Document Type : Original Article
Authors
1 Ph. D. Student, Faculty of Sciences, Ferdowsi University of Mashhad, Mashhad, Iran
2 Professor, Department of Geology and Research Center for Ore Deposit of Eastern Iran, Mashhad, Iran; Faculty of Sciences, Ferdowsi University of Mashhad, Mashhad, Iran
3 Assistant Professor, Earth Sciences University of western Australia, Perth, Australia
4 Professor, Faculty of Sciences, Ferdowsi University of Mashhad, Mashhad, Iran
5 Professor, Department of Geosciences, Geobiotec Research Unit, University of Aveiro, Portugal
6 Ph. D., Department of Petrology and Economic Geology, Geological Survey of Danish and Greenland, Kopenhagen, Denmark
Abstract
Keywords
گرانیتوییدها مجموعة بزرگ و مهمی از سنگهای ماگمایی و مهمترین سازندة پوستة قارهای بهشمار میروند. به کمک بررسی زمینشناسی، زمینشیمیایی، سنسنجی و ایزوتوپی گرانیتوییدها، درک واقعی از جایگاه زمینساختی آن و موقعیت ژئودینامیکی آنها در چرخة ویلسون و بهتبع آن، پتانسیل کانهزاییهای احتمالی همراهشان بهدست آورده میشود (Martin and de Vito, 2005; Richards, 2003, 2009; Yang et al., 2016). کوهزاد زاگرس که بخش مهمی از کمربند جهانی آلپ-هیمالیا و حاصل چرخة تکاملی تتیس است، نقش بسزایی در پیدایش و تکامل پوستة ایران زمین دارد و پهنة ارومیه- دختر با توالیهای بزرگ ماگماییِ عمدتاً سنوزوییک پیامد آنست (Berberian and King, 1981; Alavi, 2007). ازاینرو، بررسی و درک فرایندهای ماگمایی آن نیازمند بررسیهای زمینشیمیایی با بهکارگیری دادههای ایزوتوپی مختلف خواهد بود. پوستة قارهای ایران بهنام بلوک سیمرین در پی اشتقاق لبة شمالی ابرقاره گندوانا طی کادومین (500-600 میلیون سال پیش) پدید آمده است (Stern, 1994; Şengör et al., 1989, 1985, 1996; Stampfli et al., 2000, 2002; Golonka, 2007). تنشهای سنگکرهای متأثر از دینامیک گوشته در آغاز مزوزوییک که بهدنبال بازشدگی اقیانوس اطلس شمالی و مرکزی روی دادهاند، فرایند فرورانش با شیبِ رو به شمال را در بخش باختری ورقه ایران رقم زدهاند؛ این فرایند تا امروز نیز ادامه دارد و سهگوش ماگمایی دور ایران زمین از جمله ارومیه- دختر پیامد آن بهشمار میرود (Stöcklin, 1968; Berberian et al., 1981; Qasemi and Talbot, 2006; Alavi, 2007; Hasanzadeh et al., 2008; Omrani et al., 2008; Verdel et al., 2011). پیدایش سهگوش ماگمایی دورتادور ایران که ارومیه- دختر گستردهترین و مهمترین بخش آن بهشمار میرود، طی دورههای ماگمایی مختلف روی داده است. در این میان، مهمترین رویداد ماگمایی سازندة سنگهای آذرین ارومیه- دختر که پیامد کشش سنگکرهای و ماگماتیسم گسترده است در 55 تا 37 میلیون سال پیش رخ داده است (Verdel et al., 2011; Rossetti et al., 2014; Moghadam et al., 2014, 2015, 2020) و ماگماتیسم منطقة بررسیشده نیز بخشی از این رویداد است. ازاینرو، در راستای ارائه مطالب جدید در درک بهتر رخدادهای تکتونوماگمایی و تکامل پوستة قارهای در این دوره، در این پژوهش، تودههای آذرین درونی آفتابرو و قلیچکندی با بهکارگیری دادههای زمینشیمیایی سنگکل و ترکیب ایزوتوپی نئودیمیم و استرانسیم بررسی خواهند شد. تودههای آذرین درونی یادشده در جنوبباختری بویینزهرا و در پهنة ماگمایی ارومیه- دختر (UDMA[1]) رخنمون دارند.
زمینشناسی
الف- زمینشناسی ناحیهای
در پی تنشهای سنگکرهای ناشی از برهمکنش ورقههای آفریقا-اوراسیا – هند، فعالیتهای ماگمایی گستردة عمدتا 30 میلیون ساله از ائوسن تا الیگوسن و در امتداد کمان ماگمایی ارومیه- دختر رخ دادهاند (Verdel et al., 2011; Moghadam et al., 2020). از نتایج چنین فعالیتهایی پیدایش بیشتر از 4 کیلومتر سنگهای پالئوژن در منطقة ساوه، زرندیه و تفرش در حوالی منطقة بررسیشده است که مشتمل بر جریانهای گدازه، لایههای آذرآواری، توف و ایگنمبریت هستند (Stöcklin 1968; Berberian and Berberian, 1981; Emami, 1991; Alavi, 2007; Verdel et al., 2011). ترکیب سنگهای آتشفشانی پالئوژن UDMA بسیار متنوع است و بههمراه سنگهای رسوبی قارهای و دریایی بهصورت میانلایه قرار دارند (Amidi et al., 1984). فسیلهای دریایی نشان میدهند توالیهای آتشفشانی ارومیه- دختر در حوضههای دریایی کم ژرفا نهشته شدهاند؛ بهگونهای که انتظار میرود در محیطی کششی روی داده باشند (Morley et al., 2009; Verdel et al., 2011). سنگهای آتشفشانی نشانههایی از کمان قارهای تیپیک دارند (Omrani et al., 2008; Verdel et al., 2011) و با سازند قرمز پایینی ائوسن تا الیگوسن پوشیده میشوند که شامل کنگلومرا، ماسهسنگ و ژیپس است. در الیگوسن، ماگماتیسم بهسوی محیطهای برخوردی تغییر کرده و پیامد برخورد ایران با ورقة عربستان بوده است (Verdel et al., 2011). لایههای بالایی سنگهای پوشانندة الیگوسن سازند قم است که شامل آهکهای دریایی و مارن با سن الیگوسن پایانی تا میوسن اولیه است. سنگهای جوانتر پلیوسن و کواترنری ارومیه- دختر از جریانهای گدازه آلکالن و آذرآواری ساخته شدهاند (Berberian and King, 1981). لایهلایهشدن پوستة ضخیمشده ایران (Hatzfeld and Molnard, 2010) یا شکست صفحة فرورونده نئوتتیس (, Omrani et al., 2008; Karimpour et al.; 2021) چهبسا ولکانیسم پس از برخورد پلیوسن-کواترنری در ارومیه- دختر را بهدنبال داشته است. رخنمونهای سنگهای آذرین اصلی در ناحیة شمالباختری ساوه و جنوب بویینزهرا به سن پالئوسن تا الیگو-میوسن هستند. این رخنمونهها از سنگهای آتشفشانی با میانلایههایی از آهک و سنگهای گرانیتوییدی ساخته شدهاند و از دیدکاه شیمیایی بیشتر به سری کالکآلکالن گرایش نشان میدهند (Rezaei-Kahkhaei et al., 2011; Nouri et al., 2018; Gharamohammadi and Kananian, 2016; Gharamohammadi et al., 2019). همچنین، برپایة بررسیهای زمینشناسی کایلات و همکاران (Caillat et al., 1978) به روش سنسنجی K-Ar، تودههای آذرین درونی این بخش از ایران، سن 37 میلیون سال پیش را نشان میدهند.
وردل (Verdel, 2011) کشش ائوسن و روبرداری پوستة زیرین که همراه با گسلهای امتداد لغز بوده است را مسئول پیدایش توالیهای ماگمایی در منطقه تفرش-ساوه در جنوب منطقة بررسیشده میداند و سن اورانیم-سربِ 3/37 میلیون سال پیش را برای توفهای بخش بالایی توالی آتشفشانی شمالخاوری ساوه گزارش کرده است. همچنین، وردل (Verdel, 2011) برای سنگهای آتشفشانی بخش میانی تا پایة مقطع آتشفشانی ائوسن شمال تفرش، سن 6/56 تا 3/44 میلیون سال پیش را بهدست آورده است.
ب- زمینشناسی منطقهای
در فاصلة دو گسل اصلی اشتهارد در شمال و گسل کوشک نصرت در جنوب منطقه، تناوبی از رخنمونهای آذرآواریی و گدازه ائوسن دیده میشود. در دو منطقة آفتابرو و قلیچکندی تودههای آذرین درونی بهترتیب با وسعت نزدیک به 5 کیلومتر مربع و 10 کیلومتر مربع درون سنگهای یادشده نفوذ کردهاند (شکل 1). واحدهای ایگنمبریتی و آذرآواریهای اسیدی قدیمیترین واحدهای آتشفشانی منطقه به سن ائوسن زیرین هستند که روی آنها تناوبی از واحدهای توفیت و آذرآواری اسیدی و سنگهای رسوبی ولکانوژنیک قرار دارد (Nogolsadat and Hoshmandzadeh, 1984). در منطقة قلیچکندی روی واحدهای توفیت، ایگنمبریت و گدازههای داسیتی و متعاقباً گدازههای آندزیتی همراه با حجم بالایی از آذرآواریهای آندزیتی نشسته است. جوانترین توالیهای آتشفشانی منطقه شامل گدازههای آندزیتی پیروکسندار و آندزیتبازالتی هستند که رخنمون کمابیش گستردهای در باختر آفتابرو و اطراف قلیچکندی دارند. امامی (Emami, 1991) در نقشة چهارگوش زمینشناسی 1:250000 قم بهطور کامل این توالیهای بزرگ و متنوع آتشفشانی و آذرآواری ائوسن را بررسی و آنها را در 6 واحد سنگشناختی بهنامهای E1 تا E6 دستهبندی کرده است.
شکل 1. نقشة زمینشناسی منطقة آفتابرو-قلیچکندی با اصلاحاتی برگرفته از نقشة چهارگوش 1:250000 ساوه (Nogolsadat and Hoshmandzadeh, 1984).
Figure 1. Geological map of Aftabru-Qlichkandi regions, modified after 1:250000 quadrangle of Saveh (Nogolsadat and Hoshmandzadeh, 1984).
روش انجام پژوهش
برای بررسی جایگاه زمینساختی و ویژگیهای ماگمای مادر تودههای آذرین درونی منطقه، پس از بررسیهای صحرایی و بررسیهای دقیق بافتی و سنگنگاری 12 نمونة مناسب با کمترین هوازدگی و دگرسانی از تودههای آذرین درونی انتخاب و برای تجزیة عنصرهای اصلی و فرعی و کمیاب به آزمایشگاه XRF و ICP-MS سازمان زمینشناسی ایران فرستاده شدند. برای بررسی پیدایش و خاستگاه ماگمایی، از میان نمونههای تجزیهشده، 6 نمونه در آزمایشگاه ایزوتوپی سنگ کل دانشگاه آویرو کشور پرتغال برای ایزوتوپهای Sr-Nd تجزیه شدند. نمونههای GMI-01 تا GMI-03 از منطقة آفتابرو و نمونههای GMI-04 تا GMI-06 از منطقة قلیچکندی برداشت شدهاند.
الف- زمینشیمی سنگ کل
همة نمونههای برگزیده با آسیاب آگات خرد شدند. از هر کدام 100 گرم پودر مناسب به آزمایشگاه XRF برای سنجش مقدار اکسیدهای اصلی فرستاده شدند و پس از تهیه قرصهای مخصوص شامل 5/0 گرم پودر نمونه و 5/0 گرم تترابورات لیتیم، با دستگاه فیلیپس تجزیه شدند. قرصهای تهیهشده پس از دما داده تا 950 درجظ سانتیگراد وزن شدند و افت وزنی هر قرص بهعنوان مقدار مواد فرار نمونه لحاظ شد. سپس هر نمونه تا دمای 1200 درجة سانتیگراد گرما داده شد و در دستگاه XRF مقدار اکسیدهای اصلی آن اندازهگیری شد. 20 گرم پودر از هر نمونه نیز به آزمایشگاه ICP-MS سازمان زمینشناسی کشور فرستاده و عنصرهای فرعی و کمیاب اندازهگیری شد. در آزمایشگاه، برپایة استاندارد ASTM4698، هر نمونه به مدت دو ساعت در دمای 80 درجة سانتیگراد خشک شد. سپس 1/0گرم از هر نمونه درون ظرف تفلونی دربدار مخصوص ریخته و به آن 6 میلیلیتر HF و 6 میلیلیتر اسید HNO3 غلیظ افزوده شد. آنگاه ظرف تفلونی به مدت 30 دقیقه در دمای 200 درجة سانتیگراد روی صفحة هاتپلیت گذاشته شد تا به شکل ژله در آید. سپس به آن 2 میلیلیتر HClO4 افزوده شده تا محتوی HF حذف و از خوردهشدن ظرف شیشهای جلوگیری شود. در این مرحله، خروج دود سفید نشاندهندة خروج HF از نمونه است. در پایان برای جلوگیری از رسوبِ عنصرهایی مانند Sn و Ti، 2 میلیلیتر HCl 50 درصد و 10 میلیلیتر آب خالص افزوده شد و به مدت 5 دقیقه در دمای 150 درجة سانتیگراد گرما داده شد. در پایان، ترکیب بهدستآمده در بالن شیشهای class50 با 100 میلیلیتر آب خالص به حجم رسید و با دستگاه خوانش شد.
ب- ایزوتوپهای Sr-Nd
از میان 12 نمونه فرستادهشده به آزمایشگاه ICP-MS و پس از دریافت دادهها،ِ 6 نمونه برگزیده شدند و 10 گرم از پودر هر یک از آنها برای سنجش مقدار ایزوتوپی Sr و Nd به آزمایشگاه ایزوتوپی آویرا در پرتقال فرستاده و با دستگاه طیفسنجی چند کلکتوری یونیزاسیون حرارتی (TIMS-MC) تجزیه شدند. در آزمایشگاه، نخست پودر هر نمونه تا دمای 200 درجه سانتیگراد در ظرف مخصوص تفلون که دارای محلول HF-HNO3 2/6 نرمال بود، حل شد و دوباره محلول بهدستآمده خشک شد. برای خالصسازی عنصرهای مورد تجزیه، روش کروماتوگرافی یونی همرفتی در دو مرحله بهکار رفت. نخست عنصرهای Sr و REE [2] در ستون تبادل یونی با رزین تبادل یونی AG850W جداسازی شدند. سپس برای خالصسازی Nd از عنصرهای La، در ستون کروماتوگرافی رزین LN تبادل یونی بهکار رفت. Sr با اسید H3PO4 در یک رشته Ta جداگانه بارگذاری شد؛ اما Nd با HCl در یک رشتة Ta دیگر بهطور جداگانه بارگذاری شد. سپس نسبتهای 87Sr/86Sr و 143Nd/144Nd با دستگاه مولتی کالکتور یونیزاسیون حرارتی مدل VGSector54 اندازهگیری شدند. در هنگام اندازهگیری، استاندارد SRM-987 با میانگین (%12-95=N؛ 16±710279/0= Sr87/Sr86) با سطح اطمینان 95 درصد و همچنین، استاندارد JNd-1 با مقدار میانگین 78 ± 5120984/0=143Nd/144Nd و سطح اطمینان 95 درصد (%13-95=N) بهکار گرفته شدند. برای ایزوتوپهای Rb و Sm مقدارهای پیشنهادیِ IUPAC [3] (Berglund and Wieser, 2011) بهکار گرفته شدند. برای بهدستآوردن ԑNd0، دادههای بهدستآمده از CHUR [4] با مقدارهای 147Sm/144Nd=0.1967 و =0.512638 143Nd/144Nd (de Paolo and Wasserburg, 1976, 1979) بهکار گرفته شدند.
ویژگیهای صحرایی و سنگنگاری
در منطقة جنوب بویینزهرا، در دو نقطة بررسیشده در این پژوهش، به نامهای آفتابرو و قلیچکندی، تودههای آذرین درونی کوارتزمونزونیتی رخنمون دارند که درون سنگهای آتشفشانی و آذرآواری ائوسن زیرین-میانی نفوذ کردهاند (شکلهای 1، 2- A و 2- B). بافت غالب در هر دو تودة آذرین درونی، همسان دانه با ابعاد ریز تا متوسط دانه است. فرسایش سبب ایجاد توپوگرافی نرم با ساخت پوستپیازی و سطح گرد تا نیمهگرد در رخنمونهای سنگی منطقه شده است (شکلهای 2، 2- C، 2- D و 2- E). از دیگر نکتههای مهم دربارة این تودههای آذرین درونی حضور غالب آمفیبول بر کانی بیوتیت است. همچنین، در سنگهای هر دو منطقة آفتابرو و قلیچکندی، انکلاوهای فراوان تیره رنگی از جنس بازالت و آندزیتبازالتی همخاستگاه با سنگ میزبان دیده میشوند که ابعاد سانتیمتری تا دسیمتری دارند (شکل 2- F).
شکل 2. تصویرهای صحرایی از سنگهای آذرین درونیِ آفتابرو و قلیچکندی. A) دورنمایی از تودههای آذرین درونی منطقة آفتابرو با توپوگرافی هموار نسبت به تودههای آتشفشانی و داسیتی مجاور (دید بهسوی شمالخاوری)؛ B) تودة کوارتز مونزونیتی قلیچکندی در همبری با تودههای آتشفشانی ائوسن (دید بهسوی شمالباختری)؛ C) نمایی نزدیک از رخنمون سنگی تودة کوارتز مونزونیتی همساندانة آفتابرو؛ D) نمایی نزدیک از تودة آذرین درونی قلیچکندی با فرسایش پوست پیازی و سطح فرسایش کمابیش گرد؛ E) تودة آذرین درونی کوارتزمونزونیتی متوسط دانة آفتابرو در سطح شکستهشده با اورتوز صورتی رنگ و کانیهای مافیک نسبتاً فراوان؛ F) تودة آذرین درونی کوارتزمونزونیتی متوسط دانه قلیچکندی در سطح شکستهشده همراه با قطعات دسیمتریِ انکلاو.
Figure 2. Field photograph of Aftabru and Qlichkandi plutonic rocks. A) Perspective view of intrusive rocks of Aftabro region with smooth topography compared to adjacent volcanic and dacite massifs; B) Qlichkandi quartz monzonite pluton in contrast to Eocene volcanic masses; C) A close view of Aftabru quartz monzonite equigranular pluton; D) A close view of the intrusive rocks in Qlichkandi with onion skin weathering and almost circular erosion surface; E) The broken surface of intermediate quartz monzonite of Aftabru with pink orthose and relatively abundant mafic minerals; F) The broken surface of intermediate quartz monzonite of Qlichkandi with decimetric parts of enclave.
الف- آفتابرو
در اطراف تودة آذرین درونی آفتابرو حاشیة واکنشی و حرارتی دیده نمیشود. بررسیهای سنگنگاری نشان میدهند تودة آذرین درونی آفتابرو دربردارندة 7 تا 16 درصدحجمی کوارتز، 25 تا 30 درصدحجمی پتاسیمفلدسپار، پلاژیوکلاز 39 تا 54 درصدحجمی، پیروکسن 5 تا 10 درصدحجمی و آمفیبول 8 تا 15 درصدحجمی، کانیهای فرعی 5/0 تا 1 درصدحجمی و کانی کدر 2 تا 4 درصدحجمی است. میزان آمفیبول، کلینوپیروکسن و پتاسیمفلدسپار در تودة آذرین درونی آفتابرو نسبت به قلیچکندی بیشتر است و بافت سنگ متوسط دانه است (شکلهای 3- A، 3- B و 3- C). پلاژیوکلازها ماکل پلیسینتتیک نشان میدهند و بافتهای منطقهبندی و اختلاطی در آنها بسیار اندک هستند. در برخی بخشها، نشانههایی از فرایند سریسیتیشدن اندک در پلاژیوکلازها دیده میشوند (شکل 3- D). بیشتر آمفیبولها هورنبلند تا اکیتینولیت هستند و پلاژیوکلازها بیشتر ترکیب آندزین و الیگوکلاز دارند. کوارتز بهصورت بیشکل تا نیمهشکلدار در میان کانیهای نخستین متبلور شده است. کانیهای فرعی بیشتر شامل زیرکن، مگنتیت و آپاتیت هستند. آپاتیت بهصورت میانبارهایی از بلورهای کشیده و شکلدار درون پلاژیوکلازها دیده میشوند (شکل 3- C).
ب- قلیچکندی
در اطراف تودة آذرین درونی قلیچکندی اثرات حاشیة حرارتی تودة آذرین درونی با سنگهای اطراف تا اندازهای اندک و در مقیاس سانتیمتری دیده میشود؛ بهگونهایکه گاه دگرگونی همبری محدودِ سنگهای آتشفشانی اطراف را بهدنبال داشته است. تودههای بررسیشده از دیدگاه توپوگرافی نرم و کمارتفاعی دارند و با سنگهای آتشفشانی و آذرآواری گوناگون فراگرفته شدهاند (شکلهای 2- A و 2- B). البته رخنمون آپلیتی کوچکی نیز در نزدیکی تودة آذرین درونی قلیچکندی دیده میشود. سنگهای آذرین درونی بهعلت وجود پتاسیمفلدسپارهای (ارتوکلاز) صورتی فراوان، لکههای صورتی رنگی در زمینة خاکستری خود دارند. تودة آذرین درونی قلیچکندی بیشتر متوسط دانه با بافت گرانولار است و از کانیهای کوارتز (به میزان 9 تا 15 درصدحجمی)، پتاسیمفلدسپار (25 تا 28 درصدحجمی)، پلاژیوکلاز (35 تا 45 درصدحجمی)، پیروکسن (1 تا 5 درصدحجمی)، آمفیبول (5 تا10 درصدحجمی)، بیوتیت (نزدیک به 5 درصدحجمی)، کانیهای فرعی (کمتر از 1 درصدحجمی) و کانی کدر (1 تا 2 درصدحجمی) ساخته شده است (شکل 3- E). زیرکن با ابعاد 30 تا 60 میکرون بهصورت میانبار و شکلدار درون پلاژیوکلازها و گاه درون کانیهای مافیک یافت میشود و در سنگهای آذرین درونی هر دو منطقه نسبتاً به فراوانی دیده میشود (شکل 3- F).
نتایج
الف- زمینشیمی عنصرهای اصلی و فرعی
برپایة ترکیب شیمیایی سنگهای منطقه (جدول 1)، در نمودار SiO2 دربرابر Na2O+K2O، سنگهای منطقة آفتابرو در بخش کوارتز-مونزونیت و سنگهای منطقة قلیچکندی در بخش مونزونیت نمودار جای گرفتهاند (شکل 4- A).
سنگهای آذرین درونی یادشده ترکیب حد واسط متاآلومین کالکآلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی با مقدار سیلیس برابربا 59-63 درصدوزنی، Al2O3 برابربا 59/15-89/13 درصدوزنی، مقدار CaO برابربا 59/6–94/4درصدوزنی، مقدار کم MgO (14/2 –52/1درصدوزنی) و Fe2O3 (31/7 –92/4درصدوزنی)، مقدار بالای Na2O (83/5-3/3 درصدوزنی) و K2O (78/4- 78/4 درصدوزنی) دارند (شکل 4- B).
برپایة نمودار آلکالن دربرابر سیلیس (شکل 4- B)، مگر دو نمونه که در محدودة کالکآلکالن جای گرفتهاند، دیگر نمونهها در بخش کالکآلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی جای میگیرند.
جدول 1. دادههای زمینشیمیایی عنصرهای اصلی (برپایة wt%) و عنصرهای فرعی و کمیاب (برپایة ppm) در تودههای آذرین درونی آفتابرو و قلیچکندی.
Table 1. Geochemical data of major elements (in wt%), rare and trace elements (in ppm) of Aftabru and Qlichkandi plutons.
Region |
Aftabru |
Qlichkandi |
||||||||||
Sample No. |
G-1 |
G-2 |
G-3 |
G-4 |
G-5 |
G-6 |
G-7 |
G-8 |
G-9 |
G-10 |
G-11 |
G-12 |
SiO2 |
62.74 |
63.2 |
61.63 |
62.12 |
61.36 |
61.79 |
59.69 |
61.1 |
60.81 |
61.21 |
60.01 |
60.23 |
TiO2 |
0.76 |
0.78 |
0.73 |
0.69 |
0.67 |
0.7 |
0.82 |
0.79 |
0.73 |
0.78 |
0.74 |
0.69 |
Al2O3 |
14.37 |
13.89 |
14.27 |
14.49 |
14.51 |
14.01 |
14.38 |
14.38 |
14.7 |
15.12 |
15.31 |
15.59 |
Fe2O3 |
6.18 |
6.32 |
6.24 |
6.56 |
4.92 |
5.02 |
7.05 |
6.89 |
6.84 |
7.12 |
7.31 |
7.06 |
MgO |
1.64 |
1.6 |
1.87 |
1.9 |
2.14 |
1.99 |
1.66 |
1.52 |
1.76 |
1.82 |
2.03 |
1.98 |
CaO |
5.24 |
4.9 |
4.94 |
5.2 |
6.45 |
6.31 |
6.17 |
5.8 |
5.59 |
6.21 |
5.98 |
6.02 |
Na2O |
3.98 |
3.7 |
4.29 |
4.02 |
5.36 |
5.83 |
3.39 |
2.99 |
3.4 |
2.98 |
3.3 |
3.70 |
K2O |
3.86 |
4.23 |
4.25 |
3.98 |
1.64 |
2.55 |
4.78 |
4.55 |
4.71 |
4.65 |
4.72 |
4.50 |
P2O5 |
0.22 |
0.19 |
0.22 |
0.21 |
0.22 |
0.2 |
0.15 |
0.17 |
0.14 |
0.15 |
0.16 |
0.15 |
L.O.I. |
0.9 |
1.2 |
2.3 |
0.6 |
0.7 |
0.1 |
0.8 |
1.3 |
0.8 |
1.5 |
1 |
1.80 |
Total |
99.89 |
100.01 |
100.74 |
99.77 |
97.7 |
98.5 |
98.9 |
99.49 |
99.48 |
101.54 |
100.56 |
101.72 |
Be |
1.46 |
1.51 |
1.80 |
1.81 |
1.48 |
1.57 |
1.86 |
1.80 |
2.37 |
2.51 |
1.98 |
1.92 |
Sc |
21.3 |
23.6 |
27.7 |
26.4 |
22.6 |
25.7 |
20.0 |
19.0 |
23.9 |
21.8 |
20.7 |
19.6 |
Ti |
4099.4 |
4140.9 |
4143.6 |
4473.0 |
4927.8 |
4847.0 |
4890.8 |
5130.0 |
5073.8 |
4880.1 |
4560.5 |
4533.7 |
Mn |
444.7 |
520.3 |
812.4 |
834.5 |
984.4 |
893.2 |
997.2 |
1079.1 |
1092.5 |
1050.6 |
1206.8 |
1178.6 |
Co |
10.1 |
11.0 |
10.5 |
10.6 |
7.98 |
7.52 |
14.9 |
14.9 |
15.3 |
14.9 |
15.3 |
15.4 |
Ni |
11.5 |
11.2 |
12.0 |
13.4 |
13.6 |
14.5 |
14.8 |
15.6 |
17.2 |
16.2 |
12.1 |
10.8 |
Cu |
13.8 |
18.6 |
7.32 |
11.3 |
9.44 |
14.5 |
48.1 |
44.9 |
46.6 |
42.0 |
34.1 |
39.2 |
Zn |
90.2 |
97.0 |
114.5 |
110.6 |
99.7 |
101.7 |
135.5 |
137.2 |
133.5 |
127.9 |
140.9 |
141.3 |
Ga |
17.8 |
19.2 |
21.1 |
20.9 |
20.2 |
20.4 |
20.8 |
22.0 |
22.7 |
21.2 |
19.6 |
19.4 |
Rb |
44.6 |
43.7 |
68.8 |
75.0 |
31.2 |
25.3 |
170.5 |
166.5 |
186.2 |
172.4 |
158.7 |
153.1 |
Sr |
354.9 |
381.2 |
351.5 |
360.0 |
410.2 |
440.4 |
350.6 |
345.9 |
366.5 |
356.1 |
381.0 |
362.4 |
Y |
31.8 |
37.6 |
49.9 |
46.1 |
36.1 |
34.6 |
27.4 |
29.2 |
35.0 |
33.9 |
29.9 |
28.9 |
Zr |
191.0 |
203.0 |
198.0 |
176.0 |
197.00 |
188.00 |
195.0 |
178.00 |
189.00 |
166.0 |
187.0 |
190.00 |
Nb |
14.8 |
15.3 |
13.7 |
15.9 |
17.1 |
14.7 |
45.3 |
45.5 |
44.8 |
38.6 |
40.5 |
35.1 |
Mo |
0.90 |
0.89 |
1.22 |
1.18 |
0.64 |
0.80 |
1.47 |
1.53 |
2.05 |
1.77 |
2.59 |
2.49 |
Sn |
2.74 |
2.49 |
3.07 |
3.34 |
3.03 |
3.01 |
3.53 |
3.49 |
3.59 |
3.39 |
3.67 |
3.55 |
Cs |
0.31 |
0.33 |
0.56 |
0.59 |
0.53 |
0.55 |
4.53 |
4.64 |
6.16 |
5.87 |
3.98 |
3.82 |
Ba |
850.8 |
893.9 |
967.1 |
997.0 |
494.6 |
497.8 |
1019.1 |
1010.8 |
1009.3 |
975.0 |
1021.3 |
1000.0 |
La |
17.9 |
19.3 |
26.1 |
28.5 |
23.5 |
24.7 |
39.1 |
38.3 |
45.1 |
45.4 |
35.8 |
36.2 |
Ce |
40.9 |
45.0 |
62.5 |
58.5 |
51.8 |
49.6 |
69.7 |
71.9 |
84.4 |
82.9 |
73.2 |
68.7 |
Pr |
4.87 |
5.18 |
6.45 |
6.98 |
6.43 |
6.43 |
7.50 |
7.57 |
8.44 |
8.34 |
8.30 |
8.07 |
Nd |
21.6 |
23.7 |
31.4 |
31.2 |
24.4 |
23.9 |
27.1 |
27.0 |
32.6 |
31.1 |
26.8 |
27.0 |
Sm |
5.56 |
6.00 |
7.21 |
7.34 |
5.46 |
5.34 |
6.25 |
6.13 |
7.09 |
6.89 |
6.31 |
6.33 |
Eu |
1.63 |
1.58 |
1.83 |
1.81 |
1.34 |
1.47 |
1.85 |
1.76 |
1.83 |
1.77 |
1.75 |
1.70 |
Gd |
4.38 |
3.31 |
3.12 |
4.63 |
3.08 |
4.54 |
4.05 |
4.51 |
3.85 |
4.54 |
3.98 |
3.31 |
Tb |
0.712 |
0.605 |
0.526 |
0.766 |
0.507 |
0.77 |
0.64 |
0.737 |
0.639 |
0.598 |
0.639 |
0.615 |
Dy |
4.71 |
4.1 |
3.3 |
4.84 |
3.35 |
5.03 |
4.2 |
4.85 |
4.08 |
4.19 |
3.99 |
4.1 |
Ho |
1 |
0.914 |
0.683 |
1.07 |
0.704 |
1.03 |
0.86 |
1.03 |
0.841 |
0.904 |
0.841 |
0.901 |
Er |
3.01 |
2.54 |
2 |
3.13 |
2.07 |
3.23 |
2.64 |
3.09 |
2.54 |
2.79 |
2.32 |
2.79 |
Tm |
0.424 |
0.419 |
0.281 |
0.437 |
0.301 |
0.435 |
0.376 |
0.434 |
0.356 |
0.412 |
0.356 |
0.399 |
Yb |
2.86 |
2.902 |
1.87 |
2.97 |
1.95 |
2.96 |
2.51 |
3 |
2.42 |
2.81 |
2.42 |
2.724 |
Lu |
0.421 |
0.45 |
0.288 |
0.43 |
0.291 |
0.436 |
0.377 |
0.39 |
0.37 |
0.42 |
0.37 |
0.47 |
Hf |
1.42 |
1.21 |
1.47 |
1.52 |
1.06 |
0.75 |
1.53 |
0.81 |
1.11 |
0.75 |
0.73 |
0.68 |
Ta |
1.61 |
1.26 |
1.57 |
1.28 |
2.13 |
0.55 |
2.93 |
2.92 |
3.57 |
1.98 |
2.14 |
1.66 |
W |
0.17 |
0.24 |
0.21 |
0.21 |
0.20 |
0.12 |
2.01 |
1.59 |
6.34 |
6.36 |
4.05 |
2.74 |
Tl |
<0.50 |
<0.50 |
<0.50 |
<0.50 |
<0.50 |
<0.50 |
0.57 |
0.59 |
0.63 |
0.57 |
0.59 |
0.62 |
Pb |
20.1 |
20.4 |
20.3 |
21.6 |
22.0 |
23.2 |
31.8 |
40.5 |
51.9 |
49.4 |
47.2 |
45.3 |
Th |
7.20 |
8.01 |
7.72 |
7.78 |
6.94 |
6.48 |
15.4 |
15.5 |
22.7 |
22.5 |
15.7 |
15.8 |
U |
1.04 |
1.05 |
0.96 |
1.06 |
1.09 |
1.10 |
2.56 |
2.93 |
4.63 |
4.31 |
2.80 |
2.62 |
Eu/Eu* |
1.02 |
1.09 |
1.19 |
0.95 |
1 |
0.92 |
1.13 |
1.03 |
1.08 |
0.97 |
1.07 |
1.14 |
LaN/YbN |
4.17 |
4.43 |
9.3 |
6.4 |
8.03 |
5.56 |
10.39 |
8.51 |
12.42 |
10.77 |
9.86 |
8.86 |
LaN/SmN |
1.98 |
1.98 |
2.23 |
2.39 |
2.65 |
2.85 |
3.85 |
3.84 |
3.91 |
4.05 |
3.49 |
3.52 |
GdN/YbN |
2.10 |
2.23 |
4.17 |
2.67 |
3.03 |
1.95 |
2.69 |
2.21 |
3.17 |
2.65 |
2.82 |
2.51 |
شکل 3. تصویرهای میکروسکوپی از تودههای آذرین درونی آفتابرو و قلیچکندی. A) تصویر نور عبوری متقاطع (XPL[5]) نمونه سنگی تودة آذرین درونی آفتابرو دارای آمفیبول و پتاسیم فلدسپار؛ B) تصویر نور عبوری معمولی (PPL[6]) مربوط به تصویر A؛ C) تصویر XPL نمونة سنگی کوارتزمونزونیت قلیچکندی، بلور آپاتیت شکلدار بهصورت میانبار درون بلور پلاژیوکلاز؛ D) تصویر XPL نمونة سنگی تودة آذرین درونی قلیچکندی که سریسیتیشدن نسبیِ پتاسیمفلدسپار در آن دیده میشود؛ E) تصویر XPL نمونة سنگی تودة آذرین درونی قلیچکندی همراه با هورنبلند و پلاژیوکلاز؛ F) تصویر XPL نمونه کوارتز مونزونیتی آفتابرو دارای زیرکن دانهریز با بیرفرنژانس بالا در گوشة سمت راست بالای تصویر (نام اختصاری کانیها برگرفته از ویتنی و اوانس (Whitney and Evans, 2010)).
Figure 3. Photomicrographs of Aftabru and Qlichkandi intrusions. A) Cross Polarized Light (XPL) image of Aftabru pluton containing amphibole and plagioclase; B) Plane Polarized Light (PPL) image of image A; C) XPL image of Qlichkandi quartzmonzonite, Euhedral apatite crystal inclusion within plagioclase crystal; D) XPL image of a rock sample of Qlichkandi pluton with relative sericitic alteration of potassium feldspar; E) XPL image of a rock sample of Qlichkandi intrusive mass with hornblende and plagioclase; F) XPL image of a sample of Aftabru quartzmonzonite with high birefringence zircon in the upper right corner of the image (Mineral abbreviations taken from Whitney and Evans (2010)).
پیرس و همکاران (Pearce et al., 1984) گرانیتوییدها را برپایة مقدار عنصرهای Rb، Yb، Ta و Nb به گرانیتهای پهنة گسترش[7] (ORG)، گرانیتهای همزمان با برخورد قارهای[8] (Syn-COLG)، گرانیتهای درونصفحهای[9] (WPG) و گرانیتهای کمربندهای آتشفشانی حاشیة فرورانش[10] (VAG) دستهبندی کردهاند (شکلهای 4- A و 4- B). برپایة دستهبندی یادشده و برپایة فراوانی عنصرهای Ta+Ybدربرابر Rb، نمونهها در موقعیت حاشیة فرورانشی (VAG) جای میگیرند (شکل 4- C). در نمودار Yb دربرابر Ta، ترکیب بیشتر نمونهها به گرانیتهای همزمان با برخورد و جایگاه درونصفحهای گرایش دارد (شکل 4- D).
شکل 4. ترکیب تودههای آذرین درونی آفتابرو و قلیچکندی در: A) نمودار ردهبندی سنگهای آذرین درونی (Middlemost, 1984)؛ B) نمودار تعیین سری ماگمایی (Peccerillo and Taylor, 1978)؛ C) نمودار تعیین موقعیت زمینساختی برپایة Ta+Yb دربرابر Rb (Pearce et al., 1984)؛ D) نمودار تعیین موقعیت زمینساختی برپایة Yb دربرابر Ta (Pearce et al., 1984).
Figure 4. Composition of Aftabru and Qlichkandi intrusions in: A) Classification diagram for plutonic rocks (Middlemost, 1984); B) Magmatic series disscriminative diagram (Peccerillo and Taylor, 1978); C) Ta+Yb versus Rb tectonic setting diagram (Pearce et al., 1984); D) Yb versus Ta tectonic setting disscriminative diagram (Pearce et al., 1984).
مانیار و پیکولی (Maniar and Piccoli, 1989) نیز برپایة فراوانی عنصرهای اصلی، گرانیتها را به گرانیتوییدهای جزیرههای کمانی[11] (IAG)، گرانیتوییدهای حاشیة قاره[12] (CAG)، گرانیتوییدهای مناطق کافتی[13] (RRG)، پلاژیوگرانیتها[14] (OP)، گرانیتوییدهای برخورد قارهای[15] (CCG)، گرانیتوییدهای پس از کوهزایی[16] (POG) و گرانیتوییدهای خشکیزایی[17] (CEUG) دستهبندی کردهاند. برپایة درصدوزنی اکسیدهای اصلی SiO2 دربرابر K2O، ترکیب نمونهها به گرانیتوییدهای حاشیة فرورانشی شباهت نشان میدهد (شکل 5- A).
برپایة نمودار FeOt دربرابر MgO نیز نمونهها در قلمروی گرانیتوییدهای حاشیة فروانشی جای میگیرند. اگرچه برخی نمونهها نیز در محدودة گرانیتوییدهای پس از برخورد جای گرفتهاند، اما با بررسی مقدار FeOt دربرابر SiO2، ترکیب همة نمونهها جایگاه فرورانشی را نشان میدهد (شکل 5- B) که با دادههای زمینشناسی و شرایط دیگر مناطق کمان ماگمایی ارومیه- دختر همخوانی دارد (Moghadam et al., 2010; Kananian et al., 2014; Modjarrad, 2015; Mirnejad et al., 2015; Pirmohammadi Alisha, 2015; Rasouli et al., 2015). برپایة ردهبندی پیشنهادی شاند (Shand, 1943)، همة تودههای آذرین درونی متاآلومین هستند و ضریب اشباعشدگی از آلومینیمِ (A/CNK) آنها از 1/1 بیشتر است (شکل 5- C).
شکل 5. ترکیب تودههای آذرین درونی آفتابرو و قلیچکندی در نمودارهای تعیین موقعیت زمینساختی گرانیتوییدها (Maniar and Piccoli, 1989). A) نمودار SiO2 دربرابر K2O برای شناسایی پلاژیوگرانیتهای اقیانوسی از گرانیتوییدهای دیگر؛ B) نمودار MgO دربرابر FeOt برای تفکیک گرانیتوییدهای پس از برخورد از دیگر گرانیتوییدها؛ C) نمودار A/CNK دربرابر A/NK برای تفکیک گرانیتوییدها برپایة اندیس اشباعشدگی از آلومینیم؛ D) نمودار SiO2 دربرابر FeO/(FeOt+MgO) برای تفکیک گرانیتوییدهای درونصفحهای از گرانیتوییدهای حاشیة فرورانشی (IAG=Island Arc Granitoids; CAG=Continental Arc Granitoids; CCG=Continental Collisional Granitoids; POG=Post-Orogenic Granitoids; RRG=Rift-related Granitoids; CEUG=Continental Epirogenic Uplift Granitoids).
Figure 5. Composition of Aftabru and Qlichkandi intrusions in tectonic setting diagram of granitoids (Maniar and Piccoli, 1989) values based on the weight percentage of oxides. A) SiO2 versus K2O diagram for discrimination of ocean plagiogranites from other granitoids; B) MgO versus FeOt diagram for discrimination of granitoids post collisional with other granitoids; C) A/CNK versus A/NK diagram for granitoids discrimination in terms of aluminum saturation index; D) SiO2 versus FeO/(FeOt+MgO) diagram for discrimination of within plate granitoids from subduction margin granites (IAG=Island Arc Granitoids; CAG=Continental Arc Granitoids; CCG=Continental Collisional Granitoids; POG=Post-Orogenic Granitoids; RRG=Rift-related Granitoids; CEUG=Continental Epirogenic Uplift Granitoids).
در جدول 1، دادههای بهدستآمده از تجزیة 12 نمونه به روش ICP-MS، با هدف بررسی جایگاه ژئودینامیکی تودههای آذرین درونی منطقه آورده شدهاند. برپایة دادههای جدول 1، میزان میانگین نیکل برابربا ppm6/13، کبالت برابربا ppm 4/12 و اسکاندیم برابربا ppm 7/22 است. الگوی عنصرهای خاکی کمیاب برپایة نمودار ناکامورا (Nakamura, 1974) نشاندهندة شیب کاهشی و تند از بخش عنصرهای خاکی کمیاب سبک بهسوی عنصرهای خاکی کمیاب سنگین است. این ویژگی از ویژگیهای بارز سنگهای کالکآلکالن پتاسیم بالا در پهنههای فرورانشی حاشیة قارهای بهشمار میرود (شکل 6- A). مقدار Eu/Eu* که برابربا 05/1 است نشاندهندة درجة نسبتاً بالای اکسایش ماگماست (Karimpour et al., 2021) مقدار LaN/YbN برابربا 22/8 و LaN/SmN برابربا 06/3 نیز نشاندهندة جدایش و تفریق بالای عنصرهای LREE نسبت به عنصرهای HREE است. همچنین، نسبت GdN/YbN برابربا 2/1 نشانة دنبالة کمابیش هموار نمودار در بخش HREE است.
برپایة دادههای بهنجارشده به نرکیب گوشتة اولیه (Sun and McDonough, 1989) در شکل 6- B، کاهش Nb و Ta که در نمونهها بهخوبی دیده میشود از ویژگیهای سنگهای ماگمایی حاشیة قارههاست (Elliott et al., 1997). همچنین، در نمونههای قلیچکندی Rb و Th غنیشدگی نسبتاً آشکارایی نشان میدهند که پیامد آغشتگی به مواد پوستهای است و این ویژگی با دادههای ایزوتوپی Nd-Sr آنها نیز همخوانی دارد. کاهش مشخص در میزان Sr و Ti چهبسا پیامد وجود فازهای پلاژیوکلاز، اسفن و روتیل در خاستگاه است.
شکل 6- ترکیب تودههای آذرین درونی آفتابرو و قلیچکندی در: A) نمودار الگوی عنصرهای خاکی کمیاب بهنجارشده به ترکیب کندریت (Nakamura, 1974)؛ B) نمودار الگوی عنصرهای فرعی بهنجارشده به ترکیب گوشتة اولیه (Sun and McDonough, 1989).
Figure 6. Composition of Aftabru and Qlichkandi intrusions in: A) Chondrite-normalized pattern of rare earth elements (Normalization values from Nakamura, 1974); B) Primitive mantle-normalized pattern of trace elements (Normalization values from Sun and McDonough, 1989).
ب- نسبتهای ایزوتوپی استرانسیم-نئودیمیم
تودة آذرین درونی آفتابرو اپسیلون نئودیمیم (εNd) برابربا 1/4+ تا 3/2+ و نسبت ایزوتوپی 87Sr/86Sr برابربا 7047/0تا 7051/0 دارد که نشاندهندة خاستگاه گوشتهای آنها هستند (Rollinson, 1993)؛ اما در تودههای آذرین درونی اطراف قلیچکندی، مقدار (εNd) برابربا 25/1- تا 14/3- با نسبت ایزوتوپی (87Sr/86Sr)، 7061/0 تا 7063/0 هستند (جدول 2) که نشانة آمیختگی هیپربولیک یک قطب ماگمای مافیک جدایشیافته از گوشته با یک قطب فلسیک و یا هضم سنگهای پوستة قارهای است. ازاینرو، هنگام رویداد این پدیده، آمیزش دو ماگما بهجای اینکه روند خطی داشته باشد، در امتداد یک منحنی نوع هیپربولیک (هذلولی شکل) روی میدهد. سن مدل برای نمونههای آفتابرو برابربا 492/0 تا 635/0 میلیارد سال و برای نمونههای منطقة قلیچکندی برابربا 07/1 تا 919/0 میلیارد سال است. میزان 143Nd/144Nd در نمونههای منطقة آفتابرو برابربا 51280/0 تا51270/0 است که بهخوبی از مقدار میانگین ترکیب کندریت بالاتر است و در منطقة قلیچکندی برابربا 51242/0تا 51252/0 است که از مقدار آن در ترکیب کندریتی کمتر است.
جدول 2. مقادیر ایزوتوپی Nd-Sr در آذرین درونی آفتابرو و قلیچکندی.
Table 2. Nd-Sr isotopic values in Aftabru and Qlichkandi plutons.
Sample No. |
87Rb/86Sr |
87Sr/86Sr |
147Sm/144Nd |
143Nd/144Nd |
87Sr/86Sr(i) |
143Nd/144Nd (i) |
ԑNd(t) |
TDM.2 stage |
Aftabru |
|
|
|
|
|
|
|
|
GMI-01 |
0.254 |
0.704869 |
0.268 |
0.512870 |
0.7047283 |
0.5128016 |
4.17 |
0.492 |
GMI-02 |
0.264 |
0.705253 |
0.259 |
0.512859 |
0.7051068 |
0.5127929 |
4 |
0.505 |
GMI-03 |
0.193 |
0.705134 |
0.281 |
0.512780 |
0.7050271 |
0.5127083 |
2.35 |
0.635 |
Qlichkandi |
|
|
|
|
|
|
|
|
GMI-04 |
0.283 |
0.706300 |
0.186 |
0.512571 |
0.7061432 |
0.5125236 |
-1.25 |
0.919 |
GMI-05 |
0.329 |
0.706496 |
0.298 |
0.512503 |
0.7063137 |
0.512427 |
-3.14 |
1.067 |
GMI-06 |
0.225 |
0.706203 |
0.308 |
0.512546 |
0.7060784 |
0.5124674 |
-2.35 |
1.005 |
بحث
در این بخش برپایة دادههای جدید زمینشیمیایی و ایزوتوپی به بررسی جایگاه زمینساختی، پیدایش و فرایندهای ماگمایی تأثیرگذار بر ماگمای مادر و سنگ خاستگاه احتمالی تودههای آذرین درونی منطقه جنوبباختری بویینزهرا پرداخته خواهد شد.
الف- پهنة زمینساختی- ماگمایی
مهمترین ویژگی سنگهای آذرین درونی در منطقه شباهت آنها به سنگهای کمان حاشیة قارهای است که با دیگر بررسیهای انجامشده در گستردة ارومیه- دختر همخوانی دارد (Shahabpour, 2007; Shafiei et al., 2009; Haschke et al., 2010; Agard et al., 2011). برپایة الگوی عنصرهای خاکی کمیاب و نمودارهای عنکبوتی، غنیشدگی در عنصرهای LILE و LREE و تهیشدگی از عنصرهای HFSE و HREE نشاندهندة این مهم است (شکلهای 6- A و 6- B). برپایة نمودار عنکبوتی (شکل 6- B)، نمونههای منطقة قلیچکندی در بخش عنصرهای LILE به نسبت نمونههای منطقة آفتابرو غنیشدگی شدیدتری دارند و بهخوبی جدایش نشان میدهند این نکته گویای آغشتگی بیشتر مذاب به مواد پوستهای در منطقة قلیچکندی است که با دادههای ایزوتوپی Sr-Nd نیز تایید میشود. تهیشدگی همة نمونهها در عنصرهای HFSE مانند Nb، Ti و P نیز از دیگر ویژگیهای سنگهای کمان ماگمایی حاشیة قارههاست. در نمودار پیشنهادیِ مانیار و پیکولی (Maniar and Picolli, 1989)، نمونهها در بخش متعلق به کمانهای ماگمایی حاشیة قاره، جزیرههای کمانی و برخورد قارهای است جایایی شدهاند (شکلهای 5- A، 5- B و 5- D). برپایة نمودار Rb-Ta/Yb (Pearce et al., 1984)، سنگهای منطقه در بخش کمانهای آتشفشانی با گرایش به منطقة همزمان با برخورد و درونصفحهای جای میگیرند (شکلهای 4- A و 4- B). شواهد جایگاه زمینساختی با یافتههای دیگر پژوهشگران کاملاً همخوانی دارد و همانند دیگر مناطق سنگهای ماگمایی پهنة ماگمایی ارومیه- دختر است (Rezaei-Kahkhaei et al., 2011; Verdel et al., 2011; Kananian et al., 2014; Moghadam et al., 2015).
ب- زایش و فرایندهای ماگمایی
بیشتر سنگهای آذرین درونی منطقة آفتابرو و قلیچکندی در جنوبباختری بویینزهرا متاآلومین و کالکآلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی هستند. محتوی SiO2 با دامنة 69/59 -2/63 درصدوزنی، Mg≠ 20-30 برابربا Cr بسیار اندک 7-15 پیپیام، محتوی Ni برابربا 10-17 پیپیام است که گویای تحمل فرایندهای جدایش بلورین بعدی ماگمای مادر است؛ زیرا به پیشنهاد ویلسون (Wilson, 1989)، این مقدارها از مقدارهای مورد انتظار برای مذاب اولیه جدایشیافته از گوشته کمتر هستند (Cr>1000ppm, Ni>400ppm, Mg≠73-81). مقدار میانگین عنصرهای LILE در منطقة قلیچکندی بر پایة ppm (Cs=4.83, Rb=167.9, Ba=1005.9, Th=17, U=3.3, Ta=2.5, Nb=41.6) از تودة آذرین درونی آفتابرو (Cs=0.48, Rb=48, Ba=783.5, Th=7, U=1.05, Ta=1.4, Nb=15.2) بسیار بیشتر است (گاه تا بیش از دو برابر). این تفاوت با جدایش دسته نمونههای آفتابرو و قلیچکندی از یکدیگر در شکل 6- B بهخوبی نمایان است. ازاینرو، تودةدرونی قلیچکندی، بیگمان دچار آلایش بیشتری با مواد پوستة زیرین شده است و خاستگاه آن از توده درونی آفتابرو نسبتاً متفاوت بوده است.
نسبتهای برخی عنصرهای کمیاب ناسازگار (مانند Y/Nb، Nb/Ta و Nb/La) کمتر تحتتأثیر تفریق قرار میگیرند و ازاینرو، راهنمای بسیار خوبی برای شناخت خاستگاه ماگمایی و بررسی تأثیر سنگهای پوستة قارهای بر ماگمای مادر هستند. پیرس (Pearce et al., 1984) به بررسی مقدار Y-Nb-Ga در گرانیتوییدها پرداخته است (شکل 7- A) و ماگمای اولیه را برپایة اینکه از خاستگاه گوشتهای باشد یا ناشی از برهمکنش پوسته و ماگمای جداشده از گوشته، به دو گروه تفکیک کرده است. برپایة نمودار یادشده، نمونههای قلیچکندی خاستگاه گوشتهای صرف نشان میدهند؛ اما نمونههای آفتابرو حاصل ذوب صفحة فرورونده و دخالت پوستة زیرین هستند. همچنین، اینگونه استنباط میشود که مقدار بیشتر عنصر Y به مذابهای پوستهای یا آغشتگی به مواد پوستهای و مقدار بالاتر Nb به مذابهای جداشده از گوشته متعلق هستند. در سنگهای آذرین درونی منطقة بررسیشده، این نسبت بهطور میانگین برابربا 6/1 با دامنة 6/0-6/3 است که چهبسا نشاندهندة خاستگاه گوشتهای با آلایش پوستهای است.
شکل 7. ترکیب تودههای آذرین درونی آفتابرو و قلیچکندی در: A) نمودار Y-Nb-Ga*3 برای تعیین خاستگاه ماگمایی تودههای آذرین درونی (Eby, 1992)؛ B) نمودار Ta/Yb دربرابر Th/Yb برای تعیین موقعیت زمینساختی گرانیتوییدها (Pearce et al., 1984).
Figure 7. Composition of Aftabru and Qlichkandi intrusions in: A) Discrimination Y-Nb-Ga*3 diagram for determining the magmatic source of intrusive masses (Eby, 1992); B) Ta/Yb versus Th/Yb diagram for determining the tectonic setting of granitoids (Pearce et al., 1984).
مقدار Nb/La در گوشتة اولیه برابربا 0/1 و در سنگهای پوستهای برابربا 46/0 است (Morata et al., 2005)؛ اما در سنگهای آذرین درونی منطقه جنوبباختری بویینزهرا (قلیچکندی، آفتابرو)، میانگین این مقدار نزدیک به 86/0 و دامنة آن برابربا 52/0-1/1 است که باز هم خاستگاه عمدة گوشتهای این سنگها را نشان میدهد. مقدار Nb/Ta در سنگهای گوشتهای برابربا 5/17 و در سنگهای پوستهای برابربا 11-12 است (Green, 1995). میانگین این مقدار در سنگهای منطقه برابربا 15 و دامنة آن برابربا 8-8/26 است و نشاندهندة خاستگاه گوشتهای این سنگهاست. مقدار نسبت عنصرهای کمیاب ناسازگار نشاندهندة خاستگاه مختلط سنگهای منطقة جنوب بویینزهرا با فاز غالب ماگمای مادر گوشتهای و مشارکت اندک سنگهای پوستة قارهای است. نمودار Ta/Yb دربرابر Th/Yb (شکل 7- B) نشان میدهد سنگهای آذرین درونی منطقه به جایگاه حاشیة فعال قارهای متعلق بودهاند.
کریمپور و همکاران (Karimpour et al., 2021) برای بررسی همزمان ژرفای تکامل ماگما و میزان درجة اکسایش، تغییرات نسبت La/Yb دربرابر Eu/Eu* را تفسیر کرده است. ازاینرو، برپایة بررسیهای ایشان، افزایش نسبت La/Yb بازتابی از افزایش ژرفای تکامل ماگمای مادر است و تودة آذرین درونی آفتابرو با مقدار نسبتاً بیشتر La/Yb در مقایسه با تودة آذرین درونی قلیچکندی در ترازهای ژرفتر پوسته تکامل یافته است؛ بهگونهایکه نمونههای مربوط به دو منطقه آشکارا از یکدیگر تفکیک شدهاند. از سوی دیگر، نسبتEu/Eu* نزدیک به یک یا بیشتر از آن بازتابی از طبیعت اکسیدان ماگمای مادر است. برپایة شکل 8- A، همة تودههای آذرین درونی در محدودة ماگمای اکسیدان جای میگیرند و از دیدگاه درجة اکسایش هر دو تودة آذرین درونی کمابیش یکسان هستند.
شکل 8- ترکیب تودههای آذرین درونی آفتابرو و قلیچکندی در: A) نمودار Eu/Eu* دربرابر La/Yb برای شناسایی ماگمای اکسیدان از احیایی (Karimpour et al., 2021)؛ B) نمودار Eu/Eu* دربرابر Sr/Y برای ارزیابی درجة اکسایش ماگما، بلوغ پوستة کمانی و ضخامت پوستة آن (Chiardia, 2021).
Figure 8. Composition of Aftabru and Qlichkandi intrusions in: A) Eu/Eu* versus La/Yb Eu/Eu* diagram to distinguish oxidant magma from reductive (Karimpour et al., 2021); B) Eu/Eu* versus Sr/Y diagram to determine the magma oxidation degree, arc maturity and crustal thickness (Chiardia, 2021).
چیاردیا (Chiardia, 2021) در بررسی توان ماگمایی و استعداد بالقوه کانهزایی آن در کمربندهای فرروانشی کمانی قارهای و اقیانوسی، چندین پارامتر (مانند نسبت Sr/Y) را بررسی کرده و دریافتهاند مقدارهای 50-150 نشاندهندة پوستة ضخیمشده و ماگمای تکاملیافته در ترازهای ژرف پوسته و مقدارهای کمتر از 50 نشاندهندة تکامل ماگمایی در پوستههای نازکتر مانند پوستة کمانی اقیانوسی یا پوستة قارهای دچار کشش است. مقدارهای میانگین کمتر از 20 در نمونههای منطقه نیز نشاندهندة زایش و تکامل ماگمایی در پوستة قارهای دچار کشش است که با دادههای مربوط به کشش و ماگماتیسم گسترده ائوسن سنگکرة قارهای کادومین ایران همخوانی دارد (شکل 8- B). محتوای Sr با میانگین ppm 372، بدون دیدن آنومالی منفی Eu، بههمراه نسبت Sr/Ba کمتر از یک چهبسا نشانة رویداد جدایش بلوری پلاژیوکلاز بههمراه درجه بالای اکسایش ماگماست (Arth and Hanson, 1975; Barnes et al., 1996; Hou et al., 2004; Mo et al., 2007). عنصر Eu در شرایط اکسایش بالای ماگما بهعلت حضور آب در وضعیت عدد اکسایش سه ظرفیتی قرار دارد؛ ازاینرو، به هنگام جدایش پلاژیوکلاز به ساختمان بلورین آن وارد نمیشود (Frey et al., 1978; Hanson, 1980; Richards et al., 2012; Karimpour et al., 2021).
سن مدل نئودیمیم (460-550 میلیون سال پیش) و ԑNd(t) مثبت چهبسا نشاندهندة خاستگاه گوة گوشتهای (Stern, 1994; Moghadam et al., 2013) سنگهای منطقة آفتابرو و البته متأثر از سیالهای آزادشده هنگام فرورانش صفحة فرورونده است؛ اما سن مدل نمونههای منطقة قلیچکندی 9/0-1 میلیارد سال را نشان میدهد و Ndԑ آنها از صفر کمتر است (شکل 9- A). این اختلاف شاید پیامد اختلاط زیاد ماگمای اصلی منطقة قلیچکندی در پی هضم مواد پوستهای قارهای نوپروتروزوییک ایران است. نمودار Ndԑ دربرابر ایزوتوپ Sr (شکل 9- B) نیز گویای این نکته است.
شکل 9. ترکیب تودههای آذرین درونی آفتابرو و قلیچکندی در: A) نمودار سن TDM2 دربرابر ԑNd؛ B) نمودار نسبتهای ایزوتوپی ԑNd(t) دربرابر ԑSr(t) (Zindler and Hart, 1986) (MORB: بازالت میاناقیانوسی؛ OI: جزیرة اقیانوسی؛ CB: بازالت قارهای؛ UC: پوستة بالایی قارهای؛ LC: پوستة زیرین قارهای؛ CHUR: مخزن یکنواخت کندریتی؛ BSE: ترکیب کل زمین سیلیکاته).
Figure 9. Composition of Aftabru and Qlichkandi intrusions in: A) Diagram of TDM2 versus ԑNd B) ԑNd versus ԑSr isotopic ratio diagram (Zindler and Hart, 1986) (MORB: Mid Oceanic Ridge Basalt; OI: Oceanic Island; CB: Continental Basalt; UC: Upper Continental Crust; LC: lower Continental crust; CHUR: Chondritic Uniform Reservoir; BSE: Bulk Silicate Earth).
برپایة نمودار یادشده، بیشترین میزان 143Nd/144Nd اولیه در سنگهای MORB با کمترین آغشتگی و کمترین مقدار آن در سنگهای پوستة قارهای دیده میشود. مقدارهای 143Nd/144Nd اولیه در سنگهای پشتة میاناقیانوسی برابربا 5130/0- تا 5134/0 در جزیرههای بازالتی (OI) مقدار آن برابربا 5131/0 تا نزدیک به 5125/0 و در بازالتهای کافت درونقارهای برابربا 5130/0 تا 5120/0 است. این مقدار برای نمونههای منطقة آفتابرو در محدودة سنگهای جدایشیافته از گوشته با با مقدارهای برابربا 51280/0 -51270/ است؛ اما در نمونههای قلیچکندی این مقدار برابربا 51242/0 -51252/0 است که نشانة آغشتگی آنها به مواد پوستة قارهای زیرین و گرایش به قطب پوستة زیرین است. مقدار 87Sr/86Sr اولیه در سنگهای بازالتی میاناقیانوسی در بازة 703/0 -704/0، در سنگهای بازالتی جزیرههای اقیانوسی برابربا 7030/0 -7065/0 و در بازالتهای کافت درونقارهای برابربا 703/0-715/0 است؛ اما این مقدار در تودة آذرین درونی آفتابرو برابربا 70472/0-70510/0 و در نمونههای قلیچکندی برابربا 70607/0-70631/0 است. ازاینرو، برپایة شکل 9- B، تودة آذرین درونی قلیچکندگی، آلایش با مواد پوستة زیرین را نشان میدهد.
برپایة نمودار Rb/Sr دربرابر Nb/U (Hofmann et al., 1986) و Rb/Sr دربرابر La/Ce (Hou et al., 2004)، نمونههای آفتابرو نشاندهندة تأثیر سیالهای متاسوماتیسمکنندة صفحة فرورانشی بر گوة گوشتهای است که تا اندازهای بهسوی آلایش با مواد پوستة زیرین نیز گرایش دارد و نمونههای قلیچکندی نیز همین روند را دارند (شکلهای 10-A و 10- B)؛ اما بهسوی خاستگاه پوستهای بسیار بیشتر گرایش یافتهاند که این ویژگی چهبسا نشاندهندة آمیزش ماگمای جدایشیافته از گوشته با ماگمای حاصل از ذوب پوستة زیرین باشد. ازاینرو، شاید سهم مشارکت مواد پوسته و گوشته در خاستگاه ماگمایی این دو منطقه متفاوت باشد. دادههای ایزوتوپی Sr و مقدار میانگین Rb در قلیچکندی (ppm9/167) و آفتابرو (ppm 48) نیز بهخوبی گویای این نکته هستند؛ یعنی میزان میانگین Rb سنگهای درونی قلیچکندی 5/3 برابر منطقة آفتابرو است. همچنین، به باور راپ و همکاران (Rapp et al., 2002)، محتوی بالای K2O نشانة دخالت مواد پوستة زیرین است. شاید بههمینرو، سنگهای آذرین درونی هر دو منطقه نسبت بالایی از این ترکیب را نشان میدهند. برپایة الگوی نمودار عنصرهای خاکی کمیاب و نسبت Y/Yb (6/26- 7/9؛ میانگین: 8/13)، مقدار عنصر 12N (میانگین: 2/8) نشاندهندة نبود خاستگاهی گارنتدار هستند (Ge et al., 2002).
شکل 10. ترکیب تودههای آذرین درونی آفتابرو و قلیچکندی در: A) نمودار Rb/Sr دربرابر La/Ce (Hofmann et al., 1986; Hou et al., 2004)؛ (B نمودار Rb/Sr دربرابر Nb/U (Hofmann et al., 1986; Hou et al., 2004)
Figure 10. Composition of Aftabru and Qlichkandi intrusions in: A) Rb/Sr versus La/Ce diagram (Hofmann et al., 1986; Hou et al., 2004); B) Rb/Sr versus Nb/U diagram (Hofmann et al., 1986; Hou et al., 2004).
برداشت
تودههای آذرین درونی عمدتاً کوارتز-مونزونیتی آفتابرو و قلیچکندی سرشت کالکآلکالن متاآلومین پتاسیم بالا تا شوشونیتی دارند و ویژگیهای زمینشیمیایی گرانیتوییدهای حاشیة فعال قارهای را نشان میدهند. غنیشدگی عنصرهای LILE و LREE نسبت به عنصرهای HFSE و HREE و تهیشدگی واضح از عنصرهای Nb، Ti و P نشاندهندة تعلق ماگمای سازندة تودههای مورد نظر به پهنههای فرورانشی حاشیة قارهای هستند. همچنین، مقادیر عنصر 12N (میانگین: 2/8) گویای نبود خاستگاهی گارنتدار هستند.
- اگرچه برپایة نمودار Nb-Y-Ga*3، به نظر تودة آذرین درونی قلیچکندی خاستگاه گوة گوشتهای و تودة آفتابرو خاستگاه ورقة فرورانشی نشان میدهند، اما برپایة دادههای ایزوتوپهای Sr-Nd، تودة آذرین درونی آفتابرو مشخصاً خاستگاه گوشتهای متأثر از سیالهای آزادشده حاصل از صفحة فرورنده در محیط فرورانشی حاشیة قارهای را نشان میدهد؛ اما تودة آذرین درونی قلیچکندی اختلاط با سهم غالب یک قطب ماگمای مافیک جدایشیافته از گوشته با هضم سنگهای پوستة قارهای را بازتاب میکند.
- سن مدل (TDM2) برای تودة آذرین درونی آفتابرو برابربا 492/0 تا 635/0 میلیارد سال و Ndiԑ برابربا 35/2+ تا 17/4+ است؛ اما سن مدل (TDM2) برای تودة آذرین درونی قلیچکندی برابربا 919/0 تا 07/1میلیارد سال و Ndiԑ آغازین برابربا 25/1-تا 14/3- است که چهبسا نشاندهندة هضم پوستة قارهای نوپروتروزوییک ایران هستند.
سپاسگزاری
نگارندگان نهایت مراتب سپاس خود را برای اختصاص پژوهانه به شمارة اعتبار 3/41200 از سوی دانشگاه فردوسی مشهد اعلام میدارند. همچنین، از همة داوران گرامی در افزایش بار علمی و نگارش این نوشتار، نهایت لطف خود را دریغ نکردند سپاسگزار هستند.
[1] Urmia-Dokhtar Magmatic Arc
[2] Rare Earth Elements
[3] International Union of Pure and Applied Chemistry
[4] Chondritic Uniform Reservoir
[5] Cross Polarized Light
[6] Plane Polarized Light
[7] Oceanic Ridge Granite
[8] Syn-Collisional Granite
[9] Within-Plate Granite
[10] Volcanic Arc Granite
[11] Island Arc Granitoids
[12] Continental Arc Granitoids
[13] Rift-Related Granitoids
[14] Oceanic Plagiogranites
[15] Continental Collisional Granitoids
[16] Post-Orogenic Granitoids
[17] Continent-Epirogenic Uplift Granitoids