Document Type : Original Article
Authors
1 Assistant Professor Department of Geochemistry, Faculty of Earth Sciences, Kharazmi University, Tehran, Iran
2 M.Sc., Department of Geochemistry, Faculty of Earth Sciences, Kharazmi University, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
در فلات ایران، ماگماتیسم مربوط به فرورانش اقیانوس نئوتتیس بیشتر در سنوزوییک رخ داده است (Alavi, 2004; Richard, 2015; Karimpour et al., 2021). ماگماتیسم سنوزوییک ایران در کمان ماگمایی البرز، کمان ماگمایی ارومیه-دختر، ایران مرکزی و خاور ایران، متمرکز شده است (شکل 1). کمان ماگمایی البرز باختری–آذربایجان (شکل 1)، میزبان سامانههای معدنی پورفیری- اپیترمال در ایران است. این پهنه به زیرپهنههای اهر-ارسباران در شمال و ایالت فلززایی طارم- هشتجین در جنوب تقسیم شده است. زیرپهنۀ اهر-ارسباران میزبان سامانههای معدنی طلا، مس و مولیبدن پورفیری است (Ghorbani, 2007; Hassanpour et al., 2015).
شکل 1. ماگماتیسم سنوزوییک ایران در کمان ماگمایی ارومیه-دختر، کمان ماگمایی البرز، ایران مرکزی و خاور ایران و جایگاه ایالت فلززایی طارم-هشتجین در کمان ماگمایی البرز (با تغییرات از: Stöcklin (1968); Stöcklin and Nabavi (1973)) (سنگهای ماگمایی کافتی نمایشدادهشده در شکل از عزیزی و همکاران (Azizi et al., 2020) هستند).
Figure 1. Cenozoic magmatism of Iran in the Urumieh-Dokhtar magmatic arc, Alborz magmatic arc, central and eastern Iran, and location of Tarom-Hashtjin metallogenic province in the Alborz magmatic arc (modified from Stöcklin (1968) and Stöcklin and Nabavi (1973)) (Rift-related igneous rocks are marked in the Figure, from Azizi et al. (2020)).
کانیسازی پورفیری در محور فلززایی اهر- ارسباران، پس از منطقۀ کرمان (مانند: کانسار مس پورفیری سرچشمه (Zarasvandi et al., 2015, 2018, 2019; Karimpour et al., 2021))، مستعدترین منطقة کانیسازی پورفیری در ایران بهشمار میآید. وجود کانسار پورفیری سونگون (با ذخیرۀ بیش از 1 میلیارد تن کانسنگ مس) خود شاهدی بر این گفتار است (Jamali and Mehrabi, 2015; Aghazadeh et al., 2011, 2015). از سوی دیگر، ایالت فلززایی طارم-هشتجین با سامانههای معدنی اپیترمال فراوانی همراه است (Ghasemi Siani and Lentz, 2022). رخداد این سامانهها با ماگماتیسم سنوزوییک مرتبط است. کمان ماگمایی البرز گسترة وسیعی از محیطهای زمینساختی مانند کمان نرمال (Aghazadeh et al., 2011; Arjmandzadeh and Santos, 2014)، پشت کمانی[1] (Asiabanha and Foden, 2012)، برگشت تختة[2] (Jahangiri, 2007) و یا محیطهای پس از برخورد و کششی[3] را دربر میگیرد (Pang et al., 2013). هنگام ائوسن- الیگوسن، چرخۀ ماگماتیسم البرز (بهویژه در ایالت فلززایی طارم-هشتجین)، مجموعۀ گستردهای از سنگهای آذرین نفوذی، نیمهآتشفشانی و نیز مجموعههای آتشفشانی-رسوبی با تنوع ترکیبی اسیدی تا حد واسط را پدید آورده است. این سنگها سریهای ماگمایی کالکآلکالن و کالکآلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی دارند. این واحدها، نفوذیهای گرانیتی، گرانودیوریتی، گدازههای بازالتی، آندزیتی، داسیتی، ریوداسیتی، ریولیتی و توفهای وابسته به آنها را دربر میگیرند. واحدهای یادشده، میزبان کانهزاییهای فراوانی از مس و طلای نوع اپیترمال (Azizi and Jahangiri, 2008; Verdel, 2009; Mehrabi et al., 2016; Kouhestani et al., 2017, 2018, 2019; Yasami et al., 2017; Kouhestani and Mokhtari, 2019; Karimpour et al., 2021) و اکسید آهن-آپاتیت ماگمایی (Nabatian et al., 2010, 2012, 2014; Khanmohammadi et al., 2010; Nabatian and Ghaderi, 2013; Kordian et al., 2020) در ایالت فلززایی طارم-هشتجین هستند (شکل 2). کانهزایی اپیترمال این پهنۀ فلززایی به سه نوع سولفیداسیون بالا (مانند: باریکآب، گلوجه، چودرچای، خلیفهلو و رشتآباد)، سولفیداسیون متوسط (مانند: لوبین-زرده، چومالو، شاهعلی بیگلو، تشویر، لُهنه، آقکند و علیآباد خانچی) و سولفیداسیون کم (مانند: نیکوییه، جیزوان، زاجکان، چارگر و دُهنه) دستهبندی شده است (Ghasemi Siani et al., 2020 and references therein).
تا کنون بررسیهای فراوانی روی کانهزاییهای فلزی اپیترمال در بخشهای گوناگون ایالت فلززایی طارم-هشتجین و نیز روی سنگهای آتشفشانی و نفوذی آن انجام شده است (مانند: Ghasemi Siani et al., 2020). با وجود این بررسیها، زمینشیمی و سنگزایی[4] سنگهای گرانیتوییدی مرتبط با کانسارهای ایالت فلززایی طارم- هشتجین کمتر بررسی شده است. همچنین، در چند دهۀ اخیر، مگر چند بررسی موردی پیرامون تکامل فلززایی فلات ایران و قفقاز، بدون در نظر گرفتن زمینشیمی سنگهای آذرین و روابط مکانی و زمانی آنها (Jamali et al., 2010; Richards, 2015; Richards and Sholeh, 2016; Richards et al., 2018; Moritz and Barker, 2019)؛ گردآوری منظمی از دادههای زمینشیمیایی سنگهای گرانیتوییدی مرتبط با کانسارهای اپیترمال در ایران انجام نشده است. از این رو، در این نوشتار با بررسی دادههای موجود و انتخاب موارد مرتبط، تلاش شده است ویژگیهای سنگشناختی، زمینشیمیایی و زمینساختی ماگمای سازندۀ سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین بررسی شوند.
شکل 2. نقشة زمینشناسی ناحیهای سادهشدۀ ایالت فلززایی طارم- هشتجین، که در آن جایگاه کانسارهای اصلی اپیترمال و آهن ماگمایی نشان داده شده است (با تغییرات از Ghorbani (2007)).
Figure 2. Simplified regional geological map of the Tarom-Hashtjin metallogenic province, showing the location of the main epithermal and magmatic iron deposits (modified from Ghorbani (2007)).
ایالت فلزازیی طارم-هشتجین
بخشهای شمالی ایران با کمربندهای البرز-کپهداغ و کمان ماگمایی البرز مشخص میشوند (شکل 1). ماگماتیسم ترشیری (ائوسن تا الیگوسن) کمان ماگمایی البرز، شامل توف و گدازههای کالکآلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی با تنوع ترکیبی اسیدی تا حد واسط و نیز گدازههای آندزیتی تا ریوداسیتی کالکآلکالن مرتبط با سنگهای گرانیتوییدی نیمهژرف هستند (Azizi and Jahangiri, 2008; Ballato et al., 2011). ایالت فلززایی طارم- هشتجین، با روند شمالباختری-جنوبخاوری، 70 تا 150 کیلومتر پهنا و 300 کیلومتر درازا دارد و در بخش باختری کمان ماگمایی البرز (البرز- آذربایجان) جای گرفته است. این پهنه را گسلهای تبریز- سلطانیه (بخش شمالباختری)، سلطانیه- تاکستان (بخش جنوبخاوری) و گسل آستارا (بخش باختری)، فراگرفتهاند (شکل 2). ایالت فلززایی طارم- هشتجین بیشتر از سنگهای آتشفشانی- نفوذی اسیدی تا حد واسط ترشیری (ائوسن تا الیگوسن) تشکیل شده است (Faridi and Anvari, 2004; Ghorbani, 2007) (شکل 2). سنگهای آتشفشانی- آذرآواری بهطور گستردهای مورد هجوم تودههای نفوذی ائوسن بالایی (شامل تودههای ذاکر، مروارید، کوهتبار، تاکستان، زنجان، طارم، رودبار-اهر، ورمرزیار و گلجین) با روند شمالباختری- جنوبخاوری قرار گرفتهاند (Castro et al., 2013; Nabatian et al., 2014; Aghazadeh et al., 2015; Ghasemi Siani et al., 2015; Foudazi et al., 2015; Khademian et al., 2018; Sadri Esfanjani et al., 2015; Saeedi et al., 2018). بهطور کلی، بیشترین حجم واحدهای سنگی این ایالت فلززایی را سنگهای آتشفشانی-آذرآواری (همارز سازند کرج) و نفوذی اسیدی تا حد واسط مربوط به دورۀ سنوزوییک (ائوسن- الیگوسن) دربر میگیرند که در سرتاسر ناحیه گسترش دارند (شکل 2).
توالی آتشفشان-نفوذی سنوزوییک ایالت فلززایی طارم-هشتجین میزبان کانسارهای مس اپیترمال، اکسید آهن-آپاتیت (IOA) و اکسیدآهن-مس- طلا (IOCG) است. کانسارهای اپیترمال این ایالت از دیدگاه اقتصادی مهم هستند و در سه زیرردة سولفیداسیون کم (LS)، سولفیداسیون متوسط (IS) و انواع سولفیداسیون بالا (HS) تشکیل شدهاند. سنگهای گرانیتوییدی فراوانی در سرتاسر ایالت فلززایی طارم-هشتجین رخنمون دارند که در این پژوهش بررسی شدهاند.
سنگهای گرانیتوییدی در مناطق گلوجه (اپیترمال سولفیداسیون بالا) (Chaghaneh, 2012; Ghasemi Siani, 2014; Mehrabi et al., 2014, 2016; Ghasemi Siani et al, 2015, 2017)، نیکوییه (اپیترمال سولفیداسیون کم) (Aghajani et al., 2016, 2020)، لوبین- زرده (اپیترمال سولفیداسیون متوسط) (Hosseinzadeh et al., 2015; Rahmani et al., 2019; Zamanian et al., 2020)، تشویر (اپیترمال سولفیداسیون متوسط) (Sadri Esfanjani et al., 2015; Feyzi et al., 2016; Kouhestani et al., 2017; Kouhestani and Mokhtari, 2019)، علیآباد موسوی- خانچی (اپیترمال سولفیداسیون متوسط) (Mokhtari et al., 2016; Saeedi et al., 2018; Kouhestani et al., 2018)، جیزوان (اپیترمال سولفیداسیون کم) (Abedini, 2017)، دُهنه (اپیترمال سولفیداسیون کم) (Mohammadi et al., 2019)، زاجکان (اپیترمال سولفیداسیون کم) (Seyedqaraeini et al., 2019; Kouhestani et al., 2019)، شاه علی بیگلو (اپیترمال سولفیداسیون متوسط) (Mikaeili et al., 2018)، خلیفهلو (اپیترمال سولفیداسیون بالا) (Esmaeli et al., 2015, 2019; Hosseinzadeh et al., 2016)، ذاکر، گلستانآباد و سرخهدیزج (از نوع اکسید آهن- آپاتیت ماگمایی) (Nabatian et al., 2010, 2012, 2014; Khanmohammadi et al., 2010; Nabatian and Ghaderi, 2013; Kordian et al., 2020)، طارمعلیا (تودۀ نفوذی ناحیهای) (Nazari Nia et al., 2014; Zamanian et al., 2016)، باریکآب (اپیترمال سولفیداسیون بالا) (Bazargani-Guilani and Parchekani, 2011)، چارگر (اپیترمال سولفیداسیون کم) (Mousavi Motlagh et al., 2019; Mousavi Motlagh and Ghaderi, 2019)، چودرچای (اپیترمال سولفیداسیون بالا) (Yasami et al., 2017, 2018a, 2018b)، لُهنه و لوبین زرده (اپیترمال سولفیداسیون متوسط) (Zamanian et al., 2016)، شمال زنجان (Khademian et al., 2018)، تاکستان (تودۀ نفوذی ناحیهای) (Foudazi et al., 2015)، کجال (تودۀ نفوذی ناحیهای) (Hosseinzadeh et al., 2014)، چومالو (اپیترمال سولفیداسیون متوسط) (Ghasemi Siani et al., 2020, 2022)، رودبار-ابهر (تودۀ نفوذی ناحیهای) (Aghazadeh et al., 2015) و رشتآباد (اپیترمال سولفیداسیون بالا) (Hajalilo, 2000; Ghasemi Siani et al., 2020) رخنمون دارند (شکل 2).
روش انجام پژوهش
در این پژوهش، دادههای زمینشیمیایی سنگ کل و ایزوتوپیِ 176 نمونه از سنگهای گرانیتوییدی مرتبط با 17 کانسار (شامل: 4 کانسار اپیترمال سولفیداسیون کم (LS)، 5 کانسار اپیترمال سولفیداسیون متوسط (IS)، 4 کانسار اپیترمال سولفیداسیون بالا (HS) و 4 کانسار اکسیدآهن-آپاتیت ماگمایی (IOA)) آورده شده است. همچنین، از نتایج و دادههای منابع مرتبط و بروز (Nabatian et al., 2014; Nazari Nia et al., 2014; Ghasemi Siani et al., 2015, 2020, 2022; Aghazadeh et al., 2015; Zamanian et al., 2016; Saeedi et al., 2018; Mikaeili et al., 2018; Yasami et al., 2018b; Seyedqaraeini et al., 2019; Mousavi Matlagh et al., 2019; Rahmani et al., 2019; Esmaeli et al., 2019; Aghajani et al., 2020; Kordian et al., 2020) نیز بهره گرفته شد. در این پژوهش، شمار ۳ نمونه از گرانیتوییدهای جیزوان و ۶ نمونه از گرانیتوییدهای چومالو در آزمایشگاه شیمی زرآزمای تهران به روشهای XRF (فلوئورسانس پرتوی ایکس) برای عنصرهای اصلی و ICP-MS (طیفسنجی جرمی-پلاسمای جفتشده القایی) برای عنصرهای کمیاب و خاکی نادر تجزیه شدند؛ اما دیگر دادهها از منابع یادشده گردآوری شدهاند.
این دادهها که بهصورت فایل Microsoft Excel (پیوست 1) گردآوری شدهاند دربردارندة اکسیدهای اصلی و عنصرهای کمیاب، خاکی نادر و دادههای ایزوتوپی، نوع سنگ، منابع، و کانسارهای اپیترمال مرتبط به آنها هستند. نمونههای سنگهای گرانیتوییدی دگرسانشدۀ گرمابی که LOI بیشتر از 2 درصدوزنی داشتند از مجموعه دادهها حذف شدند. ذخایر معدنی اپیترمال در ایالت فلززای طارم-هشتجین در سه گروه سامانههای اپیترمال سولفیداسیون کم (LS)، سولفیداسیون متوسط (IS) و سولفیداسیون بالا (HS) دستهبندی میشوند که برای شفافسازی بیشتر در نمودارهای زمینشیمیایی، بهترتیب با رنگ آبی، نارنجی و سرخ نشان داده شدهاند. کانسارهای اکسید آهن-آپاتیت ماگمایی (IOA) و سنگهای نفوذی ناحیهای با رنگ سیاه مشخص شدهاند.
همچنین، ترکیب ایزوتوپی Sr-Nd برای 33 نمونۀ سنگ کل و ترکیبات ایزوتوپی Pb برای 24 نمونۀ گرانیتوییدی مرتبط با کانسارهای ایالت فلززایی طارم-هشتجین که نباتیان و همکاران (Nabatian et al., 2014)، رحمانی و همکاران (Rahmani et al., 2019) و زمانیان و همکاران (Zamanian et al., 2020) بهدست آوردهاند، در پیوست 2 آورده شده است.
زمینشیمی
زمینشیمی عنصرهای اصلی
برپایة ردهبندی سنگهای آذرین نفوذی ایالت فلززایی طارم- هشتجین در نمودار مقدار درصدوزنی SiO2 در برابر Na2O+K2O (شکل 3- A)، واحدهای آذرین درونی در محدودۀ مونزونیت، مونزودیوریت، کوارتزمونزونیت، گرانیت و به میزان کمتر در محدودۀ سنگهای سینیتی جای گرفتند. همچنین، در نمودارهای TAS که نشان دهندۀ تغییرات درصدوزنی SiO2 در برابر Na2O+K2O هستند (شکل 3- B)، سنگهای آذرین درونی در محدودۀ گرانیت، سینیت، کوارتزسینیت، کوارتزمونزونیت و مونزونیت جانمایی شدند.
برای بررسی سریهای ماگمایی سنگهای گرانیتوییدی در ایالت فلززایی طارم- هشتجین، نسبتهای عنصرهای نامتحرک در برابر دگرسانی گرمابی بهکار برده شدند؛ مانند نمودار Ta/Yb در برابر Th/Yb (شکل 4- A). در این نمودار، بیشتر نمونهها در محدودۀ سریهای کالکآلکالن و شوشونیتی جای میگیرند. در نمودار SiO2 در برابر K2O، همة نمونهها در محدودۀ ماگماهای سری کالکآلکالن، کالکآلکالن پتاسیم بالا و شوشونیتی جای میگیرند (شکل 4- B). نمونهها مقدار K2O (میانگین: 40/4 درصدوزنی) بالایی دارند. در نمودار A/NK در برابر A/CNK (شکل 4- C)، بیشتر نمونههای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم- هشتجین، متاآلومینوس و به میزان کمتر پرآلومینوس هستند. در نمودار SiO2 در برابر A/CNK (شکل 4- D)، بیشتر نمونههای گرانیتوییدی در گسترة گرانیتوییدهای نوع I و متاآلومینوس جای گرفتند. شمار کمی از نمونهها نیز در محدودۀ پرآلومینوس جای گرفتهاند. شاخص اشباعشدگی از آلومینیم، تفکیککنندۀ خوبی برای گرانیتوییدهای پرآلومینوس (A/CNK>1) از گرانیتوییدهای متاآلومینوس (A/CNK<1) بهشمار میرود (Shand, 1943; Barbarin, 1996). ازاینرو، پرآلومینوسبودن برخی نمونهها را میتوان پیامد مقدار A/CNK بالا (میانگین: 17/4) در شماری از نمونههای سنگهای گرانیتوییدی بررسیشده دانست که احتمالاً گواهی بر رخداد دگرسانی در این گرانیتوییدهاست.
شکل 3. ردهبندی شیمیایی و نمودار نامگذاری سنگهای آذرین درونی ایالت فلززایی طارم-هشتجین. A) نمودار SiO2 در برابر Na2O+K2O (Middlemost, 1994)؛ B) نمودار ردهبندی زمینشیمیایی TAS سنگهای آذرین درونی (Middlemost, 1994).
Figure 3. Chemical classification and nomenclature diagram of intrusive rocks in the Tarom-Hashtjin metallogenic province. A) SiO2 versus Na2O+K2O diagram (Middlemost, 1994); B) TAS geochemical classification diagram of intrusive rocks (Middlemost, 1994).
شکل 4. سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم- هشتجین در: A) نمودار Ta/Yb در برابر Th/Yb (Müller et al., 1992) برای تفکیک سریهای ماگمایی؛ B) نمودار SiO2 در برابر K2O (Peccerillo and Taylor, 1976)، برای تعیین سری ماگمایی؛ C) نمودار A/NK در برابر A/CNK برای تعیین درجۀ اشباعشدگی از آلومینیم سنگهای آذرین درونی (Shand, 1943)؛ D) نمودار SiO2 در برابر A/CNK (Chappell and White, 1992) (نماد نمونهها همانند شکل 3 است).
Figure 4. The granitoid rocks of Tarom-Hashtjin metallogenic province in A) Ta/Yb versus Th/Yb diagram (Müller et al., 1992) to distinguish magmatic series of; B) SiO2 versus K2O diagram (Peccerillo and Taylor, 1976) to determine the magmatic series; C) A/NK versus A/CNK diagram to determine aluminum saturation of intrusive rocks (Shand, 1943); D) SiO2 versus A/CNK diagram (Chappell and White, 1992) (Symbols are the same as in Figure 3).
در نمودار SiO2 در برابر FeOt/(FeOt+MgO)، بیشتر نمونههای گرانیتوییدی مرتبط با کانهزایی اپیترمال سولفیداسیون کم، سولفیداسیون متوسط و آهن ماگمایی ایالت فلززایی طارم- هشتجین، در محدودۀ گرانیتوییدهای منیزیمی (تیپ I)، جای گرفتهاند (شکل 5- A). با توجه به اندیس آلکالی-آهکی[5] (Na2O+K2O+CaO=)، ترکیب سنگهای گرانیتوییدی مرتبط با کانهزایی اپیترمال سولفیداسیون کم، سولفیداسیون متوسط و آهن ماگمایی ایالت فلززایی طارم- هشتجین، بیشتر در محدودۀ آلکالی- کلسیک و کلسیک- آلکالی جای میگیرند (شکل 5- B)؛ اما سنگهای گرانیتوییدی مرتبط با کانهزایی اپیترمال سولفیداسیون بالا ایالت فلززایی طارم- هشتجین بیشتر در محدودۀ آلکالی جای میگیرند. بهطور کلی، سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین بیشتر از نوع کردیلرایی (نوع منیزیمی) و با ترکیب آلکالیکلسیک تا کلسیک-آلکالی و نیز متاآلومینوس هستند.
برپایة نمودارهای هارکر در شکل 6، در تودههای گرانیتوییدی بررسیشده، با افزایش SiO2، مقدار عنصرهای اصلی MgO، CaO، FeO، TiO2 و Al2O3 کاهش مییابد؛ اما مقدار K2O با افزایش SiO2 افزایش مییابد. روند کاهشی MgO میتواند پیامد جایگیری منیزیم در کانیهای آهن- منیزیمدار، مانند پیروکسن و آمفیبول، هنگام فرایند تبلور باشد. روند کاهشی اکسیدهای CaO و Al2O3، احتمالاً بهعلت تبلور و جدایش پلاژیوکلاز هنگام جدایش ماگمایی است؛ زیرا Ca و Al بیشتر در ساختمان فلدسپارها بهویژه پلاژیوکلاز هنگام تبلوربخشی ماگما وارد میشود. کاهش مقدار FeOt پیامد تبلور کانیهای آهن- منیزیمدار مانند پیروکسن، بیوتیت و آمفیبول و نیز جدایش اکسیدهایی مانند مگنتیت هنگام فرایند جدایش ماگماست. کاهش مقدار TiO2 در سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم- هشتجین شاید پیامد شرکتکردن تیتانیم در ساختمان کانی تیتانیت (اسفن) و تیتانومگنتیت هنگام روند جدایش بلورین هنگام صعود ماگما و جایگیری آن در آشیانههای ماگمایی بوده است. همچنین، مقدار کم Ti نشاندهندۀ ماگماتیسم همراه با فرورانش است و ویژگی همة ماگماهایی که پوستۀ قارهای آنها را آلوده کرده است (Nagudi et al., 2003; Wilson, 2007). روند کاهشی P2O5 بازتابی از کمبودن مقدار فسفر و محدودبودن دامنۀ تغییرات آن در گرانیتوییدهای پهنۀ طارم- هشتجین است. همچنین، این امر احتمالاً پیامد تبلوربخشی آپاتیت و شرکتکردن P2O5 در ساختمان کانی آپاتیت است. روند افزایشی K2O و Na2O نشاندهندة افزایش اکسیدهای آلکالن هنگام تبلور ماگمای گرانیتوییدی است. میزان K2O، بیشتر تحتتأثیر فرایندهای ماگمایی، مانند ذوببخشی و تبلوربخشی است. روند افزایشی اکسیدهای K2O و Na2O در نمونههای گرانیتوییدی به سمت محدودۀ کالکآلکالن پتاسیم بالا و شوشونیتی نشاندهندۀ محیط مطلوب برای کانهزایی کانسنگ اپیترمال سولفیداسیون بالاست (Yang et al., 2008). بجایماندن میکاها در ژرفای بیشتر و دماهای بالاتر شاید بتواند تا اندازهای افزایش K2O در ماگما به سمت محیط پشت کمانی را توضیح دهد (Schmidt et al., 2004). این روند برای Na2O پیوسته نیست و پراکندگی نشان میدهد. روند افزایشی مقدار Na2O چهبسا پیامد ورود Na به شبکۀ پلاژیوکلاز و تجمع آلبیت در نمونه است. همچنین، پراکندگی آن شاید بازتابی از تحرک بالا Na و دخالت مواد پوستهای در پیدایش مذاب باشد (Groves and Bierlein, 2007).
به باور رولینسون (Rollinson, 1993)، عنصرهای کمیاب بیشتر از عنصرهای اصلی در بررسی فرایندهای پترولوژیک کارایی دارند. نمودارهای هارکر برای عنصرهای کمیاب نشان میدهند فراوانی عنصرهای ناسازگار Rb، Ba، Th و Zr با افزایش محتوای سیلیس به طور کم تا متوسط افزایش مییابد (شکل 7). در برابر آن، با افزایش محتوای سیلیس، فراوانی عنصرهایی مانند P و Sr کاهش چشمگیری نشان میدهند. از دیدگاه شیمیایی، عنصرهای Rb و Ba، ناسازگار هستند؛ ازاینرو هنگام فرایند جدایش ماگما و با پیشرفت تبلور، تمرکز آنها در مذاب بجامانده افزایش مییابند (Raymond, 2002). بهدنبال نبود کنترل کانیشناسی هنگام تبلور، مقدار Th در مذاب بجامانده افزایش یافته است (Rickwood, 1989).
شکل 5. A) نمودار SiO2 در برابر FeOt/(FeOt+MgO) (Frost et al., 2001) که نشاندهندۀ مرزِگرانیتوییدهای آهندار و منیزیمی است. در این نمودار، عدد آهن (Fe*) برای تفکیک گرانیتوییدهای فروئن از انواع منیزین بهکار برده میشود. خطوطِ عدد آهن (Fe*) و (Fe-no)، بهترتیب مقدارهای FeOtot/(FeOtot+MgO) و FeO/(FeO+MgO) را نشان میدهند. دادهها برای محدودۀ سنگهای گرانیتوییدی برگرفته از فراست و همکاران (Frost et al., 2001) هستند. مقدار FeOtot مجموع آهن دوظرفیتی و سه ظرفیتی است که از هم تفکیک نشدهاند و مرزِ پلوتونهای فروئن و منیزین را نشان میدهد (Frost et al., 2001)؛ B) نمودار SiO2 در برابر Na2O+K2O-CaO (Frost et al., 2001) که محدودۀ تقریبی سریهای آلکالی، آلکالیکلسیک، کالکآلکالی و کلسیک را نشان میدهد. دادهها برای محدودۀ سنگهای گرانیتوییدی از فراست و همکاران (Frost et al., 2001)) هستند. خطچین سرخرنگ، مرز میان ماگماهای تولهایتی و کالکآلکالن که میاشیرو (Miyashiro, 1974) پیشنهاد کرده است را نشان میدهد (نماد نمونهها همانند شکل 3 است).
Figure 5. A) SiO2 versus FeOt/(FeOt+MgO) diagram (Frost et al., 2001) which shows the boundary between Fe-bearing and Mg-bearing granitoids. In this diagram, the number of iron (Fe*) is used to distinguish ferroan granitoids from types of magnesia. Lines corresponding to the number of Fe (Fe*) and (Fe-no), respectively, include FeOtot/(FeOtot+MgO) and FeO/(FeO+MgO) values (data for the range of granitoid rocks from Frost et al. (2001)). FeOtot values are the sum of divalent and trivalent iron that are not separated from each other and defines the boundary between ferroene and magnesian plutons (Frost et al., 2001); B) SiO2 versus Na2O+K2O-CaO diagram (Frost et al., 2001) shows the approximate range of alkaline, alkali-calcic, calc-alkaline, and calcic series. The data for a range of granitoid rocks from Frost et al. (2001). The red dashed line marks the boundary between tholeiitic and calc-alkaline magmas defined by Miyashiro (1974) (Symbols are the same as in Figure 3).
پراکندگی نقاط در برخی نمودارها میتواند پیامد رخداد فرایندهای دیگری بجز پدیدۀ تبلوربخشی در ماگمای سازندة سنگها باشد. به احتمال بسیار بالا، آلایش پوستهای توجیه خوبی برای این پدیده است. کاهش مقدار Sr با واردشدن این عنصر به ساختار پلاژیوکلاز کلسیک هنگام فرایند تبلور و جدایش ماگما رخ میدهد (Rollinson, 1993). با ادامۀ روند جدایش بلورین و تبلور بلورهای پلاژیوکلاز کلسیک، Sr جانشین یون Ca در شبکۀ کانیهای پلاژیوکلاز میشود و مقدار آن در ماگما و نیز در سنگهای پدیدآمده کاهش مییابد (Rollinson, 1993; Zhao and Zhou, 2007).
شکل 6. نمودارهای تغییرات سیلیس در برابر اکسیدهای اصلی (Harker, 1909) برای سنگهای گرانیتوییدی مرتبط با کانسارهای ایالت فلززایی طارم-هشتجین (نماد نمونهها همانند شکل 3 است).
Figure 6. Variation diagrams of silica versus major oxides (Harker, 1909) for granitoid rocks associated with Tarom-Hashtjin metallogenic province deposits (Symbols are the same as in Figure 3).
شکل 7. نمودارهای تغییرات SiO2 در برابر عنصرهای فرعی (Harker, 1909) برای سنگهای گرانیتوییدی مرتبط با کانسارهای ایالت فلززایی طارم-هشتجین (نماد نمونهها همانند شکل 3 است).
Figure 7. Variation diagrams of SiO2 versus trace elements (Harker, 1909) for granitoid rocks associated with Tarom-Hashtjin metallogenic province deposits (Symbols are the same as in Figure 3).
زمینشیمی عنصرهای کمیاب و خاکی نادر
نمودار بهنجارشدۀ نمونههای گرانیتوییدی به ترکیب گوشتۀ اولیه (شکل 8- A) گویای غنیشدگی در عنصرهای U، Th،Rb، K و تهیشدگی در عنصرهای Ti، Ta، Nb، Zr، Ba است و شرکت پوستۀ قارهای در فرایندهای ماگمایی و آلایش پوستهای را نشان میدهد (Rollinson, 1993; Pearce and Peate, 1995). غنیشدگی از عنصرهای لیتوفیل بزرگ یون (LILE) مانند K و Rb، پیامد آلودگی ماگما با مواد پوستهای در پهنههای فرورانشی است (Chappell and White, 1992). غنیشدگی عنصرهایی مانند Th و U در نمودارهای عنکبوتی میتواند نشاندهندة افزودهشدن رسوبهای پلاژیک و یا پوستة اقیانوسی دگرسانشده به منبع مذاب باشد (Fan et al., 2003). عنصر Th معمولاً در پی فرایندهای دگرنهادی[6] در پهنههای کمانی به خاستگاه گوشتهای افزوده میشود و باعث تهیشدگی Nb در ماگمای پهنههای کمانی میشود (Machado et al., 2005). تهیشدگی از عنصرهای با شدت میدان بالا (HFSE) مانند Ti، Nb و Ta نشاندهندة پیدایش این سنگها در ارتباط با فرورانش و یا جدایش و جدایش کانیهای تیتانیمدار، مانند تیتانومگنتیت و اسفن است (Gorton and Schandl, 2000; Wilson, 2007). در هنگام فرورانش پوستۀ اقیانوسی به زیر پوستۀ قارهای، فازهای فرعی دیرگداز، مانند ایلمنیت و روتیل در پوستۀ اقیانوسی فرورونده پایدار بودهاند؛ ازاینرو، عنصرهای HFSE مانند Nb و Ti را در خود نگه میدارند و با جلوگیری از مشارکت آنها در ماگمای حاصل از برگشت تختة، سبب تهیشدگی آنها در ماگما میشوند (Nagudi et al., 2003). این تهیشدگی، میتواند نشاندهندۀ آلودگی ماگما با پوستۀ قارهای نیز باشد (Wilson, 2007). همچنین، این تهیشدگی از ویژگیهای روشن ماگماهای کالکآلکالن واقع در کمانهای آتشفشانی است (Pearce et al., 1984). تهیشدگی زیرکنیم میتواند در پی آلایش ماگماهای گوشتهای با مواد پوستهای هنگام صعود و جایگیری رخ دهد (Almeida et al., 2007). دگرسانی مذابهای گوشتهای با سیالها و مذابهای حاصل از پوستۀ اقیانوسی فرورو با تهیشدگی عنصر Ti همراه است (Chappell, 1979). جدایش آلکالیفلدسپار چهبسا غالبتر از پلاژیوکلاز در مراحل پایانی باشد که با تهیشدگی مهم Ba نشان داده میشود. تهیشدگی Ba در اثر جدایش بلورهای فلدسپار و بیوتیت رخ میدهد (Thuy et al., 2004).
الگوی پراکندگی فراوانی عنصرهای خاکی نادر بهنجارشده به ترکیب کندریت (شکل 8- B) نشان میدهد سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین از عنصرهای خاکی نادر سبک (LREE) غنی و از عنصرهای خاکی نادر سنگین (HREE) تهی شدهاند (14/1- 34/10 LREE/HREE=). این ویژگی میتواند از ویژگیهای ماگماهای وابسته به پهنههای فرورانشی نیز باشد. مقدار نسبت n(La/Yb) از 25/3 تا 70/14 (میانگین: 53/7) متغیر است. این نسبت از ویژگیهای آشکار ماگماتیسم متاآلومینوس (نوع I) و کالکآلکالن مرتبط با کمانهای آتشفشانی در پهنة فرورانش است (Sheth et al., 2002; Wilson, 2007). دگرسانیِ مراحل پایانی در ارتباط با سیالها و فرایندهای گرمابی میتواند فراوانی REE را کاهش دهد. فرایند دگرنهادی غنیشدگی در LREE و تهیشدگی در HFSE را بهدنبال دارد (Ordóñez-Calderón et al., 2008). از سوی دیگر، تهیشدگی Eu و کاهش مقدار آن در نمونههای گرانیتوییدی (میانگین Eu/Eu*: 69/0) پیامد تبلوربخشی پلاژیوکلاز از ماگمای مسبب کانهزایی در شرایط اکسیداسیون کم مذاب است (Sun and Liang, 2012). ازآنجاییکه تهیشدگی Eu با تهیشدگی Sr و Ba همراه است (شکلهای 8- A و 8- B)، میتوان گفت جدایش پلاژیوکلازها همزمان رخ داده است و بهطور مشترک مسئول تحول ماگما بهشمار میروند (Yanbo and Jingwen, 2010).
شکل 8. الگوی تغییرات عنصرهای کمیاب و خاکی نادر سنگهای گرانیتوییدی مرتبط با کانسارهای ایالت فلززایی طارم-هشتجین. A) بهنجارشده به ترکیب گوشتۀ اولیه (Sun and McDonough, 1989)؛ B) بهنجارشده به ترکیب کندریت (Nakamura, 1974) (نماد نمونهها همانند شکل 3 است).
Figure 8. Trace and rare earth elements spider diagrams of granitoid rocks related to the Tarom-Hashtjin metallogenic province deposits. A) Normalized to the Primitive Mantle composition (Sun and McDonough, 1989); B) Normalized to chondrite composition (Nakamura, 1974) (Symbols are the same as in Figure 3).
زمینشیمی ایزوتوپی
نمونههای گرانیتوییدی در ترکیبات ایزوتوپی Pb، کمابیش همگن هستند. نسبتهای ایزوتوپی سرب سنگهای گرانیتوییدی مرتبط با کانسارهای آهن ماگمایی منطقة زنجان-ذاکر (Nabatian et al., 2014)، شامل Pb204/Pb206 از 52/18 تا 86/18 (میانگین: 67/18)، Pb204/Pb207 از 57/15 تا 72/15 (میانگین: 62/15) و مقدار Pb204/Pb208 از 08/38 تا 83/38 (میانگین: 76/38) است. این نسبتها برای کانسار اپیترمال سولفیداسیون متوسط منطقة لوبین-زرده (Rahmani et al., 2019) شامل Pb204/Pb206 از 70/18 تا 80/18 (میانگین: 76/18)، Pb204/Pb207 از 58/15 تا 61/15 (میانگین: 59/15) و Pb204/Pb208 از 72/38 تا 86/38 (میانگین: 81/38) است.
در نمودارهای Pb204/Pb206 در برابر Pb204/Pb207 و نمودار Pb204/Pb206 در برابر Pb204/Pb208 (شکلهای 9- A و 9- B)، مقدار ایزوتوپ سرب در گرانیتوییدهای میزبان کانسارهای ایالت فلززایی طارم-هشتجین غالباً در نزدیکی منحنیهای کوهزایی و تکامل پوسته قرار میگیرد.
در نمودار Pb204/Pb206 در برابر Pb204/Pb207 (شکل 9- C)، سنگهای گرانیتوییدی طارم-هشتجین در محدودههای ماگماهای وابسته به پهنة فرورانش (EMII: گوشتة غنیشده) جای میگیرند. این ماگماها بهطور متناوبی با جذب ترکیبهای پوستهای آلایش مییابند (Tosdal et al., 2000). با در نظر گرفتن میانگین سنی40 میلیون سال برای گرانیتوییدهای طارم-هشتجین (Nabatian et al., 2014; Aghazadeh et al., 2015; Ghasemi Siani et al., 2015, 2020)، نسبتهای اولیه Sr86/Sr87 سنگهای گرانیتوییدی مرتبط با کانسارهای آهن ماگمایی منطقة زنجان-ذاکر (Nabatian et al., 2014) و کانسارهای اپیترمال سولفیداسیون متوسط منطقة لوبین-زرده (Rahmani et al., 2019)، بهترتیب برابر با 704900/0 تا 706140/0 (میانگین: 705233/0) و 704745/0 تا 705448/0 (میانگین: 705118/0) است. همچنین نسبتهای اولیه Nd144/Nd143 سنگهای گرانیتوییدی مرتبط با کانسارهای آهن ماگمایی منطقة زنجان-ذاکر (Nabatian et al., 2014) و کانسارهای اپیترمال سولفیداسیون متوسط منطقة لوبین-زرده (Rahmani et al., 2019)، بهترتیب برابر با 512313/0 تا 512788/0 (میانگین: 512626/0) و 512630/0 تا 512719/0 (میانگین: 512687/0) است.
در نمودار ایزوتوپ Sri86/Sr87 اولیه در برابر εNd (شکل 9- D)، بیشتر نمونههای گرانیتوییدی در مرکز نمودار و درون آرایه گوشتهای تهیشده و غنی شده جای میگیرند. همچنین، سنگهای گرانیتوییدی بررسیشده از مقدارهای εNd(t) بسیار کمتری نسبت به سنگهای مرتبط با محیط زمینساختی MORB (Xu and Castillo, 2004) و نیز آداکیتهای پدیدآمده توسط ذوب تختة فرورو برخوردار هستند (Wang et al., 2006). در این نمودار همة نمونهها میان محدودة EMII (گوشتة غنیشده با مقدارهای بالای Sr86/Sr 87 و Pb204/Pb206 و مقدارهای کم Nd144/Nd143) و گوشتۀ تهیشده جای گرفتهاند. مقدارهای Sri86/Sr87 اولیه سنگهای گرانیتوییدی مرتبط با کانسارهای آهن ماگمایی منطقة زنجان-ذاکر (Nabatian et al., 2014) و کانسارهای اپیترمال سولفیداسیون متوسط منطقة لوبین-زرده (Rahmani et al., 2019)، بهترتیب برابر با 70434/0 تا 70552/0 (میانگین: 70469/0) و 70470/0 تا 70510/0 (میانگین: 70494/0) هستند. همچنین، مقدارهای εNd(t) برای نمونههای این مناطق بهترتیب برابر با 70/5- تا 40/3+ (میانگین: 29/0+) و 39/0+ تا 10/2+ (میانگین: 46/1+) هستند و هر دو ویژگی خاستگاههای گوشتهای غنیشده و تهیشده را نشان میدهد (Zindler and Hart, 1986) (شکل 9- D).
شکل 9. A و B) نمودارهایی برای مقایسۀ ترکیب ایزوتوپی Pb (Doe and Zartman, 1979) در نمونههای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین. منحنیهای تکامل گوشته، کوهزایی و پوستۀ بالایی از دو و زارتمن (Doe and Zartman, 1979) و منحنی میانگین رشد و تکامل پوسته از استیسی و کرامرس (Stacey and Kramers, 1975) است؛ C) نمودار تغییرات Pb204/Pb207 در برابر Pb204/Pb206 (Zindler and Hart, 1986). منحنی میانگین رشد و تکامل پوسته از استیسی و کرامرس (Stacey and Kramers, 1975)؛ D ) نمودار تغییرات Sr86/Sr87 اولیه در برابر Nd برای سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین (Zindler and Hart, 1986). منحنی میانگین رشد و تکامل پوسته از استیسی و کرامرس (Stacey and Kramers, 1975) و محدودههای گوشتۀ تهیشده و غنیشده از زیندلر و هارت (Zindler and Hart, 1986) است (DM: گوشتة تهیشده؛ EMI و EMII: گوشتة غنیشده. دو نوع از سازندههای پایانی گوشته را نشان میدهند).
Figure 9. A, B) Diagrams for comparison of Pb isotopic compositions (Doe and Zartman, 1979) of granitoid samples of the Tarom-Hashtjin metallogenic province. Mantle, orogenic, and upper crust evolution curves are from Doe and Zartman (1979), and the average growth and crust evolution curve are from Stacey and Kramers (1975); C) Variation diagram of 204Pb/207Pb versus 204Pb/206Pb (Zindler and Hart, 1986). The mean crustal growth and evolution curve from Stacey and Kramers (1975); D) Diagram of primary 86Sr/87Sr versus Nd variation for granitoid rocks of the Tarom-Hashtjin metallogenic province (Zindler and Hart, 1986). Average crustal growth and evolution curves are from Stacey and Kramers (1975) and depleted and enriched mantle ranges are from Zindler and Hart (1986) (DM: depleted mantle; EMI and EMII: enriched mantle. They show two types of end members of the mantle).
بحث
سنگزایی و تحولات ماگمایی
گرانیتوییدهای ایالت فلززایی طارم-هشتجین، نسبتهای Sr/Y (6/3 تا 11/39) وLa/Yb (53/4 تا 50/20) و مقدارهای K2O بالای (میانگین: 40/4 درصدوزنی) دارند که با ویژگیهای مذابهای گوشتهای کالکآلکالن آلایشیافته با مواد پوستهای همخوانی دارد (Defant, 2002). هرچند گرانیتوییدهای با کانهزایی مس پورفیری در ایران نسبت Sr/Y بیشتر از 20 دارند و همانند نفوذیهای با خاستگاه آداکیتی مرتبط با کانسارهای پورفیری هستند (Richards et al., 2012). گرانیتوییدهای بررسیشده نسبت Sr/Y از 6/3 تا 11/39 نشان میدهند که با سنگهای گرانیتوییدی مرتبط با ذخایر معدنی اپیترمال گزارششدة دوبری (du Bray, 2017) و نشانههای ماگماتیسم کمانی مرتبط با فرورانش همخوانی دارد (شکل 10- A).
شکل 10. A) نمودار Y در برابر Sr/Y برای سنگهای گرانیتوییدی (Defant and Drummond, 1990)؛ B) نمودار هارکر SiO2 در برابر Eu/Eu*. دادههای دیگر کانسارهای اپیترمال از دوبری (du Bray, 2017) و دادههای شمالباختری ایران از شفاییمقدم و همکاران (Shafaii Moghadam et al., 2018) هستند (نماد نمونهها همانند شکل 3 است).
Figure 10. A) Y versus Sr/Y diagram for granitoid rocks (Defant and Drummond, 1990); B) Harker plot of SiO2 versus Eu/Eu*. Data for other epithermal deposits are from du Bray (2017), and data for northwestern Iran is from Shafaii Moghadam et al. (2018) (Symbols are the same as in Figure 3).
سنگهای آذرین متاآلومینوس و شوشونیتی تا التراپتاسیک از ذوببخشی گوشتۀ سنگکرهای غنیشده با سیالات حاصل از تختة فروروی دگرنهاد پدید میآیند (Bonin, 2004; Zheng, 2019). ماگماتیسم آداکیتی میوسن که بیشتر میزبان کانسارهای پورفیری است، در مقایسه با ماگماتیسم پشت کمانی کششی ائوسن، تفاوتهایی در نسبت Sr/Y و ژرفای پیدایش دارد. سنگهای گرانیتوییدی شمال باختری ایران (پهنة اهر-ارسباران) عمدتاً در محدودۀ ترکیبی آداکیتی جای میگیرند (Shafaii Moghadam et al., 2018) (شکل 10- A). Sr/Y بالاتر در سنگهای گرانیتوییدی، با تبلور هورنبلند نسبت به پلاژیوکلاز همخوانی دارد که بهمعنای فوگاسیته اکسیژن بالای و محتوای بیشتر آب ماگماست (Chiaradia, 2015). نسبت Eu/Eu* سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین با افزایش مقدار SiO2 کاهش مییابد. این میزان با ماگماتیسم مرتبط با نفوذیهای پورفیروییدی نا مولد[7] سازگارتر است (شکل 10- B). همچنین، در این گرانیتوییدها مقدار Th (میانگین: 17/15 گرم در تن) بالاتر از سنگهای جداشده از مذاب اولیۀ گوشتهای است (Wang et al., 2006). ازاینرو، میتوان انتظار داشت مؤلفههای پوستهای (دخالت مواد پوستهای) در پیدایش ماگما نقش داشته باشد. مقدارهای متوسط تا بالا SiO2 (20/53 تا 72 درصدوزنی)، La (43/10 تا 81/49 گرم در تن)، Ce (94/5 تا 70/98 گرم در تن) و Th (80/2 تا 47 گرم در تن) میتوانند نشاندهندة دخالت مواد پوستهای در پدیدآمدن مذابهای کالکآلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی سازندۀ سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین باشد.
از نسبتهای Nb/U و Ta/U نیز برای شناسایی فرایند آلایش پوستهای استفاده میشود (Yan et al., 2008)؛ زیرا این عنصرها هنگام ذوببخشی یا تبلوربخشی از یکدیگر تفکیک نمیشوند و نسبتهای آنها بازتابی از موقعیت منبع ماگماست؛ بهگونهایکه نسبتهای Nb/U و Ta/U در سنگهای گرانیتوییدی بررسیشده بهترتیب برابر با 82/1 تا 45/13 و 14/0 تا 13/1 هستند. این مقدارها در مقایسه با ترکیب MORB و OIB (47Nb/U=، 7/2Ta/U=؛ Hofmann, 1988) کم هستند و تا اندازهای به محدودۀ ترکیب پوستۀ قارهای با مقدار میانگینِ 12/1Nb/U= و 1/1Ta/U= (Taylor and McLennan, 1995) نزدیک هستند. ازاینرو، مقدار نسبتهای یادشده نشاندهندة دخالت مؤلفههای پوستۀ قارهای در خاستگاه سنگهای گرانیتوییدی بررسیشده بهشمار میرود. سیالهای گرمابیِ پهنۀ فرورانش نسبتهای بسیار کم Nb/U (میانگین: 22/0) دارند (Ayers, 1998). این مسئله، نشاندهندۀ ارتباط این سنگها با کمانهای آتشفشانی و یا آلایش ماگما با پوستۀ قارهای است. محتوای Sr این گرانیتوییدها (میانگین: 03/391 گرم در تن) نیز از مقدار این عنصر در ترکیب پوستۀ قارهای بالایی (350 گرم در تن؛ Taylor and McLennan, 1995) بیشتر است. ازاینرو، ماگمای سازندۀ سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین، تا اندازهای دچار آلایش با دخالت مواد پوسته قارهای شده است.
برای تفکیک فرایندهای تبلوربخشی و ذوببخشی، نمودار دوتایی La در برابر La/Sm (شکل 11- A) بهکار برده شد. برپایة این نمودار، سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین تحتتأثیر درجات مختلف ذوببخشی پدید آمدهاند و تا اندازهای دچار فرایند تبلوربخشی شدهاند. برای بررسی فرایند AFC[8] در این سنگهای گرانیتوییدی، نخست نمودار Rb در برابر Ba/Rb (شکل 11- B) بهکار برده شد. همانگونهکه در این نمودار دیده میشود، سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین فرایند هضم و تبلوربخشی هنگام بالاآمدگی در پوستة بالایی را نشان میدهند. در نمودار Nb/Y در برابر Rb/Y (شکل 11- C)، روند عمودی دادهها بهخوبی دیده میشود. ازاینرو، سنگهای گرانیتوییدی بررسیشده ویژگیهای غنیشدگی با محلولهای فرورانشی یا آلایش با مواد پوستهای را نشان میدهند.
همچنین، نمودار Rb/Sr در برابر La/Ce (شکل 11- D) نقش آلایش پوستهای در پیدایش سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین را نشان میدهد. نمودار Th/Yb در برابر Ta/Yb (شکل 11- E) نیز برای تعیین آلایش پوستهای خاستگاه گوشتهای کارآمد است. ماگماهای با مؤلفۀ فرورانش به سوی مقدارهای بالای Th/Yb (از 98/0 تا 33/15) و بیرون از آرایه گوشتهای جای میگیرند. سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین، در نمودار یادشده (شکل 11- E)، در محدودۀ بیرون از آرایه گوشتهای و مقدارهای بالای نسبت Th/Yb جای میگیرند. این جابجایی روند زمینشیمیایی غنیشدگی پهنۀ فرورانش یا غنیشدگی با پوستۀ قارهای دارد. با این حال نسبت بالاتر Th/Yb در سنگهای گرانیتوییدی بررسیشده نسبت به ترکیب میانگین پوستۀ قارهای نشان میدهد غنیشدگی توسط فرایندهای فرورانش نقش بسزایی در خاستگاه ماگمای اولیه داشته است.
مقدار بالای پتاسیم (K2O) در سنگهای گرانیتوییدی طارم-هشتجین (40/4 درصدوزنی)، نیازمند حضور فازهای پتاسیمداری همانند پتاسیمفلدسپار، آمفیبول پتاسیمدار و یا فلوگوپیت در خاستگاه آنهاست. Rb و Ba در ترکیب فلوگوپیت عنصرهای سازگاری هستند (La Tourette et al., 2002)؛ اما Ba، Rb و Sr سازگاری متوسطی در آمفیبول دارند (La Tourette et al., 2002). این ویژگیها برای تشخیص بود یا نبود این فازها در خاستگاه بهکار برده میشوند؛ بهگونهایکه مواد مذاب در حال تعادل با فلوگوپیت مقدارهای بالایی از Rb/Sr (بیشتر از 1/0) و مقدارهای کمی Ba/Rb (کمتر از 15) نسبت به مواد مذاب برخاسته از منبع آمفیبولدار دارند. همچنین، مواد مذاب برخاسته از خاستگاه آمفیبولدار مقدارهای کمی Rb/Sr (کمتر از 06/0) و نسبت بالایی از Ba/Rb (بیشتر از 15) نشان میدهند (Furman and Graham, 1999). میزان نسبت Rb/Sr در سنگهای گرانیتوییدی طارم-هشتجین (از 01/0 تا 73/2) در تغییر است و میزان نسبت Ba/Rb این سنگها (از 07/0 تا 79/29) متغیر است. این تفاوت میان سازگاری عنصرهای فلوگوپیت و آمفیبول نشان میدهد کدام فاز آبدار در منبع گوشتۀ سنگکرهای پدید آمده است (Furman and Graham, 1999).
بهعلت سازگاری بیشتر عنصر Nb در ترکیب آمفیبول نسبت به فلوگوپیت و نیز تحرک اندک این عنصر هنگام دگرسانی، برای بررسی حضور آمفیبول یا فلوگوپیت در محل منبع نسبت Nb/Th بهکار برده میشود. نسبتهای Rb/Sr در برابر Ba/Rb و Rb/Sr در برابر Nb/Th (Furman and Graham, 1999) و روندهای تغییرات، حضور هر دو فاز آمفیبول و فلوگوپیت را نشان میدهند (شکلهای 12- A و 12- B). ازآنجاییکه مشخص شد ماگمای سازندة سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین با خاستگاهی آمفیبول و فلوگوپیتدار در تعادل است، میتوان از این شاخصها برای برآورد فشار و دمای پیدایش ماگما بهره گرفت. بررسیهای تجربی نشان میدهند آمفیبول و فلوگوپیت در فشارهای نزدیک به 30 تا 35 کیلوبار و ژرفای نزدیک به90 تا 100 کیلومتری پایدار هستند (Sato et al., 1997). همچنین، این نمودارها نشان میدهند بهعلت احتمال حضور فلوگوپیت و آمفیبول در خاستگاه، مقدارهای کمابیش برابری از H2O و CO2 در عامل دگرسانکننده شرکت دارند (Furman and Graham, 1999). ازاینرو، دادههای بهدستآمده با خاستگاه مذاب گوشتهای آلایشیافته توسط مواد پوستهای همخوانی دارد. این مواد فرار (H2O و CO2)، گوة گوشتهای را دگرسان میکنند و نقطة ذوب آن را کاهش میدهند؛ بهگونهایکه ماگماهای بازالتی آبدار توسط ذوببخشی در مناطق با بالاترین درجه حرارت تولید میشوند. این مذابها منابع پایانی ماگماهای تکاملیافتهتری هستند که در پوسته جای میگیرند و چهبسا کانسارهای اپیترمال مرتبط را پدید آورند (Candela and Piccoli, 2003; Richards, 2005).
شکل 11. A) نمودار دوتایی La در برابر La/Sm (Chen et al., 2001)؛ B) نمودار Rb در برابر Ba/Rb (Askren et al., 1999)؛ C) نمودار Nb/Y در برابر Rb/Y (Temel et al., 1998)؛ D) نمودار Rb/Sr در برابر La/Ce (Hofmann et al., 1986)؛ E) نمودار Ta/Yb در برابر Th/Yb (Pearce, 1983) (نماد نمونهها همانند شکل 3 است).
Figure 11. A) Binary diagram of La versus La/Sm (Chen et al., 2001), where most of the samples are aligned with the process of partial melting and less common fractional crystallization; B) Rb versus Ba/Rb diagram (Askren et al., 1999); C) Nb/Y versus Rb/Y diagram (Temel et al., 1998); D) Rb/Sr versus La/Ce diagram (Hofmann et al., 1986); E) Ta/Yb versus Th/Yb diagram (Pearce, 1983) (Symbols are the same as in Figure 3).
در نمودارهای تمایز خاستگاه غنیشده یا تهیشدة Zr در برابر Y (شکل 12- C) و Zr/Nb در برابر Yb/Nb (شکل 12- D)، بیشتر نمونهها در محدودۀ مذابهای حاصل از ذوببخشی گوشتۀ غنیشده جای میگیرند. البته تأثیر سیالهای حاصل از آبزدایی پوستۀ اقیانوسی فرورو نیز میتواند دگرنهادشدن و غنیشدگی گوشتۀ سنگکرهای زیرقارهای در محیط حاشیۀ فعال قارهای را بهدنبال داشته باشد. بر این اساس، هنگام فرورانش پوستۀ اقیانوسی عنصرهای نامتحرک (HFSE)، مانند Ti، Ta و Nb، در تختة فرورو بجای میمانند (Thirlwall et al., 1994)؛ اما عنصرهای متحرک (LILE)، مانند Rb و K را فاز سیلیکاته و یا سیالهای گرمابی، از صفحۀ اقیانوسی فرورو جدا میکنند و گوشتۀ سنگکرهای را از عنصرهای متحرک غنی میکنند؛ بهگونهایکه همۀ نمونههای گرانیتوییدی پهنۀ طارم-هشتجین از عنصرهای LILE غنی هستند.
شکل 12. A، B) نمودارهای Ba/Rb در برابر Rb/Sr و Nb/Th در برابر Rb/Sr (Furman and Graham, 1999) برای تشخیص حضور آمفیبول یا فلوگوپیت در خاستگاه سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین ؛ C) نمودار Zr دربرابر Y (Sun and McDonough, 1989) برای تفکیک خاستگاه گوشتۀ غنیشده و تهیشدۀ سازندة سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین؛ D) نمودار Zr/Nb در برابر Yb/Nb (Wilson, 2007) برپایة عنصرهای فرعی، برای تعیین خاستگاه ماگمای سازندۀ سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین (نماد نمونهها همانند شکل 3 است).
Figure 12. A, B) Ba/Rb versus Rb/Sr and Nb/Th versus Rb/Sr diagrams (Furman and Graham, 1999) to detect the presence of amphibole or phlogopite in the origin of granitoid rocks of the Tarom-Hashtjin metallogenic province; C) Zr versus Y diagram (Sun and McDonough, 1989) to distinguish the origin of enriched and depleted mantles that formed the granitoid rocks of Tarom-Hashtjin metallogenic province, D) Zr/Nb versus Yb/Nb diagram (Wilson, 2007) based on secondary elements to determine the origin of the magma forming the granitoid rocks of the Tarom-Hashtjin metallogenic province (Symbols are the same as in Figure 3).
ازاینرو میتوان گفت فرایند اصلی در تحول ماگمای اولیه سازندة سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین، تبلوربخشی از ماگمای اولیۀ گوشتهای (با مقداری آلایش با پوستۀ قارهای) یا ذوببخشی خاستگاه گوشتهایِ اسپینل لرزولیتی بوده است. بررسی نسبتهای ایزوتوپی Sr86/Sr87 و Nd144/Nd143 در سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین بیشتر نشاندهندۀ تشابه و نزدیکی دادههای ایزوتوپی است. ازاینرو، وجود خاستگاهی همگن برای ماگماهای این ایالت را تأیید میکند. ازاینرو، سنهای متفاوت تودههای آذرین درونی و همچنین تنوع در مقدار Sr86/Sr87 و Nd144/Nd143 را چهبسا درجات مختلف ذوببخشی برخی از نفوذیهای مشابه در یک زمان معین، توجیه کنند. هجوم سیالهای دگرنهاد اثرات ناهمگنی روی گوشتۀ اولیه دارد و با افزایش فراوانی مواد فرار مذاب (مانند H2O و CO2) میزان ذوببخشی ماگما را افزایش میدهد (Viccaro and Cristofolini, 2008).
محیط تکتونوماگمایی
سن بهدستآمده برای سنگهای گرانیتوییدی مرتبط با کانسارهای ایالت فلززایی طارم-هشتجین برابر با 6/1±4/37 تا 58/1±87/42 میلیون سال پیش (Nabatian et al., 2014; Aghazadeh et al., 2015; Ghasemi Siani et al., 2015, 2020) است که با سن کانهزایی کانسار اپیترمال سولفیداسیون بالای گلوجه تعیین شده به روش Ar39/Ar40 در این پهنه (34/20±0/42 تا 47/1±56/42 میلیون سال پیش (Mehrabi et al., 2016)) ارتباط دارد. غنیشدگی در عنصرهای LILE و LREE و تهیشدگی در عنصرهای HFSE و HREE و از سویی، نسبتهای بالای Ba/Zr (میانگین 29/7) و Ba/Nb (میانگین 22/44)، نشاندهندۀ ماگماتیسم درارتباط با پهنة فرورانش است.
همچنین، وجود ماگماتیسم کالکآلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی و متاآلومینوس نوع I در ایالت فلززایی طارم-هشتجین (شکل 4)، با ویژگیهای کمان ماگمایی مرتبط با پهنة فرورانش سازگاری دارد. در نمودار تمایز محیط زمینساختی Rb و Y + Nb (Pearce et al., 1984)، نمونههای سنگهای گرانیتوییدی مورد بررسی در محدودههای کمان آتشفشانی و درون صفحهای مطابق با نوع I و نوع A، مطابق با پیدایش آنها در یک محیط کششی در ارتباط با کمان آتشفشانی جای میگیرند (شکل 13- A).
در نمودار دوتایی Zr/Al2O3 در برابر TiO2/Al2O3 (Müller and Groves, 1997) (شکل 13- B)، که برای تفکیک ماگماهای درون صفحهای از ماگماهای واقع در محیطهای کمانی استفاده میشود، سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین در محدودۀ ماگماهای در ارتباط با کمان جای میگیرند. برپایة نمودار تغییرات Yb در برابر Th/Ta (Schandl and Gorton, 2002) (شکل 13- C) بیشتر سنگهای گرانیتوییدی مورد بررسی، در محدودۀ پهنة فرورانش حاشیۀ فعال قارهای تا مناطق آتشفشانی درون صفحهای واقع میشوند.
به باور شفاییمقدم و همکاران (Shafaii Moghadam et al., 2018)، ماگماتیسم پتاسیم بالای کمربند کوهزایی تتیس در نتیجۀ همگرایی صفحات آفریقایی-عربی و اوراسیایی و در پایان، فرورانش اقیانوس تتیس به زیر صفحۀ اوراسیا رخ میدهد. ماگماتیسم کمانی در اواخر کرتاسۀ پسین با میانگین سنی 77 تا 83 میلیون سال پیش، در بخش جنوبخاوری کمان ماگمایی ارومیه- دختر آغاز و با فرورانش صفحۀ عربی در زمان پالئوژن و پیدایش کوهزایی برخوردی در سراسر میوسن و پلیو-کواترنری ادامه یافته است (Moritz et al., 2016; Sepidbar, et al., 2021; Stern et al., 2021; Shafaii Moghadam and Stern, 2021; Shafaii Moghadam et al., 2020, 2021, 2022). تفسیرهای ژئودینامیک مختلفی برای ماگماتیسم کمانی ائوسن در البرز، مانند ماگماتیسم مرتبط با فرورانش (Verdel et al., 2011; Richards et al., 2012; Arjmandzadeh and Santos, 2014)، ماگماتسیم پهنة پشت کمانی (Asiabanha and Foden, 2012) و ماگماتیسم پس از برخورد (Castro et al., 2013; Pang et al., 2013) وجود دارد. به پیشنهاد وردل و همکاران (Verdel et al., 2011) البرزباختری در محیط پشت کمانی و کمان ماگمایی ارومیه- دختر در محیط کمان آتشفشانی اصلی، مربوط به پهنة فرورانشی نئوتتیس تشکیل شدهاند.
شکل 13. نمودارهای تمایز محیط زمینساختی تشکیل سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین. A) نمودار تمایز زمینساختی Y+Nb در برابر Rb برای سنگهای گرانیتوییدی (Pearce et al., 1984). نامگذاری انواع I، S و A از کریستینسن و کیت (Christiansen and Keith, 1996) (1996)؛ B) نمودار TiO2/Al2O3 در برابر Zr/Al2O3 (Müller and Groves, 1997)؛ C) نمودار تغییرات Yb در برابر Th/Ta (Schandl and Gorton, 2002) (نماد نمونهها همانند شکل 3 است).
Figure 13. tectonic setting discrimination diagrams for the granitoid rocks in the Tarom-Hashtjin metallogenic province. A) Y+Nb versus Rb diagram for the granitoid rocks (Pearce et al., 1984). Nomenclature of types I, S, and A from Christiansen and Keith (1996); B) TiO2/Al2O3 versus Zr/Al2O3 diagram (Müller and Groves, 1997); C) Yb versus Th/Ta diagram (Schandl and Gorton, 2002) (Symbols are the same as in Figure 3).
البرز باختری (شمالباختری ایران)، شامل پهنة اهر-ارسباران و ایالت فلززایی طارم-هشتجین است که از شمال تا قفقاز بزرگ و از باختر تا پونتیدهای[9] آناتولی ادامه مییابد و تاریخچة ژئودینامیک پیچیدهای دارد. شواهد زمینشیمیایی نشان میدهند بیشتر گرانیتوییدهای پیشکمانی سنوزوییک ترکیب کالکآلکالن نشان میدهند؛ اما سنگهای پشت کمانی ویژگی پتاسیم بالا (شوشونیتی و اولتراپتاسیک) دارند. در ایالت فلززایی طارم-هشتجین یک مرحلة کشش در طول ائوسن مرتبط با برگشت تختة رخ داده است. ذوببخشی تختة فرورو و گوۀ گوشتهای دگرنهاد (توسط سیالهای حاصل از ذوب تختة فرورو) در پایان ائوسن تولید و فوران ماگماهای ائوسن (37 تا 42 میلیون سال پیش) ایالت فلززایی طارم-هشتجین در یک پهنة پشت کمانی، در پشت کمان ماگمایی ارومیه-دختر را در پی داشته است (شکل 14).
از سوی دیگر، برپایة شواهد زمینشیمیایی بهدستآمده از بررسیهای شفاییمقدم و همکاران (Shafaii Moghadam et al., 2018) و سپیدبر و همکاران (Sepidbar et al., 2019)، سنگهای آتشفشانی- نفوذی کمان ماگمایی ارومیه- دختر با میانگین سنی 37 تا 54 میلیون سال پیش (ائوسن میانی) (Verdel et al., 2007; Chiu et al., 2013)، ویژگیهای زمینشیمیایی همانند سریهای ماگمایی کالکآلکالن تا شوشونیتی ماگماتیسم سنوزوییک، در یک محیط تکتونوماگمایی کمان آتشفشانی (حاشیۀ همگرا) را نشان میدهند. ازاینرو، مقایسۀ موارد یادشده و همچنین، نسبتهای Sr86/Sr87 و εNd(t) در سنگهای آذرین کمان ماگمایی ارومیه-دختر (بهترتیب 70483/0 تا 70783/0 و 5/2- تا 6/3+) با سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم- هشتجین (بهترتیب 70434/0 تا 70510/0 و 70/5- تا 40/3+) نشاندهندۀ قرابت و همپوشانی دادههای زمینشیمیایی بهدستآمده برای این دو محیط تکتونوماگمایی هستند. عقبنشینی گودال و برگشت تختة کمان ماگمایی پالئوژن ارومیه- دختر به سمت بخشهای شمالی و شمالباختری را عامل پیدایش محیطهای پشت کمانی؛ مانند البرز باختری، ایالت فلززایی طارم- هشتجین و پهنۀ اهر- ارسباران میدانند. ذوببخشی پوستۀ فرورو و گوۀ گوشتهای دگرنهاد (توسط سیالات و مذابهای قطعۀ فرورونده) در اواخر ائوسن (6/1 ± 4/37 تا 58/1 ± 87/42 میلیون سال پیش؛ Nabatian et al., 2014; Aghazadeh et al., 2015; Ghasemi Siani et al., 2015, 2020) تولید ماگمای کالکآلکالن در یک محیط کششی در ارتباط با محیط پشت کمانی در پهنة پشت کمان آتشفشانی ارومیه- دختر، در ایالت فلززایی طارم- هشتجین را بهدنبال داشته است. در کل میتوان گفت ایالت فلززایی طارم-هشتجین در یک محیط پشت کمانی پدیدآمده در ارتباط با کمان آتشفشانی ارومیه-دختر پدید آمده است و ماگماتیسم اصلی در زمان ائوسن پدید آمده است (شکل 14).
شکل 14. مدل شماتیک از پیدایش سنگهای آذرین کمان ماگمایی البرز[10] (AMA)، ایالت فلززایی طارم-هشتجین (THMP) و پهنۀ اهر- ارسباران (AAZ) در محیطهای زمینساختی کششی (Back-arc) در پهنة فرورانش (با تغییرات از Ghasemi Siani et al. (2020)).
Figure 14. Schematic model of the formation of igneous rocks of Alborz magmatic arc (AMA), Tarom-Hashtjin metallogenic province (THMP), and Ahar-Arsbaran zone (AAZ) in the back-arc tectonic environments located in the subduction zone (with changes from Ghasemi Siani et al. (2020)).
برداشت
این بررسی بهطور خلاصه سنگشناسی و زمینشیمی سنگهای گرانیتوییدی میزبان کانسارهای اپیترمال در ایالت فلززایی طارم-هشتجین را نشان میدهد. کانسارهای اپیترمال در ایالت فلززایی طارم-هشتجین در ایران به سه دستة سولفیداسیون کم، سولفیداسیون متوسط و سولفیداسیون بالا دستهبندی میشوند. برپایة این پژوهش، سنگهای گرانیتوییدی مرتبط با کانسارهای اپیترمال ایالت فلززایی طارم- هشتجین، شامل واحدهای نفوذی مونزونیتی، مونزودیوریتی، کوارتزمونزونیتی و گرانیتی است. نفوذی یادشده ماهیت کالکآلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی دارد و متاآلومینوس نوع I است. این سنگها، نسبت به عنصرهای سنگگرا (LILE) مانند K، Rb، Th، U، Nd غنیشدگی و نسبت به عنصرهای با شدت میدان بالا (HFSE) مانند Ta، Nb و Ti تهیشدگی نشان میدهند. این ویژگیها نشاندهندة رخداد ماگماتیسم همراه با فرورانش هستند و ویژگی همة ماگماهایی است که تحتتأثیر فرایندهای آلایش پوستهای و جدایش بلورین بودهاند. از سوی دیگر، سیالها و مذابهای پدیدآمده از پوستۀ اقیانوسی فرورو با دگرنهادکردن گوۀ گوشتهای بالای خود باعث پیدایش ناهنجاری مثبت عنصرهای LILE و ناهنجاری منفی عنصرهای HFSE میشوند. یافتههای این پژوهش نشان میدهند ایالت فلززایی طارم-هشتجین بخشی از کمان کششی پشت کمانی با فعالیت آذرین گسترده در ارتباط با کمان اصلی ارومیه-دختر است. از اینرو، گمان میرود رژیم زمینساختی کششی در ائوسن زیرین تا میانی با حرکات همگرایی همراه بوده است و تا پایان ائوسن میانی و ائوسن بالایی دنبال شده است. این مرحله از کشش در طول ائوسن مرتبط با برگشت تختة رخ میدهد که احتمالاً «شعلهور شدن» ماگماتیسم را بهدنبال داشته است. حرکتهای زمینساختی یادشده میتواند با فرایندهای جداشدن قطعة فرور و یا نازکشدن همرفتی سنگکره همراه بوده باشد که این فرایندها بالاآمدگی سستکره و آشفتگی دمایی در گوۀ گوشتهای سنگکرهای دگرنهاد را در پی داشتهاند. این چنین آشفتگی، ذوببخشی تختة فرورونده و گوة گوشتهای سنگکرهای را به همراه داشته است و ماگمای پتاسیک اولیۀ سنگهای گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین را پدید آورده است. این فرایند تولید و فوران حجم بالای از ماگماهای ائوسن (37 تا 42 میلیون سال پیش) در پهنة پشت کمانیِ ماگمایی ارومیه-دختر را بهدنبال داشته است. میانگین سنی 6/1 ±4/37 تا 58/1 ±87/42 میلیون سال پیش و بررسی نسبتهای ایزوتوپی Sr86/Sr87 و Nd144/Nd143، وجود خاستگاه همگن گرانیتوییدی ایالت فلززایی طارم-هشتجین را تأیید میکند. هجوم سیالهای دگرنهادکننده اثرات ناهمگنی روی گوشتۀ اولیه داشته است و افزایش فراوانی مواد فرار مذاب (مانند H2O و CO2)، میزان ذوببخشی ماگما را افزایش میدهد؛ زیرا گوشته در یک زمان معین دچار درجات متفاوت ذوببخشی شده است. ازاینرو، مذاب حاصل از درجات مختلف ذوببخشی گوشته هنگام صعود جدایش پیدا کرده است. در پایان، این مذابها سنگهای گرانیتوییدی فلسیک ایالت فلززایی طارم-هشتجین را در پهنة فرورانش پدید آوردهاند.
[4] Petrogenesis
[5] Modified Alkali-Lime Index (MALI)
[6] metasomatize
5 Assimilation and Fractional Crystallization
[10] Alborz Magmatic Arc