.26 |
9.07 |
|
Eu/Eu* |
1.00 |
0.89 |
0.89 |
0.92 |
0.92 |
میزان سیلیس در این سنگها برابربا 23/62 تا 22/63 درصدوزنی و محتوای MgO برابربا 20/2-44/1 درصدوزنی، Na2O برابربا 84/3-58/3 درصدوزنی، K2O برابربا 59/3-75/2 درصدوزنی، Al2O3 برابربا 43/16-81/15 درصدوزنی، Fe2O3 برابربا 84/4-26/4 درصدوزنی و CaO برابربا 36/4-72/3 درصدوزنی است. در نمودار مجموع آلکالن (Na2O+K2O) در برابر SiO2، این سنگها در محدودة آندزیت (شکل 9- A) جای گرفتهاند.
در نمودار K2O در برابر SiO2 نیز نمونهها در محدودة آندزیت و در قلمروی کالکآلکالن پتاسیم بالا جای گرفتهاند (شکل 9- B). سنگهای آتشفشانی کالکآلکالن با ترکیب آندزیتی بیشتر نشاندهندة پهنههای فرورانش هستند (Tatsumi et al., 2002; Kelemen et al., 2003; Szilas et al., 2013).
شکل 9. ترکیب گدازههای ستونی معدن گورید در: A) نمودار مجموع آلکالن در برابر سیلیس (Le Bas et al., 1986)؛ B) نمودارK2O در برابرSiO2 (Le Maitre, 2002).
Figure 9. Location of columnar lavas of Goorid Mine in: A) SiO2 versus total alkalis (Le Bas et al., 1986); B) SiO2 versus K2O diagram (Le Maitre, 2002).
نمودارهای عنصرهای کمیاب بهنجارشده به ترکیب گوشتة اولیه (Sun and McDonough, 1989) و عنصرهای خاکی کمیاب بهنجارشده به ترکیب کندریت (Boynton, 1984) برای گدازههای آندزیتی معدن گورید بهترتیب در شکلهای10- A و 10- B نمایش داده شدهاند. سنگهای بررسیشده، ار LILE (مگر عنصر Ba) غنیشدگی و از HFSE (Nb، Ti و P) تهیشدگی نشان میدهند. این ویژگی از ویژگیهای ماگماهای وابسته به پهنههای فرورانش است و تأثیر فرورانش را بر منابع گوشتهای نشان میدهد (Yang and Li, 2008; Zulkarnain, 2009). این ویژگی عنصرهای کمیاب ماگماهای کمان میتواند در پی ورود عنصرهای LILE از پوستة فرورونده به درون گوشتة بالای آن و رخداد متاسوماتیسم پدید آید (Seghedi et al., 2001). انحلالپذیری LILE در سیالها بیشتر از HFSE است (Machado et al., 2005; Yang and Li, 2008). ازاینرو، در پهنههای فرورانش، سیالهای آزادشده از بخش بالایی سنگکرة فرورونده (که از Nb فقیر و از LILE غنی هستند) به گوة گوشتهای افزوده میشوند (Borg et al., 1997). تهیشدگی Ba میتواند نشاندهندة جدایش فلدسپارها (Arslan and Aslan, 2006)، خاستگاه فرورانش (Foley and Wheller, 1990) و نقش پوستة قارهای بالایی در فرایندهای ماگمایی (Kuscu and Geneli, 2010) باشد. غنیشدگی Th و U احتمالاً به آلودگی پوستهای یا ویژگیهای خاستگاه وابسته است (Kuscu and Geneli, 2010). میزان کل عنصرهای خاکی کمیاب در گدازههای معدن سنگ لاشة گورید برابربا 36/185تا ppm23/204 است. نمونهها الگوی یکنواخت با غنیشدگی LREE نسبت به HREE، همانند مجموعههای کالکآلکالن (Machado et al., 2005) دارند. همچنین، 76/9-26/8=(La/Yb)N و 85/7-76/6=(Ce/Yb)N و آنومالی منفی ضعیف Eu (میانگین Eu/Eu*: 89/0) نشان میدهند. غنیشدگی LREE نسبت به HREE بههمراه غنیشدگی در LILE و تهیشدگی برخی عنصرهای HFSE در گدازههای گورید وابستگی آنها به پهنههای فرورانش را نشان میدهد (Zulkarnain, 2009). آنومالی منفی Eu از ویژگیهای گدازههای کالکآلکالن وابسته به پهنههای فرورانش (Yang and Li, 2008) است و نشاندهندة جدایش پلاژیوکلاز بهشمار میرود (Cai et al., 2020). مقادیر کمابیش اندک YbN در همة نمونهها (میانگین: 18/14ppm) نشاندهندة مقادیر کم گارنت در خاستگاه است (Machado et al., 2005). به باور برخی پژوهشگران (Peters et al., 2008; Özdemir, 2011) محتوای LREE در مذاب به ذوببخشی گارنت یا اسپینل پریدوتیت بستگی دارد و نسبت La/Yb به درجات متغیر ذوب وابسته است. همچنین، مذابهای رخسارة گارنت نسبت به مذابهای رخسارة اسپینل، نسبتهای بالاتری از La/Yb را پدید میآورد (Peters et al., 2008; Özdemir, 2011).
شکل 10. A) نمودار عنصرهای کمیاب بهنجارشده به ترکیب گوشتة اولیه (Sun and McDonough, 1989)؛ B) الگوی عنصرهای خاکی کمیاب بهنجارشده به ترکیب کندریت (Boynton, 1984) برای گدازههای آندزیتی معدن گورید.
Figure 10. A) Primitive mantle-normalized trace elements diagram (Sun and McDonough, 1989); B) Chondrite normalized REE diagram (Boynton, 1984) for andesitic lavas of Goorid mine.
بحث
جایگاه زمینشناسی
درک کامل چگونگی پیدایش سنگهای آتشفشانی در کمربندهای کوهزایی قارهای و همچنین خاستگاه مواد، بخش مهمی از بررسیها درباره پویایی قارههاست. چنین سنگهایی پنجرهای رو به گوشته بهشمار میروند و به دستیابی به فهم بهتر دربارة سازوکارهای پیدایش بیهنجاریهای دما-تنش، برهم کنش پوسته-گوشته، تبادل مواد و فرایندهای زمینشناسی در ژرفای زمین کمک میکند (Menzies and Pyle, 1990; Liu et al., 2012). برای بررسی جایگاه تکتونوماگمایی گدازههای آندزیتی گورید نمودارهای مختلفی بهکار برده شدند. در نمودار TiO2/Al2O3 در برابر Zr/Al2O3 که برای تمایز محیطهای درونصفحهای و کمان آتشفشانی بهکار برده میشود، نمونههای بررسیشده در گستره کمانهای آتشفشانی جای میگیرند (شکل 11- A). نمودار Ta/Yb در برابر Th/Yb ویژگیهایی مانند جایگاه زمینساختی، نوع و خاستگاه ماگما را نشان میدهد. در این نمودار، عنصرهای کمیاب Ta و Th نسبت به Yb سنجیده میشوند تا تغییرات شیمیایی ناحیة خاستگاه شامل غنیشدگی، آلایش پوستهای و جدایش بلوری شناسایی شوند. وجود ناهمگنی در خاستگاه، مقادیر Ta و Th را بهطور یکسان تحتتأثیر قرار داده است و ترکیب گوشته نسبت به گوشتة اولیه در راستای یک شیب واحد به سوی نسبتهای بالاتر یا پایینتر Ta/Yb و Th/Yb جابجا میشود (Aldanmaz et al., 2000). برپایة این نمودار، گدازههای آندزیتی گورید در محدودة حاشیة قارهای فعال و محدوده مایل به گوشته غنیشده جای میگیرند (شکل 11- B). روند نمونهها در این نمودار، نشاندهندة تبلوربخشی است. بالابودن نسبت Th/Yb در گدازههای بررسیشده، با فرایندهای وابسته به فرورانش مرتبط است. فرورانش سنگکرة اقیانوسی به زیر پوستة قارهای، عامل پیدایش ماگماهای وابسته به کمان است که با افزودهشدن اجزای متاسوماتیک از پوستة اقیانوسی فرورونده همراه است. نسبت عنصرهای کمیاب Zr/Y نیز میتوان برای شناسایی جایگاه زمینساختی بهکار برده میشود (Pearce and Norry, 1979). مقدار 3Zr/Y> نشاندهندة کمانهای آتشفشانی قارهای و مقدار 3Zr/Y< نشاندهندة کمانهای آتشفشانی اقیانوسی است. در سنگهای آتشفشانی گورید نسبت Zr/Y بیشتر از 3 (22/11- 61/10) و در گروه کمانهای آتشفشانی قارهای جای میگیرند. نسبت Ba/Nb نیز برای تفکیک ماگماتیسم کمان بهکار برده میشود، بهگونهایکه نسبت بالای آن نشاندهندة ماگماتیسم کمان آتشفشانی قارهای است (Pearce et al., 1984). این نسبت برای گدازههای گورید از 29/23تا61/42 متغیر است (میانگین: 51/29) و جایگاه کمان آتشفشانی قارهای را نشان میدهد.
شکل 11. جایگاه سنگهای آتشفشانی معدن گورید در: A) نمودار Zr/Al2O3 در برابر TiO2/Al2O3 (Muller and Groves, 1997) (WIP: جایگاه درونصفحهای؛ AR: وابسته به کمان آتشفشانی)؛ B) نمودار Th/Yb در برابر Ta/Yb (Pearce, 1983).
Figure 11. The location of volcanic rocks of Goorid mine in: A) Zr/Al2O3 versus TiO2/Al2O3 diagram (Muller and Groves, 1997) (WIP: Within Plate; AR: Arc Related); B) Th/Yb versus Ta/Yb (Pearce, 1983).
خاستگاه ماگما
ویژگیهای زمینشیمیایی سنگهای آتشفشانی گورید، مانند غنیشدگی LILE و LREE (55/4-11/2La/Nb=) و تهیشدگی HFSE (بیهنجاری منفی Nb، Ti و P) و HREE (88/1-40/1=(Tb/Yb)N)، نشاندهندة وابستگی آنها به پهنههای فرورانش هستند و ماگمای سازندة آنها از گوشتة سنگکرهای تغییریافته در پی فرورانش خاستگاه گرفته است (Marchev et al., 2004; Nicholson et al., 2004; Cai et al., 2020; Chen et al., 2021). بیهنجاری منفیِ Nb و Ti در نمونهها نشاندهندة جدایش اکسیدهای آهن-تیتانیم (مانند روتیل، ایلمنیت و تیتانیت) و یا پیدایش ماگما در محیط حاشیة مخرب با فازهای بجامانده تیتانیمدار (مانند اسپینل) در خاستگاه گوشته در هنگام ذوببخشی است (Liu et al., 2012). نسبتSr/Y با فراوانی نسبی گارنت، آمفیبول و پلاژیوکلاز در فاز بجامانده کنترل میشود؛ بهگونهایکه میزان بالای گارنت و مقدارهای کم آمفیبول و پلاژیوکلاز در بجامانده نسبتSr/Y مذاب را بالا میبرد (Geng et al., 2009). سنگهای آندزیتی بررسیشده، نسبتSr/Y کمابیش کمی (میانگین: 63/10) دارند که نشاندهندة حضور گارنت کم در بجامانده است. ازآنجاییکه Yb در گارنت سازگار است، نسبت Sm/Yb برای بررسی بود یا نبود گارنت در خاستگاه ماگما بهکار برده میشود؛ بهگونهایکه ذوببخشی خاستگاه گارنتدار، مذابی با نسبت Sm/Yb بیشتر از 5/2 پدید میآورد (Aldanmaz et al., 2000). نسبت Sm/Yb در نمونههای گورید از5/2 (میانگین: 86/1) کمتر است. این ویژگی نشاندهندة نبود یا وجود مقدار کمی گارنت در خاستگاه است.
نمودار تغییرات Nb در برابر La نشان میدهد سنگهای آتشفشانی منطقة گورید با نسبت La/Nb بالا (55/4-11/2)، ویژگیهای گوشتة سنگکرهای را نشان میدهند (شکل 12- A). به باور فو و همکاران (Fu et al., 2016)، این ویژگیها نشان میدهند گدازههای بررسیشده از خاستگاهی ناهمگن شامل گوشتة سنگکرهای دگرنهاد[6]، خاستگاه گرفتهاند. نسبت کم Nb/La نشاندهندة ماگمایی با خاستگاه گوشتة سنگکرهای و نسبت بالای آن نشاندهندة خاستگاه گوشتة سستکرهای است (Smith et al., 1999). برای بررسی خاستگاه نمونهها نمودار La/Yb در برابر Nb/La که گوشتة سنگکرهای را از گوشته سستکرهای جدا میکند بهکار برده شد. بر پایه این نمودار، خاستگاه گدازههای حد واسط گورید از گوشتة سنگکرهای است (شکل 12- B).
شکل 12. ترکیب نمونههای معدن گورید در: A) نمودار تغییرات Nb در برابر La (Gusev and Korobeinikov, 2009)؛ B) نمودار Nb/La در برابر La/Yb (Smith et al., 1999; Moharami et al., 2014) برای تعیین منشأ
Figure 12. The location of Goorid mine samples in: A) Nb versus La diagram (Gusev and Korobeinikov, 2009); B) Nb/La versus La/Yb diagram (Smith et al., 1999; Moharami et al., 2014) to determine the origin.
مذابهای پدیدآمده در فشار بالا نسبت به آنهایی که در فشار کمتر پدید آمدهاند، نسبتهای Al2O3/(Fe2O3+MgO+TiO2) بالاتری دارند؛ اما مذابهای پدیدآمده از برهمکنش گوشته-پوسته در بازة میان منحنیهای فشار بالا و کم جای میگیرند (Geng et al., 2009). سنگهای آتشفشانی معدن گورید در نمودار Al2O3+Fe2O3+MgO+TiO2 در برابر Al2O3/(Fe2O3+MgO+TiO2)، در بازة میان منحنیهای فشار بالا و فشار کم جای گرفتهاند (شکل 13) که نشاندهندة برهمکنش گوشته-پوسته در هنگام پیدایش آنهاست.
شکل 13. ترکیب نمونههای معدن سنگ لاشة گورید در نمودار Al2O3+Fe2O3+MgO+TiO2 در برابر Al2O3/(Fe2O3+MgO+TiO2) (Geng et al., 2009) در بازة فشار متوسط.
Figure 13. The location of Goorid quarry rubble mine samples in the Al2O3/ (Fe2O3+MgO+TiO2) versus Al2O3+ Fe2O3+ MgO+ TiO2 diagram (Geng et al., 2009) in the medium pressure range.
بهعلت رفتار زمینشیمیایی متفاوت عنصرها در سیال و مذاب، نسبتهای برخی عنصرها برای بررسی مشارکت سیال و مذاب در گوشته بهکار برده میشود. در نمودارBa/Rb در برابر Nb/La (Wang et al., 2004; Açlan et al., 2020)، نمونههای معدن سنگ لاشة گورید با نسبتهای کم Nb/La و Ba/Rb، روند غنیشدگی با سیالها را نشان میدهند (شکل 14- A). افزونبر این، نسبت بالای Th/Yb نمونهها (08/6-11/5) نیز نشاندهندة سازندة کم سنگهای رسوبی در ناحیة خاستگاه گوشته است (Cai et al., 2020). برای الگوسازی ذوب برپایة زمینشیمی خاستگاه گوشتة اولیه مقدار عنصرهای Nb-Yb بهکار برده میشود (Meng et al., 2018). در نمودار Nb در برابر Nb/Y (شکل 14- B)، نمونه های آندزیتی گورید روی منحنی اسپینللرزولیت و در قطب ذوببخشی درجه بالاتر در ژرفای کمتر جای گرفتهاند و درجة ذوببخشی 4 تا 10 درصد را نشان میدهند. نسبتهای عنصرهای خاکی کمیاب برای ارزیابی ژرفا، ترکیب و درجة ذوب خاستگاه گوشتهای بهکار برده میشوند (Shaw et al., 2003; Oyan et al., 2017; Meng et al., 2018; Açlan et al., 2020). در نمودارLa/Yb در برابر Sm/Yb (Meng et al., 2018)، سنگهای آندزیتی معدن سنگ لاشة گورید روی منحنی اسپینللرزولیت جای گرفتهاند (شکل 14- C) که نشاندهندة ژرفای کمترِ خاستگاه آنهاست. نسبتهای Gd/Yb (یا Dy/Yb و Tb/Yb) برای بررسی تفاوتِ خاستگاه گارنت پریدوتیت و اسپینل پریدوتیت بهکار میرود (Açlan et al., 2020). نسبت (Gd/Yb)N که در آن N گویای بهنجارشدن به ترکیب کندریت است، برای خاستگاه گارنت پریدوتیت و اسپینل پریدوتیت بهترتیب بیشتر از 2 (بالا) و کمتر از 2 (پایین) است (Alvarado et al., 2014; Açlan et al., 2020). نسبتهای (Gd/Yb)N و (Tb/Yb)N برای نمونههای بررسیشده بهترتیب برابربا 47/1تا 83/1 و 40/1 تا 88/1 هستند. نسبت کم Dy/Yb نشاندهندة خاستگاه گوشتة اسپینللرزولیتی برای ماگما است؛ اما نسبت بالای Dy/Yb (5/2<) گویای خاستگاه غنی از گارنت لرزولیت است (Barker et al., 1997). نسبت یادشده برای نمونههای آندزیتی گورید برابربا 78/1تا32/2 است و نشان میدهد این سنگها از خاستگاه گوشتهای با رخسارههای کانیشناسی سرشار از اسپینل ساخته شده است. برای پیبردن به سرشت خاستگاه گوشتهای و شرایط ذوببخشی، الگوی ذوببخشی با کمک عنصرهای خاکی کمیاب برای گدازههای گورید ارزیابی شد. برای این کار از نسبتهای (La/Yb)N (LREE/HREE) و (Gd/Yb)N (MREE/HREE) بهره گرفته شد. این نسبتها برای ارزیابی درجة ذوب و اینکه آیا گارنت یا اسپینل کدام یک فاز بجامانده است، کارآمد است (Oyan et al., 2016; Açlan et al., 2020). همانگونهکه در شکل 14- D دیده میشود، نمونهها در نمودار (La/Yb)N در برابر (Gd/Yb)N (شکل 14- D) در قلمرو پایداری اسپینل و در مجاورت منحنی ذوب اسپینل لرزولیت با حدود 90درصد اسپینل واقع شدهاند.
شکل 14. بررسی خاستگاه گدازههای آندزیتی معدن گورید در: A) نمودار Ba/Rb در برابر Nb/La (Wang et al., 2004; Açlan et al., 2020) برای بررسی فرایند غنیشدگی؛ B) نمودار Nb در برابر Nb/Y (Meng et al., 2018)؛ C) نمودارLa/Yb در برابر Sm/Yb (Meng et al., 2018)؛ D) نمودار (Gd/Yb)N در برابر (La/Yb)N (Açlan et al., 2020).
Figure 14. Determination of the origin of andesitic lavas of Goorid mine in: A) Ba/Rb versus Nb/La diagram (Wang et al., 2004; Açlan et al., 2020) to study of the enrichment process; B) Nb versus Nb/Y diagram (Meng et al., 2018); C) La/Yb versus Sm/Yb diagram (Meng et al., 2018); D) (Gd/Yb)N versus (La/Yb)N (Açlan et al., 2020).
برداشت
واحدهای سنگی در محدودة بررسیشده شامل گدازههای آندزیتی نئوژن و نهشتههای آذراواری هستند. این گدازهها در نزدیکی روستای گورید پایین ساختار ستونی کم نظیری را نشان میدهند. ساختار ستونی در بخشهای سطحی توده که با سرعت بیشتر سرد شده است، چندان کامل نیست؛ اما در بخشهای ژرفتر که سرعت انجماد ماگما کمتر بوده است ستونهای سالم و درازی دیده میشوند. قطر ستونها از سطح رو به ژرفا تغییر چشمگیری نشان نمیدهد. بافت غالب این سنگها، پورفیری با زمینة میکرولیتی شیشهای، گلومروپورفیری و پوییکیلیتیک است. بافتهای غیرتعادلی شامل منطقهبندی شیمیایی و بافت غربالی که در فنوکریستهای پلاژیوکلاز دیده میشوند از نشانههای شرایط نبود تعادل هنگام انجماد ماگما هستند. برپایة اندازهگیریهای انجامشده، میانگین درازای کناره (جانب) ستونها 12 سانتیمتر و میانگین قطر آنها 20 تا 30 سانتیمتر است و بهندرت تا 55 سانتیمتر میرسد؛ ازاینرو، از ستونهای کوچک بهشمار میروند. بررسی زاویه تقاطع ستون و سطح افق ستونها نشان داد ستونهای عمودی با زاویة تقاطع ستون و سطح افق (θ) بیشتر از 80 درجه در بخش مرکزی معدن و ستونهای مایل با پلانژ (زاویة میل) 35 تا 45 درجه و 65 تا 75 درجه بهترتیب در حاشیة جنوبخاوری و حاشیة شمالی معدن یافت میشوند. با در نظر گرفتن وضعیت کلی ستونها، ستونها بادبزنی رو به بالا بهشمار میروند. برپایة نمودارهای تمایز زمینساختی، جایگاه گدازههای منطقة گورید با پهنة فرورانش و حاشیة فعال قارهای مرتبط است. نسبتهایZr/Y و Ba/Nb در گدازههای ستونی گورید بیشتر از 3 (22/11-61/10) است و از 29/23 تا 61/42 (میانگین: 51/29) متغیر است. این مقدارها جایگاه کمان آتشفشانی قارهای را نشان میدهند. سنگهای آندزیتی بررسیشده نسبتSr/Y کمابیش پایینی (میانگین: 63/10) دارند که نشاندهندة حضور گارنت کم در بجامانده است. نسبت La/Nb بالا (55/4-11/2)، ویژگیهای گوشتة سنگکرهای را برای خاستگاه این سنگها نشان میدهد. برپایة نمودار Nb/La در برابر La/Yb، نیز خاستگاه گدازههای حد واسط گورید از گوشتة سنگکرهای بهدست آمد. گدازههای ستونی معدن سنگ لاشة گورید در محدودة فشار متوسط هستند و این ویژگی نشاندهندة برهمکنش گوشته-پوسته در هنگام پیدایش آنهاست.
[1] East Neh fault
[2] entablature
[3] Hexagonlity index
[4] cooling plane
[5] convex
[6] metasomatized