Document Type : Original Article
Authors
1 Ph. D. Student, Department of Geology, Faculty of Basic Sciences, Bu Ali Sina University, Hamedan, Iran
2 Professor, Department of Geology, Faculty of Basic Sciences, Bu Ali Sina University, Hamedan, Iran
3 Associate Professor, Department of Geology, Faculty of Basic Sciences, Imam Khomeini International University, Qazvin, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
شناخت فورانهای پدیدآورندة کالدرا و سازوکارهای ریزش همزمان با فوران در کالدراهای جدید و قدیمی بسیار دشوار است. ایگنمبریت از اصلیترین محصولات ریزشهای کالدرایی بهشمار میرود. ارتباط مستقیمی میان حجم ایگنمبریتها و ابعاد کالدرا هست؛ به این ترتیب که هرچه ابعاد کالدرا بزرگتر باشد، حجم ایگنمبریتها بیشتر میشود (Cas and Wright, 1988). ریزش کالدرایی یک ساختار آتشفشانی است که هنگام ریزش بلوکهای پوستهای سقف آشیانة ماگمایی کمژرفا پدید میآید (Cas and Wright, 1988) و هنگامی رخ میدهد که فشار سنگکرهای توسط آشیانة ماگمایی روی سقف آشیانة ماگمایی از مقاومت فشاری سنگ پوشاننده بیشتر باشد. در هنگام این ریزش حجم بزرگی از ماگما بهصورت محصولات و روانههای آذرآواری بهصورت انفجاری تخلیه میشود (Druitt and Sparks, 1984). گنبدها و مخروطهای گدازهای پس از ریزش در امتداد ساختارهای حاشیه کالدرا و یا درون آن جایگیری میکنند (Bailey et al., 1976; Aguirre-Díaz, 1996). سامانههای ماگمایی سازندة کالدرا معمولاً روند تکاملی چرخهای نشان میدهند. این چرخه معمولاً با مرحلة جمعشدن ماگمای سیلیسی در آشیانة پوستة بالایی آغاز میشود. این مرحله توسط شمار نسبتاً کمِ فورانهای کوچک ماگماهای جدایشیافته و دورههای سکون درازمدت شناخته میشود و با یک فوران ماگمایی بزرگ مقیاس و ریزش کالدرا به اوج میرسد. پس از آن، در مرحلة پس از ریزش، تغذیه آشیانة کمژرفای تهیشده و متبلور با ماگمایی ژرفتر، فورانهای کوچک و مکرر از ترکیبهای کمتر جدایشیافته را در پی دارد. این ترکیبها میتوانند بهطور بالقوه بهسوی سازندههای پایانی سیلیسی و سرشار از مواد فرار بروند و چرخه تازهای را آغاز کنند (Forni et al., 2018). بر این اساس، سه مرحله پیش از کالدرا، همزمان با کالدرا و پس از کالدرا که هر مرحله فورانهای خاص خود را دارد را میتوان در نظر گرفت. فورانهای بزرگ سیلیسی مرتبط با ریزشهای کالدرایی، ارتباط تنگاتنگی با تودههای آذرین درونی همزمان و همخاستگاه با این فورانهای سیلیسی دارند که این تودهها نشاندهندة حجم غالب «فوراننیافته» سامانههای ماگمایی هستند (Lipman, 1984). گلدا و گیورسو (Gualda and Ghiorso, 2013) نشان دادند ریولیتهای پر سیلیس و ایگنمبریتهای فلسیک میتوانند تنها در پوستة بالایی و در فشار کم (1-3 کیلوبار) پدید آیند. هارت و همکاران (Hart et al., 2004) دریافتند این سنگهای آتشفشانی سیلیسی و تودههای آذرین درونی کمژرفای هم ماگما با آنها، نمونهای از ماگماتیسم در محیطهای شکافی هستند که با جریان حرارتی غیرمعمول بالا، بالاآمدن مواد گوشتهای داغ، وجود مناطق نازکشده پوستهای و بستههای صعودی متعدد ماگما همراه هستند. این ویژگیها به مناطق کششی مربوط هستند که چهبسا پیدایش کالدرا را بهدنبال دارند.
منطقة بررسیشده در این پژوهش، در شمالباختری تاکستان جای دارد که بخشی از کمان ماگمایی البرز و البرز باختری بهشمار میرود و در مرز دو کمان ماگمایی البرز و ارومیه- دختر جای دارد (شکل 1). این منطقه با گستردگی نزدیک به 300 کیلومتر مربع دربردارندة شماری تودة گرانیتوییدی با تنوع ترکیبی گابرودیوریت تا آلکالیگرانیت، واحدهای آتشفشانی، شماری گنبد داسیتی و ریولیتی و همچنین، واحدهای آذرآواری است. وجود ایگنمبریت و گنبدهای داسیتی و ریولیتی بههمراه سنگهای بیرونی مافیکتر و نیز سنگهای درونی رخداد کالدرا در منطقه را نشان میدهد. افزونبر تهیه نقشههای زمینشناسی1:250000 قزوین-رشت (Annells et al., 1975) و 1:100000 (Alai Mahabadi and Fanoudi, 1992) تاکستان، فوادزی و همکاران (Foudazi et al., 2015) بررسیهای اندکی روی سنگهای درونی این منطقه انجام دادهاند.
در این پژوهش با بررسی دقیق سنگشناسی و زمینشیمی سنگهای این منطقه و همچنین، بررسی ساختارها و نوع جایگیری آنها نسبت به یکدیگر، اطلاعات بسیاری دربارة سنگزایی و جایگاه زمینساختی سنگهای منطقه، ارتباط یا نبود ارتباط سنگهای آتشفشانی و آذرین درونی منطقه، چگونگی پیدایش کالدرا و تکامل زمینشناختی منطقه بهدست آورده میشود.
شکل 1. موقعیت منطقه بررسیشده در نقشة ساختاری ایران و جایگاه زمیندرزهای تتیسی و کمان ماگمایی البرز (Ramezani and Tucker, 2003) با کمی تغییر.
Figure 1. Location of the study area in the structural map of Iran and location of Tethyan suture zones and Alborz magmatic arc (Ramezani and Tucker, 2003) with small modifications.
زمینشناسی منطقه
در طول تاریخ زمینشناختی، دورههای ماگمایی بسیاری ایران را تحتتأثیر قرار دادهاند؛ اما در ائوسن، فورانهای آتشفشانی گسترده بهویژه در پهنة البرز و ارومیه- دختر رخ دادهاند که در اثر آنها بخشی از دو کمان ماگمایی البرز و ارومیه- دختر پدید آمدهاند (شکل 1). دو نظریه دربارة پیدایش این دو کمان وجود دارد. به باور بربریان و بربریان (Berberian and Berberian, 1981)، این دو کمان یک کمان ماگمایی واحد هستند که تغییر ژرفایِ تختة فروروی نئوتتیس به زیر خردقاره ایران مرکزی پدید آمده است؛ اما به باور علوی (Alavi, 1996, 2007)، کمان ماگمایی ارومیه - دختر در جنوبخاوری یک کمان ماگمایی از نوع حاشیة قارهای و در شمالباختری یک کمان اقیانوسی است که در شمالباختری، برخورد و انقباض ناشی از آن در حوضه حاشیهای البرز، موجب توسعه یک سامانة فرورانش جدید در ائوسن شده است. سپس سنگکرة اقیانوسی به زیر بخش قارهای صفحه البرز رانده شدع است و کمان ماگمایی البرز را پدید آورده است. به باور آگارد و همکاران (Agard et al., 2011)، ماگماتیسم شدید ائوسن در سرتاسر ایران چهبسا پیامد کندهشدن گوشته در زیر ایران و یا پیامد فراوانی صعود ماگمای مربوط به فرورانش از طریق بخشهای دگرریختشدة نوع کششی در صفحة بالایی بوده است. به باور برخی از پژوهشگران (مانند: Hassanzadeh et al., 2002; Ballato et al., 2010)، محصولات زیر آبی فورانهای ائوسن در البرز باختری- مرکزی که سازند کرج (Dedual, 1967) را ساختهاند، در رژیمی کششی نهشته شدهاند. این کشش را پیامد عوامل گوناگونی مانند عقبگرد تختة فرورویِ نئوتتیس (Verdel et al., 2011)، فرورانش شدید و فرسوده در پی ورود صفحة فروروی کمژرفاتر پس از قطعشدن تختة فرورو[1] (Agard et al., 2011)، پیدایش پهنة پشتکمان (Berberian and King, 1981) و پهنههای کششی محلی درون کمانی (Polliand et al., 2005) میدانند. برخی پژوهشگران (مانند: Vincent et al., 2005; Verdel, 2009; Ballato et al., 2010) فورانهای آتشفشانی ائوسن را همراه با کشش منطقهای میدانند و به باور آنها، این کشش پیامد عقبگرد تختة فروروی نئوتتیس و پیدایش یک پهنة پشتکمانی است.
در پهنهبندیِ افتخارنژاد (Eftekhar Nejad, 1980)، منطقة بررسیشده در پهنة البرز باختری جای گرفته است. آنلز و همکاران (Annells et al., 1975) نخستین بررسیهای چینهشناسی و ردهبندی سنگهای آتشفشانی و آذرین درونی پالئوژن در البرز باختری را در منطقه طالقان و قزوین انجام دادهاند. ایشان محصولات آتشفشانی پالئوژن را به سه فاز آتشفشانی 1 تا 3 دستهبندی و برای هر یک سنگشناسی ویژهای را شناسایی کردهاند؛ بهگونهایکه فاز 1 (ائوسن) شامل توفهای اسیدی و آندزیتی و گلسنگهای توفی و فازهای 2 و 3 (الیگوسن) بهترتیب شامل گدازههای بازیک و گدازههای آندزیتی- اسیدی هستند. منطقه شمالباختری تاکستان که میان طولهای جغرافیایی33 °49 و 43 °49 خاوری و عرضهای جغرافیایی5 °36 و 13°36 شمالی (شکل 2) جای گرفته است. سیمای غالب نهشتههای آذرآواری در این گستره، روانههای گدازه و سنگهای آذرین درونی و نیمهژرف است.
شکل 2. A) موقعیت سنگهای منطقة شمالباختری تاکستان در نقشة 1:100000 تاکستان (Alai Mahabadi and Fanoudi, 1992)؛ B) عکس ماهوارهای (خط منحنی زردرنگ اثرات ریزش کالدرا را نشان میدهد).
Figure 2. A) Location of rocks in the northwest of Takestan area in the 1: 100000 map of Takestan (Alai Mahabadi and Fanoudi, 1992); B) Satellite image (The yellow curved line shows the effects of caldera collapse).
انواع توف (شکل 3- A)، آگلومرا و روانههای ایگنمبریتی (با بافت اوتاکسیتی) (شکل 3- B) از فراوانترین رخسارههای سنگی هستند که تا اندازهای در همة منطقه گسترش یافتهاند (فاز 1) که بهعلت تنوع و پراکندگی بالا، تفکیک واحدهای گوناگون آنها از یکدیگر بسیار دشوار است. توفهای منطقه شامل توف بلورین و توف لیتیک هستند که بیشترشان به رنگ خاکستری و گاه سبز و صورتی، با ضخامت بسیار بالا و با گسترش کمابیش بسیار دیده میشوند. روانههای ایگنمبریتی نیز به رنگ صورتی و خاکستری هستند. همچنین، واحدهایی از نوع برشی در منطقه دیده میشوند (شکل 3- C) که به باور آگوره-دیاز و همکاران (Aguirre-Díaz et al., 2008) میتوان آنها را برشهای همزمان با ایگنمبریت نامید. سنگهای آتشفشانی و یا روانههای گدازه در منطقه که معادل فاز 2 هستند با گسترش کمتر روی توفهای فاز 1 جای گرفتهاند. ترکیب این سنگها بازالت تا آندزیتبازالتی و آندزیت است و بافت پورفیری نشان میدهند. در ادامه و یا بهطور همزمان، سنگهای نیمهژرف بهصورت گنبدهای داسیتی (شکل 3- D) و ریولیتی (فاز 3) (شکلهای 2 و 3) و همچنین، سنگهای آذرین درونی در توفهای فاز 1 تزریق شدهاند (شکل 3- E).
شکل 3. A) توف؛ B) ایگنمبریت؛ C) برشهای همزمان با ایگنمبریت؛ D) نمای نزدیک از گنبد داسیتی آقچهکند؛ E) دورنمای گنبدهای داسیتی و ریولیتی در کنار روانههای گدازه و تودة گرانیتوییدی در شمالباختری تاکستان (دید پانوراما).
Figure 3. A) Tuff; B) Ignimbrite; C) Co-ignimbrite breccia; D) Close view of Aghchekand dacitic dome; E) Perspective of dacitic and rhyolitic domes next to lava flows and granitoids in Northwest of Takestan (panoramic view).
برپایة بررسیهای پژوهشگران، پس از پالئوژن پسین در الیگوسن و میوسن، ماگماتیسم البرز با نفوذ تودههای فراوان دنبال میشود. به باور کاسترو و همکاران (Castro et al., 2013) سن تودههای آذرین درونی از شمالباختری (ارسباران، 23 میلیون سال پیش) بهسوی جنوبخاوری (ابهر، 38 میلیون سال پیش) افزایش مییابد. به باور آسیابانها و فودن (Asiabanha and Foden, 2012) تودههای تزریقی در مجموعه ماگمایی البرز معمولاً کوچک (دایک، استوک و لاکولیت) است و همانند سنگهای آتشفشانی، بیشتر آنها ترکیب بازیک تا حد واسط دارند.
تودههای تزریقیِ منطقة شمالباختری تاکستان در نقشة 1:100000 تاکستان (Alai Mahabadi and Fanoudi, 1992) گرانیت- گرانودیوریت دانسته شدهاند (شکل 2). ریختشناسی تودههای گرانیتوییدی بهصورت تپهماهوری است. به طور کلی میتوان این تودهها را به چهار گروه گابرودیوریت- مونزودیوریت، کوارتز مونزونیت، گرانیت و آلکالیگرانیت دستهبندی کرد. درون خود تودههای گرانیتوییدی نوعی منطقهبندی ترکیبی دیده میشود؛ بهگونهای که در بخشهای شمالی ترکیب توده دیوریت و مونزودیوریت، در بخشهای مرکزی کوارتز مونزونیت و در بخشهای جنوبی گرانیت آلکالن است. با توجه به بافتهای گرانوفیری و پرتیتی که گویای تزریق توده بهصورت ماگمای خشک و داغ در ژرفای کم هستند و همچنین، کمبودن کانیهای آبدار در این سنگها، تزریق تودة گرانیتوییدی با تأمین گرمای مورد نیاز برای دگرسانی، دگرسانی سنگهای پیرامون را بهدنبال داشته است و پهنة پروپیلیتی، آرژیلیک، آلونیتی و سیلیسی را پدید آورده است که مرز این پهنهها تدریجی است (Zolali, 2017).
روش انجام پژوهش
این پژوهش با استفاده از نقشههای زمینشناسی و عکسهای ماهوارهای و بررسی نزدیک به 120 نمونه از سنگهای گوناگون آتشفشانی، آذرین درونی و آذرآواری انجام شده است و 56 مقطع نازک تهیه و بررسی شدهاند. برای اندازهگیری عنصرهای اصلی و کمیاب، 29 نمونه مناسب (16 نمونه از سنگهای آذرین درونی و 13 نمونه آتشفشانی) و تقریباً سالم برگزیده شدند (جدولهای 1 و 2) و با روش و دستگاههای ICP-OES و طیفسنج جرمی پلاسما (ICP-MS) در آزمایشگاه مطالعات مواد معدنی زرآزمای تهران، تجزیه شدند. نخست نمونه ها خرد و تا 75 میکرومتر پودر شدند. 25/0 گرم از نمونه همگن شده توزین و در لولههای تفلونی ریخته شد. سپس به آن اسید فلوئوریدریک (HF) و اسید نیتریک (HNO3) و اسید پرکلریدریک (HClO4) اضافه کرده و مدت دو ساعت اجازه داده شد تا پودر سنگ کاملاً در مخلوط اسیدها خیس بخورد. سپس لولههای تفلونی را در محفظه داغ گذاشته و با افزایش پلکانی دما تا 250 درجه سانتیگراد نمونهها گرما داده شدند. پس از آنکه برهمکنش اسیدها و گرما خاک را هضم کرد و ژلهای نارنجی رنگ پدید آورد، به این ژله اسید کلریدریک (HCl) اضافه میشود تا فرایند هضم کامل شود و محلول شفافی برای تجزیه بهدست آید. محلول بهدستآمده با دستگاه ICP-OES خوانش شد و دادههای فراوانی عنصرها گزارش شدند. پارامتر دقت از راه انتخاب تصادفی نمونة تکراری در میان نمونههای ناشناس کنترل شد. پارامتر صحت برپایة استانداردهای خاکی هم ماتریکس با تیپ نمونهها و استانداردهای محلول کنترل شد. در پایان، برپایة دادههای بهدستآمده، نمودارهای مورد نیاز با نرمافزارهای Igpet و CorelDraw رسم و تجزیه و تحلیل شدند. نام اختصاری کانیها برگرفته از ویتنی و اوانس (Whitney and Evans, 2010) است.
سنگنگاری
سنگهای آتشفشانی منطقه ترکیب ریولیت، داسیت، آندزیت، تراکی آندزیت، آندزیت بازالتی و بازالت دارند و بافت پورفیری با زمینة شیشه (شکلهای 4- A و 4- B) یا میکرولیت (شکل 4- C) نشان میدهند.
شکل 4. تصویرهای میکروسکوپی (در XPL[2]) از سنگهای آتشفشانی منطقة شمالباختری تاکستان. A) بافت پورفیری با زمینة میکرولیت، بلور کوارتز فراگرفتهشده با بلورهای ریز پیروکسن (آندزیت بازالتی)؛ B) بافت پورفیری با زمینة میکرولیت، بلور پلاژیوکلاز با بافت غربالی در مرکز و حاشیه سالم (آندزیت بازالتی)؛ C) بافت پورفیری با زمینه شیشه، بلور پلاژیوکلاز با بافت خلیجی و غربالی (آندزیت بازالتی)؛ D) لایة نازکی از پیروکسن ریزدانه در پیرامون پیروکسن (بازالت)؛ E) بلور پلاژیوکلاز با بافت غربالی در مرکز و نزدیک حاشیه که اطراف مرکز و حاشیة آن سالم است (بازالت)؛ F) کوارتز با بافت خلیجی (ریولیت).
Figure 4. Photomicrographs (in XPL) of volcanic rocks from the northwest of Takestan. A) Porphyry texture with microlitic background, quartz crystal surrounded by fine pyroxene crystals (basaltic andesite); B) Porphyry texture with microlitic background, plagioclase crystal with sieve texture in the center and intact margin (basaltic andesite); C) Porphyry texture with glassy background, plagioclase crystal with embayed and sieve texture in basaltic andesite; D) Thin layer of fine-grained pyroxene around pyroxene (basalt); E) Plagioclase with sieve texture in the center and near the periphery but it has intact center and margin (basalt); F) Embayed texture in quartz (rhyolite).
بافت حفرهای در این سنگها رایج است که گاهی با کانیهای ثانویه (کوارتز، کلسیت، اپیدوت و کلریت) پر شدهاند. برخی نمونههای آندزیت بازالتی زینوکریستهایی اط کوارتز دارند که بلورهای ریز پیروکسن آنها را فراگرفتهاند (شکل 4- A). به این پدیده کوارتز زرهدار[3] یا کوارتز چشمی[4] گفته میشود.
به باور ورنون (Vernon, 1990)، وجود کوارتز چشمی از شواهد هیبریدیسم (دورگه شدن با آمیزش ماگمایی[5]) است. در برخی پلاژیوکلازها مرکز بلور بافت غربالی دارد؛ اما حاشیة آنها سالم است (شکل 4- B). حاشیة برخی نیز دچار خوردگی شده است و گاه بافت خلیجی نشان میدهد (شکل 4- C). در این سنگها و در نمونههای بازالتی در حاشیة برخی از پیروکسنها لایة نازکی از پیروکسنهای ریز دیده میشود (شکل 4- D). در نمونههای بازالتی نیز پلاژیوکلازهایی دیده میشوند که از مرکز بهسوی حاشیه بهطور متناوب بافت غربالی دارند (شکل 4- E). این ویژگیها احتمال رخداد پدیدة آمیزش ماگمایی یا هضم ماگمایی در این سنگها را تقویت میکند. فنوکریستهای اصلی در داسیتها پلاژیوکلاز، بیوتیت، آمفیبول، کوارتز و کانیهای کدر و کانیهای فرعی آپاتیت و زیرکن هستند که برخی بیوتیتها و آمفیبولها اپاسیتی شدهاند. در ریولیتها، فنوکریستهای اصلی کوارتز، سانیدین، بیوتیت و کانیهای کدر و کانیهای فرعی آپاتیت و زیرکن هستند. برخی کوارتزها بافت خلیجی نشان میدهند (شکل 4- F). در هر دو گروهِ داسیتها و ریولیتها بیشتر کانیهای زیرکن و آپاتیت در کنار کانیهای کدر یافت میشوند.
سنگهای آذرین درونی منطقه از نوع گرانیت آلکالن، گرانیت، کوارتز مونزونیت، کوارتز مونزودیوریت و مونزودیوریت هستند و بیشتر آنها بافت گرانولار نشان میدهند (شکلهای 5- A و 5- B)؛ اما نمونههای مربوط به حاشیة تودهها بافت پورفیرویید دارند. گرانیتهای آلکالن گاه بافت گرانوفیر نشان میدهند (شکل 5- A) و بسیاری از فلدسپارهای آنها پرتیتی هستند (شکل 5- B). پیدایش این بافت نشان میدهد این توده بهصورت ماگمای خشک و داغ در ژرفای کم جایگیری کرده است. با توجه به فراوانی پرتیت در این سنگها، این گرانیتها از نوع هیپرسولووس هستند (Tuttle and Bowen, 1958). کانیهای فرعی در این سنگها اسفن، آپاتیت و زیرکن هستند و شمار زیرکنها کمابیش فراوان است (شکل 5- B). در کوارتز مونزونیتها نیز کانیهای زیرکن فراوانی یافت میشود که گاه طول برخی از آنها به 3/0 میلیمتر نیز میرسد (شکلهای 5- C و 5- D). در نمونههای مونزودیوریتی نیز گاه بافتهای افیتیک و سابافیتیک نیز دیده میشوند (شکل 5- E). در همة سنگهای آذرین درونی منطقه، انکلاو کمیاب هستند و انکلاوهای اندک دیدهشده نیز از جنس خود سنگ و ریزدانه (اتولیت) هستند (شکل 5- F). نبود مسکوویت و هیپرسولووسبودن فلدسپارها در گرانیتهای آلکالن و کوارتز مونزونیتها نشاندهندة غیرکوهزاییبودن این گرانیتهاست (Kleemann and Twist, 1989).
زمینشیمی
دادههای بهدستآمده از تجزیة شیمیایی سنگ کل 16 نمونة آذرین درونی و 13 نمونة آتشفشانی در جدولهای 1 و 2 آورده شدهاند. تنوع ترکیبی از بازیک تا فلسیک در هر دو گروه آذرین درونی و آتشفشانی دیده میشود. بازة تغییرات SiO2 برای سنگهای آذرین درونی برابربا 52/53 تا 23/75 درصدوزنی و برای سنگهای آتشفشانی برابربا 11/51 تا 8/74 درصدوزنی است. همچنین، MgO برای سنگهای آذرین درونی برابربا 19/0 تا 66/4 درصدوزنی و برای سنگهای آتشفشانی برابربا 24/0 تا 18/4 درصدوزنی ، Al2O3 برای سنگهای آذرین درونی برابربا 22/10 تا 2/17 درصدوزنی و برای سنگهای آتشفشانی برابربا 24/10 تا 66/16 درصدوزنی و مجموع K2O و Na2O برای سنگهای آذرین درونی برابربا 5 تا 9 درصدوزنی و برای سنگهای آتشفشانی برابربا 77/4 تا 4/9 درصدوزنی است. برپایة دادههای زمینشیمیایی (جدولهای 1 و 2)، در سنگهای آتشفشانی در فراوانی سیلیس برابربا 55/65 تا 78/57 درصدوزنی و در سنگهای آذرین درونی برابربا 52/64 تا 41/56 درصدوزنی و 56/69 تا 1/65 درصدوزنی یک وقفه دیده میشود.
شکل 5. تصویرهای میکروسکوپی (در XPL) از سنگهای آذرین درونی. A) بافت گرانولار و گرانوفیر (گرانیت آلکالن)؛ B) بافت گرانولار و وجود زیرکن فراوان و پرتیت (گرانیت آلکالن)؛ C، D) وجود زیرکنهای فراوان و گاه درشت (کوارتز مونزونیت)؛ E) بافت افیتیک (مونزودیوریت)؛ F) انکلاوی از نوع اتولیت (مونزودیوریت)
Figure 5. Photomicrographs (in XPL) of plutonic rocks. A) Granular and granophyric texture (alkaline granite); B) Granular texture and the presence of abundant zircon and pertite (alkaline granite); C, D) Existence of multiple and sometimes large zircons (quartz monzonite); E) Ophitic texture (monzodiorite); F) An otolithic enclave (monzodiorite).
جدول 1. ترکیب عنصرهای اصلی و عنصرهای کمیاب سنگهای آذرین درونی منطقة شمالباختری تاکستان.
Table 1. Major elements and trace element composition of plutonic rocks in the northwest of Takestan.
Monzodiorite-Gabbrodiorite |
Quartz Monzonite |
Granite |
Alkali Granite |
Rock type |
|||||||||||||
GN08 |
MgGs1 |
DgS5 |
GN7 |
GN1a |
GN2 |
GN9 |
GN10 |
GN4 |
GN3 |
DgS3 |
MgB6 |
MgB1 |
MgB4 |
VN16 |
MgGd1 |
Sample No. |
|
53.5 |
55.83 |
56.41 |
64.52 |
64.07 |
64.69 |
64.95 |
65.1 |
65.51 |
69.56 |
70.08 |
72.54 |
73.03 |
74.29 |
74.61 |
75.23 |
SiO2 |
Major Oxides (Wt%) |
0.9 |
0.71 |
1.08 |
0.73 |
0.64 |
0.65 |
0.61 |
0.66 |
0.65 |
0.65 |
0.5 |
0.54 |
0.26 |
0.31 |
0.33 |
0.25 |
TiO2 |
|
15.1 |
13.26 |
17.2 |
15.72 |
14.13 |
15.77 |
15.93 |
15.73 |
15.7 |
14.58 |
11.6 |
12.17 |
11.13 |
11.53 |
12.56 |
10.22 |
Al2O3 |
|
14.91 |
8.18 |
5.04 |
3.62 |
8.02 |
4.54 |
4.09 |
4.41 |
4.26 |
3.55 |
4.83 |
4.36 |
3.91 |
3.69 |
2.55 |
3.31 |
FeOt |
|
0.44 |
0.21 |
0.33 |
0.38 |
0.12 |
0.21 |
0.17 |
0.14 |
0.12 |
0.08 |
0.09 |
0.1 |
0.03 |
0.04 |
0.03 |
0.04 |
MnO |
|
2.71 |
4.66 |
4.17 |
1.19 |
1.2 |
1.45 |
1.26 |
1.27 |
1.35 |
1.34 |
0.57 |
0.61 |
0.24 |
0.28 |
0.19 |
0.22 |
MgO |
|
4.28 |
7.05 |
7.34 |
3.09 |
2.18 |
2.42 |
2.38 |
2.11 |
2.05 |
2.44 |
0.5 |
1.04 |
0.46 |
0.36 |
0.26 |
0.35 |
CaO |
|
2.74 |
3.72 |
5.68 |
3.53 |
3.46 |
3.99 |
3.86 |
3.56 |
4 |
3.15 |
1.23 |
2.55 |
2.36 |
2.37 |
1.83 |
2.13 |
Na2O |
|
4.96 |
2.12 |
1.25 |
5.47 |
3.63 |
4.52 |
4.86 |
5.33 |
4.42 |
5.21 |
8.17 |
5.89 |
5.93 |
6.24 |
7.5 |
5.79 |
K2O |
|
0.24 |
0.19 |
0.03 |
0.07 |
0.17 |
0.22 |
0.23 |
0.2 |
0.2 |
0.18 |
0.06 |
0.1 |
0.07 |
0.04 |
0.05 |
0.04 |
P2O5 |
|
0.18 |
4.07 |
1.47 |
1.68 |
2.38 |
1.54 |
1.66 |
1.49 |
1.74 |
0 |
2.37 |
0.1 |
2.58 |
0.85 |
0.09 |
2.42 |
L.O.I* |
|
0.8 |
0.6 |
0.8 |
1.1 |
1.5 |
1.3 |
1.9 |
1.6 |
1.5 |
1 |
0.7 |
1.4 |
1.1 |
1.1 |
1.4 |
1.6 |
Cs |
LILE (ppm) |
81 |
33 |
41 |
80 |
76 |
82 |
89 |
104 |
61 |
87 |
99 |
111 |
139 |
119 |
107 |
119 |
Rb |
|
1346 |
380 |
329 |
1399 |
973 |
1212 |
1171 |
1248 |
1124 |
1021 |
1648 |
598 |
275 |
333 |
902 |
284 |
Ba |
|
327 |
329 |
456 |
331 |
303 |
367 |
325 |
396 |
331 |
295 |
187 |
101 |
47.1 |
56.1 |
108 |
44.8 |
Sr |
|
110 |
2 |
16 |
49 |
96 |
64 |
5 |
15 |
26 |
5 |
13 |
26 |
21 |
7 |
25 |
17 |
Pb |
|
3.77 |
5.48 |
0.09 |
6.14 |
9.43 |
10.98 |
11.32 |
12.45 |
10.65 |
8.89 |
11.36 |
10.37 |
11.58 |
13.18 |
15.79 |
17.73 |
Th |
HFSE (ppm) |
0.5 |
0.4 |
0.2 |
0.4 |
0.9 |
1.2 |
1.4 |
1.4 |
1.3 |
1 |
1 |
2.5 |
2.1 |
2.1 |
2.2 |
2.8 |
U |
|
12 |
10 |
10 |
8 |
27 |
30 |
36 |
36 |
37 |
36 |
28 |
21 |
17 |
13 |
13 |
15 |
Zr |
|
5386 |
4251 |
7208 |
4394 |
3811 |
4618 |
4298 |
4666 |
4576 |
3917 |
2974 |
3282 |
1542 |
1850 |
1987 |
1523 |
Ti |
|
0.73 |
0.74 |
0.74 |
0.6 |
0.89 |
0.97 |
1.21 |
1.36 |
1.25 |
1.16 |
1.02 |
1.17 |
1.06 |
0.92 |
0.94 |
1.03 |
Hf |
|
0.61 |
0.62 |
1.83 |
0.71 |
1.1 |
0.71 |
7.02 |
1.08 |
0.58 |
0.94 |
1.34 |
0.82 |
0.93 |
0.78 |
0.89 |
1.29 |
Ta |
|
19.9 |
27.5 |
22.5 |
13.8 |
18.8 |
20 |
23.4 |
27.7 |
21.6 |
21.7 |
6.7 |
30.7 |
36.9 |
28.5 |
24.5 |
25.1 |
Y |
|
7.9 |
7.2 |
21.3 |
8.9 |
15.5 |
11.4 |
11.7 |
18.3 |
13.8 |
14 |
11.1 |
19 |
22.1 |
18.6 |
17.2 |
20.5 |
Nb |
|
13 |
15 |
23 |
18 |
33 |
22 |
44 |
38 |
32 |
20 |
9 |
40 |
24 |
29 |
32 |
34 |
La |
REE (ppm) |
25 |
30 |
33 |
31 |
62 |
44 |
87 |
70 |
62 |
42 |
15 |
84 |
63 |
72 |
77 |
75 |
Ce |
|
2.45 |
2.8 |
3.08 |
2.45 |
5.95 |
5.32 |
9.89 |
7.37 |
6.87 |
4.26 |
0.61 |
6.97 |
6 |
6.57 |
5.92 |
6.2 |
Pr |
|
12.7 |
13.8 |
12.7 |
10.9 |
22.7 |
22 |
37.9 |
29.6 |
27.2 |
18.2 |
2.7 |
26.9 |
25.6 |
25.1 |
23.1 |
23 |
Nd |
|
3.84 |
4.01 |
2.77 |
2.51 |
4.5 |
4.57 |
6.94 |
6.16 |
5.75 |
4.07 |
0.84 |
4.99 |
5.91 |
4.71 |
4.1 |
4.37 |
Sm |
|
1.39 |
0.94 |
1.15 |
1.39 |
1.13 |
2.09 |
2.07 |
2.01 |
1.92 |
1.18 |
0.7 |
0.66 |
0.29 |
0.33 |
0.52 |
0.22 |
Eu |
|
3.62 |
4.33 |
2.97 |
2.49 |
3.82 |
3.59 |
4.92 |
4.46 |
3.96 |
3.85 |
1.08 |
4.91 |
5.3 |
4.38 |
3.99 |
4.13 |
Gd |
|
0.55 |
0.71 |
0.73 |
0.4 |
0.53 |
0.7 |
0.92 |
0.86 |
0.8 |
0.59 |
0.14 |
0.72 |
0.93 |
0.69 |
0.58 |
0.6 |
Tb |
|
3.7 |
4.86 |
4.84 |
2.49 |
3.48 |
4.17 |
4.99 |
5.23 |
3.99 |
3.89 |
0.88 |
4.62 |
6.07 |
4.23 |
3.46 |
3.75 |
Dy |
|
2.23 |
2.94 |
2.61 |
1.47 |
2.03 |
2.03 |
2.79 |
2.44 |
2.12 |
2.31 |
0.6 |
2.99 |
4.09 |
2.66 |
2.26 |
2.31 |
Er |
|
0.35 |
0.44 |
0.55 |
0.26 |
0.31 |
0.39 |
0.48 |
0.5 |
0.38 |
0.35 |
0.11 |
0.49 |
0.65 |
0.44 |
0.41 |
0.4 |
Tm |
|
2.2 |
2.7 |
2.7 |
1.3 |
1.8 |
2 |
2.2 |
2.8 |
2.1 |
1.9 |
0.6 |
3.1 |
4.1 |
2.8 |
2.6 |
2.6 |
Yb |
|
0.28 |
0.38 |
0.4 |
0.21 |
0.26 |
0.33 |
0.4 |
0.46 |
0.35 |
0.26 |
0.099 |
0.43 |
0.54 |
0.39 |
0.37 |
0.38 |
Lu |
|
20.8 |
28.9 |
38 |
9.7 |
7 |
8.6 |
7.8 |
10.7 |
9.8 |
8.3 |
3.1 |
6.1 |
2.8 |
3.3 |
3.3 |
3 |
Sc |
Others (ppm) |
23 |
85 |
6 |
10 |
19 |
7 |
12 |
9 |
7 |
20 |
13 |
15 |
13 |
11 |
12 |
13 |
Cr |
|
13 |
27 |
4 |
6 |
10 |
7 |
9 |
7 |
5 |
11 |
9 |
7 |
5 |
8 |
7 |
8 |
Ni |
|
10.8 |
9.7 |
5.8 |
3.6 |
9.5 |
6.9 |
6.1 |
8.3 |
7.8 |
6.9 |
2.3 |
2.4 |
1.7 |
1 |
3.1 |
1.1 |
Co |
|
152 |
103 |
74 |
43 |
72 |
104 |
89 |
97 |
97 |
78 |
55 |
38 |
18 |
17 |
21 |
16 |
V |
|
1.3 |
0.9 |
0.9 |
0.9 |
1.2 |
0.9 |
0.9 |
0.9 |
0.9 |
0.9 |
0.9 |
0.9 |
0.9 |
0.9 |
1 |
1.5 |
W |
|
400 |
21 |
79 |
187 |
673 |
234 |
85 |
62 |
580 |
29 |
85 |
61 |
102 |
23 |
57 |
155 |
Zn |
|
37 |
13 |
21 |
15 |
53 |
27 |
47 |
39 |
107 |
33 |
14 |
11 |
15 |
8 |
45 |
11 |
Cu |
|
0.6 |
0.2 |
0.4 |
0.5 |
0.8 |
0.3 |
0.2 |
0.3 |
0.2 |
0.3 |
0.2 |
0.1 |
<0.1 |
<0.1 |
0.5 |
<0.1 |
Ag |
|
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
In |
|
11 |
3 |
10 |
4 |
6 |
10 |
8 |
7 |
6 |
4 |
0.99 |
9 |
4 |
3 |
1 |
1 |
Li |
|
3451 |
1658 |
2521 |
2938 |
895 |
1636 |
1375 |
1170 |
973 |
670 |
731 |
788 |
265 |
311 |
215 |
344 |
Mn |
|
0.09 |
3 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
1 |
Mo |
|
1066 |
849 |
158 |
308 |
732 |
856 |
933 |
861 |
828 |
788 |
264 |
454 |
313 |
179 |
215 |
157 |
P |
|
1.8 |
1.9 |
2.5 |
1.7 |
2.6 |
2 |
2 |
2.1 |
2.1 |
2.2 |
1.3 |
3.3 |
3.6 |
2.8 |
2.6 |
4.8 |
Be |
|
0.4 |
0.09 |
1.4 |
1.3 |
0.2 |
3.1 |
3.7 |
3.8 |
5.9 |
0.8 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
9.4 |
0.09 |
As |
|
264 |
204 |
94 |
240 |
1596 |
317 |
95 |
49 |
84 |
643 |
199 |
192 |
269 |
143 |
209 |
154 |
S |
|
0.49 |
0.49 |
0.8 |
0.49 |
0.9 |
0.49 |
1 |
0.8 |
2.3 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.6 |
0.49 |
Sb |
|
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
2.6 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
1.56 |
0.49 |
0.49 |
0.67 |
0.49 |
0.49 |
1.56 |
Se |
|
1 |
1.4 |
0.9 |
1.3 |
1.1 |
1.2 |
1.4 |
1.4 |
0.9 |
1.3 |
0.7 |
2.5 |
1.6 |
1.5 |
1.9 |
1.6 |
Sn |
|
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.12 |
0.09 |
0.11 |
0.09 |
Te |
|
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.3 |
0.2 |
0.2 |
0.1 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
Bi |
|
0.67 |
0.24 |
0.35 |
0.56 |
0.39 |
0.31 |
0.34 |
0.41 |
0.29 |
0.31 |
0.5 |
0.38 |
0.4 |
0.41 |
0.56 |
0.41 |
Tl |
|
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.1 |
0.8 |
0.1 |
0.09 |
0.09 |
1.3 |
0.09 |
0.1 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.1 |
0.09 |
Cd |
|
12.95 |
11.61 |
11.64 |
12.53 |
14.09 |
16.06 |
1.67 |
16.94 |
23.79 |
14.9 |
8.28 |
23.17 |
23.76 |
23.85 |
19.33 |
15.89 |
Nb/Ta |
|
0.48 |
0.76 |
0.004 |
0.69 |
0.61 |
0.96 |
0.97 |
0.68 |
0.77 |
0.63 |
1.02 |
0.55 |
0.52 |
0.71 |
0.92 |
0.86 |
Th/Nb |
|
0.29 |
0.37 |
0.05 |
0.34 |
0.29 |
0.5 |
0.26 |
0.33 |
0.33 |
0.44 |
1.26 |
0.26 |
0.48 |
0.45 |
0.49 |
0.52 |
Th/La |
|
جدول 2. ترکیب عنصرهای اصلی و عنصرهای کمیاب سنگهای آتشفشانی منطقة شمالباختری تاکستان.
Table 2. Major elements and trace element composition of of volcanic rocks in the northwest of Takestan.
Basalt- Basaltic andesite |
Andesite |
Dacite -Trachydacite |
Rhyolite |
Rock type |
||||||||||
VShN-b |
VM-3 |
VN-10 |
VKhN1 |
VKhN12 |
VShNa |
VShN1 |
KhD5 |
KhD4 |
VKhN9 |
VN12 |
VN-14 |
VGd1 |
Sample No. |
|
51.11 |
53.66 |
53.67 |
53.89 |
55.59 |
57.78 |
65.55 |
67.53 |
68.65 |
69.25 |
71.23 |
71.5 |
74.8 |
SiO2 |
Major Oxides (Wt%) |
1.12 |
0.93 |
0.81 |
0.32 |
0.96 |
0.66 |
0.5 |
0.36 |
0.43 |
0.45 |
0.44 |
0.46 |
0.24 |
TiO2 |
|
15.08 |
16.66 |
15.4 |
14.95 |
16.63 |
15.33 |
13.15 |
12.17 |
13.25 |
14.64 |
12.91 |
14.23 |
10.86 |
Al2O3 |
|
11.87 |
7.32 |
9.23 |
15.01 |
8.15 |
9.4 |
5.65 |
5.49 |
5.89 |
2.66 |
4.42 |
1.37 |
2.54 |
FeOt |
|
0.16 |
0.13 |
0.14 |
0.03 |
0.14 |
0.12 |
0.07 |
0.16 |
0.09 |
0.06 |
0.04 |
0.07 |
0.13 |
MnO |
|
4.18 |
4.17 |
3.8 |
3.58 |
3.76 |
1.38 |
0.93 |
0.87 |
0.52 |
0.76 |
0.5 |
0.85 |
0.24 |
MgO |
|
8.12 |
7.26 |
7.99 |
6.16 |
6.94 |
4.11 |
1.4 |
1.46 |
2.36 |
1.44 |
0.74 |
0.51 |
0.7 |
CaO |
|
2.64 |
2.98 |
2.42 |
3.4 |
3.33 |
3.49 |
3.43 |
2.28 |
3.05 |
4.66 |
1.08 |
3.32 |
0.69 |
Na2O |
|
2.13 |
2.05 |
2.57 |
2.44 |
2.51 |
3.11 |
4.24 |
5.85 |
4.04 |
4.73 |
8.27 |
5.86 |
7.95 |
K2O |
|
0.27 |
0.28 |
0.19 |
0.09 |
0.3 |
0.22 |
0.12 |
0.12 |
0.13 |
0.11 |
0.13 |
0.08 |
0.09 |
P2O5 |
|
3.32 |
4.56 |
3.78 |
0.13 |
1.69 |
4.4 |
4.96 |
3.71 |
1.59 |
1.24 |
0.24 |
1.75 |
1.76 |
L.O.I* |
|
0.8 |
1.6 |
<0.5 |
0.7 |
1.8 |
2.2 |
1.3 |
0.7 |
1.2 |
0.8 |
8.8 |
2.2 |
2.2 |
Cs |
LILE (ppm) |
26 |
46 |
28 |
63 |
69 |
60 |
63 |
72 |
91 |
96 |
205 |
177 |
157 |
Rb |
|
551 |
530 |
621 |
2671 |
634 |
835 |
579 |
782 |
811 |
904 |
822 |
1267 |
1329 |
Ba |
|
440 |
541 |
411 |
239 |
260 |
373 |
221 |
313 |
233 |
202 |
70.8 |
202 |
69.5 |
Sr |
|
19 |
107 |
0.09 |
74 |
18 |
30 |
15 |
8 |
11 |
96 |
25 |
469 |
24 |
Pb |
|
4.8 |
7 |
3.31 |
9.03 |
11.81 |
6.92 |
9.21 |
9.6 |
10.55 |
13.06 |
10.56 |
11.12 |
8.3 |
Th |
HFSE (ppm) |
1.3 |
2.1 |
0.7 |
0.8 |
3.2 |
1.7 |
2.3 |
2.2 |
2.5 |
3.5 |
1.8 |
3.2 |
1.7 |
U |
|
140 |
151 |
109 |
60 |
173 |
67 |
156 |
79 |
83 |
208 |
80 |
57 |
35 |
Zr |
|
6716 |
6462 |
4872 |
1925 |
3436 |
3947 |
2860 |
2181 |
2597 |
3265 |
2647 |
3122 |
928 |
Ti |
|
3.18 |
4.65 |
2.39 |
2 |
4.97 |
1.89 |
3.06 |
2.12 |
2.42 |
5.36 |
2.22 |
2.07 |
1 |
Hf |
|
0.59 |
0.41 |
0.48 |
0.8 |
0.93 |
0.72 |
1.32 |
0.71 |
0.67 |
0.68 |
0.92 |
0.58 |
0.3 |
Ta |
|
23.3 |
21.9 |
18.7 |
9.3 |
23.4 |
20.7 |
22.9 |
19.7 |
19.4 |
23.4 |
20.2 |
11.1 |
7.5 |
Y |
|
7.2 |
7.8 |
6 |
7 |
13.7 |
8.9 |
14.3 |
8.7 |
12.1 |
13.9 |
10.2 |
13.4 |
3.7 |
Nb |
|
21 |
24 |
18 |
9 |
34 |
26 |
30 |
26 |
30 |
35 |
27 |
18 |
17 |
La |
REE (ppm) |
47 |
49 |
37 |
21 |
68 |
51 |
62 |
51 |
56 |
70 |
54 |
33 |
31 |
Ce |
|
3.92 |
5.92 |
3.03 |
0.97 |
6.79 |
4.31 |
4.55 |
4.27 |
4.9 |
7.08 |
4.33 |
4.03 |
1.6 |
Pr |
|
17.6 |
25.7 |
13.8 |
4.9 |
26.5 |
17.5 |
16.8 |
15.8 |
18.6 |
26.4 |
16.6 |
14.7 |
5.9 |
Nd |
|
3.77 |
4.74 |
3.07 |
1.72 |
4.51 |
3.63 |
3.35 |
3.29 |
3.79 |
5.12 |
3.21 |
3.78 |
1.25 |
Sm |
|
1.13 |
1.45 |
0.96 |
0.81 |
1.36 |
1.03 |
0.85 |
0.93 |
0.9 |
1.54 |
0.87 |
2.12 |
0.48 |
Eu |
|
4.04 |
4.15 |
3.24 |
1.45 |
3.66 |
3.68 |
3.43 |
3.32 |
3.57 |
4.25 |
3.3 |
2.5 |
1.43 |
Gd |
|
0.59 |
0.83 |
0.47 |
0.22 |
0.83 |
0.53 |
0.53 |
0.48 |
0.54 |
0.79 |
0.47 |
0.47 |
0.19 |
Tb |
|
4.23 |
4.96 |
2.96 |
1.33 |
4.46 |
3.46 |
3.39 |
3.03 |
3.4 |
4.49 |
3.06 |
2.82 |
1.04 |
Dy |
|
2.35 |
2.7 |
1.94 |
0.92 |
2.48 |
2.07 |
2.19 |
2 |
2.12 |
2.65 |
1.99 |
1.34 |
0.65 |
Er |
|
0.39 |
0.47 |
0.29 |
0.19 |
0.44 |
0.35 |
0.37 |
0.34 |
0.35 |
0.48 |
0.32 |
0.29 |
0.13 |
Tm |
|
2.8 |
2.8 |
2.2 |
1 |
2.5 |
2.2 |
2.4 |
2.1 |
2.1 |
2.6 |
2.2 |
1 |
0.7 |
Yb |
|
0.35 |
0.45 |
0.25 |
0.18 |
0.45 |
0.3 |
0.32 |
0.3 |
0.36 |
0.49 |
0.31 |
0.23 |
0.12 |
Lu |
|
28.8 |
24.9 |
24.5 |
2.6 |
6 |
11.4 |
5 |
6.5 |
5.7 |
5.6 |
6.4 |
5.5 |
1.8 |
Sc |
Others (ppm) |
48 |
20 |
33 |
10 |
12 |
13 |
25 |
14 |
10 |
7 |
11 |
8 |
9 |
Cr |
|
14 |
14 |
34 |
3 |
11 |
7 |
13 |
9 |
6 |
9 |
7 |
7 |
5 |
Ni |
|
25.3 |
23.3 |
23.5 |
2.3 |
3.1 |
9.1 |
4.3 |
5.5 |
4.3 |
3.2 |
4.8 |
1.3 |
2 |
Co |
|
212 |
248 |
167 |
28 |
46 |
81 |
40 |
50 |
53 |
42 |
51 |
51 |
25 |
V |
|
0.9 |
0.9 |
0.9 |
0.9 |
0.9 |
1 |
1 |
1.2 |
1.2 |
0.9 |
2.7 |
1.1 |
0.9 |
W |
|
92 |
133 |
78 |
62 |
104 |
122 |
102 |
44 |
103 |
163 |
57 |
310 |
26 |
Zn |
|
85 |
92 |
84 |
11 |
30 |
31 |
19 |
13 |
15 |
18 |
26 |
44 |
12 |
Cu |
|
0.8 |
0.6 |
0.8 |
1.1 |
0.7 |
0.4 |
0.6 |
0.5 |
0.5 |
1 |
0.5 |
0.8 |
0.7 |
Ag |
|
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
In |
|
7 |
13 |
2 |
1 |
4 |
24 |
4 |
6 |
11 |
2 |
8 |
4 |
19 |
Li |
|
1222 |
1019 |
1074 |
271 |
666 |
965 |
569 |
1263 |
726 |
524 |
313 |
558 |
252 |
Mn |
|
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
1 |
0.09 |
1 |
0.09 |
2 |
0.09 |
0.09 |
Mo |
|
1198 |
1108 |
815 |
411 |
561 |
944 |
514 |
522 |
562 |
507 |
548 |
389 |
373 |
P |
|
1.3 |
1.2 |
1.2 |
1.3 |
3.1 |
1.8 |
3.1 |
2 |
2.3 |
3 |
1.5 |
1.2 |
1.4 |
Be |
|
0.09 |
2.1 |
<0.1 |
9.9 |
4.3 |
18.7 |
0.2 |
0.09 |
0.8 |
8.3 |
21 |
3.2 |
1.9 |
As |
|
232 |
143 |
303 |
412 |
59 |
609 |
498 |
167 |
571 |
199 |
243 |
203 |
1036 |
S |
|
0.49 |
0.49 |
0.7 |
5.8 |
2.3 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
4 |
8.2 |
1.4 |
9.4 |
Sb |
|
1.94 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
3.47 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
0.49 |
Se |
|
1.1 |
1 |
1 |
1.1 |
1.6 |
1.2 |
1.5 |
0.8 |
1.2 |
2.3 |
1.3 |
1.5 |
0.7 |
Sn |
|
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.15 |
0.09 |
0.09 |
0.12 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
Te |
|
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.1 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.2 |
0.09 |
0.2 |
0.09 |
Bi |
|
0.11 |
<0.1 |
0.18 |
0.65 |
0.29 |
0.27 |
0.3 |
0.38 |
0.29 |
0.42 |
1.77 |
1.22 |
1.46 |
Tl |
|
0.09 |
0.1 |
0.1 |
0.09 |
0.09 |
0.1 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
0.6 |
0.09 |
1.1 |
0.09 |
Cd |
|
12.2 |
19.02 |
12.5 |
8.75 |
14.73 |
12.36 |
10.83 |
12.25 |
18.06 |
20.44 |
11.09 |
23.1 |
12.33 |
Nb/Ta |
|
0.67 |
0.9 |
0.55 |
1.29 |
0.86 |
0.78 |
0.64 |
1.1 |
0.87 |
0.94 |
1.04 |
0.83 |
2.23 |
Th/Nb |
|
0.23 |
0.29 |
0.18 |
1 |
0.35 |
0.27 |
0.31 |
0.37 |
0.35 |
0.37 |
0.39 |
0.62 |
0.49 |
Th/La |
|
احتمالاً دلیل وقفة ترکیبی در روندهای تحولی شیمیایی یا پیامد خاستگاههای متفاوت در ماگماهای پدیدآورنده نمونههاست و یا به نوع فرایندهای تحولات ماگمایی بستگی دارد. دوفک و بچمن (Dufek and Bachmann, 2010) نشان دادند نبود ترکیبهای حد واسط که اصطلاحاً وقفة دیلی[6] نامیده میشود معمول است و این پدیده را با جدایش بلورها و مایعات در هنگام رویداد مراحل میانی جدایش بلورین توضیح میدهند که در پی آن، در مجموعههای آتشفشانی بایمدال که به جدایش بلورین وابسته هستند ماگماهای با ترکیب حد واسط پدیدار نمیشوند. به باور برخی دیگر از پژوهشگران (مانند: Christiansen and McCurry, 2008; McCurry et al., 2008)، برخی از ریولیتهای نوع A هنگام رخداد جدایش بلورین شدید و از ماگماهای بازالتیِ جداشده از گوشته در کافت قارهای پدید میآیند. در این حالت چگالی پوستهای همانند فیلتر، ماگماهای با ترکیب حد واسط را سرکوب میکند. ازاینرو، مجموعههایی با شاخصههای بایمدال ذاتی همراه با ریولیتهای نوع A پدید میآیند؛ گفتنی است این فیلتراسیون چگالی هنگامی فعال میشود که ماگماهای حد واسط، از آهن سرشار و نسبت به ماگمای مافیک و فلسیک درون سامانه چگالتر باشند (Christiansen and McCurry, 2008 McCurry et al., 2008). برپایة ویژگیهای سنگنگاری، آمیختگی و آمیزش ماگمایی در منطقه که پیشتر گفته شد، انتظار میرود مؤلفههای پوستهای (مانند آغشتگی و یا حتی ذوببخشی پوسته) نیز در پیدایش ماگما نقش داشتهاند (Parker et al. 2005). دگرسانی گسترده در پی تزریق تودههای گرانیتی، احتمال رخداد پدیدة متاسوماتیسم در سنگهای منطقه را افزایش میدهد. وجود کانیهای ثانویة کلریت و اپیدوت در مقطعهای میکروسکوپیِ سنگهای آتشفشانی بررسیشده در این پژوهش، نشاندهندة این دگرسانی گسترده است. همانگونهکه گفته شد تزریق تودة گرانیتی، با تأمین گرمای مورد نیاز برای دگرسانی، بههمراه وجود درز و شکاف که گذر سیالها را آسان کرده است، علت رویداد این دگرسانی در سنگهای منطقه است.
در نمودار ردهبندی TAS (Le Bas et al., 1986)، نمونههای آتشفشانی منطقه از نوع بازالت، آندزیتبازالتی، تراکیآندزیتبازالتی، تراکیآندزیت، تراکیداسیت، داسیت و ریولیت (شکل 6- A) و نمونههای آذرین درونی از نوع مونزودیوریت، مونزونیت، کوارتزمونزونیت، گرانودیوریت و گرانیت هستند (شکل 6- B). برای مقایسه، در کنار نمونههای آذرین درونی منطقه، نمونههای فوادزی و همکاران (Foudazi et al., 2015) بهصورت محدودة خاکستری رنگ بهنمایش درآمدهاند که ترکیب آنها تقریباً همانند نمونههای آذرین درونی شمالباختری منطقه تاکستان است.
شکل 6. نمودار ردهبندی TAS (Le Bas et al., 1986) برای: A) سنگهای آتشفشانی؛ B) سنگهای آذرین درونی.
Figure 6. TAS classification diagram (Le Bas et al., 1986) for: A) Volcanic rocks; B) Plutonic rocks.
برپایة نمودار ایروین و باراگار (Irvine and Baragar, 1971)، نمونههای آتشفشانی و بیشتر نمونههای آذرین درونی در محدودة سابآلکالن جای میگیرند (شکل 7- A). نمونههای فوادزی و همکاران (Foudazi et al., 2015) روندی همانند نمونههای آذرین درونی منطقة شمالباختری تاکستان نشان میدهند. در نمودار سهتاییِ AFM نمونههای آتشفشانی، آذرین درونی و فوادزی و همکاران (Foudazi et al., 2015) روند کالکآلکالن دارند (شکل 7- B). گرانیتهای آلکالن، ریولیتها و برخی از داسیتها در ضلع AF در نمودار AFM، جای گرفتهاند. به باور مافتی (Mufti, 2001)، جایگیری نمونههای گرانیتوییدی در ضلع AF در نمودار AFM، از ویژگیهای شناختهشدة سنگهایی است که در حاشیة صفحههای کششی (محیط غیر کوهزایی) پدید میآیند. در نمودار پیشنهادیِ پکریلو و تیلور (Peccerillo and Taylor, 1976) بیشتر نمونههای آتشفشانی در محدودة سری کالکآلکالنِ پُر پتاسیم جای دارند. بیشتر نمونههای آذرین درونی شمالباختری تاکستان و نمونههای فوادزی و همکاران (Foudazi et al., 2015) نیز در محدودة سری کالکآلکالن پر پتاسیم و برخی در محدودة شوشونیتی جای گرفتهاند (شکل 7- C).
شکل 7. ترکیب سنگهای آتشفشانی و آذرین درونی شمالباختری تاکستان در: A) نمودار SiO2 دربرابر آلکالیها (Irvine and Baragar, 1971)؛ B) نمودار AFM (Irvine and Baragar, 1971)؛ C) نمودار SiO2 دربرابر K2O (Peccerillo and Taylor, 1976)؛ D) نمودار تغییرات Zr در برابر Y (Treuil and Joron, 1975).
Figure 7. Composition of volcanic and plutonic rocks from NW Takestan in: A) SiO2 versus alkalis diagram (Irvine and Baragar, 1971); B) AFM diagram (Irvine and Baragar, 1971); C) SiO2 versus alkalis diagram (Peccerillo and Taylor, 1976); D) Zr versus Y diagram (Treuil and Joron, 1975).
بحث
الف- سنگزایی
با بهکارگیری نمودار تغییرات Zr در برابر Y فرایندهای مؤثر در پیدایش سنگها شناسایی میشوند (Treuil and Joron, 1975). در شکل 7- D، سنگهای آتشفشانی به دو گروه با دو روند جداگانه دستهبندی شدهاند: گروه نخست (ریولیتها و برخی داسیتها) روند جدایش بلورین دارند؛ اما گروه دوم (بازالتهای آندزیتی و آندزیتها و برخی از داسیتها) روند ذوببخشی نشان میدهند. این نمودار چهبسا شاهدی بر تفاوت خاستگاه این دو گروه از سنگهای آتشفشانی است. سنگهای آذرین درونی نیز به دو گروه با روندی موازی دستهبندی شدهاند که روند غالب جدایش بلورین دارند و احتمالاً این دو گروه نیز خاستگاه متفاوتی دارند.
با توجه به تشابه نمونههای داسیتی و ریولیتی با کوارتزمونزونیتها و احتمال همماگمابودن آنها که به آن پرداخته خواهد شد، نمودارهای عنکبوتی آنها با یکدیگر رسم شده است (شکلهای 8- B و 8- E). همچنین، نمونههای بازیکتر از هر دو گروه نیز در یک نمودار رسم شدهاند. در نمودار بهنجار شده نسبت به گوشته اولیه (Sun and McDonough, 1998) الگوی کلی همة نمونهها گویای غنیشدگی آنها نسبت به گوشتة اولیه است. تقریباً برای همة نمونهها آنومالی منفی Nb نمایان است (شکلهای 8- A، 8- B و 8- C). مگر نمونههای بازالتی و مونزودیوریتی، نمونههای دیگر آنومالی منفی Ti نیز دارند. غنیشدگی از LILE[7] و LREE[8] با آنومالی منفی Nb–Ti و آنومالی مثبت شدید Pb از ویژگیهای ماگماهای وابسته به پهنههای فرورانش هستند و معمولاً به خاستگاه گوشتهای مرتبط هستند که پیشتر فعالیت متاسوماتیک سیالهای رهاشده از تختة فرورو یا رسوبها آن را از LILE بیشتر از HFSE[9] غنی کردهاند (Pearce, 1983). آنومالی مثبت شدید Pb چهبسا پیامد آلایش پوستهای نیز باشد.
شکل 8. ترکیب سنگهای آتشفشانی و آذرین درونی شمالباختری تاکستان در نمودارهای بهنجارشده به: A، B، C) ترکیب گوشتهی اولیه (Sun and McDonough, 1998)؛ D، E، F) ترکیب کندریت (Sun and McDonough, 1998).
Figure 8. Composition of volcanic and plutonic rocks from NW Takestan on normalized diagrams relative to: A, B, C) Primitive mantle composition (Sun and McDonough, 1998); D, E, F) Chondrite composition (Sun and McDonough, 1998).
افزونبر غنیشدگی هنگام فرورانش، نسبت بالای LILE/HFSE و آنومالی منفی Nb و Ti میتواند ویژگی ماگماهایی باشد که از گوشتة سنگکرهای زیر قارهای غنیشده با رخدادهای فرورانشی پیشین خاستگاه گرفتهاند. از آنجاییکه ترکیب عنصرهای کمیاب پوستة کل قارهای کاملاً شبیه ترکیب ماگمای کمان معمولی است، هضم گسترده مواد پوستهای میتواند «ویژگی کمان» را بدون توجه به ترکیب اصلی آنها به مذابها بدهد (Verdel et al., 2011). ازاینرو، چهبسا هضم گستردة مواد پوستهای علت تشابه سنگهای فلسیکِ منطقه به کمانهای وابسته به فرورانش است. در نمودار عنکبوتیِ عنصرهای REE که نسبت به ترکیب کندریت بهنجار شدهاند (Sun and McDonough, 1998)، روند تغییرات عنصرها نسبت به هم در همة نمونهها موازی است و در همة نمونهها کمی غنیشدگی LREE نسبت به HREE[10] دیده میشود (شکلهای 8- D، 8- E و 8- F). جدایش کم عنصرهای LREE نسبت به HREE نشاندهندة نبود گارنت در خاستگاه است. آنومالی منفی Eu تنها در آلکالیگرانیتها دیده میشود (شکل 8- D) که از ویژگیهای گرانیتهای نوع A است. در آلکالیگرانیتها آنومالی منفی Eu همراه با آنومالی منفی Sr و Ba نشاندهنده نقش جدایش بلورین پلاژیوکلاز و پتاسیمفلدسپار است.
نسبت Nb/Ta بیشتر از 20 نشاندهندة سازندههای سنگکرهای است که هنگام فرایند کافتشدگی متحرک شدهاند (Pearce et al., 2005). نسبت بیشتر از 20 (جدولهای 1 و 2) در آلکالیگرانیتها و یک نمونه از سنگهای آتشفشانی (تراکیداسیت) در منطقه نشان میدهد به احتمال بالا فرایند کافتشدگی در پیدایش آنها نقش داشته (محیط کششی) است. این محیط کششی لزوماً بزرگ مقیاس نبوده است و چهبسا پیامد کششهای درون کمان[11] بوده است (Titus et al., 2002). نسبتهای 3/0<Th/Nb (Conticelli, 2009) و 25/0<Th/La (Plank, 2005) ویژگی زمینشیمیایی رخداد ذوببخشی پوسته، بهعنوان سنگ خاستگاه سنگهای اسیدی دانسته میشوند. نسبت Th/Nb در سنگهای آتشفشانی اسیدی برابربا 23/2-64/0 و در سنگهای آذرین درونی اسیدی برابربا 02/1-52/0است. نسبت Th/La در سنگهای آتشفشانی اسیدی برابربا 62/0-31/0 و در سنگهای آذرین درونی اسیدی برابربا 26/1-26/0 است که نشاندهندة نقش ذوب پوسته در پیدایش سنگهای اسیدی منطقه است.
ب- ردهبندی زایشی گرانیتوییدها
برای شناسایی گونههای مختلف گرانیتوییدها، نمودارهای گوناگونی پیشنهاد شدهاند. نخستینبار چاپل و وایت (Chappell and White, 1974) گرانیتوییدها را به دو گروه I و S دستهبندی و رابطة میان این سنگها و مواد خاستگاه آنها را تفسیر کردند. این پژوهشگران برپایة ویژگیهای زمینشیمیایی، گرانیتهای نوع I با خاستگاه پوستة زیرین و گوشته و گرانیتهای نوع S با خاستگاه پوستة بالایی را از یکدیگر جدا کردند. در نمودار چاپل و وایت (Chappell and White, 1974) که برای تفکیک گرانیتهای نوع S از نوع I بهکار میرود، نمونههای مونزودیوریتی و کوارتز مونزونیتها از نوع I و گرانیتهای آلکالن از نوع S بهشمار میروند (شکل 9- A). در این نمودار نمونههای فوادزی و همکاران (Foudazi et al., 2015)، نوع I هستند. نمودارهای لگاریتمی والن و همکاران (Whalen et al., 1987) برای تفکیک گرانیتهای نوع A، گرانیتهای جدایشیافته فلسیک و گرانیتهای جدایشنیافته (نوع I و S) بهکار میروند. برپایة این نمودارها، بیشتر آلکالیگرانیتها در محدودة گرانیتهای جدایشیافته و در مرز گرانیتهای نوع A جای گرفتهاند و یک نمونه نیز در محدودة گرانیتهای نوع A جای دارد (شکل 9- B). نمونههای فوادزی و همکاران (Foudazi et al., 2015) نیز از نوع A هستند. در نمودار سهتایی ابی (Eby, 1992) که برای تفکیک گرانیتهای نوع A به دو زیر گروه A1 و A2 بهکار میرود، آلکالیگرانیتها و نمونههای فوادزی و همکاران (Foudazi et al., 2015)، در محدودة A2 جای گرفتهاند (شکل 9- C).
گرانیتوییدهای نوع A یکی از انواع گرانیتوییدهای موجود در محیطهای پس از برخورد بوده و توسط سنگهای سازندة پوسته معرفی میشوند. کالینز و همکاران (Collins et al., 1982) پیشنهاد کردند گرانیتوییدهای نوع A محصول ذوببخشی خاستگاهی گرانولیتی و فلسیک هستند که پس از پیدایش گرانیتوییدهای نوع I بهجای مانده است. والن و همکاران (Whalen et al., 1987) نیز پیشنهاد کردند ماگماهای نوع A شاید هنگام ذوب دوبارة بقایای گرانولیتی خشک غنی از کلر یا فلوئور در پوستة زیرین پس از استخراج گرانیتهای کوهزایی پدید میآیند. در برابر آنها، به باور کریسر و همکاران (Creaser et al., 1991)، ذوببخشی سنگهای تونالیتی تا گرانودیوریتی پیدایش گرانیتوییدهای نوع A را بهدنبال دارد. ترکیب آنها معمولاً نزدیک مرز WPG-VAG (گرانیتهای کمان آتشفشانی- گرانیتهای درونصفحهای) (Pearce et al., 1984) یا نزدیک محدودة FG (گرانیتهای جدایشیافته) (Whalen et al., 1987) جای میگیرد (شکلهای 9- B و 10- A) (Grebennikov, 2014).
شکل 9. ترکیب سنگهای آتشفشانی و آذرین درونی شمالباختری تاکستان در: A) نمودار K2O دربرابر Na2O (Chappell and White, 1974)؛ B) نمودار Zr+Nb+Ce+Y دربرابر (Na2O+K2O)/CaO (Whalen et al., 1987)؛ C) نمودار سهتایی Y-Nb-Ce (Eby, 1992) (FG: گرانیتهای جدایشیافته؛ OGT: گرانیتهای جدایشنیافتة نوع M، I و S).
Figure 9. Composition of volcanic and plutonic rocks from NW Takestan in: A) K2O versus Na2O diagram (Chappell and White, 1974); B) Zr+Nb+Ce+Y versus (Na2O+K2O)/CaO diagram (Whalen et al., 1987); C) Y-Nb-Ce ternary diagram (Eby, 1992) (FG: fractionated granites; OGT: M, I and S-type non- fractionated granites).
در گرانیتهای آلکالنِ منطقه نبود پلاژیوکلاز و فراوانی اورتوکلاز پرتیتی نشان میدهند این توده از گرانیتهای هیپرسولووس است که از یک گدازة اسیدی در فشار بخار آب کمتر از 2 کیلوبار متبلور شده است (Tuttle and Bowen, 1958). گرانیتهای هیپرسولووس و غنی از زیرکن عموماً به گرانیتوییدهای نوع A وابسته هستند. به باور ابی (Eby, 1992)، ماگمای فلسیک و حد واسط گروه A به دو زیر گروه A1 و A2 دستهبندی میشود. گروه A1، سنگهای فلسیکی هستند که از جدایش بلورین ماگمای بازالتی برخاسته از گوشته پدید آمدهاند و سنگهای گروه A2 ماگمای فلسیک و حد واسط برخاسته از پوسته در یک محیط پس از کوهزایی هستند که در اثر کشش پس از برخورد در حاشیه فعال قارهای پدید میآیند. آلایش پوستهای در گرانیتوییدهای نوع A1 اندک است؛ اما در گرانیتوییدهای نوع A2 آلایش گستردهای با مواد پوستهای دیده میشود (Grebennikov, 2014). گرانیتوییدهای نوع A2 شباهت بسیاری به ترکیب میانگین پوسته و بازالت جزیرههای کمانی دارند و در دامنة گستردهای از محیطها، بهویژه انواع پسابرخوردی و پایان دورة طولانی جریان شدیداً گرم و ماگماتیسم گرانیتی پدید میآیند (Eby, 1992; Bonin, 2007).
پ- پهنه زمین ساختی
هر یک از محیطهای زمینشناختی، مجموعه سنگهای ویژة خود را دارند و پراکندگی این سنگها با جایگاه زمینشناختی آنها تغییر میکند. این پراکندگی نشاندهندة رابطة میان زمینساخت ورقهای و پیدایش سنگهاست. برپایة نمودار Y+Nb دربرابر Rb، مگر برخی گرانیتهای آلکالن که در محیط درونصفحهای جای گرفتهاند، دیگر نمونهها در محیط کمان آتشفشانی جای دارند (شکل 10- A). با جایدادن نمونههای فلسیک آذرین درونی و آتشفشانی در نمودار پیشنهادیِ بچلور و باودن (Batchelor and Bowden, 1985)، مشخص میشود که گرانیتهای آلکالن و ریولیتها مربوط به محیط پس از کوهزایی هستند. نمونههای کوارتز مونزونیتی، مربوط به محیطهای کوهزایی تأخیری[12] و گرانیتها در محدودة میان این دو گروه جای دارند (شکل 10- B). نمونههای داسیتی نیز در محدودة همزمان با برخورد تا کوهزایی تأخیری جای گرفتهاند. در هر دو نمودار جایگاه نمونههای فوادزی و همکاران (Foudazi et al., 2015) تقریباً همانند نمونههای آذرین درونی است.
شکل 10. ترکیب سنگهای آتشفشانی و آذرین درونی شمالباختری تاکستان در: A) نمودار Y+Nb دربرابر Rb (Pearce and Gale, 1977)؛ B) نمودار R1 دربرابر R2 (Batchelor and Bowden, 1985).
Figure 10. Composition of volcanic and plutonic rocks from NW Takestan in: A) Y+Nb versus Rb diagram (Pearce et al., 1984); B) R1 versus R2 diagram (Batchelor and Bowden, 1985).
در نمودار سهتایی وود (Wood, 1980) همة نمونههای آتشفشانی منطقة شمالباختری تاکستان در محدودة بازالتهای کمان جای گرفتهاند (شکل 11- A). در نمودار پیرس و گیل (Pearce and Gale, 1977) که بازالتهای حاشیه قارهای را از بازالتهای درونصفحهای جدا میکند، بازالتهای این منطقه به حاشیة قاره مربوط هستند (شکل 11- B). حجم کمابیش بالای سنگهای آتشفشانی اسیدی نسبت به نمونههای بازیک، احتمال جدایش بلورین ماگمایی را کمرنگ میکند. ازاینرو، با بررسی نمونههای اسیدی آتشفشانی و آذرین درونی منطقه شمالباختری تاکستان در نمودارهای ترکیب مذابهای تجربی پدیدآمده از ذوب (Patino Douce and Beard, 1996)، مشخص میشود برخی از این سنگها پیامد ذوب آمفیبولیتها (برخی داسیتها و کوارتز مونزونیتها) و برخی دیگر احتمالاً پیامد ذوب متاگریوکها (ریولیتها، برخی داسیتها و آلکالی گرانیتها) هستند (شکل 11- C).
در یک محیط فرورانشی، سیالها یا مذابهای بخشی پدیدآمده از ذوب سنگکره اقیانوسی، گوة گوشتهای سستکرهای را دچار متاسوماتیسم و ذوب میکنند و در پی آن بازالتهای کمانی پدید میآیند. به باور وردل و همکاران (Verdel et al., 2011)، بهدنبال عقبگرد[13] تختة اقیانوسی فرورو در ائوسن و برداشتهشدن فشار، در البرز و ارومیه- دختر رژیم کششی رخ داده است که گوشتة سنگکرهای آبدار را به طور بخشی به ذوب وادار کرده است و سستکره بالا میآید. سپس هر دو بخش سنگکره قارهای و سستکره دچار ذوببخشی میشوند. بالاآمدن سستکره همراه با نازکشدن پوسته، حجم بزرگی از سنگهای آتشفشانی در ائوسن را پدید آورده است که ترکیب عنصرهای کمیاب آنها بازتابی از گوه گوشتهای است. به باور کابینگ و پیچر (Cobbing and Pitcher, 1983)، پس از پیدایش ماگمای بازیک در پی ذوب گوة گوشتهای در پهنهای فرورانشی، گسلهای مرتبط اجازه صعود این ماگما را بهسوی پوستة زیرین میدهند. بخشی از این ماگما بهعلت چگالی بالا در پوستة زیرین تجمع میکند و منجمد میشود و در پی دگرگونی به آمفیبولیت تبدیل میشود. ذوب دوبارة این آمفیبولیتها و صعود آنها پیدایش تودههای فلسیک را بهدنبال دارد. کشش همراه با فعالیت آتشفشانی زیردریایی در پی فرونشینی سریع در زمان ائوسن موجب پیداش توف میشود (Verdel et al., 2011).
(C) |
شکل 11. ترکیب سنگهای آتشفشانی و آذرین درونی شمالباختری تاکستان در: A) نمودار سهتایی Th-Zr-Nb (Wood, 1980)؛ B) نمودار Ti/Y دربرابر Zr/Y (Pearce, 1983)؛ C) نمودار Na2O+K2O+FeO+TiO2 دربرابر Na2O+K2O/FeO+MgO+TiO2 (Patino Douce and Beard, 1996).
Figure 11. Composition of volcanic and plutonic rocks from NW Takestan in: A) Th-Zr-Nb ternary diagram (Wood, 1980); B) Ti/Y versus Zr/Y diagram (Pearce and Gale, 1977); C) Na2O+K2O+FeO+TiO2 versus Na2O+K2O/FeO+MgO+TiO2 diagram (Patino Douce and Beard, 1996).
برای تعیین تقدم و تأخر سنگهای ماگمایی منطقه به بررسیهای سنسنجی، ایزوتوپی و زمینساختی بیشتری نیاز است. اما با توجه به آنچه گفته شد، دو گروه سنگی در منطقه مفروض است: گروه نخست شامل بازالت، آندزیت بازالتی و مونزودیوریت تا مونزوگابرو است که پیامد ذوب گوشته در کمان آتشفشانی هستند. گروه دوم شامل ریولیت، داسیت، آلکالی گرانیت و کوارتز مونزونیت است که در محیطهای پس از کوهزایی و از ذوب پوسته پدید آمدهاند.
ت- رخداد کالدرا
آگوره-دیاز (Aguirre-Díaz, 2008) انواع مختلف ریزش کالدرا (کالدرای قلهای، کلاسیک و گرابنی) را شناسایی کرده است و به باور هر یک از ریزشها میتواند در سبک پیستونی، دریچهای (نامتقارن)[14] و قطعه قطعه[15] ریزش کند. بررسیهای میدانی نشان داده است فوران از اطراف شکستگی حلقوی هنگامی روی میدهد که ریزش کالدرا رخ داده باشد (Bacon, 1983) (شکل 12- A). در بسیاری موارد، گدازههای داسیتی و ریولیتی در نزدیکی شکستگیها و گسلهایی خارج میشوند که در امتداد آنها ریزش کالدرایی روی داده است (Cas and Wright, 1988). به طور کلی، گنبدها و مخروطهای گدازهای پس از ریزش در امتداد حاشیة ساختاری کالدرا و یا درون کالدرا جای میگیرند (Bailey et al., 1976). درویت و سپارکس (Druitt and Sparks, 1984) پیشبینی کردند که فشار آشیانة ماگمایی پس از آنکه تنها 5٪ از حجم ماگمایِ یک آشیانة ماگمایی در ژرفای 5 کیلومتری فوران میکند، به فشار کمتر از فشار لیتوستاتیک کاهش مییابد و ریزش رخ میدهد. به باور کاس و رایت (Cas and Wright, 1988) ریزش کالدرایی در آشیانههای ماگمایی کمژرف رخ میدهد.
به باور آگوره-دیاز و همکاران (Aguirre-Díaz et al., 2008)، ریزش کالدرا که در آنها حجم بزرگی از ایگنمبریت از راه گسلها فوران میکند، شاهدی بر وجود آشیانة ماگمایی زیر کالدرایی است که بهطور نسبی با زمینساختهای کششی ناحیهای کنترل میشود. به باور ایشان توالی ایگنمبریتی در مرحله پس از ریزش[16] با جایگیری ماگمای بی گاز بهصورت گنبدهای سیلیسی در امتداد گسلهای اصلی ساختار ریزشی دنبال میشود. از دیدگاه ترکیب شیمیایی، ایگنمبریتها در ردیف سنگهای حد واسط و اسیدی و از سـری کالکآلکـالن هسـتند. بسیاری از ایگنمبریتهای با رنگ روشن ترکیب داسیتی یا ریولیتی دارند (Cas and Wright, 1988). وجود واحدهای ایگنمبریتی، گنبدهای داسیتی و ریولیتی با آرایش نیمهحلقوی در خاور تودههای آذرین درونی و برشهای همزمان با ایگنمبریت (شکل 3- C) احتمال پیدایش کالدرا در منطقه را تقویت میکند (شکلهای 2 و 3). این شواهد نشاندهندة سرشت کالکآلکالن ماگمای سازندة سنگهای منطقه است. با توجه به گسترش کمابیش اندک ایگنمبریتها در منطقه احتمالاً ابعاد کالدرای پدیدآمده کوچک بوده است. با توجه به ریزشهای کالدرایی گوناگون و وجود گنبدهای داسیتی و ریولیتی در یک سوی تودة آذزین درونی گمان میرود الگوی نامتقارن دریچهای[17] برای منطقه قابل استناد باشد. در این نوع، ریزش در امتداد یک طرف بهطور نامتوازن رخ میدهد؛ اما سوی مقابل بی ریزش بهجای میماند (شکلهای 12- B و 12- C).
برداشت
همانگونهکه پیشتر گفته شد در منطقة شمالباختری تاکستان تنوع سنگشناسی از سنگهای آذرآواری، سنگهای آتشفشانی و سنگهای آذرین درونی ژرف و نیمهژرف دیده میشود. ماگمای سازندة سنگهای بازالتی و آندزیتبازالتیِ منطقه را میتوان پیامد ذوب گوشته سنگکرهای و سستکرة متاسوماتیسمشدة بالاآمده بهعلت برداشتهشدن فشار، در پی عقبگرد تختة اقیانوسی فرورو نئوتتیس در ائوسن دانست. شواهد سنگنگاری مانند وجود کوارتز چشمی، پلاژیوکلازهایی که در آنها مرکز بلور بافت غربالی دارد؛ اما حاشیه سالم است و پیدایش لایة نازکی از پیروکسنهای ریز در حاشیه برخی پیروکسنها، نشان میدهند این سنگها دچار آلایش با سازندههای پوستهای و یا آمیزش با مذابهای پوستهای شدهاند. همچنین، عقبگرد تختة اقیانوسی فروروی نئوتتیس موجب فرونشینی و پیدایش توفهای موجود در منطقه شده است. با آغاز ائوسن پسین یا الیگوسن پیشین، خاستگاه گوشتة سنگکرهای پیشین تهی شده است و منبع غالب فعالیت آتشفشانی، گوشتة سستکرهای میشود که در پاسخ به کشش بالا میآید. سپس این گوشته سستکرهای متاسوماتیسمشده با سیالهای جداشده از تختة فرورو، در اثر برداشتهشدن فشار دچار ذوببخشی میشود. ماگمای مافیک با بالاآمدن در نقاط ضعف پوستة قارهای، ضمن تبلور و تغییر ترکیب، در میان لایههای مساعد سازند کرج و یا در شکستگیهای ژرف، نفوذ میکند و هنگام هضم سنگهای رسوبی اطراف، تغییرات بسیاری در ترکیب آنها پدید میآورد. مذاب حاصل تا بحشهای بالایی پوسته صعود و تودههای آذرین درونی را پدید میآورند که گرانیتوییدهای نوع I (مونزوگابرو و مونزودیوریت) منطقه را میتوان از این نوع دانست (شکلهای 10- A و 10- B) (مرحلة پیش از کالدرا). پس از پیدایش ماگمای بازیک در پی ذوب گوة گوشتهای در پهنة فرورانش نئوتتیس، گسلهای مرتبط اجازة صعود این ماگما را بهسوی پوستة زیرین میدهند. بخشی از این ماگما بهعلت چگالی بالا در پوستة زیرین تجمع میکند و منجمد میشود و سپس در پی دگرگونی به آمفیبولیت تبدیل میشود. بهعلت برداشتهشدن فشار در اثر کشش پس از برخورد، آمفیبولیتها دچار ذوببخشی شده است و با صعود به سطوح بالاتر تودههای نیمهژرف کوارتزمونزونیتی پدید میآیند (الیگومیوسن). با ادامة کشش و بهعلت کمژرفابودن آشیانة ماگمایی ریزش کالدرایی رخ میدهد.
شکل 12. A) الگوی معمول ریزش کالدرایی؛ B) ریزش کالدرایی مدل نامتقارن دریچهای[18] (Aguirre- Díaz, 2008)؛ C) مقطع عرضی A-B (شکل 2) از منطقة مورد بررسی.
Figure 4. A) Typical model of caldera collapse; B) Asymmetric valve caldera collapse (trap-door) (Aguirre-Díaz, 2008); C) Cross section A-B (Figure 2) of the study area.
وجود رگههای سیلیسی در سنگهای اطراف توده، وجود بافت گرانوفیری و نبود هاله دگرگونی آشکار، گواهی بر ژرفای کم جایگزینی ماگمای گرانیتی در منطقه هستند. با توجه به آرایش خطی گنبدهای داسیتی و ریولیتی در خاور تودههای آذرین درونی، این ریزش از نوع نامتقارن دریچهای بوده است. در اثر این ریزش ماگمای گرانیتی غلیظ از راه شکستگیها و گسلهایی که در امتداد آنها ریزش کالدرایی روی داده است بهصورت گنبدهای داسیتی و ریولیتی و روانههای ایگنمبریتی خارج میشود (مرحلة همزمان با کالدرا). ازاینرو، گنبدهای داسیتی و ریولیتی را میتوان با تودة گرانیتوییدی همماگما دانست. پس از استخراج گرانیتوییدهای نوع I (مونزوگابرو و مونزودیوریت)، یک منبع گرانولیتی فلسیک در پوستة زیرین بهجای میماند. در پی ریزش کالدرا و برداشتهشدن فشار بهصورت محلی در این منطقه، این بخشها نیز ذوب میشوند و گرانیتهای آلکالن نوع A2 پدید میآیند (مرحلة پس از کالدرا). جایگاه نمونههای گرانیت آلکالن، ریولیت و داسیت در شکل 10- B و جایگرفتن این نمونهها در ضلع AF در نمودار AFM (شکل 7- B) نشان میدهند این نمونهها به محیطهای کششی پس از کوهزایی (غیر کوهزایی) مربوط هستند.
سپاسگزاری
این مقاله از پایاننامة دکتری نگارندة نخست استخراج شده است. از معاونت پژوهشی دانشگاه بوعلیسینا برای پرداخت بخشی از هزینههای انجامشده و از معاونت پژوهشی دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) برای همکاری در دسترسی به آزمایشگاه میکروسکوپی سنگشناسی سپاسگزاری میشود.
[1] slab break-off
[2] Cross Polarized Light
[3] armored quartz
[4] Ocelli
[5] Magma mixing
[6] Daly gap
[7] Large Ion Lithophile Elements
[8] Light Rare Earth Elements
[9] High Field Strength Elements
[10] Heavy Rare Earth Elements
[11] pull-apart basin
[12] Late Orogenic
[13] Roll-back
[14] Trap-door
[15] Piece-meal
[16] post- collapse post- collapse
[17] Trap- door
[18] Trap-door