Document Type : Original Article
Authors
1 Associate Professor, Department of Geology, Faculty of Sciences, University of Zanjan, Zanjan, Iran,
2 Assistant Professor, Department of Geology, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
3 Ph.D., Department of Geology, Faculty of Earth Sciences, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
همتافت کانیهای سنگهای دگرگونی تحتتأثیر عوامل مختلفی مانند دما، فشار، ترکیب شیمیایی سنگمادر و سیال پدید میآیند. اگرچه تحولات کانیشناسی همزمان با تغییرات دما و فشار بهعنوان اصلیترین عامل تعیینکنندة همتافت کانیها، بیشتر مورد توجه پژوهشگران بودهاند؛ اما تفاوتهای شیمیایی سنگمادر و سیال دگرگونی نیز نقش مهمی در پیدایش همتافتهای نهایی سنگها دارند (مانند Spear, 1993). برای نمونه، از دگرگونی سنگمادر پلیتی، بازیک و کربناتی در دما و فشار یکسان، همتافت کانیهای متفاوتی پدید میآیند. همچنین، حضور ناخالصی ترکیبی در سنگمادر نیز میتواند رخداد همتافتهای کمیاب در سنگهای دگرگونی را بهدنبال داشته باشد (مانند: Saki et al., 2021; Fazlnia et al., 2023). تغییر در محتوای کربندیاکسید سیال دگرگونی، عامل دیگری در پایداری همتافتهای کانیهاست (Groppo et al., 2017). ازاینرو، همتافتهای کانیها میتواند در بررسی شرایط ترمودینامیکی و شیمیایی رویدادهای دگرگونی بررسی شود.
گروهی از پژوهشگران رخداد دگرگونیهای پرکامبرین را فرایندی وابسته به کشش و بازشدگی قارهای دانستهاند (Berberian and King, 1981)؛ اما رمضانی و همکاران (Ramezani et al., 2003)، باور به پیدایش دگرگونیها در محیط فرورانش دارند. همچنین، بررسیهایی روی دگرریختی و دگرگونی سنگهای دگرگونی مناطق همسایه انجام شده است. در منطقة چورزق و ریحان سه مرحلة دگرریختی و دو مرحلة دگرگونی رخ داده است. دگرگونی M1 بر دگرریخت D1 منطبق است و دگرگونی M2با فاز دگرریختی D3 روی داده است (Ghadimi,2009). در سنگهای دگرگونی منطقة چورزق - ریحان دما و فشار بهدستآمده با کمک برنامة ترموکالک نشان میدهد در مرحلة دگرگونی M1، فشار نزدیک به 3 کیلوبار و دما نزدیک به 570 درجة سانتیگراد است و با توجه به گرادیان زمینگرمایی بهدستآمده برای این مرحلة دگرگونی ( 68)، سنگهای دگرگونی همانند مناطق دگرگونی ابوکوما است. در مرحلة دگرگونی M2، فشار نزدیک به 5/5 کیلوبار و دما نزدیک به 610 درجة سانتیگراد و درجة زمینگرمایی نزدیک به 6/39 است. این دما و فشار با دگرگونی نوع بارووین همخوانی دارد (Azimi, 2009). همة بررسیها در این منطقه روی سنگنگاری و ترکیب شیمیایی کانیها تمرکز داشتهاند. در این پژوهش، تحولات دگرگونی شیستهای منطقة سروجهان و تأثیر عوامل مهم بر پیدایش همتافت کانیایی آنها از راه محاسبة نمودارهای فازی بررسی میشوند.
زمینشناسی منطقه
منطقة مورد بررسی شمالباختری روستای سروجهان در استان زنجان و در طولهای جغرافیایی '55 °48 تا '58 °48 خاوری و عرضهای جغرافیایی '15 °36 تا '17 °36 شمالی جای گرفته است (شکل 1). از نظر ردهبندی پهنههای ساختاری ایران، این منطقه بخشی از ایران مرکزی و زیرپهنة نوار سلطانیه است که در آن سنگهایی با سن پرکامبرین- پالئوزوییک تا کواترنری رخداد دارند. سنگهای دگرگونی منطقة سروجهان شامل شیستهای پلیتی، کالکشیست و مرمر هستن که در نئوپروتروزوییک بالایی - کامبرین پایینی دگرگون شدهاند (Crawford, 1977). بررسی چگونگی رخداد دگرگونی این سنگها در آشکارسازی تحولات ژئودینامیکی خردقاره ایران در پرکامبرین دارد.
منطقة سروجهان بخشی از گوشة جنوبخاوری نقشة زمینشناسی100000/1 خدابنده - سلطانیه است (شکل 1). پهنة سلطانیه، یک پهنة ساختاری باریک و دراز با روند شمالباختری- جنوبخاوری با درازای بیش از 150 کیلومتر و پهنای 12-10 کیلومتر است. این پهنه یک پیسنگ بالاآمده زمینساختی با سن پرکامبرین - پالئوزوییک در پهنه ساختاری ایران مرکزی است و شامل مجموعة کاملی از رسوبات ضخیم آواری، کربناته و آذرآواری (سازندکهر، بایندور، سلطانیه، باروت و لالون) است (Stöcklin and Eftekhar-Nezhad, 1969). برپایة شرح نقشة زمینشناسی 250000/1 زنجان (Stöcklin and Eftekhar-Nezhad, 1969) و نیز شرح نقشة زمینشناسی 100000/1 خدابنده - سلطانیه (Babakhani and Sadeghi, 2004)، سنگهای دگرگونی بررسیشده بخشی از سازند کهر هستند. کرافورد (Crawford, 1977) با بهکارگیری روش Rb-Sr سنی برابر Ma 645 را برای سازند کهر در سروجهان بهدست آورد. هورتن و همکاران (Horton et al., 2008) برپایة سنسنجی به روش U-Pb، آغاز رسوبگذاری سازند کهر را نئوپروتروزوییک بالایی دانستهاند که تا کامبرین پایینی تداوم داشته است و با سن Ma 533-627 بهدستآمده به روش U-Pb برای سازند تاشک در ایران مرکزی همخوانی دارد (Ramezani et al., 2003). این موضوع نشان میدهد سنگهای نوع کهر بهصورت گستردهای در ایران وجود دارند و سازندة بخش بزرگی از پیسنگ ایران هستند (Ramezani et al., 2003).
شکل 1. A) واحدهای رسوبی ساختاری ایران برگرفته از آقانباتی (Aghanabati 1998)؛ B) نقشة زمینشناسی منطقة سروجهان برگرفته از قدیمی و همکاران (Ghadimi et al, 2012). محدودة مطالعاتی با چهارگوش نشان داده شده است.
Figure 1. A) Major sedimentary and structural units of Iran (from Aghanabati, 1998); B) Geological map of the study area (Ghadimi et al, 2012). The study area is shown by a rectangle.
در شمالباختری سروجهان و در نزدیکی گرانیت سروجهان، مجموعة دگرگونی با روند شمالباختری-جنوبخاوری گسترش دارد که شامل تناوبی از شیستها با خاستگاه پلیتی (اسلیت و شیستها)، کربناته (کالک شیست) و ماسه سنگی (کوارتز شیست و کوارتزیت) است. سنگهای رسی دگرگونشده فراوانترین سنگهای منطقه هستند. در جنوبباختری این مجموعة دگرگونی، ردیفی از اسلیتهای سازند کهر وجود دارند که بهسوی شمالخاوری بهصورت تدریجی با فیلیت و شیستهای مجموعة دگرگونی جایگزین میشوند و از اینرو میتوان این مجموعة دگرگونی را بخشی از سازند کهر دانست که از نظر درجه و شدت دگرگونی با یکدیگر تفاوت دارند. افزونبر شیستهای مجموعة دگرگونی و اسلیتهای سازند کهر، ردیفی از رسوبات کربناتی و آواری (شامل سازندهای بایندر، سلطانیه، باروت و لالون نیز رخنمون دارند (شکل 1). هورتون و همکاران (Horton et al., 2008) با بررسیهای ایزوتوپی U-Pb زیرکنها در ردیفی از سازندهای کهر، بایندر، سلطانیه، باروت و لالون پیشنهاد کردند مجموعة این سازندها یک توالی کامل رسوبی است که آغاز آن از نئوپروتروزوییک بالایی-کامبرین پایینی روی داده است. نهشتههای مزوزوییک رخنمون یافته در منطقه یادشده شامل رسوبهای آواری سازند شمشک و سنگ آهکهای لار هستند (شکل 1) (Stöcklin and Eftekhar-Nezhad, 1969; Babakhani and Sadeghi, 2004). نهشتههای ترشیری شامل دنبالة رسوبهای آواری و سنگهای آذرآورای و آتشفشانی هستند (Stöcklin and Eftekhar-Nezhad, 1969).
روش انجام پژوهش
پس از بازدیدهای میدانی و نمونهبرداری، شمار 70 مقطع نازک میکروسکوپی برای بررسیهای سنگ نگاری، دگرریختی و روابط پتروفابریک تهیه و با میکروسکوپ پلاریزان با نور عبوری بررسی شدند. برای شناسایی ترکیب کانیها و سنجش شرایط دما و فشار، 5 مقطع با بیشترین شمار فازهای در حال تعادل برگزیده شد. نمونهها در مرکز تحقیقات فرآوری مواد معدنی ایران با دستگاه CAMECA مدل SX 100 با ولتاژ شتاب باریکة الکترونیkv 15، شدت جریان nA 3 و زمان تجزیة 40 ثانیه برای هر نقطه بوده است تجزیة ریزکاو الکترونی شدند. همچنین، این نمونهها برای بررسی ترکیب شیمیایی سنگکل به آزمایشگاه شرکت کانساران بینالود فرستاده شدند و محتوای اکسید عنصرهای اصلی آنها به روش طیفسنجی فلوئورسانس پرتوی ایکس (XRF) با دستگاه PHILIPS PW1480 اندازهگیری شد.
نتایج
بررسیهای سنگنگاری
شیستهای بررسیشده شامل پورفیروبلاستهای گارنت و استارولیت هستند که در زمینهای دانهریز از مسکوویت، بیوتیت، کلریت، پلاژیوکلاز و کواتز جای گرفتهاند (شکل 2). بیشتر نمونهها در یک یا دو روند، جهت گیری ترجیحی نشان میدهند و بافت آنها را میتوان پورفیرولپیدوبلاستیک دانست. بررسی ریزساختارها نشان میدهد پوفیروبلاستهای گارنت، استارولیت و پلاژیوکلازها همزمان با نخستین دگرگونی (M1) پدید آمدهاند و با داشتن حاشیه فشارشی و داشتن میانبارهای مایل نسبت به برگوارگی نسل دوم (S2) شناخته میشوند. بیوتیتها، مسکوویت وکلریتها در دو نسل دگرریختی (D1 و D2) پدید آمدهاند. بیوتیت، مسکوویت و کلریتهای نسل نخست دگرریختی، برگوارگی S1 و بیوتیت، مسکوویت و کلریت نسل دوم دگرگونی، برگوارگی S2 را ساختهاند.
پورفیروبلاستهای گارنت و استارولیت که اندازة آنها از ۱ میلیمتر تا چند سانتیمتر میرسد و معمولاً بهصورت نیمهشکلدار و پوییکلیتیک (دارای میانبار) رخداد دارند. این کانیها همزمان با دگرریختی نسل نخست (D1) پدید آمدهاند. آثار دگرگونی برگشتی روی این کانیها بهصورت پیدایش مسکوویت، کلریت و بیوتیت روی بخشهای حاشیهای آنها دیده میشوند. تغییر روند جهتگیری ترجیحی کانیها در این سنگها نشاندهندة رخداد فازهای مختلف دگرریختی و دگرگونی در منطقه است.
شکل 2. تصویرهای میکروسکوپی از شیستهای منطقة سروجهان. A، B) برگوارگیهای S1 و S2 در نمونههای بررسیشده که در اطراف درشتبلور گارنت چرخش یافتهاند؛ C) برگوارگی S1 ساختهشده از بیوتیتهای نسل نخست در اطراف دانههای استارولیت؛ D) جایگزینی گارنت با کلریت در پی دگرگونی برگشتی M2 (نام اختصاری کانیها: Bt: بیوتیت؛ Chl: کلریت؛ Grt: گارنت؛ Ms: مسکوویت؛ St: استارولیت؛ Whitney and Evans, 2010).
Figure 2. Photomicrographs of the Sarve-Jahan area schists. A, B) the S1 and S2 schistosity wrapped the garnet phenocrsyts in the samples; C) the S1 schistosity formed by the first generations of biotite around the staurolites; D) chlorite replacing garnet during the retrogressive metamorphism of M2 (The abbreviations: Bt: biotite; Chl: chlorite; Grt: Garnet; Ms: muscovite; St: staurolite; Whitney and Evans, 2010).
بررسیهای ریزساختارها نشان میدهند که بیوتیتها، مسکوویت وکلریتها در دو نسل پدید آمدهاند. برگوارگی نخست (S1) که در فاز دگرریختی D1 روی داده است با کانیهای بیوتیت، مسکوویت و کلریت دگرگونی نسل نخست شناخته میشود (شکلهای ۲-A و ۲-B). در اثر چینخوردگی S1، ریزچینهایی[1] در فاز دگرریختی D2 پدید آمده و گسترش پیدا کردهاند. برگوارگی S1 در یالهای ریزچین و برگوارگی S2، در راستای لولای ریزچین شکل گرفته است (شکلهای ۲-A و ۲-B). پورفیروبلاستهای گارنت و استارولیت همزمان با پیدایش S1 و پیش از D2 رشد یافتهاند و با داشتن سایة واتنشی و دارابودن میانبار تفکیک و شناسایی میشوند (شکلهای ۲-A تا ۲-C). کلریت در نمونهها بهصورت اولیه و ثانویه رخداد داشته است. کلریتهای اولیه از جهت S1 پیروی میکنند و انواع ثانویه بهطور بخشی جایگزین گارنت و بیوتیت شدهاند و جهتگیری ندارند (شکل ۲-D). دگرریختی نسل سوم (D3)، بیشتر باعث پیدایش ریزچین روی فابریکهای قدیمیتر شده است. کانیهای دگرگونی خاصی که با این مرحله همزمان باشد در فابریک یافت نمیشود پس در این نسل دگرریختی با دگرگونی همراه نیست.
بررسی فازهای دگرگونی در منطقة سروجهان برپایة بررسی روند میانبارها و ارتباط برگوارگی زمینة سنگ با آن نشان میدهد در منطقة سروجهان دستکم دو مرحلة دگرگونی رخ داده است:
(۱) دگرگونی M1 که همزمان با D1 رخ داده است. بخشی از کانیهای بیوتیت، مسکوویت، کلریت، پلاژیوکلاز و کوارتز در این فاز دگرگونی متبلور شدهاند؛
(۲) دگرگونی M2 که بهصورت پسرونده همزمان با دگرریختی D2 رخ است.
همچنین، این دگرگونی با جهتگیری دوباره غالب کانیهای ورقهای و پیدایش برگوارگی (S2) شناخته میشود. بیشتر کانیهای کلریت، بیوتیت، مسکوویت با جهتگیری مشخص در زمینة سنگ در این فاز دگرگونی متبلور شدهاند. پورفیروبلاستهای گارنت و استارولیت همزمان با D1 و پیش از D2 پدید آمدهاند. جدول ۱ ارتباط زمانی میان پیدایش کانیها با فازهای دگرریختی اصلی را نشان میدهد.
جدول 1. ارتباط زمانی پیدایش کانیها با فازهای دگرریختی اصلی.
Table 1. Time relationships between the minerals and the deformation phases.
Deformation stages |
D1 |
D2 |
D3 |
Description |
Metamorphic stages Mineral name |
M1 |
M2 |
- |
|
Garnet |
|
|
|
M1: Having a pressure shadow and oblique inclusion to the Matrix (S2) |
|
||||
Staurolite |
|
|
|
M1: Having a pressure shadow and oblique inclusion to the Matrix (S2) |
|
||||
Biotite |
|
|
|
M1: Schistosity (S1), inclusion of inside porphyroblasts M2: constituent of the matrix schistosity (S2) |
|
|
|||
Muscovite |
|
|
|
M1: Schistosity (S1), inclusion of inside porphyroblasts and pressure shadow of porphyroblasts M2: constituent of the matrix schistosity (S2) |
|
|
|||
Chlorite |
|
|
|
M1: Schistosity (S1), inclusion of inside porphyroblasts and pressure shadow of porphyroblasts M2: constituent of the matrix schistosity (S2) |
|
|
|||
Quartz |
|
|
|
M1: Inclusion of inside porphyroblasts and pressure shadow of porphyroblasts M2: constituent of the matrix schistosity (S2) |
|
|
|||
Plagioclase |
|
|
|
M1: Having a pressure shadow and oblique inclusions relative to the matrix (S2)
|
|
شیمی سنگ کل
ترکیب شیمیایی نمونههای بررسیشده در جدول ۲ آورده شده است. محتوای SiO2 در بازة 58 تا 67 درصدوزنی تغییر میکند و نشاندهندة حضور مقادیر متفاوت کوارتز در بخشهای لایههای شیستی است. پس از SiO2، Al2O3 (15 تا 20 درصدوزنی) و FeO (8 تا 10 درصدوزنی) بیشترین فراوانی را دارند. K2O (2 تا 4 درصدوزنی)، MgO (5/1 تا 3 درصدوزنی)، TiO2 (1 تا 5/1 درصدوزنی)، Na2O (5/0 تا 7/1 درصدوزنی)، CaO (5/0 تا 5/2 درصدوزنی)، MnO (1/0 تا 5/0 درصدوزنی) و P2O5 (1/0 تا 2/0 درصدوزنی) دیگر اکسیدهای سازنده این سنگها هستند. محتوای بالای اکسید عناصر سیلیسیم، آلومینیم و آهن، ترکیب شیمیایی کلی همانند شیل را میسازد. برای سنجش درستی این موضوع، ترکیب شیمیایی نمونهها روی نمودار نسبت SiO2/Al2O3 در برابر FeO/K2O نمایش داده شد. در این نمودار ترکیب آنها در محدودة شیل یا شیل آهندار و نزدیک به مرز گریوکها جای میگیرد (شکل 3). بر این اساس، میتوان گفت شیستهای منطقة سروجهان از دگرگونی سنگ مادری رسی پدید آمدهاند که شاید مقادیر اندکی ناخالصی کربنات نیز داشته است. حضور مقادیر کم CaO در ترکیب شیمیایی نمونهها و همجواری آنها با کالکشیست گویای این نکته هستند.
جدول 2. ترکیب شیمیایی سنگکل (برپایة wt%) شیستهای منطقة سروجهان.
Table 2. Whole-rock chemical composition (in wt%) of the Sarve-Jahan schists.
Sample No. |
SJ-1 |
SJ-2 |
SJ-3 |
SJ-4 |
SJ-5 |
Average |
SiO2 |
66.0 |
62.3 |
58.8 |
62.2 |
67.3 |
63.3 |
TiO2 |
1.4 |
1.3 |
1.1 |
0.9 |
1.4 |
1.2 |
Al2O3 |
16.8 |
16.4 |
20.1 |
18.4 |
15.3 |
17.4 |
FeO(t) |
10.1 |
8.5 |
8.4 |
9.4 |
10.3 |
9.3 |
MnO |
0.4 |
0.3 |
0.1 |
0.4 |
0.3 |
0.3 |
MgO |
1.4 |
2.5 |
2.9 |
1.7 |
1.4 |
2.0 |
CaO |
0.5 |
2.4 |
1.4 |
1.1 |
0.5 |
1.2 |
Na2O |
0.4 |
1.2 |
1.7 |
0.6 |
0.4 |
0.9 |
K2O |
1.9 |
4.0 |
3.9 |
3.1 |
1.9 |
3.0 |
P2O5 |
0.1 |
0.2 |
0.2 |
0.1 |
0.1 |
0.1 |
Total |
99.0 |
99.1 |
98.6 |
98.0 |
99.0 |
98.7 |
LOI |
0.9 |
1.1 |
1.2 |
1.5 |
1.1 |
1/1 |
شکل 3. تعیین سنگ مادر شیستهای منطقة سروجهان برپایة نسبت Log SiO2/Al2O3 در برابر Log FeOt/K2O (Herron, 1988).
Figure 3. Determination of protolith for the schists in Sarve-Jahan region on the Log SiO2/Al2O3 versus Log FeOt/K2O diagram (Herron, 1988)
شیمی کانیها
بیوتیت
دادههای بهدستآمده از تجزیة شیمیایی بیوتیتها در جدول 2 آورده شدهاند. بر پایة شکل ۴-A، ترکیب بیوتیتها در گسترة آنیت تا فلوگوپیت جای میگیرند. تفاوت ترکیبی بسیار آشکاری میان این بیوتیتها دیده نمیشود. دادهها نشان میدهند مقدار MgO در بیوتیتهای نسل نخست دگرریختی در مقایسه با بیوتیتهای نسل دوم دگرگونی بیشتر است و بیوتیتهای بیوتیتهای نسل دوم دگرریختی مقدار FeO و SiO2 بیشتری دارند. بیوتیتهای نسل دوم دگرریختی مقدار Al2O3 بالایی نشان میدهند.
مسکوویت
شمار کاتیونها در ساختار مسکوویتها بر پایه ۱۱ اتم اکسیژن بهدست آورده شده است (جدول 3). در نمودار سهتایی (MgO+FeO)K2O-Al2O3- (شکل ۴- B)، مسکوویتهای بررسیشده در فاصلة مسکوویت-سلادونیت جای گرفتهاند و با داشتن مقدار Si بالا میتوانند مسکوویت فنژیتی باشند. مسکوویتهای منطقه سروجهان در دو مرحلة دگرریختی پدید آمدهاند (D1 و D2).تفاوت ترکیبی مشخصی میان مسکوویتهای نسل اول و دوم دگرریختی (D1 و D2) دیده میشود. مقدارSi و Mg مسکوویتهای نسل اول دگرریختی (D1) بسیار بیشتر از مسکوویتهای نسل دوم دگرریختی (D2) است؛ اما مقدار Al کمتری دارند.
جدول 3. ترکیب شیمیایی (برپایة wt%) به همراه فرمول ساختاری بهدستآمده (برپایة a.p.f.u.) برای کانیهای شیستهای منطقة سروجهان (P: پورفیروبلاست؛ I: میانبار؛ P.Sh: حاشیة فشارشی؛ M: ماتریکس؛ D1: مرحلة نخست دگرریختی؛ D2: مرحلة دوم دگرریختی).
Table 3. Chemical compositions (in wt%) and structural formula (in a.p.f.u.) of minerals in the Sarve-Jahan schists (P: porphyroblast; I: Inclusion; P.Sh: pressure shadow; M: Matrix; D1: First stage of deformation; D2: second stage of deformation).
Mineral name |
Grt |
Grt |
Grt |
Grt |
Bt (PT) |
Bt (PT) |
Bt (PT) |
Bt (ST) |
Bt (ST) |
Sample No. |
S-14 |
S-52 |
S-63 |
S-17 |
S-52 |
S-17 |
S-63 |
S-35 |
S-44 |
Textures |
P |
P |
P |
P |
M |
M |
M |
I |
I |
Deformation phase |
D1 |
D1 |
D1 |
D1 |
D2 |
D2 |
D2 |
D1 |
D1 |
SiO2 |
36.43 |
36.66 |
36.28 |
36.55 |
35.73 |
35.56 |
35.43 |
34.35 |
34.45 |
TiO2 |
0.04 |
0.1 |
0.12 |
0.22 |
1.12 |
1.08 |
1.17 |
2.12 |
1.22 |
Al2O3 |
20.56 |
20.43 |
20.13 |
20.12 |
19.81 |
19.76 |
19.63 |
20.12 |
20.31 |
FeO |
31.85 |
32.01 |
33.02 |
32.76 |
19.98 |
19.01 |
19.12 |
18.18 |
18.2 |
MnO |
5.64 |
4.53 |
3.63 |
3.75 |
0.22 |
0.18 |
0.19 |
0.33 |
0.11 |
MgO |
3.43 |
3.47 |
4.12 |
4.08 |
9.02 |
8.98 |
9.12 |
8.83 |
8.53 |
CaO |
1.76 |
2.06 |
1.98 |
2.12 |
0.1 |
0.11 |
0 |
0 |
0 |
Na2O |
- |
- |
- |
- |
0.09 |
0 |
0.12 |
0.12 |
0.09 |
K2O |
- |
- |
- |
- |
8.33 |
8.63 |
8.76 |
9.05 |
9.08 |
Total |
99.71 |
99.26 |
99.28 |
99.6 |
93.4 |
93.31 |
93.54 |
93.1 |
91.99 |
Oxygen |
12(O) |
12(O) |
12(O) |
12(O) |
11(O) |
11(O) |
11(O) |
11(O) |
11(O) |
Si |
2.941 |
2.968 |
2.93 |
2.943 |
2.729 |
2.74 |
2.73 |
2.661 |
2.696 |
Ti |
0.002 |
0.006 |
0.007 |
0.013 |
0.064 |
0.063 |
0.068 |
0.124 |
0.072 |
Al |
1.956 |
1.95 |
1.916 |
1.909 |
1.783 |
1.795 |
1.782 |
1.837 |
1.873 |
Fe3+ |
0.158 |
0.101 |
0.209 |
0.178 |
– |
– |
– |
– |
– |
Fe2+ |
1.993 |
2.066 |
2.022 |
2.028 |
1.276 |
1.225 |
1.232 |
1.178 |
1.191 |
Mn |
0.386 |
0.311 |
0.248 |
0.256 |
0.014 |
0.012 |
0.012 |
0.022 |
0.007 |
Mg |
0.413 |
0.419 |
0.496 |
0.49 |
1.027 |
1.032 |
1.047 |
1.02 |
0.995 |
Ca |
0.152 |
0.179 |
0.171 |
0.183 |
0.008 |
0.009 |
0 |
0 |
0 |
Na |
- |
- |
- |
- |
0.013 |
0 |
0.018 |
0.018 |
0.014 |
K |
- |
- |
- |
- |
0.812 |
0.848 |
0.861 |
0.894 |
0.907 |
Sum |
8 |
8 |
8 |
8 |
7.727 |
7.724 |
7.751 |
7.753 |
7.755 |
جدول 3. ادامه.
Table 3. Continued.
Mineral name |
Bt (ST) |
Chl |
Chl |
Chl |
Ms |
Ms |
Ms |
Ms |
Ms |
Textures |
S-15 |
S-70 |
S-63 |
S-22 |
I |
I |
M |
M |
M |
Deformation phase |
D1 |
D2 |
D1 |
D2 |
D1 |
D1 |
D2 |
D2 |
D2 |
Sample No |
I |
M |
P.S |
M |
S-14 |
S-63 |
S-80 |
S-82 |
S-52 |
SiO2 |
34.67 |
23.74 |
23.52 |
24.01 |
47.02 |
51.58 |
48.63 |
49.42 |
47.52 |
TiO2 |
1.85 |
0.1 |
0.09 |
0.08 |
2.14 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
Al2O3 |
20.45 |
21.96 |
22.12 |
22.63 |
27.12 |
24.35 |
29.36 |
30.98 |
31.73 |
Fe2O3 |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
FeO |
18.15 |
27.86 |
26.94 |
27.12 |
4.90 |
4.60 |
3.61 |
3.95 |
3.75 |
MnO |
0.27 |
0.26 |
0.36 |
0.22 |
- |
- |
- |
- |
- |
MgO |
8.66 |
12.73 |
13.02 |
12.63 |
3.08 |
2.63 |
1.46 |
1.29 |
1.32 |
CaO |
0 |
- |
- |
- |
0.02 |
0.02 |
0.00 |
0.00 |
0.03 |
Na2O |
0.1 |
- |
- |
- |
0.10 |
0.07 |
0.10 |
0.12 |
0.26 |
K2O |
9.06 |
- |
- |
- |
9.76 |
10.65 |
11.54 |
11.24 |
12.01 |
Total |
93.21 |
86.65 |
86.05 |
86.69 |
94.14 |
93.90 |
94.71 |
97.00 |
96.62 |
Oxygen |
11(O) |
14(O) |
14(O) |
14(O) |
11(O) |
11(O) |
11(O) |
11(O) |
11(O) |
Si |
2.677 |
2.577 |
2.562 |
2.589 |
3.228 |
3.527 |
3.306 |
3.272 |
3.184 |
Ti |
0.107 |
0.008 |
0.007 |
0.006 |
0.111 |
0.000 |
0.000 |
0.000 |
0.000 |
Al |
1.861 |
2.81 |
2.84 |
2.876 |
2.194 |
1.962 |
2.352 |
2.418 |
2.505 |
Fe3+ |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
Fe2+ |
1.172 |
2.53 |
2.454 |
2.445 |
0.281 |
0.263 |
0.205 |
0.219 |
0.210 |
Mn |
0.018 |
0.024 |
0.033 |
0.02 |
- |
- |
- |
- |
- |
Mg |
0.997 |
2.06 |
2.114 |
2.03 |
0.315 |
0.268 |
0.148 |
0.127 |
0.132 |
Ca |
0 |
- |
- |
- |
0.001 |
0.001 |
0.000 |
0.000 |
0.002 |
Na |
0.015 |
- |
- |
- |
0.013 |
0.009 |
0.013 |
0.015 |
0.034 |
K |
0.892 |
- |
- |
- |
0.855 |
0.929 |
1.001 |
0.949 |
1.027 |
Sum |
7.739 |
10.00 |
10.011 |
9.967 |
6.99 |
6.96 |
7.03 |
7.00 |
7.09 |
گارنت
فرمول گارنتهای بررسیشده بر پایه 12 اتم اکسیژن بهدست آورده شده است (جدول 3). گارنتهای منطقة سروجهان همزمان با دگرریختی نخستین نسل پدید آمدهاند. سازندة پایانی آلماندین بخش بزرگی از ساختار گارنتها را در بر گرفته است (67/0 – 69/0XAlm=) و پس از آن پیروپ (14/0 -17/0 = XPrp)، اسپسارتین (8/0 -13/0 = XSps) و آندرادیت (03/0 – 05/0 =XAdr) و گروسولار (01/0 – 03/0 = XGrs) هستند. در نمودار سهتایی Grs+Sps-Pyp-Alm، نقاط تجزیهشده در محدودة آلماندین جای گرفتهاند (شکل 4-D).
استارولیت
تجزیههای معرف استارولیت در جدول 3 آوردهشدهاند و فرمولهای ساختاری بر پایه 22 اکسیژن بهدست آورده شدهاند. کانی استارولیت همزمان با نخستین مرحلة دگرریختی پدید آمده است. نمودار سهتایی Mn+Ca-Fe2+-Mg نشان میدهد استارولیتهای یادشده از نوع غنی از آهن هستند (شکل 4-E).
جدول 3. ادامه.
Table 3. Continued.
Mineral name |
Ms |
St |
St |
St |
Pl |
Pl |
Pl |
Pl |
Textures |
I |
P |
P |
P |
p |
p |
p |
p |
Deformation phase |
D1 |
D1 |
D1 |
D1 |
D1 |
D1 |
D1 |
D1 |
Sample No. |
S-85 |
S-14 |
S-24 |
S-16 |
|
|
|
|
SiO2 |
48.46 |
27.34 |
26.75 |
25.63 |
60.63 |
59.96 |
62.03 |
62.48 |
TiO2 |
0.00 |
0.45 |
0.64 |
0.54 |
0.10 |
0.13 |
0.03 |
0.01 |
Al2O3 |
27.82 |
53.85 |
54.75 |
53.65 |
23.49 |
23.75 |
23.07 |
23.46 |
Fe2O3 |
- |
- |
- |
- |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
FeO |
4.92 |
13.85 |
14.01 |
13.76 |
0.15 |
0.15 |
0.01 |
0.00 |
MnO |
- |
0.70 |
0.62 |
0.61 |
0.12 |
0.15 |
0.00 |
0.00 |
MgO |
3.46 |
1.63 |
1.54 |
2.12 |
0.07 |
0.07 |
0.00 |
0.00 |
CaO |
0.14 |
- |
- |
- |
5.00 |
5.37 |
4.62 |
4.89 |
Na2O |
1.08 |
- |
- |
- |
9.04 |
8.56 |
9.09 |
8.81 |
K2O |
9.10 |
- |
- |
- |
0.14 |
0.15 |
0.19 |
0.12 |
Total |
94.98 |
97.82 |
98.31 |
96.31 |
98.74 |
98.28 |
99.04 |
99.77 |
Oxygen |
11(O) |
23(O) |
23(O) |
23(O) |
8(O) |
8(O) |
8(O) |
8(O) |
Si |
3.283 |
3.807 |
3.711 |
3.637 |
2.73 |
2.72 |
2.78 |
2.77 |
Ti |
0.000 |
0.047 |
0.067 |
0.058 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
Al |
2.221 |
8.838 |
8.952 |
8.971 |
1.25 |
1.27 |
1.22 |
1.23 |
Fe3+ |
- |
- |
- |
- |
0.01 |
0.01 |
0.00 |
0.00 |
Fe2+ |
0.279 |
1.613 |
1.625 |
1.633 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
Mn |
|
0.083 |
0.073 |
0.073 |
0.01 |
0.01 |
0.00 |
0.00 |
Mg |
0.349 |
0.338 |
0.318 |
0.448 |
0.01 |
0.01 |
0.00 |
0.00 |
Ca |
0.010 |
- |
- |
- |
0.24 |
0.26 |
0.22 |
0.23 |
Na |
0.142 |
- |
- |
- |
0.79 |
0.75 |
0.79 |
0.76 |
K |
0.786 |
- |
- |
- |
0.01 |
0.01 |
0.01 |
0.01 |
Sum |
7.07 |
14.73 |
14.75 |
14.82 |
5.04 |
5.02 |
5.02 |
5.00 |
کلریت
فرمول ساختاری و ترکیب شیمیایی کلریت در شیستهای سروجهان در جدول 3 آورده شدهاند. کلریتها محتوای بالایی از FeO و MgO دارند و در نمودار ردهبندی کلریتها در محدودة رپیدولیت جای میگیرند (شکل 3-C).
پلاژیوکلاز
ترکیب شیمیایی پلاژیوکلازها و فرمول ساختاری آنها بر پایة 8 اتم اکسیژن در جدول 3 آورده شده است. پلاژیوکلازهای منطقة سروجهان همزمان با دگرریختی نسل نخست (D1) پدیدار شدهاند. پلاژیوکلازها از سازندة پایانی آلبیت غنی هستند و ترکیب میانگین آنها بهصورت An0.2Ab0.8 است. این نمونهها در نمودار ردهبندی فلدسپارها در محدودة آلبیت تا الیگوکلاز جای میگیرند (شکل 3-F).
شکل4. A) ترکیب شیمیایی بیوتیتها در نمودار Mg/Mg+Fe در برابر Al(Total) (Deer et al., 1992)؛ B) ترکیب شیمیایی مسکوویتها درنمودار سهتایی K2O، Al2O3، MgO+FeO (Vidal and Parra, 2000)؛ C) ترکیب شیمیایی کلریتها در نمودار سهتایی SiO2، Al2O3، FeO+MgO (Vidal and Parra, 2000)؛ D) ترکیب شیمیایی گارنتها روی نمودار سهتایی Grs+Sps-Pyp-Alm (Coleman et al. 1965)؛ E) ترکیب شیمیایی استارولیتها روی نمودار سه تایی Ca+Mn، Fe2+، Mg؛ F) ترکیب شیمیایی پلاژیوکلازها در متاپلیتهای سروجهان روی نمودارهای سه تایی Ab، Or،An .
Figure 4. A) Chemical compositions of the biotites on Mg/Mg+Fe versus Al(Total) diagram (Deer et al., 1992); B) Chemical composition of muscovites in the ternary plot of K2O, Al2O3, MgO+FeO (Vidal and Parra, 2000); C) Chemical composition of chlorites in the ternary diagram of SiO2, Al2O3, FeO+MgO (Vidal and Parra, 2000); D) Chemical composition of garnets on the ternary diagram of Grs+Sps, Pyp, Alm (Coleman et al. 1965); E) Chemical composition of the staurolites on the ternary diagram of Ca+ Mn, Fe2+, Mg; F) Chemical composition of plagioclase in Sarve-Jahan metalites on the ternary diagrams of Ab, Or, An.
دمافشارسنجی
برای برآورد دمای اوج دگرگونی (M1) از تبادل کاتیونی میان کانیهای گارنت-بیوتیت، و برای ارزیابی فشار از روش فشارسنجی گارنت، بیوتیت، پلاژیوکلاز- کوارتز (GPBQ) بهره گرفته شد. دما و فشار دگرگونی M2 نیز با دما-فشارسنج کلریت- مسکوویت (Vidal and Parra, 2000) برآورد شد.
دماسنجی با استفاده از گارنت- بیوتیت
محاسبات دماسنجی گارنت- بیوتیت بر پایة تجزیة گارنت و بیوتیتهای همزیست انجام شده است. با فرض انتشار سریع کاتیونی و رسیدن به تعادل میان حاشیة کانی و زمینه، ترکیب بخش حاشیهای کانی گارنت و بیوتیت برای محاسبات بهکار برده شد. میانگین دمای بهدستآمده از کالیبراسیون (Bhattacharya et al., 1992) برای فشارهای 3 تا 8 کیلوبار برای اوج دگرگونی (M1) برابر با 600 درجة سانتیگراد است.
فشارسنجی با استفاده از GPBQ
مجموعة کانیهای گارنت، پلاژیوکلاز، بیوتیت، مسکوویت و کوارتز در طیف گستردهای از درجات دگرگونی از پهنة گارنت تا سیلیمانیت پایین در سنگهای دگرگونی پدید میآید. در این روش، فشار با کمک مجموعه کانیهای گارنت، پلاژیوکلاز، بیوتیت، و کوارتز بهدست آورده میشود (Hoisch, 1990). فشار بهدستآمده برپایة کالیبراسیون هویش (Hoisch, 1990) برای متاپلیتهای سروجهان (دگرگونی M1) گویای دما و فشاری در بازة 5/6- 7 کیلوبار و دمای 600 درجة سانتیگراد است.
دما - فشارسنجی کلریت –مسکوویت
کلریت و مسکوویت کانیهای بسیار شایع در دگرگونی سنگهای پلیتی بهشمار میروند که در شرایط متفاوت فشار-دما پایدار هستند. افزونبر این، بررسیهای آزمایشگاهی و تجربی نشان دادهاند ترکیب کلریت و مسکوویت به تغییر فشار و دما حساس هستند (Schreyer, 1982; Massonne, 2000; Vidal et al, 2000). ازاینرو، تعادل کلریت و مسکوویت را میتوان برای سنجش فشار-دمای دگرگونی بهکار برد. فشارهای دگرگونی معمولاً بر پایة درصد Si موجود در مسکوویت و دمای دگرگونی بر پایة میزان AlIV بهدست آورده میشوند (Massonne, 2000)؛ اما تعادل هر دو کانی بهطور همزمان در دما-فشارسنجی بهکار میرود. دما و فشار بهدستآمده برپایة کالیبراسیون ویدال و پارا (Vidal and Parra, 2000) (رابطة 1) گویای رخداد دگرگونی (M2 ) در 500 درجة سانتیگراد و 2/6 کیلوبار است.
رابطة 1:
بحث
نمودار تعادلی فازی
برای بررسی دقیقتر روند دگرگونی شیستهای سروجهان، نمودارهای تعادلی فازی از نرمافزار GeoPs (نسخه 3.3) و مدلهای محلول جامد کانیهای Bi(W) برای بیوتیت، Chl(W) برای کلریت، Crd(W) برای کردیریت، Ctd(W) برای کلریتویید، St(W) برای استارولیت، Gt(W) برای گارنت، Mica(W) برای مسکوویت، Opx(W) برای ارتوپیروکسن، melt(W) برای مذاب (White et al, 2014) و Fsp(C1) برای فلدسپارها (Holland and Powell, 2003) بهره گرفته شد. با توجه به تغییرات ترکیب نمونههای تجزیهشده، ترکیب میانگین آنها در محاسبه بهکار برده شد (جدول 3). سیال نخست بهصورت آب خالص و مازاد در نظر گرفته شد تا امکان مقایسه با شرایط سیال ترکیبی (H2O-CO2) وجود داشته باشد.
نمودار فازی بهدستآمده در شکل 5 نمایش داده شده است. روی این نمودار، محدودههای با همتافت کانیهای متناسب با بررسیهای سنگنگاری نشان داده شدهاند. نمودار بهدستآمده نشان میدهد همتافت گارنت + استارولیت + بیوتیت + مسکوویت + کلریت + کوارتز + پلاژیوکلاز که پیش از این بهعنوان شاخص شرایط بیشینه دگرگونی (M1) دانسته شده بود، در شرایط دمایی 550 تا 650 درجة سانتیگراد و فشار 5 تا 2/7 کیلوبار پایدار است (محدودة شماره 1). در فشارهای بالاتر، استارولیت از محدودهها حذف میشود و با افزایش دما نیز این کانی با سیلیمانیت جایگزین میشود. همتافت کانیایی دگرگونی پسرونده (M2) شامل بیوتیت + مسکوویت + کلریت + کوارتز + پلاژیوکلاز در شرایط دمای کمتر از 550 درجة سانتیگراد و فشار کمتر از 5 کیلوبار پدیدار میشود (محدوده شماره 2). این محدوده با حذف گارنت و استارولیت شناخته میشود، به گفتة دیگر، بر پایة پیشبینی نمودار، متاپلیتهای منطقة سروجهان برای پیدایش گارنت استارولیت به دماهای بالاتر از 550 درجة سانتیگراد نیاز داشتهاند. موضوع دیگر، همپوشانی اندک محدودههای شمارة 1 و 2 از نظر فشار است. همانگونهکه دیده میشود این دو محدوده در فشارهای نزدیک به 5 تا 6 کیلوبار همپوشانی دارند. به گفتة دیگر نمودار پیشبینی میکند تغییر اندک در فشار در پی بالاآمدگی و کاهش همزمان دما میتواند رخداد دگرگونی برگشتی و جانشینی استارولیت و گارنت با بیوتیت + مسکوویت + کلریت را بهدنبال داشته باشد که این موضوع با دادههای بهدستآمده از دما- و فشارسنجی (که در آنها مقدار فشار M1 و M2 تا اندازهای همپوشانی دارد) سازگاری دارد.
شکل 5. نمودار تعادلی فازی بهدستآمده برای ترکیب میانگین شیستهای سروجهان. نام اختصاری کانیها: Ab: آلبیت؛ And: آندالوزیت؛ Bt: بیوتیت؛ Chl: کلریت؛ Crd: کردیریت؛ Grt : گارنت؛ Kfs: پتاسیمفلدسپار؛ M: مذاب؛ Ms: مسکوویت؛ Pl: پلاژیوکلاز؛ Prg: پاراگونیت؛ Qz: کوارتز؛ Sil: سیلیمانیت؛ Zo: زوییزیت؛ Whitney and Evans, 2010).
Figure 5. The Calculated phase equilibrium diagram for the average composition schist of the Sarve-Jahan schists (Mineral abbreviations: Ab: albite; And: andalusite; Bt: biotite; Chl: chlorite; Crd: cordierite; Grt: garnet; Kfs: potassium feldspar; M: melt; Ms: muscovite; Pl: plagioclase; Prg: paragonite; Qz: quartz; Sil: sillimanite; Zo: zoisite; Whitney and Evans, 2010).
مقایسه منحنیهای همترکیب کانیهای[2] میتواند تا اندازهای در بررسیهای شرایط دگرگونی سودمند باشد. برای بررسی این موضوع، محتوای پیروپ در گارنت (شکل 6a) و فلوگوپیت در بیوتیت (شکل 6b) برای نمودار تعادلی فازی شکل بهدست آورده شد. بر پایة این محاسبهها، محتوای پیروپ گارنت در بازة 02/0 تا 26/0 و محتوای فلوگوپیت بیوتیت در بازة 1/0 تا 6/0 تغییر میکنند. نتایج تجزیههای شیمیایی نمونههای گارنت و بیوتیت شیستهای سروجهان نشان میدهند محتوای پیروپ گارنت نزدیک به 14/0 تا 17/0 و محتوای فلوگوپیت بیوتیتهای دگرگونی M1 نزدیک به 37/0 است. این مقادیر روی نمودارهای شکل 6 هاشور زده شدهاند تا از دیگر بخشها جدا شوند. همانگونهکه دیده میشود، هر دو خط همترکیب در شرایط پایداری محدودة شمارة 1 جای میگیرند که نشاندهندة نتایج بهدستآمده از محاسبة نمودار فازی و نیز محاسبة دما و فشارسنجی برای شرایط اوج دگرگونی است. بالابودن محتوای فلوگوپیت در بیوتیتهای مرتبط با M2 (جدول 3) نشان میدهد آنها از دگرگونی M1 بر جای مانده و یا دگرگونی برگشتی تأثیر چشمگیری روی ترکیب شیمیایی آنها نداشته است.
شکل 6. منحنیهای همترکیب بهدستآمده برای محتوای پیروپ در گارنت (A) و فلوگوپیت در بیوتیت (B) در نمودار شکل 5. محدودة پایداری دگرگونی M1 برای مقایسه نشان داده شده است.
Figure 6. The isopleth curves calculated for pyrope content in garnet (A) and phlogopite in biotite (B) on Figure 5. The M1 metamorphism stability range is shown for comparison.
ترکیب سنگمادر
تغییرات نسبت منیزیم به آهن سنگمادر که از آن با نام عدد منیزیم [Mg#=(MgO/MgO+FeO)] یاد میشود در بررسی همتافتهای کانیهای سنگهای دگرگونی نقش مهمی دارد (مانند Bucher and Grapes, 2010; Fazlnia et al., 2023 ). برای بررسی این موضوع دربارة شیستهای منطقة سروجهان، یک نمودار تعادل فازی دما در برابر عدد منیزیم (T-Mg#) در فشار ثابت 6 کیلوبار (برپایة محاسبة دما و فشارسنجی) بهدستآورده شد (شکل 7). همانگونهکه دیده میشود، پایداری کانیهای بیوتیت، پلاژیوکلاز و کلریت تحتتأثیر عدد منیزیم سنگمادر نیست؛ اما استارولیت و گارنت نسبت به آن واکنش نشان میدهند. جدای از تأثیر تغییرات دما، گارنت تا عدد منیزیم نزدیک به 5/0 (منحنی خطچین نارنجیرنگ) پایدار است و استارولیت تا عدد منیزیم نزدیک به 7/0 (منحنی خطچین سفیدرنگ) پایدار است؛ اما مجموعهای که دارای همتافت گارنت + استارولیت + بیوتیت + مسکوویت + کوارتز + پلاژیوکلاز مربوط به M1 است، در دمای 560 تا 640 درجة سانتیگراد و عدد منیزیم 1/0 تا 2/0 رخداد دارد. در این بازة دمایی، با افزایش عدد منیزیم نخست گارنت و سپس استارولیت از سنگ حذف میشوند. به گفتة دیگر، محتوای بالای آهن سنگمادر شیستهای سروجهان، نقش بسیار مهمی در پیدایش همتافت کانیهای آن در شرایط اوج دگرگون دارد. گفتنی است بر پایة این نمودار، عدد منیزم تأثیری بر همتافت کانیهای M2 ندارد و آنها تنها در پی تغییر دما پدید آمدهاند.
شکل 7. نمودار تعادل فازی دما در برابر عدد منیزیم (T-Mg#) در فشار ثابت 6 کیلوبار. نام اختصاری کانیها همانند شکل 5. است. محدودة زردرنگ، همتافت کانیهای M1 را نشان میدهد.
Figure 7. The temperature phase equilibrium diagram against magnesium number (T-Mg#) at the constant pressure of 6 kbar. The mineral abbreviations are similar to Figure 5. The yellowish limit shows the assemblage of M1 minerals.
ترکیب سیال
محتوای کربندیاکسید سیال دگرگونی نیز نقشی مهم در همتافت کانیهای آنها بازی میکند (Saki et al., 2021; Miri et al., 2023). با توجه به حضور مقادیر متوسط CaO در ترکیب سنگمادر (جدول 2) باید تأثیر CO2 در سیال دگرگونی بررسی شود. از این گذشته، حضور کالکشیست و دیگر سنگهای کالکسیلیکات در منطقه، احتمال تأثیر CO2 بر سیال دگرگونی را افزایش میدهد. برای سنجش این پدیده در سنگها، نمودار تغییرات محتوای CO2 سیال دگرگونی در برابر دما (T-XCO2) در فشار ثابت 6 کیلوبار بهدستآورده شد (شکل 8).
شکل 8. نمودار تغییرات محتوای CO2 سیال دگرگونی در برابر دما (T-XCO2) در فشار ثابت 6 کیلوبار برای شیستهای سروجهان (نام اختصاری کانیها شامل: Ank: آنکریت؛ Ky: کیانیت؛ F: سیال (H2O-CO2)؛ Sid: سیدریت؛ دیگر نامهای اختصاری همانند شکل 5 هستند. محدودة زردرنگ، همتافت کانیهای M1 را نشان میدهد. پیکان سرخرنگ، همتافت M2 را نشان میدهد).
Figure 8. The variation diagram based on CO2 content in the metamorphic fluid against temperature (T-XCO2) at a constant pressure of 6 kbar for Sarve-Jahan schists (Mineral Abbreviations: Ank: ankrite; Ky: kyanite; F: fluid (H2O-CO2); Sid: siderite; other abbreviations are as in Figure 5. The yellowish area defines the assemblage of M1 minerals. The red arrow shows the Paragenesis of M2).
تغییرات محتوای CO2 سیال نزدیک به صفر تا 6/0 در نظر گرفته شد تا محدودهها از یکدیگر بهتر تفکیک شوند. تغییرات XCO2 بهطور مشخص همتافت کانیها را تحتتأثیر قرار میدهد و رخداد فازهای کربناتی، بهویژه در مقدارهای کربندیاکسید بالا را بهدنبال دارد. محدودة پایداری همتافت کانیهای M1 روی شکل با منحنی زردرنگ نمایش داده شده است. همانگونهکه دیده میشود، این همتافت در XCO2 برابر با 3/0 تا 0 (آب خالص) پایدار است. از آنجاییکه گارنت میتواند عنصر Ca را در ساختار خود جای دهد (سازندة پایانی گراسولار و آندرادیت)، در XCO2های بالاتر نیز پایدار میماند؛ اما استارولیت که این ویژگی را ندارد از سیستم حذف میشود. همتافت M2 تنها در حضور سیال آب خالص رخداد دارد که روی شکل با پیکان سرخ نشان داده شده است. از این رو، محتوای مناسب CO2 سیال نیز نقش مهمی در پیدایش همتافت کانیهای M1 و M2 داشته است.
نگرشی دربارة خاستگاه زمینساختی
در بیشتر الگوهای بازسازیشده از جغرافیای دیرینه قارهها برای زمان نئوپروتروزوییک ایران در حاشیة پالئوتتیس، ابرقاره گندوانا میان حاشیة زاگرس صفحة عربی وحاشیة شمالباختری صفحه هند جای گرفته است (Ramezani and Tuker, 2003; Hassanzadeh et al., 2008; Stampfli, 2000). به باور گروهی از پژوهشگران، ماگماتیسم آلکالن در زمان نئوپروتروزوییک بالایی-کامبرین پایینی در نتیجة کشش پوستهای رخ داده است و همچنین، رسوبات کربناته – آواری زاگرس (سازند هرمز) و سنگهای معادل آنها در نواحی مجاور (مانند سالت رنج در پاکستان) را متعلق به حوضه زمینساختی ریختی مرتبط با کوهزایی پانآفریکن میدانند (Berberian and king, 1981; Husseini, 1989; Samani et al, 1994). البته تالبوت و علوی (Talbot and Alavi, 1996) الگوی زمینساختی ریختی توسعهنیافتهای را برای حاشیة گندوانا در زمان نئوپروتروزوییک بالایی-کامبرین پایینی مطرح کردهاند که در آن پوسته دچار کشش شده است؛ اما سیستم ریختی تکامل نیافته است. از سوی دیگر، رمضانی و تاکر (Ramezani and Tucker, 2003) بر پایة دادههای سنسنجی و زمینشیمی دربارة مجموعههای دگرگونی ایران مرکزی نشان دادند دگرگونی مرتبط با نئوپروتروزوییک بالایی-کامبرین پایینی در محیط زمینساختی برخوردی روی داده است و با گرانیتهای کامبرین پایینی و مجموعههای آتشفشانی ریولیتی-داسیتی همراه بوده است که آنها نیز در حاشیة زمینساختی فعال روی دادهاند. همچنین، به باور آنها مجموعه سنگهای تبخیری کامبرین پایینی در محیط کششی پشت کمانی پدید آمدهاند. این تحلیل را پژوهشگران دیگر نیز تایید کردهاند (Hassanzadeh et al., 2008; Horton et al., 2008). در پهنههای فرورانش مانند ژاپن، ترکیه، یونان و نیوزلند الگوی فشار- دما معمولاً یک مسیر ساعتگرد را نشان میدهد که بخش فشار بالا- دما پایین آن در پهنة فرورانش با یک بالاآمدگی با کاهش فشار همراه بوده است و در این حالت رخسارههای دگرگونی اکلوژیتی یا شیست آبی در اوج دگرگونی با رخسارة شیست سبز یا آمفیبولیت در مرحلة برگشت به سطح تحتتأثیر قرار میگیرند (Dempester and Tanner, 1997; Ernst, 1988; Wang et al., 1986). در دگرگونی برخوردی سرزمینهای پرکامبرین بهعلت نبود ضخامت کافی پوسته، دگرگونی در اوج دگرگونی به رخساره اکلوژیتی و شیست آبی نمیرسد و در حد نوع فشار بالای بوهمین میماند و با یک دگرگونی فشار پایینتر نوع باکان تداوم مییابد؛ اما الگوی فشار-دما با نواحی جوانتر هماهنگی دارد (Ernst, 1988). در برابر، در نواحی کششی درون قارهای، دگرگونی نخست از نوع دمای بالا- فشار پایین همراه با مقدار فراوانی ماگماتیسم آلکالن است و سپس بهعلت بستهشدن کافتها دگرگونی فشار بالا رخ میدهد که الگوی فشار-دما این محیطها کاملا با محیط زمینساختی برخوردی متفاوت است (Sandiford, 1999). در این پژوهش نشان داده شد شیستهای نئوپروتروزوییک بالایی- کامبرین پایینی در منطقة سروجهان تحتتأثیر دو مرحلة دگرگونی M1 و M2 قرار گرفتهاند. دگرگونی M1 در بازة دمایی 550- 650 درجة سانتیگراد و فشارهای 5 تا 7 کیلوبار روی داده است؛ اما رخداد مرحلة دوم دگرگونی (M2) در دمای کمتر از 550 درجة سانتیگراد و فشار کمتر از 5 کیلوبار بوده است. ازاینرو، الگوی فشار دمای بهدستآمده از M1 بهM2 یک الگوی ساعتگرد است که با الگوی فشار- دمای رژیم زمینساختی برخوردی همخوانی دارد. اگرچه با توجه به نبود دادههای سنسنجی کافی دربارة زمان رخداد دگرگونیهای یادشده، این نتیجهگیری باید با احتیاط در نظر گرفته شود.
برداشت
بر پایة بررسیها در این پژوهش نتایج زیر برداشت میشوند:
نمودارهای فازی T-Mg# و T-XCO2 بهدستآمده نشان میدهند ترکیب سنگمادر و سیال دگرگونی نقش بسزایی در رخداد همتافت کانیهای رخدادیافته در شرایط اوج دگرگونی داشتهاند.
[1] Crenulation
[2] Isopleth