Document Type : Original Article
Authors
1 Professor, Department of Geology, Faculty of Basic Sciences, University of Sistan and Baluchestan, Zahedan, Iran
2 M. Sc. Graduate, Department of Geology, Faculty of Basic Sciences, University of Sistan and Baluchestan, Zahedan, Iran
3 Associate Professor, Department of Geology, Faculty of Basic Sciences, University of Sistan and Baluchestan, Zahedan, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
سنگهای آذرین محصول انجماد مواد مذابی هستند که خاستگاه آنها از ژرفای زمین است و از بررسیهای سنگنگاری و زمینشیمیایی آنها اطلاعات ارزشمندی بهدست میآید که به ردهبندی و شناخت سنگهای آذرین، تاریخچه و تکامل ماگما، جایگاه زمینساختی، نوع ماگما، ویژگیهای سنگ خاستگاه و فلززایی و غیره کمک میکند (Morrison, 1980; Wilson, 1989; Müller et al., 1992; Middlemost, 1994; Shahabinejad et al., 2024). مجموعة آذرین آساگی در شمالباختری شهر زاهدان جای گرفته است و نزدیکترین راه دسترسی به آن 150 کیلومتر درازا دارد. این مجموعه بخشی از یک پهنة ماگمایی با روند شمالباختری- جنوبخاوری است که از جنوبخاوری به سنگهای آذرین کلهگر، تکتلار، چاهک، صاحبداد، ملکسیاه و کوه لار و از شمالباختری به سنگهای آذرین آبدوزک تا حیدرآباد و کوه لار و از شمالباختری به سنگهای آذرین آبدوزک تا حیدرآباد میرسد (Camp and Griffis, 1982; Moradi et al., 2016; Piri, 2018; Boomeri et al., 2020, 2022; Nazari et al., 2022) (شکل 1-A). این بررسیهای نشان داده است سنگهای آذرین این پهنه دستکم در دو دوره پدید آمدهاند. در دورة نخست سنگهای آذرین سن الیگوسن دارند و شامل ماگماتیسم بیرونی (گدازه و آذرآواری)، نیمهدرونی و درونی و بیشتر پتاسیک هستند. سنگهای دوره نخست طیف ترکیبی گستردهای از اسیدی تا الترابازیک دارند. سنگهای الترابازیک شامل لامیروفیرهای متشکل از الیوین و کلینوپیروکسن هستند (Jahantigh, 2025). بر پایة همین بررسیهای سنگهای بررسیشده از نوع آلکالن، کالکآلکالن، کالکآلکالن پتاسیم بالا و شوشونیتی هستند. در دورة دوم، سنگهای آذرین با سن پلیوسن بیشتر بهصورت گدازههای بیرونی و سدیک و شامل بازالت و بازالتآندزیتی آلکالن و کالکآلکالن هستند. ویژگیهای این سنگها گویای وابستگی آنها به کمانهای آتشفشانی در بالای پهنه فرورانش است. سنگهای آتشفشانی و نیمهآتشفشانی بررسیشده در 10 کیلومتری جنوب-جنوبباختری مجموعة آذرین آساگی جای دارند که از دیدگاه زمینشناسی و سنگشناسی تا کنون بررسی نشدهاند. هدف این مقاله بررسی زمینشناسی، سنگنگاری و زمینشیمی سنگهای آتشفشانی و نیمهآتشفشانی در جنوب مجموعة آذرین آساگی است. دادههای سنگنگاری و زمینشیمیایی ابزار مهمی برای تفکیک انواع سنگها، کانیشناسی، درک فرایندهای زایش و تحول ماگما، تبلوربخشی، محیطهای زمینساختی و فلززایی هستند. از آنجاییکه این منطقه کمتر بررسی شده است، نتایج این بررسی اطلاعات تازهای برای ماگماتیسم در این محدوده ارائه میدهد و به درک بهتر تحولات ماگمایی آن کمک میکند.
زمینشناسی ناحیهای
مجموعة آذرین آساگی در پهنة زمیندرز سیستان جای گرفته است (شکل 1-B) (Tirrul et al., 1983). پهنة زمیندرز سیستان میان دو بلوک لوت در باختر و افغان در خاور جای دارد و شامل دو مجموعة افیولیتی (نه) در باختر و (رتوک) در خاور و حوضه رسوبی سفیدآبه در میان آنهاست (Tirrul et al., 1983). مجموعة رتوک و نه حاوی افیولیتهایی با سن کرتاسة پسین و سنگهای رسوبی نوع فلیش که به طور محلی دگرگون شدند با سن کرتاسة پسین تا ائوسن هستند (Tirrul et al., 1983). سنگهای آذرین سنوزوییک کم و بیش در این دو مجموعة افیولیتی نفوذ کردند. در حوضه رسوبی سفیدآبه سنگهای آواری و سنگآهکهای مربوط به آبهای کمژرفا تا ژرف بهصورت ضخامت بالا نزدیک به هشت کیلومتر پدید آمدهاند (Tirrul et al., 1983). این حوضه میزبان سنگهای آذرین درونی، نیمهدرونی و بیرونی بالایی است که نشاندهندة فعالیتهای چندمرحلهای ماگماتیسم در طول دوران سنوزوییک هستند. مجموعة آذرین آساگی و محدودة بررسیشده در جنوب آن در حوضه سفیدآبه جای دارد، جاییکه گسلهای راستالغز در کنترل سنگهای ماگمایی منطقه نقش دارند (Bagheri and Damani Gol, 2020).
شکل 1. A) نقشة زمینشناسی بخشی از پهنة زمیندرز سیستان (چهارگوش سرخرنگ در شکل 1-B) که میزبان محدودة بررسیشده است؛ B) نقشة پهنههای زمینشناسی و ساختاری ایران و جایگاه پهنة زمیندرز سیستان (Aghanabati, 2004) و محدودة بررسیشده در آن پهنه.
Figure 1. A) Geological map of a portion of the Sistan suture zone (highlighted by the red square in Figure 1B); B) Map of the geological and structural zones of Iran, showing the location of the Sistan suture zone (Aghanabati, 2004) and the position of the study area within this zone.
قدیمیترین سنگهای جنوب مجموعة آذرین آساگی، برونزدهای محدودی از بقایای پوستة اقیانوسی یا بخشهایی از توالی افیولیتی کرتاسه هستند (Aghanabati, 1991). این برونزدها در محدودة نمونهبرداریشده بیشتر لیستوینیتی شدهاند و رنگهای سرخ، قهوهای و کرم نشان میدهند. بخشهای کوچکی از رخسارة فلیش بیشتر شامل شیل با میانلایههایی از مادستون با سن پالئوسن تا ائوسن در این محدوده برونزد دارند که در نزدیکیِ سنگهای آذرین بسیار دگرسانشده هستند. فراوانترین واحدهای سنگی در محدودة بررسیشده، سنگهای آذرین بیرونی، نیمهدرونی و دایکهایی با سن الیگوسن هستند که در توالی افیولیت و رخسارة فلیش نفوذ کردند (شکل 2).
شکل 2. نقشة زمینشناسی جنوب مجموعة آذرین آساگی که بر پایة تصویرهای ماهوارهای ساسپلانت و بررسیهای صحرایی و آزمایشگاهی در محیط GIS رسم شده است.
Figure 2. The geological map of south of the Asagi igneous complex which is drawn by GIS based on Sas Planet satellite images and field and laboratory studies.
سنگهای آذرین به شکل تپه-ماهوری و کوههایی بهصورت مخروط، گنبد و استوک و دایک برونزد دارند. این سنگهای آذرین در نقشههای زمینشناسی یک صدهزار چهل کوره و سیاسترگی (Aghanabati, 1991). آندزیت دانسته شدهاند؛ اما بر پایة بررسیهای صحرایی در این پژوهش، برونزدهای آذرین تنوع بسیاری دارند و سنگهایی مانند آندزیت، داسیت، آندزیبازالت، تراکیت، سنگهای آذرآواری، برش آتشفشانی، دیوریت پورفیری و مونزونیت پورفیری شناسایی شدند. مجموعة آذرین و سنگهای میزبان در بیشتر بخشهای محدودة بسیار دچار دگرسانی شدهاند. واحد آندزیت گستردهترین واحد آذرین در محدودة بررسیشده است که در برخی بخشها دگرسان شده و ریخشناسی اصلی خود را از دست داده است؛ اما در برخی جاها مخروطهای آنها بهصورت منفرد و مرکب دیده میشوند (شکل 3-A). واحد داسیت نیز گسترش چشمگیری دارد و ریخت تپهماهوری نشان میدهد؛ اما بسیار دگرسان شده است (شکل 3-B). واحد آذرآواری که در بخش زیرین برخی از مخروطها یا گنبدهای آتشفشانی دیده میشود، در بیشتر برونزدهایش به رنگ سفید است. این رنگ بهخاطر دگرسانی و گسترش کانیهای رسی در آنها است. واحد بازالتآندزیتی در بخش شمالباختری و باختر محدودة بهصورت نواری ناپیوسته برونزد دارد. این واحد سنگی بیشتر بهصورت تپههای کمارتفاع هستند. روی بیشتر برونزدهای دگرسانشده، گدازههای سیاهرنگ بازالتآندزیتی بهصورت کلاهک و دایک دیده میشوند. این گدازهها بافت پورفیری دارند. واحد تراکیتی بهصورت برونزدهای کوچکی در بخش مرکزی محدودة بررسیشده دیده میشود. واحد دیوریت پورفیری از دیذگاه بافتی همانند آندزیت است و در ارتباط نزدیک با آنها دیده میشود و تفکیک آنها در صحرا شدنی نیست. واحد مونزونیت پورفیری در بخش شمالی محدودة بهصورت یک تپة کوچک برونزد دارد. در سنگهای دگرسان شده استوکورکهای کوارتز و آثار پیریتهای اکسیده وجود دارد.
شکل 3. عکس هایی از برونزدهای سنگهای آذرین در جنوب مجموعة آذرین آساگی A) عکس از مخروطهای آندزیتی از نمای دور(رو به باختر) ؛ B) عکس از برونزد داسیت و آندزیتهای دگرسان شده از نمایی گسترده (رو به جنوبباختری).
Figure 3. Photographs of outcrops of the igneous rocks in the south of the Asagi igneous complex A) A wide view of andesitic cones (view to the west); B) A wide view of dacite outcrops and altered andesites (view to the southwest).
نهشتههای آبرفتی پراکنش گستردهای در محدودة بررسیهایی دارند و شامل تپههای ماسهای، دشت رسی، رسوبات آبرفتی جوان، بادبزنهای گراولی و تراسهای قدیمی (Qt1) و تراسهای جوان (Qt2) هستند. دشتهای آبرفتی با آبراهههای خشک فراوانی بریده شدند.
مرز بیشتر واحدهای سنگی گسله هستند (شکل 2). گسلها بیشتر روند شمالباختری-جنوبخاوری و شمالخاوری-جنوب باختری دارند. در واقع این گسلها به گسلهای راستالغز باختر آساگی و خاور آساگی وابسته هستند که خود شاخههایی از گسل نه خاوری بهشمار میروند.
روش انجام پژوهش
این پژوهش بیشتر بر پایه بررسیهای صحرایی و آزمایشگاهی است. طی عملیات صحرایی نزدیک به 100 نمونه از برونزدهای سنگهای آذرین سالم و دگرسان شده برداشت شد. از این نمونهها شمار 24 مقطع نازک تهیه و سپس بررسیهای سنگنگاری با میکروسکوپ پلاریزان نور عبوری در دانشگاه سیستان و بلوچستان انجام شد. شمار 13 نمونه با کمترین دگرسانی برای اندازهگیری عنصرهای اصلی، فرعی و خاکی کمیاب برگزیده شدند. این نمونهها در آزمایشگاه گروه زمینشناسی دانشگاه سیستان و بلوچستان، نخست خرد و سپس تا ابعاد کمتر از 70 میکرون (200 مش) پودر شدند. عنصرهای اصلی و شماری از عنصرهای فرعی به روش فلورسانس پرتوی ایکس (XRF) در دانشگاه تربیتمدرس اندازهگیری شدند. در این روش نخست از پودر نمونه ها، قرص پرسی تهیه و سپس اندازهگیریها با دستگاه XRF مدل PW2404 انجام شد. عنصرهای خاکی کمیاب و عنصرهای کمیاب با روش طیفسنج جرمی با پلاسمای جفتشدة القایی (ICP-MS) در آزمایشگاه نوین شیمییار در تهران اندازهگیریشدهاند. در این آزمایشگاه پیش از تجزیه، محلولسازی به روش چهار اسید انجام شده است. برای رسم نقشهها و نمودارهای سنگشناسی، از نرمافزارهای GIS، GCDkit و EXCEL بهره گرفته شده است. در پایان، اطلاعات حاصل از بررسیهای صحرایی و آزمایشگاهی تلفیق و پردازش و تفسیر آنها انجام شده است.
سنگنگاری
سنگنگاری نمونههای بررسیشده نشان میدهد سنگهای آذرین بیرونی، درونی و نیمهدرونی محدودة بررسیشده آندزیت، بازالتآندزیتی، داسیت، تراکیت، کوارتز مونزونیت پورفیری و دیوریت پورفیری هستند که به شرح زیر توصیف میشوند:
آندزیت: این سنگ در نمونة دستی به رنگ خاکستری با لکههای سفید دیده میشود. بافت آندزیتها پورفیری است که 40 درصد آن را زمینه و 60 درصد آن را درشتبلورها فرا گرفتهاند (شکل 4-A). پلاژیوکلاز، آمفیبول، بیوتیت و کمی کوارتز از درشتبلورهای این سنگ هستند. درشتبلورهای پلاژیوکلاز نزدیک به 75 درصدحجمی از کل درشتبلورها و 45 درصد حجم سنگ را در بر میگیرند. این کانی در PPL بیرنگ تا خاکیرنگ و در XPL بیرفرنژانس خاکستری و تیره نشان میدهد. بلورهای آن شکلدار تا نیمهشکلدار است و بیشینة طول آنها به 2 میلیمتر میرسد. ماکل پلیسینتتیک و منطقهبندی از ویژگیهای آشکار بلورهای پلاژیوکلاز در XPL است. بافتهای غربالی و حاشیههای خوردهشده گاه دیده میشوند (شکل 4-A). بیشتر بلورهای این کانی کمابیش به کانیهای رسی، سریسیت، کلسیت و کلریت دگرسان شدهاند. درشتبلورهای آمفیبول از 5 تا 10 درصد حجم درشت بلورها را شامل میشوند و در PPL به رنگهای قهوهای و سبز و چندرنگی مشخص و برجستگی کمابیش قوی و در XPL بیرفرنژانس قوی و خاموشی مایل دارند. این آمفیبولها از نوع هورنبلند هستند و مقاطع عرضی ششگوش و مقاطع طولی مستطیلی شکل کشیده و مشخصی دارند. برخی بلورهای هورنبلند حاشیة تیره و سوخته دارند. بیشتر بلورهای این کانی با بیوتیت، کلریت، کلسیت، اپیدوت، اکسید آهن و دیگر کانیهای ثانویه جانشین شدهاند و در چند مقطع، این بلورها سریسیتی، کربناتی و اپاسیتی شدهاند. بلورهای بیوتیت شکلدار تا نیمهشکلدار هستند. بیشینة اندازه آنها به 1 میلیمتر میرسد. بیشتر بلورهای بیوتیت تخریب و به کلریت تجزیه شدهاند و گاه بیوتیتها از نوع ثانویه هستند و احتمالاً بر اثر دگرسانی هورنبلند پدید آمدهاند. بلورهای کوارتز بیشتر بهصورت ریزدانه و بیشتر ثانویه هستند و به شکل پرکننده فضاهای خالی و یا بهصورت جانشینی گسترش یافتهاند. گاه چند دانه بلور کوارتز اولیه گردشده خوردگی دارند و یا چشم کوارتز در آندزیتها دیده میشوند. دلیل گردشدگی و خوردگی کوارتز هضم و انحلال یا نبود تعادل آن با ماگمای بهجامانده است.
داسیت: این سنگ نیز بافت پورفیری با 50 درصد زمینه و 50 درصد درشتبلورها دارد (شکل 4-B). زمینة این سنگ دانهریز است و بیشتر از بلورهای ریز سانیدین، پلاژیوکلاز، کوارتز و کانیهای رسی تشکیل شده است. درشتبلورها شامل پلاژیوکلاز، سانیدین، کوارتز و بیوتیت هستند. بلورهای پلاژیوکلاز نزدیک به 60 درصدحجمی کل درشتبلورها را شامل میشود. در نور PPL بیرنگ و کدر و در نور XPL تیره و خاکستری دیده میشوند. ماکل پلیسینتیتیک و پهنهبندی در برخی از بلورهای پلاژیوکلاز تشخیص داده میشود. بلورهای پلاژیوکلاز شکلدار تا نیمهشکلدار و در حاشیه بهصورت خوردهشده و شکستهشده دیده میشوند. بلورهای پلاژیوکلاز بیشتر به سریسیت، کلسیت و کانیهای رسی تجزیه شدهاند. بلورهای این کانی بیشتر کوچک و بیشینة طول آنها به 2 میلیمتر میرسد. یکی از ویژگیهای این سنگ وجود کوارتزهای دانهای، گردشده و چشم کوارتز است که در PPL شفافترین بلورها هستند (شکل 4-B). اندازة بلورهای کوارتز از 1/0 میلیمتر کمتر است (شکل 4-B). بلورهای سانیدین بیشکل تا شکلدار هستند و بیشتر به کانیهای رسی تجزیه شدهاند. اندازة بلورهای بیوتیت از 1/0 میلیمتر کمتر است و بلورها نیمهشکلدار هستند. برخی از آنها جانشین هورنبلند شدهاند. کانیهای کدر در این سنگ بهصورت سیاهرنگ گسترش دارند که احتمالاً برخی از آنها پیریتهای اکسیدهشده و هماتیتیشده هستند. در پیرامون برخی از این کانیهای کدر، هالة سرخرنگی دیده میشود (شکل 4-B).
تراکیت: این سنگ بافت پورفیری و میکرولیتیک پورفیری دارد و از یک زمینة دانهریز و چندین کانی درشتبلور ساخته شده است. زمینة این سنگ بیشتر بلورین است و شامل بلورهای ریز و باریک پلاژیوکلاز بهصورت سوزنی و جریانی است (شکل 4-C). در زمینه، دانههای ریز کانیهای کدر، سریسیت، کلسیت، کانیهای رسی و ذرات ریز کانیهای فرومنیزین نیز دیده میشوند. درشتبلورها شامل سانیدین، پلاژیوکلاز، اوژیت، هورنبلند و بیوتیت هستند. بلورهای سانیدین فراوانترین درشتبلور در تراکیت است که نزدیک به 50 درصد درشتبلورها را شامل میشوند. بیشینة اندازة درشتبلورهای سانیدین در زیر میکروسکوپ به 4 میلیمتر میرسد (شکل 4-C). بلورهای آن ن بهصورت باریک و کشیده و هم بهصورت کوتاه و قطور هستند. در برخی از نمونههای دستی بلورهای سانیدین تا بیش از یک سانتیمتر نیز درازا دارند و مگاکریست هستند. بلورهای پلاژیوکلاز تا 5/1 میلیمتر طول دارند و بیشتر نیمهشکلدار تا بیشکل است و نشانههایی از سریسیتیشدن دارد. بلورهای اوژیت شکلدار و مقاطع طولی آنها تا 2 میلیمتر درازا دارند. این کلینوپیروکسنها بر اثر تجزیهشدگی تخریب شده و بخشهایی از بلورهای آن از میان رفته است. برخی از آنها با اورالیت و بیوتیت جانشین شدهاند. بیشتر بیوتیت و هورنبلندهای اولیه تجزیه شدهاند و ریزبلور هستند.
بازالتآندزیتی: بافت آندزیبازالت نیز پورفیری است که از نزدیک به 45 درصد زمینه و 55 درصد درشتبلور ساخته شده است. درشتبلورها در این سنگ شامل پلاژیوکلاز، اوژیت و آمفیبول و بیوتیت هستند. زمینة ریزبلور این سنگ بیشتر از پلاژیوکلاز، کانیهای فرومنیزین، کانیهای رسی، کلسیت و سریسیت ساخته شده است. حجم بلورهای پلاژیوکلاز نزدیک به 75 درصد کل درشتبلورهاست. بیشینة اندازه این بلورها به 2 میلیمتر میرسد و بهصورت شکلدار تا نیمهشکلدار هستند. پلاژیوکلازها نشانههایی از سریسیتیشدن و کلسیتیشدن نشان میدهند و در برخی از بلورهای آنها حاشیة واکنشی و بافت غربالی نیز دیده میشود. رگچههای قرمزرنگ که احتمالاً اکسیدهای آهن باشند در برخی از مقاطع این سنگها بهویژه درون پلاژیوکلازها نفوذ کردهاند. بلورهای آمفیبول بیشتر بهصورت هورنبلند بازالتی هستند. هورنبلندهای بازالتی آواری، اپاسیتیزه و سوخته شدند (شکل 4-D).
شکل 4. عکسهای میکروسکوپی از برخی سنگهای آذرین در جنوب مجموعة آذرین آساگی؛ A) بافت پورفیری با درشتبلورهای پلاژیوکلاز در آندزیت؛ B) داسیت با درشتبلورهای کوارتز گردشده و فلدسپار؛ C) تراکیت با درشتبلورهای سانیدین در زمینهای ریزبلور؛ D) آندزیبازالت با درشتبلورهای پلازیوکلاز، کلینوپیروکسن و آمفیبول در یک زمینه دانه ریزاست؛ E) دیوریت پورفیری شامل درشتبلورهای پلاژیوکلاز و بیوتیت در زمینة دانهریز؛ F) کوارتز مونزونیت پورفیری بیشتر از درشتبلورهای پلاژیوکلاز و ارتوکلاز و اندکی کوارتزهای ریزدانهتر ساخته شده است (نام اختصاری کانیها برگرفته از ویتنی و اوانز (Whitney and Evans , 2010).
Figure 4. Photomicrographs of some igneous rocks in the south of Asagi igneous complex; A) Andesite with porphyry texture contains plagioclase phenocrysts; B) Dacite contains rounded quartz and feldspar phenocrysts; C) Trachyte contains sanidine phenocrysts in a microcrystalline background; D) Andesibasalt contains plagioclase, clinopyroxene, and amphibole phenocrysts in a fine-grained background; E) Diorite porphyry including plagioclase and biotite phenocrysts in a fine-grained background; F) Quartz monzonite porphyry composed mostly of plagioclase and orthoclase phenocrysts, and little finer-grained quartz (Abbreviations from Whitney and Evans (2010))
درشتبلورهای این کانی شکلدار تا نیمهشکلدار هستند و بیشینة مقاطع طولی آنها به 1 میلیمتر میرسند. در برخی بلورهای هورنبلند، اکسید آهن وجود دارد و گاه هورنبلندها به بیوتیت تجزیه شدند. هورنبلندهای سبز نیز به مقدار کمی در این مقاطع یافت میشوند. این بلورها با کلسیت و دیگر کانیهای ثانویه جانشین شدهاند. اندازة بلورهای هورنبلند سبز از 1 میلیمتر کمتر است. گاه این بلورها حاشیة تیره و سوخته دارند (شکل 4-D). بلورهای اوژیت شکلدار تا نیمهشکلدار هستند و بیشینة اندازه بلورهای آن به 5/0 میلیمتر میرسد (شکل 4-D). بلورهای اوژیت گاهی بهصورت تجمع گلومروپورفیریک دیده میشوند و گاه در امتداد شکستگیها تجزیه و گاه بهصورت کامل با کلسیت جانشین شدهاند.
دیوریت پورفیری: این سنگ بافت پورفیری با 30 درصد زمینه و 70 درصد درشتبلور دارد. در بیشتر نمونهها، زمینه بهعلت دگرسانی تخریب شده است و از بلورهای فلدسپار تجزیهشده به کانیهای رسی، سریسیت و کلسیت ساخته شده است. بلورهای ریز کانیهای کدر در زمینة فراوان هستند. درشتبلورها بیشتر شامل پلاژیوکلاز و بیوتیت هستند (شکل 4-E). پلاژیوکلاز نزدیک به 70 درصد درشتبلورها را شامل میشوند. بلورهای آن شکلدار و نیمهشکلدار هستند و بیشتر از یک میلیمتر و گاهی تا 2 میلیمتر طول دارند. این بلورها بیشتر به سریسیت و کانیهای رسی و کربنات تجزیه شدهاند؛ بهگونهایکه برخی درشتبلورهای اولیة آن بهطور کامل با کلسیت جانشین شدند. بیوتیت تا نزدیک به 10 درصد در این سنگ یافت میشود و بیشتر شکلدار و نیمهشکلدار هستند و اندازة آنها تا 5/0 میلیمتر میرسد ( شکل 4-E). هورنبلند سبز با اندازة کمتر از یک میلیمتر نزدیک به 10 درصد این مقطع را تشکیل میدهند. بلورهای بیوتیت و هورنبلند کم و بیش به کلریت تجزیه شدهاند. کانیهای کدر تا 5 درصد در این سنگ یافت میشوند. کانیهای کدر بیشتر از نوع پیریتهای اکسیدشده هستند.
کوارتزمونزونیت پورفیری: این سنگ بافت پورفیری تا گرانولار دارد که زمینه 25 درصد و درشتبلورها 75 درصد هستند. زمینه بیشتر از کوارتز و فلدسپارهای ریز تا متوسط بلور تشکیل شده است. درشتبلورها شامل اورتوز و پلاژیوکلاز هستند (شکل 4-F). فلدسپارها احتمالاً 95 درصد درشتبلورها هستند که در PPL بیرنگ و کمی خاکی و کثیف هستند و در XPL تیره و خاکستری دیده میشوند. ارتوکلاز با ماکل کارلسباد و پلاژیوکلاز با ماکل پلیسینتیتیک و زونینگ قابل تشخیص است. برخی از آنها تا 3 میلیمتر طول دارند و بیشترشان نیمهشکلدار تا شکلدار هستند. کوارتز 20 درصد بلورها را شامل میشود که بیشتر مرتبط به مراحل آخر انجماد ماگما و حتی از نوع گرمابی است و در فضاهای خالی میان بلورها گسترش دارد. آغشتگی اکسید آهن در برخی جاها دیده میشود. کانیهای کدر نزدیک به یک درصد هستند.
بیشتر سنگهای آذرین بررسیشده بسیار دگرسان شدهاند و دگرسانیهای پروپیلیتیک، آرژیلیک، فیلیک و سیلیسی و گاهی استوکورکهای کوارتزوپیریت اکسیده در آنها دیده میشوند.
زمینشیمی
دادههای بهدستآمده از تجزیة شیمیایی سنگهای آذرین بررسیشده در جدول 1 آورده شدهاند. در این جدول مقادیر اکسیدهای اصلی بهصورت درصدوزنی (Wt. %) و عنصرهای کمیاب بهصورت بخش در میلیون (ppm) نشان داده شدهاند. زمینشیمی سنگهای آذرین در شناخت سنگهای آذرین کاربرد بالایی دارد و بیشتر برای شناخت تحولات ماگمایی، ردهبندی سنگها، نوع ماگما، جایگاه زمینساختی، خاستگاه ماگما و سنگزایی استفاده میشوند.
زمینشیمی عنصرهای اصلی
مقدار SiO2 در سنگهای بررسیشده از 66/53 تا 34/66 درصدوزنی متغیر است (جدول 1). در نمودارهای هارکر (Harker, 1909) در شکل 5 برای بیشتر نمونهها، با افزایش مقدار SiO2، مقدار اکسیدهای اصلی مانند P2O3، TiO2 CaO، MgO، Fe2O3 و Al2O3 کاهش و مقدار K2O افزایش مییابند. چنین وابستگی میان این عنصرها یک ارتباط معمول است که چهبسا نشاندهندة جدایش بلوری ماگمایی باشد (Rollinson, 1993). وابستگی میان SiO2 و Na2O در نمودار هارکر ضعیف است و روند کاهشی یا افزایشی نشان نمیدهند و توزیع نمونهها بهصورت پراکنده است. همبستگی ضعیف میان SiO2 و Na2O و برخی دیگر از اکسیدهای اصلی چهبسا پیامد تأثیر هوازدگی و دگرسانی گرمابی بر سنگهای بررسیشده یا پیامد پیدایش آنها از ماگماهای متفاوت باشد.
جدول 1. مقدار عنصرهای اصلی (wt. %) و عنصرهای خاکی کمیاب و کمیاب (ppm) در سنگهای آتشفشانی و نیمهآتشفشانیِ جنوب مجموعة آذرین آساگی.
Table 1. Major (in wt. %), rare earth, and trace element (in ppm) concentrations in the volcanic and subvolcanic rocks in south of Asagi igneous complex.
|
Samples No. |
J321 |
J322 |
J36 |
J40 |
J38 |
J29 |
J49 |
J18 |
|
SiO2 |
53.7 |
54.7 |
56.5 |
64.1 |
62.2 |
62.5 |
63.5 |
66.1 |
|
TiO2 |
0.76 |
0.79 |
0.35 |
0.4 |
0.55 |
0.53 |
0.55 |
0.35 |
|
Al2O3 |
13.7 |
14 |
17.1 |
13.5 |
13.2 |
13.7 |
14.2 |
13.6 |
|
Fe2O3 |
5.06 |
5.1 |
3.02 |
3.08 |
4.06 |
4.46 |
3.83 |
2.84 |
|
CaO |
7.76 |
6.58 |
3.74 |
4.15 |
5.71 |
5.29 |
5.45 |
4.03 |
|
MgO |
5.03 |
4.71 |
0.54 |
3.24 |
3.63 |
2.98 |
2.89 |
2.31 |
|
MnO |
0.11 |
0.12 |
0.14 |
0.05 |
0.09 |
0.08 |
0.08 |
0.06 |
|
K2O |
4.69 |
5.29 |
8.93 |
3.58 |
3.29 |
3.29 |
3.25 |
3.88 |
|
Na2O |
3.19 |
3.55 |
4.15 |
3.69 |
2.9 |
3.24 |
3.64 |
3.27 |
|
P2O5 |
0.57 |
0.61 |
0.11 |
0.26 |
0.32 |
0.32 |
0.4 |
0.25 |
|
LOI |
5.08 |
4.21 |
4.87 |
3.63 |
3.31 |
3.3 |
2 |
3.14 |
|
Total |
99.7 |
99.6 |
99.4 |
99.7 |
99.3 |
99.7 |
99.8 |
99.8 |
|
K2O/Na2O |
1.5 |
1.5 |
2.2 |
1 |
1.1 |
1 |
0.9 |
1.2 |
|
Ba |
1760 |
1591 |
2226 |
1288 |
1334 |
998 |
1130 |
1028 |
|
Co |
11 |
12.3 |
5 |
7.8 |
9.6 |
8.7 |
8 |
5.6 |
|
Cr |
76.5 |
82.5 |
14.1 |
53.4 |
78.9 |
60.4 |
54.7 |
39.1 |
|
Ga |
21.6 |
21 |
23.1 |
22.8 |
19.2 |
20.1 |
17.8 |
18.3 |
|
Li |
31.5 |
16.9 |
201.9 |
47.1 |
28.9 |
23.5 |
10.2 |
35.4 |
|
Ni |
31.2 |
25.7 |
<5 |
17.1 |
41.7 |
49.8 |
26.7 |
15.4 |
|
Pb |
35.1 |
33.3 |
69.3 |
26.9 |
35.3 |
26.4 |
30.5 |
36.1 |
|
Sr |
1589 |
1469 |
2674 |
739 |
793 |
788 |
843 |
653 |
|
V |
86.2 |
90.1 |
67.3 |
43.8 |
70.8 |
56.1 |
52.1 |
39.6 |
|
Y |
16.7 |
17.2 |
27.4 |
9.5 |
11 |
9.2 |
11.1 |
9.8 |
|
Zr |
180.8 |
186 |
356.2 |
60.1 |
129.5 |
87.5 |
79.4 |
62.3 |
|
Rb |
159.8 |
159.4 |
255.7 |
125 |
96.3 |
88.2 |
91.2 |
127.3 |
|
Nb |
23.8 |
23.6 |
31.1 |
14 |
14.5 |
12.6 |
16.2 |
9.9 |
|
Cs |
6.8 |
7 |
43.2 |
6.5 |
5.4 |
5.2 |
6.3 |
10.9 |
|
La |
93 |
97 |
165.4 |
44.7 |
53.9 |
48.1 |
44.5 |
48.5 |
|
Ce |
271 |
310.2 |
313.8 |
170 |
196.1 |
124.8 |
175.9 |
82.6 |
|
Pr |
20 |
18.8 |
25.1 |
8.5 |
10.6 |
8.7 |
9.9 |
9.2 |
|
Nd |
71.7 |
74.4 |
88.1 |
27.8 |
35 |
33.9 |
38.1 |
29.8 |
|
Sm |
9.6 |
8.9 |
10.5 |
3.5 |
4.6 |
3.9 |
4.4 |
4 |
|
Eu |
1.8 |
1.6 |
2.1 |
0.9 |
1.1 |
0.8 |
1.1 |
0.9 |
|
Gd |
9.1 |
9.4 |
11.5 |
4.6 |
7.7 |
4.6 |
6 |
4 |
|
Tb |
1.1 |
0.7 |
1.1 |
0.4 |
0.6 |
0.4 |
0.6 |
0.5 |
|
Dy |
3.5 |
4.5 |
5.1 |
2.4 |
2.6 |
2.2 |
3.1 |
2.6 |
|
Ho |
0.6 |
0.6 |
0.8 |
0.6 |
0.5 |
0.3 |
0.4 |
0.5 |
|
Er |
1.8 |
3.6 |
3.2 |
1.5 |
1.8 |
1.2 |
2.2 |
1.5 |
|
Tm |
0.3 |
0.4 |
0.6 |
0.2 |
0.3 |
0.3 |
0.3 |
0.1 |
|
Yb |
1.7 |
1.4 |
2.1 |
1.2 |
1.2 |
0.9 |
1.3 |
0.9 |
|
Lu |
0.2 |
0.1 |
0.3 |
0.1 |
0.2 |
0.2 |
0.1 |
0.1 |
|
Hf |
3.4 |
3.7 |
5.2 |
2.2 |
3.3 |
2.3 |
2.1 |
2.2 |
|
Ta |
0.2 |
0.2 |
0.6 |
0.2 |
0.2 |
0.1 |
0.1 |
0.3 |
|
Th |
38.2 |
36.4 |
56.2 |
29.6 |
29.9 |
22.3 |
17.2 |
34.3 |
|
U |
8.5 |
7.5 |
13 |
6.3 |
6.6 |
4.8 |
4.2 |
7.9 |
|
(La/Yb)N |
46 |
58.2 |
66.2 |
31.3 |
37.7 |
44.9 |
28.8 |
45.3 |
جدول 1. ادامه.
Table 1. Continued.
|
Samples No. |
J46 |
J20 |
J10 |
J9 |
J23 |
|
SiO2 |
64.4 |
65 |
66.3 |
65.8 |
59.6 |
|
TiO2 |
0.44 |
0.34 |
0.44 |
0.37 |
0.53 |
|
Al2O3 |
13.6 |
14 |
14.1 |
14.2 |
13.9 |
|
Fe2O3 |
3.24 |
2.96 |
3.59 |
2.65 |
3.82 |
|
CaO |
4 |
4.31 |
5.39 |
3.2 |
5.35 |
|
MgO |
3.47 |
1.93 |
2.35 |
1.15 |
3.95 |
|
MnO |
0.08 |
0.07 |
0.09 |
0.09 |
0.09 |
|
K2O |
3.48 |
3.19 |
1.75 |
5.14 |
4.93 |
|
Na2O |
3.49 |
3.51 |
3.48 |
3.74 |
2.97 |
|
P2O5 |
0.28 |
0.19 |
0.2 |
0.14 |
0.45 |
|
LOI |
3.36 |
4.4 |
2.07 |
3.2 |
4.15 |
|
Total |
99.8 |
99.8 |
99.8 |
99.7 |
99.7 |
|
K2O/Na2O |
1 |
0.9 |
0.5 |
1.4 |
1.7 |
|
Ba |
1432 |
882 |
1127 |
925 |
1440 |
|
Co |
7 |
5 |
6.3 |
5 |
8.3 |
|
Cr |
48.9 |
30.9 |
45.4 |
19.5 |
47.3 |
|
Ga |
18.5 |
18.1 |
18.7 |
18 |
19.5 |
|
Li |
31.2 |
29.2 |
7.2 |
18.2 |
32.3 |
|
Ni |
21 |
<5 |
19.6 |
9 |
16.5 |
|
Pb |
28.8 |
31.9 |
10.4 |
43.6 |
40 |
|
Sr |
699 |
495 |
801 |
824 |
979 |
|
V |
44 |
32.9 |
48.2 |
32.8 |
47.6 |
|
Y |
10 |
8.7 |
8.6 |
13.5 |
14.3 |
|
Zr |
87.3 |
73.6 |
122 |
80.1 |
74.3 |
|
Rb |
131.7 |
102.7 |
45.6 |
157.6 |
156.5 |
|
Nb |
12.5 |
7.1 |
7.4 |
8.3 |
8.8 |
|
Cs |
8.2 |
10.7 |
8 |
8.1 |
9.6 |
|
La |
46.9 |
35.2 |
26.2 |
62.7 |
79.9 |
|
Ce |
185.4 |
165.2 |
160.5 |
117.8 |
223.5 |
|
Pr |
9.4 |
7.7 |
6.9 |
12.6 |
15.9 |
|
Nd |
31.2 |
28.4 |
27.1 |
44 |
54.6 |
|
Sm |
4.1 |
3.1 |
3.2 |
5.9 |
7.1 |
|
Eu |
1 |
0.7 |
0.9 |
1.2 |
1.5 |
|
Gd |
5.6 |
4.7 |
3.8 |
5.9 |
7.5 |
|
Tb |
0.5 |
0.4 |
0.5 |
0.7 |
0.9 |
|
Dy |
2.4 |
2.4 |
2.6 |
3.2 |
4.2 |
|
Ho |
0.4 |
0.3 |
0.5 |
0.6 |
0.6 |
|
Er |
2.3 |
3.1 |
2.5 |
1.9 |
3.6 |
|
Tm |
0.2 |
0.2 |
0.4 |
0.3 |
0.3 |
|
Yb |
0.9 |
1 |
1.1 |
1.4 |
1.5 |
|
Lu |
0.1 |
0.1 |
0.1 |
0.1 |
0.2 |
|
Hf |
2.7 |
2.3 |
3.3 |
1.7 |
2.4 |
|
Ta |
0.2 |
0.1 |
0.2 |
0.2 |
0.3 |
|
Th |
32 |
21.9 |
13 |
28.9 |
49.9 |
|
U |
7.2 |
4.4 |
2.8 |
4.9 |
9 |
|
(La/Yb)N |
43.8 |
29.6 |
20 |
37.6 |
44.7 |
مقدار TiO2 در نمونههای بررسیشده از یک درصد کمتر و برابرا با 33/0 تا 79/0 درصدوزنی است. تیتانیم نیز مانند آهن عنصری است که در مراحل آغازین تبلور ماگما در ساختمان کلینوپیروکسن و اکسیدهای تیتانیم و آهن شرکت میکند (Aragon et al., 2003) و ازاینرو سنگهای بازیک نسبت به سنگهای اسیدی تیتانیم بیشتری دارند. بنابراین کاهش TiO2 با افزایش SiO2 یک روند معمول هنگام رخداد جدایش بلورین و تبلور ماگماست. مقدار TiO2 در یکی از نمونههای بازیک بسیار کمتر از دیگر نمونههاست که چهبسا نشاندهندة خاستگاهگرفتن سنگهای بررسیشده از ماگماهای متفاوت باشد.
در بیشتر نمونههای تجزیهشده مقدار Al2O3 از 21/13 تا 54/14 درصدوزنی در نوسان است؛ مگر یک نمونه که مقدار Al2O3 در آن برابر 06/17 درصدوزنی است. کاهش Al2O3 با افزایش SiO2 بهطور طبیعی پیامد جدایش بلورین ماگما و احتمالاً جدایش پلاژیوکلازهای کلسیمدار در گونههای مافیکتر است (Mason and Moore, 1982)؛ هرچند در نمونههای بررسیشده، ارتباط معکوس Al2O3 و SiO2 ضعیف است که چهبسا پیامد خاستگاهگرفتن آنها از ماگماهای گوناگون باشد.
وابستگی میان مقدار Na2O و K2O با SiO2 در نمونههای بررسیشده ضعیف است و توزیع آنها در نمودار هارکر نشاندهندة پیدایش نمونهها از ماگماهای متفاوت است. برخی پراکندگیها چهبسا پیامد تأثیر عواملی مانند هوازدگی و دگرسانی باشند. در حالت عادی با افزایش مقدار SiO2، مقدار K2O و Na2O افزایش مییایند؛ زیرا این عنصرها در آغاز جدایش بلوری ماگمایی در ساختمان کانیها وارد نمیشوند و در مذاب بهجا میمانند و در پایان، در ساختمان کانیهای سدیمدار مانند ارتوکلاز، پلاژیوکلاز و میکاها وارد میشوند (Mason and Moor, 1982).
مقدار منیزیم در یکی از نمونهها کمابیش ناچیز و برابر با 54/0 درصدوزنی است و در دیگر نمونهها از 93/1 تا 03/5 درصدوزنی در نوسان است. منیزیم نیز مانند دیگر عنصرهای سازگار در آغاز فرایند جدایش بلوری ماگمایی از ماگما جدا میشود و به ساختمان الیوین و پیروکسن وارد میشود. با تبلور و جدایش این کانیها از ماگما میزان MgO در ماگما با کاهش روبهرو میشود (Cook et al., 2005). مقدار CaO در نمونههای بررسیشده از 2/3 تا 65/7 درصدوزنی در نوسان است.
شکل 5. نمودارهای هارکر (Harker, 1909) برای عنصرهای اصلی در برابر SiO2 (بر پایة درصدوزنی) برای نمونههای جنوب مجموعة آذرین آساگی.
Figure 5. Harker diagrams (Harker,1909) of the major elements versus SiO2 (in w.%) for the samples from he south of Asagi Igneous Complex.
روند کاهشی تغییرات CaO با افزایش SiO2 به این دلیل است که عنصر کلسیم در آغاز تبلور ماگما در ساختمان کانیهایی مانند کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز کلسیمدار شرکت میکند. در نتیجه در پی تبلور و جدایش این کانیها از ماگما، میزان عنصر کلسیم در ماگما در پایان جدایش بلورین کمترین میزان است (Calanchi et al., 2002). در ارتباط کلسیم با سیلیس نیز شماری از نمونه ها، پراکندگی نشان میدهند که چهبسا پیامد انجماد آنها از ماگماهای گوناگون باشد (شکل 5). همچنین، کلسیت ثانویه در بیشتر نمونههای بررسیشده یات میشود و برخی از پراکندگیها به این دلیل هستند.
رفتار P2O5 شبیه عنصرهای سازگار است و مقدار آن در سنگهای بررسیشده (مگر نمونة 136) با افزایش SiO2 کاهش یافته است. نمودارهای هارکر نشان میدهند مقدار عنصرهای این نمونه با دیگر نمونهها متفاوت است. مقدار K2O و Al2O3 این نمونه بسیار بالا و MgO آن کم است. افزونبر این، دو نمونهای که کمترین مقادیر SiO2 را دارند ارتباط ضعیفی با دیگر نمونهها نشان میدهند. این تفاوتهای نشاندهندة رخداد ماگماتیسمهای متقاوت در محدودة بررسیشده است.
مقادیر اکسیدهای آهن در سنگهای بررسیشده از 65/2 تا 1/5 درصدوزنی در نوسان است. روند کاهشی FeOt با افزایش میزان SiO2 یک روند معمول است و اصولاً مقادیر اکسیدهای آهن از سنگهای بازیک بهسوی سنگهای اسیدی کاهش مییابد و دلیل آن مصرفشدن عنصر آهن در ساختمان کانیهایی مانند مگنتیت، کلینوپیروکسن و آمفیبول است (Calanchi et al., 2002). ارتباط میان مقدار اکسیدهای آهن با اکسید سیلیسیم قوی نیست و شماری از نمونههای از روند اصلی خارج هستند که چهبسا پیامد پیدایش آنها از ماگماهای متفاوت باشد.
در نمودار هارکر در شکل 6 برای عنصرهای فرعی با افزایش SiO2 مقدار Ba، Cr، Sr و Rb کاهش مییابند. در این نمودارها، توزیع نمونهها از روند خطی پراکندگی بالایی را نشان میدهند که مانند عنصرهای اصلی نشاندهندة چندین نسل سنگ آذرین در محدودة بررسیشده است. در اینجا نیز نمونه بازیکتر مقدار کمی کروم دارد. کاهش کروم در سنگهای بازیک یک روند غیرعادی است. این عنصر بیشتر وارد ساختمان اسپینل، الیوین و پیروکسن میشوند و در سنگهایی که فاقد این کانیها باشند مقدار کروم ناچیز است. کاهش مقدار Ba و Sr بهسوی سنگهای اسیدی مرتبط با تبلور پلاژیوکلاز کلسیمدار در مراحل آغازین جدایش بلوری ماگمایی است. بالاترین مقدار Rb در نمونه ای است که پتاسیم و آلومینیم بالا و منیزیم کم دارد. مقدار این عنصر در دو نمونه که مقادیر پتاسیم بالا و سیلیس کمی دارند نسبت به سنگهای اسیدی بیشتر است. همچنین، در سنگهای اسیدی مقدار روبیدیم با افزایش مقدار SiO2 افزایش مییابد و همان روندی را دارند که K2O با SiO2 دارد. گمان میرود Rb با پتاسیم و پیدایش ارتوکلاز مرتبط باشند.
طبقهبندی زمینشیمیایی سنگهای آذرین
برای ردهبندی سنگهای آذرین بر پایة زمینشیمی آنها از نمودار Nb/Y در برابر Zr/Ti و نمودار SiO2 در برابر Na2O+K2O بهره گرفته شد. نمودار Zr/Ti در برابر Nb/Y برای ردهبندی سنگهای آذرین بیرونی بهکار میرود که بر پایة عنصرهای نامتحرک رسم میشوند و بهندرت تحتتأثیر هوازدگی و دگرسانی قرار میگیرند. بر پایة این نمودار سنگهای آذرین جنوب مجموعة آذرین آساگی در گسترة آندزیتبازالتی، آندزیت، تراکیآندزیت و تراکیت و آلکالیبازالت جای گرفته است (شکل 7-A) که تا اندازهای با یافتههای بهدستآمده از بررسیهای سنگنگاری همخوانی دارد. نمودارهای SiO2 در برابر Na2O+K2O یا TAS از مهمترین نمودارها برای ردهبندی سنگهای آذرین هستند؛ زیرا بر پایة عنصرهایی پیشنهاد شدهاند که از سازندههای اصلی این سنگها هستند (Middlemost, 1994; Le Bas et al., 1986). بر پایة نمودار TAS (Le Bas et al., 1986) نمونههای بررسیشده در محدودة تراکیت، تراکیآندزیت، تراکیداسیت، داسیت و فنولیت جای گرفتند (شکل 7-B).
یافتههای بهدستآمده از این ردهبندی با یافتههای بهدستآمده از سنگنگاری یکسان نیستند که چهبسا این امر پیامد اثرات دگرسانی باشد. در این نمودار، سنگهای آذرین بر پایة میزان SiO2 به انواع الترابازیک، بازیک، اسیدی و حد واسط نیز ردهبندی شدهاند و همچنین، این نمودار با یک خط ممتد به دو محدودة آلکالی و سابآلکالی دستهبندی شده است. بر پایة این نمودار سنگهای آذرین منطقه حد واسط و اسیدی هستند و برخی از آنها سابآلکالی و برخی دیگر آلکالی هستند (شکل 7-B).
شکل 6. نمودارهای هارکرِ (Harker, 1909) عنصرهای فرعی (بر پایة ppm) در برابر SiO2 (بر پایة درصدوزنی) برای نمونههای جنوب مجموعة آذرین آساگی.
Figure 6. Harker Diagrams (Harker,1909) of minor elements (in ppm) versus SiO2 (in Wt.%) for samples from south of the Asagi Igneous Complex.
شکل 7. ردهبندی شیمیایی سنگهای آذرین در جنوب مجموعة آذرین آساگی در A) نمودار Nb/Y در برابر Zr/Ti (Pearce 1996)؛ B) نمودار TAS (Le Bas et al., 1986).
Figure 7. Chemical classification of igneous rocks in south of the Asagi igneous complex in A) Nb/Y- Zr/Ti diagram (Pearce 1996); B) TAS diagram (Le Bas et al., 1986).
سری ماگمایی
ماگماها بسته به سنگ منبع، شرایط پیدایش و نرخ ذوب ویژگیهایی متفاوتی دارند و ترکیب و کانیشناسی سنگهای پدیدآمده از آنها میتوانند بازتابی از این ویژگیها باشند. سنگهای یک سری ماگمایی با وجود ترکیبهای متفاوت ویژگیهای مشترک و همبستگیهای معینی دارند. سنگهای محدودة بررسیشده از نوع آلکالن و نوع سابآلکالن هستند. نمونههایی که در محدودة آلکالن جای گرفتهاند نسبت بالای پتاسیم به سدیم دارند. با توجه به مقدار بالای پتاسیم و کانیشناسی نمونهها میتوان گفت این نمونهها به سری شوشونیتی متعلق هستند. بر پایة نمودار SiO2-K2O نمونههای بررسیشده بیشتر در دو محدودة کالکآلکالن پتاسیم بالا و شوشونیتی جای گرفتهاند و یک نمونه در محدودة سری کالکآلکالن جای گرفته است (شکل 8-A) و یک نمونه بیرون از محدودة نشاندادهشده در این نمودار است. رسم نمونههای بررسیشده روی نمودار Co-Th نیز نشاندهندة تعلق آنها به سرهای ماگمایی کالکآلکالن پتاسیم بالا و شوشونیتی است (شکل 8-B).
گمان میرود نمونههای بررسیشده، برخی ویژگیهای شیمیایی آداکیتها و شبهآداکیتی را نیز دارند. بهطور کلی، سنگهای آداکیتی در مقایسه با سنگهای رایج در کمان عادی، مقدار Sr/Y و La/Yb بالاتر و مقادیر Y و Yb کمتری دارند (Martin et al., 2005; Castillo, 2006) (برای نمونه، ppm400> Sr، 18< Y، 8/1< Yb و 10> La/Yb)N)). بر پایة دادههای آوردهشده در شکلهای 8-C و 8-D نیز، بیشتر نمونههای بررسیشده در گسترة آداکیتها جای میگیرند. با این حال، بخش بزرگی از نمونهها، بهویژه آنهایی که در محدودة شوشونیتها جای دارند، مقدارهای بیشتر اکسید پتاسیم و مقدارهای کمتر اکسید آلومینیم دارند. این ویژگی در تضاد با یکی از شاخصهای اصلی آداکیتها، یعنی نسبت K2O/SiO2 کمتر از یک (نزدیک به 4/0)، جای دارد. بنابراین میتوان چنین استنباط کرد که تنها برخی از سنگهایی که در شکل 8-A در محدودة کالکآلکالن و کالکآلکالن پتاسیم بالا جای گرفتهاند، احتمالاً نشاندهندة آداکیتهای پتاسیمدار و شبه آداکیتها باشند و آنهاییکه پتاسیم آنها بسیار بالا است قطعا شوشونیت هستند.
جایگاه زمینساختی
سنگهای کالکآلکالن و بهویژه سنگهای کالکآلکالن پتاسیم بالا و شوشونیتی شامل آداکیتها از ویژگیهایهای جایگاههای زمینساختی همگرا هستند (Morrison, 1980; Torabi, 2011). جایگاههای همگرا شامل فرورانش حاشیة قاره، فرورانش کمان اقیانوسی یا جزیرههای کمانی، پهنههای برخوردی و پسابرخوردی هستند (Wilson, 1989). در نمودار Nb/Yb و Th/Yb، جایگاههای زمینساختی همگرا و واگرا از هم تفکیک شدهاند (Pearce, 2008) بهگونهایکه نوار کمی در این شکل انواع محیطهای مورب (واگرا) و بخش موازی در بالای آن کمانهای آتشفشانی قاره ای و اقیانوسی را نشان میدهند (شکل 9-A ). نمونههای بررسیشده در محدودة کمانهای آتشفشانی جای گرفته است و بیشتر با جایگاه حاشیة قارهای یا کمانهای قارهای همخوانی دارد.
مولر (Müller et al., 1992)، برای سنگهای که پتاسیم بالایی دارند، نمودارهای خاصی پیشنهاد کردهاند که در شکل 9-B و C نشان داده شده است. در شکل 9-B، نمونههای بررسیشده در محدودة محیط کمان قارهای (CAP) و پس از برخورد (PAP) جای گرفتهاند. برای جداسازی این دو محیط، از نمودار نشاندادهشده در شکل 9-C بهره گرفته شد که بر پایة آن، نمونههای بررسیشده در محدودة کمان قارهای جای گرفتهاند. هر چند ترکیب شیمیایی نمونههای بررسیشده همانند سنگهای جایگاههای کمان قاره ای است، اما رویداد کمان قارهای در الیگوسن و میوسن برای پهنة زمیندرز سیستان تا کنون گزارش نشده است؛ زیرا رویداد فرورانش خاور ایران شامل پهنة زمیندرز سیستان در ائوسن و پیش از آن بوده است (Camp and Griffis, 1982). دورة الیگو-میوسن بیشتر با رویدادهای پس از برخورد در پهنة زمیندرز سیستان همخوانی دارد و سنگهای غنی از پتاسیم و شوشونیتی نیز معمولاً در چنین محیطهایی گسترش دارند و گمان میرود سرشت کمان قارهای سنگهای آذرین بررسیشده به ارث رسیده در محیطهای فرافرورانش باشد.
شکل 8. نمودارهای تفکیک سری ماگمایی و آداکیتها از سنگهای کمان عادی در A) نمودار SiO2 در برابر K2O (مرز میان سریهای ماگمایی از: Peccerillo and Taylo (1976))؛ B) نمودار Co در برابر Th ( مرز میان سریهای ماگمایی از Hastie et al. (2007))؛ C) نمودار Y در برابر Sr/Y؛ D) نمودار YbN در برابر (La/Yb)N (Castillo 2006).
Figure 8. Discrimination diagrams of magmatic series and adakites A) SiO2 versus K2O diagram (boundary between magmatic series from: Peccerillo and Taylor (1976); B) Co versus Th diagram (boundary between magmatic series from Hastie et al. (2007)); C) Y versus Sr/Y and D) YbN versus (La/Yb)N (Castillo 2006).
نمودارهای عنکبوتی
برای نمونههای آذرین بررسیشده، نمودار عنکبوتی چندعنصری که نسبت به ترکیب گوشتة اولیه (Sun and McDonough 1989) بهنجار شده است در شکل 10 نشان داده شده است. در این نمودار عنصرهای لیتوفیل یون بزرگ (LILE) در سمت چپ و عنصرهای با شدت میدان بالا (HFSE) در سمت راست جای دارند. رسم این عنصرها در این شکل الگوی کمابیش همانند و همروندی برای نمونههای بررسیشده را نشان میدهد که چهبسا گویای خاستگاه همانند و نزدیکی زایشی آنها باشد. بر پایة شکل 10، همه عنصرها نسبت به ترکیب گوشتة اولیه غنیشدگی دارند؛ اما میزان غنیشدگی LILE به HFSE بسیار بیشتر است . این ویژگی نیز از ویژگیهای ماگماهای کالکآلکالن پتاسیم بالا و شوشونیتی در ورقههای همگرا هستند (Wilson, 1989; Rollinson, 1993; Tatsumi and Eggins, 1995).
شکل 9. نمودار تعیین جایگاه زمینساختی برای نمونههای جنوب مجموعة آذرین آساگی در A) نمودار Nb/Yb در برابر Th/Yb (Pearce, 2008)؛ B و C) نمودارهای مولر (Müller et al., 1992).
Figure 9. Tectonic setting diagrams for the samples from the south of the Asagi igneous complex A Nb/Yb) versus Th/Yb diagram (Pearce, 2008); B and C) Müller diagrams (Müller et al., 1992).
شکل 10. نمودار عنکبوتی چندعنصری بهنجارشده به ترکیب گوشتة اولیه (Sun and McDonough, 1989) برای نمونههایِ جنوب مجموعة آذرین آساگی.
Figure 10. Primiive Mantle-normalized multi elements spider diagram (Sun and McDonough, 1989) for he samples in south of the Asagi igneous complex.
در شکل 10 عنصرهایی مانند U، Th، Pb و Cs ناهنجاری مثبت و عنصرهایی مانند Nb، Ti و P ناهنجاری منفی نشان میدهند. این نوع ناهنجاریها نیز از ویژگیهای سنگهای متعلق به محیطهای حاشیة فعال است. در این محیطها، ماگمای خاستگاهگرفته از گوشتة اولیه با مواد پوستة قارهای دچار آلودگی میشود و دچار ناهنجاریهای یادشده میشود (Aldanmaz et al., 2000). در جایگاههای فرورانشی اصولاً عنصرهای HFS (مانند Nb و Ti) در پهة فرورونده بهجای میمانند؛ اما عنصرهای LIL (مانند Th، U، Pb، Sr، Ba و K) همراه سیال وارد گوة گوشتهای بالای پهنة فرورونده میشوند (Khedr and Arai, 2016).
عنصرهای لیتوفیل یون بزرگ متحرک هستند و از راه ذوبشدن یا از دستدادن آب، به ماگمای تولیدشده به پهنههای فرورانش افزوده میشوند (Pearce et al., 1995). همچنین، ناهنجاری منفی Nb و Ti به بالابودن فوگاسیتة اکسیژن نسبت داده میشود که به دمای بالاتری برای ذوب کانی تیتانیمدار میانجامد (Edwards et al., 1994). دلیل ناهنجاری مثبت و غنیشدگی U، Pb، Sr، Ba و K نیز پیامد فرایندهای دگرنهادشدن، رسوبات فرورانده و آلایش پوستة قارهای دانسته میشود (Zheng, 2019).
عنصرهای خاکی کمیاب
در نمودار شکل11، الگوی عنصرها خاکی کمیاب که مقادیر آنها نسبت به ترکیب کندریت بهنجار شدهاند برای سنگهای آذرین بررسیشده نشان داده شده است. در این نمودار عنصرهای خاکی کمیاب سبک نسبت به عنصرهای خاکی کمیاب سنگین، غنیشدگی بسیار بیشتری را نمایش میدهند بهگونهایکه در آنها (La/Yb)N از 10 بیشتر است. این ویژگی نیز از ویژگیهای ماگماهای پدیدآمده در ورقههای همگرا و آداکیتهاست (Sayari and Sharifi, 2018). در اینجا سنگهای که با رنگ سیاه نشان داده شده است کمابیش مقادیر REE بیشتری دارند و بیشتر ویژگیهای شوشونیتی نشان میدهند و آنهاییکه با رنگ سرخ نشان داده شدهاند و کمابیش مقادیر REE کمتری دارند، ویژگیهای بیشتر آداکیتی دارند. در شکل 11 از La به سمت Lu رونده کاهشی یا شیب منفی دیده میشود؛ هرچند در این فاصله برخی عنصرها ناهنجاریهای مثبت و منفی نشان میدهند. وجود ناهنجاری منفی ضعیف Eu در شکل 11، احتمالاً نشاندهندة شرایط تا اندازهای اکسیدان ماگمای سازندة آنهاست.
شکل 11. نمودارREE بهنجارشده به ترکیب کندریت (Nakamura, 1974) برای نمونههای جنوب مجموعة آذرین آساگی.
Figure 11. Chondrite-normalized REE diagram (Chondrite composition from Nakamura, 1974) for the samples south of the Asagi igneous complex.
خاستگاه ماگما
شوشونیتها سنگهای آذرین غنی از پتاسیم هستند که از گوشته خاستگاه میگیرند؛ اما آداکیتهای معمولی از ذوب پوستة اقیانوسی گرم و جوان پدید میآیند (Sayari and Sharifi, 2021; Müller et al., 1992). بسیار از ویژگیهای زمینشیمیایی نمونههای بررسیشده همانند آداکیتهای غنی از پتاسیم هستند. آداکیتهای غنی از پتاسیم (K2O>Na2O) پیامد ذوب پوستة قارهای زیرین هستند. در این صورت مقادیر Th آنها باید از 30 ppm بیش باشد (Wang et al., 2008; Sayari and Sharifi, 2021) . مقدار Th در نمونههای بررسیشده از 13 تا 2/56 ppm متغیر است. و بیشتر نمونههای بررسیشده در گسترة آداکیتهای پتاسیمدار و شوشونیتها جای میگیرند. جدایش بلوری و آمیختگی ماگماهای بازیک گوشته با ماگمای فلسیک پوسته زیرین نیز میتوانند در پیدایش شوشونیتها و آداکیتهای نقش داشته باشند (Martin et al., 2005). ماگمای مادر آداکیتهای پتاسیمدار همراه با شوشونیتها چهبسا از ذوببخشی پوستة زیرقارهای یا پوستة اقیانوسی قدیمی گرمشده یا گوشتة غنیشده پدید آمده باشند. منبع حرارتی برای پیدایش چنین ماگمایی معمولاً در پی دلامیناسیون گوشته فراهم میشود (Sayari and Sharifi, 2021).
سنگهای خاستگاه در گوشته یا پوستة زیرین چهبسا به دلایل متعدد نسبت به برخی عنصرها غنیشدگی یا تهیشدگی داشته باشند. برای شناخت اینکه آیا گوشته دچار غنیشدگی شده است یا تهیشدگی از نمودارهای تغییرات Zr در برابر Y و در برابر Nb بهره گرفته میشود (شکلهای 12-A و 12-B).
بر پایة این شکلها نمونههای بررسیشده در محدودة گوشتة غنیشده جای گرفتهاند. غنیشدگی عنصرهای کمیاب و بهویژه غنیشدگی LILE و LREE نسبت به گوشتة اولیه نیز گویای یک گوشتة غنیشده و گوشتة دگرنهاد است. فلوگوپیت و آمفیبول میتوانند از منابع اصلی برای غنیشدگی عنصرهای پتاسیم، سدیم و LILE درگوشته و پوستة زیرین و حتی تختة فرورانده قدیمی باشند (Karmalkar et al., 2005, Nazari et al., 2022). این دو کانی همچنین، در میزان پتاسیم و سدیم ماگماهای خاستگاهگرفته از آنها نقش دارند. نسبت Nb/Th در برابر Rb/Sr برای شناسایی حضور آمفیبول یا فلوگوپیت در محل منبع بهکار برده میشود که این نسبتها در در نمونههای بررسیشده گویای حضور فلوگوپیت در خاستگاه است (شکل 12-C) . بر پایة نمودار La/Yb در برابر Nb/La ویژگیهای سنگ منبع نمونههای بررسیشده بیشتر همانند سنگهای گوشتة سنگکرهای است (شکل12-D).
شکل 12. نمودارهای تعیین خاستگاه برای سنگهای آذرین جنوب مجموعة آذرین آساگی A) نمودار Zr-Y (Abu-Hamatteh, 2005) برای تفکیک گوشتة غنیشده و تهیشده؛ B) نمودار Zr-Nb (Abu-Hamatteh, 2005) برای تفکیک گوشتة غنیشده و تهیشده؛ C) نمودار Nb/Th-Rb/Sr (Furman and Graham, 1999) برای کانیشناسی سنگ خاستگاه؛ D) نمودار La/Yb-Nb/La (Abdel-Fatta and Philip, 2004) برای شناخت خاستگاه ماگما.
Figure 12. Origin determination diagrams of samples in south of the Asagi Igneous Complex A) Zr-Y diagram (Abu-Hamatteh, 2005) for the discrimination of enriched and depleted mantle; B) Zr-Nb diagram (Abu-Hamatteh, 2005) for the discrimination of enriched and depleted mantle; C) Nb/Th-Rb/Sr (Furman and Graham, 1999) for source rock mineralogy; D) La/Yb-Nb/La diagram (Abdel-Fatta and Philip, 2004) for identification of magma source.
بر پایة شکل 13 سنگهای آذرین بررسیشده از یک گوشتة غنیشده گارنت-لرزولیتی با درجة ذوببخشی کمتر از 20 درصد همخوانی دارند. یکی از دلایل بالابودن نسبت عنصرهای خاکی سبک به عنصرهای خاکی سنگین چهبسا ژرفای بیشتر پیدایش ماگما و گارنتداربودن سنگ خاستگاه باشد (Sajona and and Maury, 1998). گارنت از کانیهایی است که عنصرهای خاکی سنگین را در خود جمع کرده است و از ورود آنها به مایعات حاصل از ذوببخشی کم جلوگیری میکند (Rivalenti et al., 1998).
برداشت
سنگهای آذرین الیگوسن در جنوب مجموعة آذرین آساگی بهصورت استوک، مخروط یا گنبد، دایک، جریانهای گدازهای و سنگهای آذرآواری (سالم و دگرسانشده) رخنمون دارند. سنگهای آذرآواری بیشتر از نوع برش آتشفشانی و مربوط به مرحلههای قدیمیتر هستند که کمکم توسط گدازهها، سنگهای نیمهدرونی و درونی و در نهایت دایکها دنبال شدهاند. سنگهای آذرین درونی در این محدودة گسترش چندانی ندارند و تنها شامل کوارتزمونزونیت پورفیری با بافت گرانولار تا پورفیری هستند. در برابر، سنگهای بیرونی پراکندگی گستردگی دارند و شامل آندزیبازالت، تراکیت، تراکیت غنی از پتاسیم، آندزیت و داسیت هستند. سنگهای بیرونی و نیمهدرونی بیشتر بافت پورفیری دارند.
شکل 13. ترکیب نمونههای جنوب مجموعة آذرین آساگی در نمودار Sm-Sm/Yb (Aldanmaz et al., 2000) که در آن ترکیب گوشته با الگوسازی درجات ذوببخشی نمایش داده شده است.
Figure 13. The composition of samples of south of the Asagi igneous complex is shown in the Sm-Sm/Yb diagram (Aldanmaz et al., 2000) in which the mantle composition is characterized by modeling of partial melting degrees.
ترکیب کانیشناسی سنگهای آذرین بررسیشده شامل پلاژیوکلاز (با یا بدون سانیدین)، ارتوکلاز، کوارتز، بیوتیت، هورنبلند، کلینوپیروکسن و کانیهای کدر است. وجود حاشیههای گرد، خوردهشدگی و شکلهای خلیجی در کوارتز، همچنین، بافتهای غربالی و منطقهبندی در پلاژیوکلاز، نشاندهندة ناپایداری و نبود تعادل این کانیها با ماگما در هنگام تبلور است. اوپاسیتیزهشدن آمفیبول و بیوتیت در سنگهای بیرونی نیز پیامد بالابودن فوگاسیتۀ اکسیژن در زمان فوران است. بررسیهای صحرایی و سنگنگاری نشان میدهند بیشتر سنگهای آذرین محدودة بررسیشده بسیار دگرسانشده هستند و استوکورکهای کوارتز و پیریت در بخشهای از آنها وجود دارد. دگرسانیهای دیدهشده شامل انواع پروپیلیتیک، آرژیلیک، فیلیک و سیلیسی است.
بیشتر سنگهای بررسیشده به سریهای کالکآلکالن پتاسیم بالا و شوشونیتی تعلق دارند. مقادیر بالای پتاسیم از ویژگیهای شاخص سنگهای شوشونیتی است. این سنگها همچنین، ویژگیهای زمینشیمیایی سنگهای آداکیتی و شبهآداکیتی، مانند غلظت بالای Sr و مقدار کم Y نشان میدهند.
زمینشیمی سنگهای آذرین محدودة بررسیشده همانند زمینشیمی سنگهای اذرین مرتبط به جایگاه زمین ساختی همگرا و پهنة فرورانش حاشیة قاره است. سنگهای غنی از K به جایگاههای پسابرخوردی نیز نسبت داده میشوند. با توجه به اینکه سن سنگهای آذرین بررسیشده (الیگوسن) با سن فرورانش و برخورد در خاور ایران ( کرتاسه -ائوسن) همخوانی ندارد. بنابراین ماگماتیسم بررسیشده متعلق به جایگاه پسابرخوردی در پهنههای فرافرورانش است. سرشت زمینشیمیایی سنگهای بررسیشده که همانند پهنة فرورانش است از بقایای آن در ژرفای زمین به ارث گرفته شده است.
ویژگیهای زمینشیمیایی سنگهای آذرین بررسیشده و بهویژه نسبت بالای K2O/Na2O نشان میدهد ماگمای آنها از یک گوشتة دگرنهاد خاستگاه گرفته است. اگر چه ماگمای آداکیتهای پتاسیمدار میتواند از ذوببخشی پوستة زیرقارهای یا پوستة اقیانوسی قدیمی گرمشده پدید آید، اما بهعلت همراهی با شوشونیت ها، ماگمای آن از گوشتة دگرنهاد حاصل شده است. در واقع ماگمای مادر بیشتر نمونههای بررسیشده از یک گوشتة سنگکرهای غنیشده خاستگاه گرفته است. سنگهای آذرین بررسیشده از ذوببخشی گوشته ای با ترکیب گارنت-لرزولیت غنی از فلوگوپیت با نرخ کمتر از 20 درصد خاستگاه گرفته است.
سپاسگزاری
نگارندگان از شرکت فولاد مبارکه اصفهان برای حمایت مالی و از داوران، سردبیر، کارشناسان و ویراستاران مجلة پترولوژی برای راهنماییها و ویرایشهای مفیدشان سپاسگزاری میکنند.