Document Type : Original Article
Authors
1 Department of Geology, Faculty of Science, University of Isfahan, Isfahan, Iran
2 Geological Survey and Mineral Exploration, Northwestern Center, Tabriz, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
پیجوییهای زمینشیمیایی از روشهای یافتن اندوختههای معدنی است که در بهینهسازی هزینههای اکتشافی و راهنمایی برای شناسایی مناطق دارای توان معدنی کاربرد دارند (Kylie, 2007). انجام بررسیهای زمینشیمیایی از ابزارهای اکتشافی است که با کمک آن، پراکندگی و فراوانی عنصرهای اصلی، فرعی و کمیاب در تودههای سنگی بررسی شده و بیهنجاریها شناخته میشوند. بررسی ترکیب و پراکندگی هالههای زمینشیمیاییِ نخستین، در پیجویی کانیسازیهای پنهان سودمند است (Venkataraman et al., 2000).
در این مقاله، با بررسی تغییرات ژرفایی و سطحی هالههای عنصرهای گوناگون و روابط ژنتیکی میان عنصرها، تلاش شده است تا نوع کانیسازیها (رگچهای در توده نفوذی و اسکارنی در سنگهای مجاور) شناسایی شود. در این راستا، بررسیهای آماریِ دادههای زمینشیمیایی برپایه روشهای آماری تکمتغیره و چندمتغیره (مانند: تجزیه و تحلیل خوشهای و تجزیه و تحلیل مولفههای اصلی) بهکار برده شدند. هدف از بررسیهای انجامشده، شناسایی ناهنجاریهای طلا و عنصرهای همراه، ارزیابی مقدار آنها در سنگهای گوناگون و همچنین، ارزیابی وابستگی و همبستگی میان عنصرها در زمینه شناسایی نوع کانیسازی در منطقه است.
زمینشناسی عمومی
کانسار طلای نبیجان در 20 کیلومتری جنوبباختری شهر کلیبر (در طول جغرافیایی خاوری ΄48˚46 تا ΄3˚47 و عرض جغرافیایی شمالی ΄46˚38 تا ΄45˚38) جای دارد (شکل 1). بررسیهای نخستین برای برآورد اندوخته طلا برپایه حفاریهای انجامشده در این گستره، نشاندهندة اندوختۀ سنگ معدنیِ 320000 تنی با عیار میانگین 1.37 گرم در تن طلاست (Shokohi, 2004). در پهنهبندیهای زمینشناسی و ساختمانی ایران، این منطقه در پهنه البرز باختری– آذربایجان و پهنه فلززایی ارسباران جای دارد. در پهنه فلززایی ارسباران، سنگهای دگرگونی با سن پیش از ژوراسیک، واحدهای رسوبی- آتشفشانی کرتاسه پسین و مجموعه آتشفشانی- نفوذی سنوزوییک رخنمون پیدا کردهاند. مجموعه سنوزوییک دارای توان بالای کانیسازیهای مس، طلا و مولیبدن بوده و کانسارهایی از نوع پورفیری، اسکارن و اپیترمال در آن شناسایی شدهاند (Aghazadeh et al., 2011; Jamali, 2012; Richards and Sholeh, 2016). از دیدگاه زمینشناسی، سنگهای دگرگونشدة (اسلیت، فیلیت، شیستهای سبز، آمفیبولیت و متاولکانیک) کلیبر، با سن پیش از ژوراسیک، از کهنترین سنگهای پهنه فلززایی ارسباران هستند. رخنمون این سنگها در شمال شهر کلیبر بهصورت تاقدیسی با روند خاوری- باختری است. بیشتر سنگهای کرتاسه از رخسارههای کربناته، همراه با سنگهای آتشفشانی هستند. بخش بزرگی از سنگهای ترشیری از نوع سنگهای آذرین درونی و بیرونی است. این سنگها در پهنه فلززایی ارسباران گسترش بالایی دارند. یک واحد ماسهسنگی و یک واحد آهکی (که با ناپیوستگی همشیب روی واحدهای کهنتر جای گرفتهاند) از سنگهای پالئوسن هستند. بخش بزرگی از نهشتهها و رخسارههای ائوسن از سنگهای آتشفشانی، آذرآواریها و ماسهسنگهای با سیمان کربناته ساخته شدهاند. بیشتر تودههای نفوذی این ناحیه به سن الیگو- میوسن هستند. اینگونه فعالیتهای ماگمایی که در کانهزایی منطقه نقش بیشتر و مهمی داشتهاند، بهصورت سنگهای آذرین نفوذی، نیمهنفوذی و آتشفشانی، همراه با دگرسانی هستند. این سنگها در پهنهای به درازای 200 کیلومتر و پهنای 30 کیلومتر با راستای روند خاوری- باختری رخنمون پیدا کرده و ارتفاعات کمابیش بلندی را پدید آوردهاند. این ارتفاعات که بهنام پهنه ارسباران شناخته میشوند (Mehrpartou et al., 1992; Mehrpartou and Khannazer, 1999)، پیامد فرورانش پوسته اقیانوسی نئوتتیس به زیر ایران هستند (Azadi et al., 2015).
شکل 1- A) جایگاه جغرافیایی و راههای دسترسی به محدوده پیجوییشده کانسار طلای نبیجان (جنوبباختری کلیبر)؛ B) نمایی از محدوده پیجوییشده (دید رو به جنوبخاوری) (به نشانههای معدنکاریهای پیشین توجه شود)
زمینشناسی محدوده کانسار
گدازههای تراکیآندزیتی کرتاسه در شمال و شمالباختری از واحدهای سنگیِ محدودة کانسار نبیجان (شکل 2) هستند. این سنگها با واحدهای رسوبی (شیل و آهک) کرتاسه پوشیده شدهاند. گدازههای کرتاسه در بخش باختری محدوده پیجوییشده بسیار دگرسان شدهاند و مقدار بالایی کانی پیریت دارند. این پیریتها در سطح بسیار اکسیده شده و رنگ این گدازهها را (بهویژه در سطح) به سرخ تا قهوهای تغییر دادهاند. این تغییر رنگ که پیامد هوازدگی است، در مغزههای حفاری از سطح به ژرفا نیز دیده میشود. گدازههای کرتاسه در محل برخورد با توده آذرین، در مرکز محدوده اکتشافی، دارای رگچههای فراوان کوارتز و آنومالیهایی از مس (بهصورت مالاکیت و آزوریت در سطح و کالکوپیریت در ژرفا) هستند. شیلهای کرتاسه (مجموعهای از سنگهای شیل، مارن و سنگآهک) در جنوبخاوری نقشه 1:1000، بهصورت محدود، رخنمون دارند. مرز این واحد با تودۀ نفوذی الیگوسن (با ترکیب مونزوگرانیت تا مونزو گرانودیوریت) بهصورت پهنه اسکارنی درآمده است. این پهنه اسکانی شامل کانیهای گارنت، پیروکسن، اپیدوت، کلریت، کلسیت و کوارتز همراه با مقداری مگنتیت، پیریت، کالکوپیریت، اسفالریت و گالن است. بخش بزرگی از منطقه پیجویی، توده نفوذی مونزوگرانیتی نبیجان است که سنگ میزبان کانیسازی بوده و محلولهای گرمابی آن را بسیار دگرسان کردهاند. این توده دارای رگچههای فراوان کوارتز و کانیهای سولفیدی (مانند: پیریت و کالکوپیریت) است و در بخش جنوبی محدوده، این توده بسیار هوازده و آرنیتی شده است (Shokohi, 2004).
در محدوده این کانسار، Yazdani و همکاران (2016) افزونبر تودههای اسیدی، تودههایی با ترکیب بازیک (دیوریت تا گابرو) را نیز گزارش کردهاند. برپایه بررسی آنها، تودههای نفوذی نبیجان در پهنه فرورانش و در جایگاه پس از برخورد قارهای پدید آمدهاند. برپایه شرایط آب و هوایی و ریختشناسی منطقه، واحدهای سنگی و پهنه کانهدار دچار هوازدگی شدید شده و لایه بسیار ستبری از رسوبهای دامنهای، با عیار بالای طلا (تا 5 گرم در تن) روی آنها را پوشانده است.
شکل 2- نقشه زمینشناسی 1:1000 منطقه نبیجان در جنوبباختری کلیبر (شمالباختری ایران) (با تغییراتی پس از Shokohi، 2004)
کانههای کانسار نبیجان (پیریت، کالکوپیریت، مگنتیت، اسفالریت و گالن) و فراوردههای هوازدگی آنها (کولین، مالاکیت، گوتیت و هماتیت)، با طلا همراه بوده و بهصورت رگچهها و حفرههای پرشده از کوارتز- سولفید (در توده مونزوگرانیتی) و یا بهصورت نامنظم در پهنه اسکارنی دیده میشوند (شکل 3).
مقدار مگنتیت و اسفالریت در پهنه اسکارنی بیشتر از توده نفوذی کانهدار است. پتاسیک ضعیف، سریسیتیک، آرژیلیک ضعیف (شاید با خاستگاه ثانویه) و سیلیسیشدن از پهنههای دگرسانی هستند که در آنها کوارتز بهصورت رگچههای متقاطع، حفرههای پرشده (دروزی) و رگچههای صفحهایِ نیمهموازی (sheeted vein) دیده میشود (شکل 3).
شکل 3- تصویرهای صحرایی و میکروسکوپی از کانساز نبیجان (شمالباختری کلیبر): A) نمایی از کانیسازی استوکورک؛ B) نمایی از کانیسازی رگچههای صفحهای نیمهموازی (sheeted vein)؛ C) نمایی از کانیسازی حفرههای پرشده با کوارتز؛ D) دگرسانی پتاسیک- فیلیک در توده مونزوگرانیتی؛ E) گارنت با منطقهبندی؛ F) مجموعه کالکوپیریت و اسفالریت در اسکارن نبیجان (عکسهای میکروسکوپی از Baniadam (2005) برگرفته شدهاند)
در برابر سیستمهای مس پورفیری، دگرسانی در این کانسار شدت و گسترش کمتری دارد و محدود به پهنه کانهدار است. افزونبر کانیسازی استوکورک، کانیسازی اسکارن و رگههای سیلیسی نیز در سنگهای دربرگیرنده (با سن کرتاسه) روی داده است. کانیسازی اسکارنی در کنار توده آذرین جای دارد؛ اما رگههای سیلیسی که ذخیره اندکی هم دارند، در فاصله دورتری از تودههای آذرین درونی دیده میشوند (Baniadam, 2005).
روش انجام پژوهش
برای بررسی زمینشیمیایی و عیارسنجی طلا و عنصرهای همراه، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور عملیات حفاری در محدودهای به بزرگی 200×300 متر و به فاصلههای 25 متر از یکدیگر انجام داد. شمار 74 چاهک اکتشافی (با متراژ کل 951 متر) با دستگاه دریل واگن حفر شد. بیشترین ژرفای چاهکها 27 متر و کمترین آنها 2 متر است. از هر دو یا سه متر ژرفای گمانه یک نمونه تهیه شد. هر نمونه را پس از بیرونآوردن از چاهک حفاری، در همانجا همگن کرده و سپس نزدیک به 10 کیلوگرم از آن را بهعنوان نمونه اصلی برداشت کردند. در مجموع 421 نمونه (180 نمونه از بخش اسکارنی و 241 نمونه از بخش رگچهای) از این چاهکها برداشت و برای تجزیه فرستاده شدند. نمونهها با روش جذب اتمی در آزمایشگاه سازمان زمینشناسی کشور تجزیه شدند (Shokohi, 2004). بررسی اولیه دادههای تجزیهای بهدستآمده نشان داد که بیشترین تمرکز طلا و عنصرهای دیگر در سنگهای مونزوگرانیتیِ دارای رگچههای کوارتز و پیریت روی داده است و تودههای مونزودیوریتی کمابیش ناهنجاری ندارند. برای تحلیل و تفسیر دادههای زمینشیمیایی و نیز پراکندگی آماری عنصرها در منطقه بررسیشده، نرمافزارهای بسیاری (مانند: SPSS، Excel، Minitab، GIS) بهکار رفت. با بهکارگیری این نرمافزارها، نمودارهای فراوانی، نمودارهای پراکنشی، جدول ضریبهای همبستگی، نمودارهای خوشهای، نقشههای زمینشیمیایی و زمینشناسی رسم شدند. پیش از رسم نمودارها باید از بهنجاربودن آنها اطمینان داشت؛ ازاینرو، چولگی دادهها بهدست آورده شد و چون چولگی بیشتر از 5/0 بود، دادهها بهنجارسازی شدند (Hassani Pak and Sharafoddin, 2011). برپایه دادههای تجزیهای بهدستآمده، دو ناهنجاری طلا در واحدهای اسکارنی و توده نفوذی مونزوگرانیتی شناسایی شدند. هر کدام از این ناهنجاریها جداگانه بررسی شد. در پایان، نقشههای زمینشیمیایی عنصرهای گوناگون (تکعنصری و هالههای مرکب) در سه ژرفای گوناگون تهیه شده و روند تغییر فراوانی عنصرها با افزایش ژرفا بررسی شد.
پردازشهای آماری
یکی از هدفهای اصلی در بررسیهای زمینشیمیایی، کشف الگوهای زمینشیمیایی غیرعادی یا آنومالیهای زمینشیمیایی است که پیامدِ کانیسازی یادشده باشند. بررسی آماریِ دادههای زمینشیمیایی نشان میدهد که پراکندگی آماری عنصرها در طبیعت ناهنجار بوده و دارای چولگی مثبت و یا منفی است. چنانچه این کشیدگی بهسمت راست بوده و چولگی مثبت باشد نشاندهندة فرایندهای دگرسانی و کانسارسازی است؛ اما اگر کشیدگی بهسمت چپ بوده و چولگی منفی باشد نشاندهندة فرایندهای ویژهای مانند تهیشدگی عنصرها در پی فرایندهای فروشست است. چنانچه منحنی پراکندگی آماری دادههای زمینشیمی حالت متقارن و زنگولهایشکل داشته باشد، نشاندهنده نبود ارتباط با پدیدههای دگرسانی، کانسارسازی و ... است (Rose et al., 1979). در این میان، مقادیر پرعیار اهمیت بیشتری دارند و میتوان گفت که این مقدارها، همان بیهنجاریها (در مقیاس ناحیهای) و یا پیکرههای کانسنگ پرعیار (در مقیاس محلی) هستند (Filzmoser and Hron, 2008). از آنجاییکه پارامترهای فراوانی در پیدایش یک کانسار و پیدایش تابع پراکندگی عیار آن ﻣﺆثر است، پس چهبسا نوع تابع پراکندگی عیار، یک تابع هنجار ساده نباشد؛ از اینرو، شاید نتوان به یک پراکندگی فراوانی دست یافت (Reimann et al., 2002).
هیستوگرامهایِ عنصرهای گوناگون که برای دادههای خام رسم شدهاند (شکلهای 4 و 5)، چولگی بهسمت راست نشان میدهند و این میتواند نشانة ناهنجاریِ دادهها باشد؛ ازاینرو، دادهها بهنجارسازی شدند. این کار برای ده عنصر انجام شد؛ اما در شکلهای 4 و 5، تنها سه عنصر مهم Cu، Au و As نشان داده شدهاند. روشهای گوناگونی برای بهنجارسازی توابع پراکندگی پیشنهاد شده است. مهمترین آنها تبدیل لگاریتمی سه پارامتری، تبدیل کاکس و باکس، بهکارگیریِ نمودار احتمال لگاریتمی و بهکارگیریِ نمودار فینی هستند (Hassani Pak and Sharafoddin, 2011). از آنجاییکه بیشتر روشهای آماری برپایه بهنجاربودن تابع پراکندگی دادهها است، دادهها باید با یک روش مناسبی بهنجار میشدند؛ ازاینرو، در این پژوهش از تبدیل لگاریتمی بهره گرفته شد. پس از جایگزینی مقدارهای خارج از رده، جامعه آماری به پراکندگی هنجار بسیار نزدیک شد؛ اما هنوز تا هنجارشدن به شکل واقعی فاصله بسیاری داشت. در این شرایط، با بهکاربردن توابع تبدیل گوناگون (Reiman and Flizmoser, 2000; Miesch, 1997)، پراکندگی دادهها تا اندازهای به پراکندگی هنجار تبدیل شد. دربارة عنصرهایی که پراکندگی آنها پس از حذف دادههای خارج از رده به هنجار نزدیک نشد، دادهها به روش تبدیل لگاریتمی ساده و روش پارامتر سهمتغیره (z=ln(x+α)) بهنجارسازی شدند. در این تبدیلها تلاش شد تا جای ممکن به سرشت اصلی دادهها آسیبی وارد نشود. پس از بهنجارسازی دادهها، برای بهتر شناختنِ چگونگی پراکندگی عنصرهای بهنجارشده، نمودار فراوانی آنها (شکلهای 4 و 5)، با بهکارگیزی پارامترهای آماری بهدستآوردهشده برای دادههای هنجار عنصرها، رسم شده و این روش آزموده شد.
برآورد حد آستانهای، مقادیر زمینه و آنومالی
بهطور معمول، کلید پردازش دادههای زمینشیمیایی، ارزیابی حد آستانهای در پی جدایش ناهنجاری از زمینه و در پایان شرح مناطق ناهنجار و چهبسا کانیسازیشده است (Deng et al., 2010). معمولاً دادههای معدنی آمیختهای از دو جامعه زمینه و ناهنجاری (در مقیاس ناحیهای) یا باطله و کانسنگ (در مقیاس معدنی) هستند (Ghannadpour et al., 2013). روشهای جداسازی آنومالی از زمینه دو دسته هستند: ساختاری و غیرساختاری. در اینجا روشهای غیرساختاری بهکار برده شدهاند. در روشهای غیرساختاری تنها به مقدارهای اندازهگیریشده برای هر نمونه پرداخته میشود و جایگاه فضایی نقاط نمونهبرداری بررسی نمیشود.
شکل 4- هیستوگرام پراکندگی فراوانی واحد سنگی مونزوگرانیت در منطقه نبیجان (شمالباختری ایران) (نمودارهای سمت چپ با دادههای خام رسم شدهاند و چولگی همگی بهسمت راست است. نمودارهای سمت راست، با دادههای بهنجارشده رسم شدهاند. نمودارهای فراوانی عنصرهای رسمشده برای دادههای بهنجار نشاندهندة پراکندگی کم و چولگی کم هستند)
شکل 5- هیستوگرام پراکندگی فراوانی بخشهای اسکارنی در منطقه نبیجان (شمالباختری ایران) (نمودارهای سمت چپ با دادههای خام رسم شدهاند و چولگی همگی بهسمت راست است. در سمت راست، نمودارها با دادههای بهنجار رسم شدهاند)
در روش آمار کلاسیک برپایه انحراف از معیار، مقدار زمینه از حد آستانه جدا میشود. مقدارهای بیشتر از یک حد آستانهای، برای عنصرها ناهنجاری بهشمار میآیند. این حد برابر است با بالاترین مقدار زمینه طبیعی که مقدارهای بالاتر از آن، ناهنجاری و کمتر از آن، زمینه هستند. بسته به مقدار دادهها، هدفهای اکتشافی، میزان شناخت از محدوده بررسیشده و عوامل اقتصادی، چندین روش برای ارزیابی این مقدارها پیشنهاد شده است.
در بررسیهای زمینشیمیایی برای ارزیابی مقدار زمینه معمولاً مقدارهایی که با S+ همخوانی دارند و برای ارزیابی حد آستانهای مقدارهایی که با 2S+ همخوانی دارند برگزیده میشوند. به گفته دیگر، مقدارهای بزرگتر از +2S میتوانند ناهنجاری بهشمار آیند. مقدارهای میان 2S+ و 3S+ میتوانند ناهنجاری ممکن و مقدارهای بزرگتر از 3S+ بهنام ناهنجاری احتمالی ردهبندی شوند (Hassani Pak and sharafoddin, 2011). ازاینرو، پس از بهنجارسازی مقدار عنصرها و حذف دادههای بیهنجار، مقدار زمینه، حدآستانه و ناهنجاری برای عنصرهای گوناگون در هرکدام از کانهزاییهای اسکارنی و رگچهای جداگانه بهدست آورده شدند (جدولهای 1 و 2). برای نمونه، در واحد مونزوگرانیتی، مقدارهای بیشتر از 2S+ که ناهنجاری عنصرها را نشان میدهد برای عنصر طلا برابر با ppm 25/1 است؛ اما برای واحد اسکارنی، این مقدار برابر با ppm 98/0 است. بیشترین آنومالی طلا هم مربوط به واحد مونزوگرانیت است. از آنجاییکه نمونههای تجزیه شده از مناطق کانهزایی هستند و مقدار برخی عنصرها بالاست، پس مقدارهای زمینه نیز بالاتر از حد انتظار بهدست آمده و میتوان گفت که مقدارهای زمینة بهدستآمده از نوع محلی هستند.
جدول 1- مقدارهای زمینه، حدآستانه و ناهنجاری در واحد کانهدار مونزوگرانیتی در منطقه نبیجان (شمالباختری ایران)
Bi Sb As W Mn Ag Zn Pb Cu Au Elements
20.87 117.25 1251.2 15.9 8.41 19.45 524.6 702.81 2152.8 0.87 X+S
25.41 198.34 2145.6 22.51 12.51 29.59 625.1 1103.5 3214.5 1.25 X+2S
29.94 231.54 3098.2 30.63 15.92 41.87 625.5 1412.56 4521.4 2.87 X+3S
جدول 2- مقدارهای زمینه، حدآستانه و ناهنجاری در پهنه اسکارنی در منطقه نبیجان (شمالباختری ایران)
Bi Sb As W Mn Ag Zn Pb Cu Au Elements
23.57 137.1 1448.5 16.6 9.36 20.21 639.1 719.8 2252.9 0.64 X+S
27.07 215.3 2314.9 13.56 13.56 32.39 642.6 1133.7 3574.2 0.98 X+2S
30.57 293.5 3181.2 17.76 17.76 44.57 646.2 1547.6 4895.4 1.32 X+3S
ضریبهای همبستگیِ چندگانة عنصرها
ضریب همبستگی، ارتباط و وابستگی متغیرهای گوناگون را نشان میدهد. بهطور کلی، همبستگی سنجشی از شدت وابستگی دو متغیر اندازهگیریشده در مجموعههایی از دادههای منفرد است (Rollinson, 1993). برای بهدستآوردن ضریب همبستگی به روش پیرسون، پراکندگی دادهها باید بهنجار باشد (Wellmer, 1997). اگر چنین نباشد، آنگاه میتوان دادهها را بهگونهای تبدیل کرد که پراکندگی دادههای تبدیلشده، بهنجار شود. در این پژوهش، نخست دادهها بهنجار شده و سپس ضریب همبستگی پیرسون بهکار برده شد. دادههای بهدستآمده در جدولهای 3 و 4 آورده شدهاند.
جدول 3- ضریبهای همبستگی عنصرها در مونزوگرانیت نبیجان (شمالباختری ایران) (ضریبهایی که با نمادهای «“» و «‘» نشان داده شدهاند، بهترتیب در سطح اعتماد 99 و 95 درصد معنیدار هستند)
جدول 4- ضریبهای همبستگی عنصرها در پهنه اسکارنی نبیجان (شمالباختری ایران) (ضریبهایی که با نمادهای «“» و «‘» نشان داده شدهاند، بهترتیب در سطح اعتماد 99 و 95 درصد معنیدار هستند)
در تودة مونزوگرانیتی، عنصر طلا با عنصرهایی مانند مس، سرب، منگنز، تنگستن، آرسنیک و آنتیموان، همبستگی بالایی نشان میدهد؛ اما با عنصرهای روی، نقره و بیسموت همبستگی کمتری دارد. در واحد اسکارنی، عنصر طلا با آنتیموان، آرسنیک و منگنز همبستگی بالایی نشان میدهد؛ اما با عنصرهای دیگر همبستگی خوبی ندارد. همراهی یا همبستگی بالای عنصرهای طلا و منگنز در هر دو تودة مونزوگرانیتی و اسکارنی میتواند پیامدِ جذب سطحی طلا با اکسیدهای منگنز باشد.
همبستگی گروهی عنصرها (نمودار درختی)
هدف از تجزیه و تحلیل نمودارهای خوشهای، دستیافتن به ملاکی است که برپایه آن بتوان متغیرها و یا نمونهها را برپایه تشابه هرچه بیشترِ درونگروهی (همه متغیرهای یک گروه خاص در میان خودشان همبستگی بالایی دارند) و اختلاف بیشتر میانگروهی (متغیرهای هر گروه با گروه دیگر همبستگی کمی دارند) بهتر ردهبندی کرد (Rencher, 2001). این ویژگی کمک میکند تا بتوان متغیرها و نمونهها را بهصورت خوشههایی که بیشترین تشابه ممکن در درون خود و بیشترین اختلاف را در میان خود دارند، ردهبندی کرد (Hassani Pak and Sharafoddin, 2011). تجزیه و تحلیل خوشهای با برقراری ارتباط میان مجموعهای از متغیرهای به ظاهر بیارتباط، به شناخت یک مدل فرضی میان آنها و به کاهش ابعاد متغیرها میپردازد (Anderson, 2003).
همان طور که در شکل 6 دیده میشود، عنصرها در واحد مونزوگرانیتی همبستگی قویتری نسبت به واحدهای اسکارنی داشته و شامل دو خوشه هستند که در خوشه اول عنصرهای طلا، مس، سرب، آرسنیک، آنتیموان، منگنز و تنگستن جای میگیرند و در خوشه دوم دو عنصر روی و نقره جای دارند. عنصر بیسموت هم دارای کمترین همبستگی با عنصرهای دیگر است. در واحدهای اسکارنی، سه گروه جداگانه دیده میشوند:
در گروه اول، طلا، آنتیموان، آرسنیک و منگنز جای میگیرند که همبستگی بالایی دارند. در این گروه آنتیموان و آرسنیک در یک خوشه جای گرفته و دارای کمترین فاصله هستند. این دو عنصر همبستگی بالایی با عنصر طلا و منگنز نشان میدهند.
در گروه دوم، نقره، تنگستن و سرب هستند که همبستگی بالایی از خود نشان میدهند.
گروه سوم شامل عنصرهای روی و مس است و همبستگی کمتری نشان میدهد. عنصر بیسموت دارای کمترین همبستگی با دیگر عنصرهاست و با عنصر طلا کمترین همبستگی را دارد. این دو عنصر در دو سر پایانیِ دو شاخة اصلی نمودار جای گرفتهاند. این پدیده میتواند نشاندهنده همبستگی منفی این دو عنصر در شرایط کانهزایی باشد.
همبستگی بالای عنصر طلا با عنصرهای مس، تنگستن، آرسنیک، و آنتیموان میتواند نشانهای از کانسارهای طلای مرتبط با تودههای نفوذی (intrusion related gold deposit) باشد که زمیندماسنجی، ساخت و بافت، نوع دگرسانیها و نوع سنگ میزبان نیز درستی این نکته را نشان میدهد.
شکل 6- نمودار خوشهای (دندوگرام) برای نمونههای حاصل از: A) توده مونزوگرانیتی؛ B) اسکارنی ()منطقه نبیجان (شمالباختری ایران)
نمودار پراکنش همبستگیهای دوگانه عنصرها
برای ارزیابی نوع رابطه میان متغیرها، نخست باید میزان وابستگی آنها را اندازه گرفت. نمودار پراکندگی عنصرها برای ده عنصر در برابر یکدیگر رسم شده است. برخی از آنها در شکلهای 7 و 8 نمایش داده شدهاند. برای توده مونزوگرانیتی، مقدار عنصر طلا در برابر مس، آرسنیک، نقره و منگنز رسم شده است. این نمودارها همبستگی بالای طلا با این عنصرها را نشان میدهد. برای واحدهای اسکارنی، نمودارهای پراکنش طلا در برابر عنصرهای آرسنیک و منگنز، همچنین، مس در برابر روی و آرسنیک رسم شدهاند. طلا و آرسنیک بیشترین همبستگی را نشان میدهند؛ اگرچه همبستگی میان عنصرهای دیگر نیز مثبت است.
شکل 7- نمودار پراکندگی عنصرها (بر پایه ppm) در تودة مونزوگرانیتیِ نبیجان (شمالباختری ایران)
شکل 8- نمودار پراکندگی عنصرها (بر پایه ppm) در تودههای اسکارنیِ نبیجان (شمالباختری ایران)
نقشههای زمینشیمیایی
نمایش دادهها و اطلاعات بهصورت تصویری به درک وابستگی میان اجزای موجود در آن و تعبیر و تفسیر دادههای بهدستآمده و در پایان، طراحی بهینة فاز بعدی کمک میکند. در موارد بسیاری، نخست باید دادهها و اطلاعات را بهصورت نقشه درآورد تا بتوان بهآسانی ارتباط اجزا را دریافت. برپایه نمونهبرداریهای انجامشده و دادههای بهدستآمده از تجزیه نمونهها، نقشههای تکعنصری برای عنصرهای گوناگون در سه ژرفا (ژرفای 0-2 متر، 2-4 متر و 4-6 متر) رسم شد (شکل 9). سپس این نقشهها برپایه ژرفا روی هم گذاشته شدند (overlay) تا افزونبر تغییرات جانبی، تغییرات عیار در ژرفا نیز بررسی شود.
در شکل 9، در سطح زمین، تنها یک ناهنجاری طلا دیده میشود که مربوط به واحد مونزوگرانیتی است؛ اما با افزایش ژرفا، ناهنجاری دوم (که در واقع همان ناهنجاری مربوط به واحدهای اسکارنیشده در جنوب منطقه است،) خود را نشان میدهد. با افزایش ژرفا، بر شدت آن افزوده میشود؛ اما از شدت ناهنجاری بخش مونزوگرانودیوریتی کم میشود.
ناهنجاری نقره با توده مونزوگرانیتی همخوانی دارد و در بخش اسکارنی، هیچ ناهنجاری از آن دیده نمی شود. عنصرهای مس و منگنز در سطح، تنها در بخش مونزوگرانیت ناهنجاری نشان میدهند و در واحدهای اسکارنیشده ناهنجاری ندارند؛ اما بهسوی بخشهای ژرفتر، ناهنجاری در واحدهای اسکارنیشده نیز پدیدار میشود. در واحدهای اسکارنیشده، عنصر سرب، چه در سطح و چه در ژرفا، از خود ناهنجاری نشان نمیدهد؛ اما ناهنجاری آن در واحد مونزوگرانیتی در سطح گسترش بیشتری دارد. در واحدهای اسکارنی، عنصر آنتیموان در سطح یک ناهنجاری ضعیف نشان میدهد که با افزایش ژرفا، شدت ناهنجاری آن بیشتر میشود. این عنصر در واحد سنگی مونزوگرانیتی دارای ناهنجاری بیشتری در سطح است و بهسوی ژرفا از شدت آن کاسته میشود.
شکل 9- نقشههای زمینشیمی تکعنصری در سه ژرفای گوناگون (1 تا 2، 2 تا 4 و 4 تا 6 متری) برای عنصرهای Au، Ag، Cu، Mn، Pb و Sb (منطقه نبیجان، شمالباختری ایران)
نتیجهگیری
برپایه پراکندگی طلا و عنصرهای همراه آن در منطقه نبیجان، در واحدهای گوناگون سنگی (مونزوگرانیت و واحدهای اسکارنی) و برپایه بررسی پراکندگی عنصرها و روابط همبستگی آنها میتوان واحدهای سنگی را از یکدیگر شناسایی کرد. بیشترین ناهنجاری طلا مربوط به واحد مونزوگرانیتی و اسکارنی است. در واحد مونزوگرانیتی، بیشترین شدت ناهنجاری در سطح است و با افزایش ژرفا از شدت آن کاسته میشود؛ اما در واحدهای اسکارنی با افزایش ژرفا، شدت ناهنجاری بیشتر میشود. در واحد مونزوگرانیتی عنصرهای Au، As، Sb، Mn، Cu، Pb و W دارای بیشترین همبستگی هستند؛ اما در واحد اسکارنی عنصر طلا با As، Sb و Mn بیشترین همبستگی را نشان میدهد. در بخشهای اکسیدشده سرخرنگ که دارای کانیهای مس هستند و با رگچههای کوارتزی همراهی میشوند، طلا ناهنجاری بیشتری نشان میدهد. برپایه همبستگی بالای آرسنیک، آنتیموان و منگنز با طلا در هر دو تودة مونزوگرانیتی و اسکارنی، این عنصرها میتوانند ردیاب طلا در این منطقه دانسته شوند. تا ژرفایی که اکسیدهای آهن و منگنز و رگچههای فراوان کوارتز دیده میشوند، ناهنجاری طلا بالاست و میتوان گفت هوازدگی عاملی برای انباشتهشدن طلا در بخشهای سطحی کانسار بوده است.
سپاسگزاری
نگارندگان برخود لازم میدانند از سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور برای در اختیارگذاشتن دادههای تجزیه نمونهها و نیز همکاری در کارهای صحرایی سپاسگزاری کنند. همچنین، از خانم مریم صالحی برای همکاری در کارهای نرمافزاری و رسم نقشههای زمینشیمیایی تشکر میکنند. نگارندگان از داوران گرامی مجله، برای پیشنهاد نکتههای ارزشمندشان که به پربارترشدن مقاله کمک کرده سپاسگزار هستند.