نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 گروه زمین شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه بوعلی سینا، همدان
2 عضو هیئت علمی، دانشگاه بوعلی سینا
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The Baharieh copper deposit with an approximately tonnage 1 million tons of copper ore, is located in the Khorasan Razavi Province and 30 km of northeastern of the Kashmar. Based on subdivision structural geology of the Iran, the deposit is situated in the Sabzevar zone and Taknar complex. The mineralization as stratabound nature in an ore-horizon with an approximately length of 200 m and E-W trending occurs in middle Eocene andesitic to rhyolitic-tuff. Chalcopyrite and pyrite are the main sulfide minerals which accompanies with accessory minerals such as bornite, galena, sphalerite, covelline, chalcocite, malachite and hematite. Based on evidence of the electron probe micro analysis (EPMA) detected the maximum gold and silver contents 0.21 and 0.1 ppm in chalcopyrite, respectively and the maximum silver content is 0.14 ppm in galena. According to mineral chemistry studies, pyrite of the Baharieh deposit obtained the average ratio Co/Ni=2.71, which can be indicate its hydrothermal source. According to the results of the geo-thermometry of the Sb/Bi ratio in the galena and geochemistry of sphalerite (high concentration of Cd with an average value of 9220 ppm and low Zn/Cd=67.54) physico-chemical and thermodynamic conditions of the ore-bearing fluid in the Baharieh deposit has been concordant with average-temperature hydrothermal-magmatic deposits. The variation ranges of δ34S isotopic in the chalcopyrite and pyrite samples are varies between -7.3 to 0.5 ‰.
کلیدواژهها [English]
کانسار مس بهاریه ( در مختصات ′29°35 تا ′28°35 طول جغرافیایی خاوری و ′67°58 تا ′66°58 عرض جغرافیایی شمالی) در استان خراسان رضوی و 30 کیلومتری شمالخاوری شهرستان کاشمر (شمالخاوری ایران) جای گرفته است. از دیدگاه Khoei و همکاران (1999)، منطقة فلززایی تکنار در شمالخاوری ایران، از مهمترین پهنههای فلززایی مس در ایران بهشمار میرود (شکل 1).
وجود اندیسها و کانیسازیهای فلزی (آهن، طلا، مس، نقره، کروم، سرب و روی) (Almasi et al., 2016) و غیرفلزی (کائولینیت، بوکسیت و باریت) فراوانِ فعال و متروک در این مجموعه، بههمراه ویژگیهای زمینساختی، ماگمایی و دگرسانی، بهویژه در بازة زمانی ترشیری، این منطقه را از دیدگاه زمینشناسی از پهنههای مستعد برای پتانسیلهای معدنی فلزی و غیرفلزی کرده است (Khoei et al., 1999).
شکل 1- A) نقشة ساختاری ایران (Alavi, 1991) و نمایش موقعیت پهنة سبزوار در آن؛ B) جایگاه منطقة فلززایی تکنار در پهنة سبزوار و جایگاه کانسار بهاریه در آن که با نماد ستارة سرخرنگ نمایش داده شده است
کانسار مس بهاریه یکی از این رخدادهای معدنی است که بررسی زمینشناسی، چگونگی رخداد کانیسازی و ویژگیهای زمینشیمیایی آن افزونبر جنبه پژوهشی، نقش مهمی در پیشبرد اهداف اکتشافی در منطقة معدنی بهاریه خواهد داشت. تازهترین فعالیتهای انجامشده در منطقة معدنی بهاریه را شرکت آتیه کانسار جویان (Atiyeh Kansar Joyan Co., 2014) در غالب اکتشافهای تفصیلی انجام داده است. تناژ کانسار بهاریه نزدیک به یک میلیون تن، عیار مس آن برابربا 1 درصد (با حداکثر عیار بازیابی 22 درصد) و میانگین نقره 5 گرم در تن است (Atiyeh Kansar Joyan Co., 2014). در این پژوهش افزونبر معرفی ویژگیهای زمینشناسی و کانیسازی در کانسار مس بهاریه، با کمک بررسیهای ایزوتوپهای پایدار گوگرد در کانیهای سولفیدی، ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و تحول سیال کانهساز بررسی شدند. بررسی حضور پیریت در ترکیب سنگ میزبان آندزیت پورفیری و نقش آن در رخداد کانهزایی مس در منطقة معدنی بهاریه از دستاوردهای اصلی این پژوهش است. برپایة جایگاه کانسار بهاریه در پهنة سبزوار و وجود نشانههای معدنی فراوانِ مس در این پهنه، چهبسا کاربرد این دادهها در راستای اهداف اکتشافی و معدنکاری در کانسار بهاریه و بخشهای مجاور سودمند است و به ردیابی ذخایر مشابه در این زیرپهنه کمک میکند.
زمینشناسی منطقه
از دیدگاه زمینشناسی ساختاری، کانسار بهاریه در پهنة سبزوار است و با گسل تکنار (ریوش) در شمال و گسل درونه در جنوب فراگرفته شده است (Alavi, 1991). منطقه فلززایی تکنار که بهصورت مجموعة ماگمایی گوهایشکل در شمالیترین برونزد خردقاره ایران مرکزی رخنمون دارد. برپایة برگة زمینشناسی 1:25000 منطقة بهاریه (Atiyeh Kansar Joyan Co., 2014)، دستکم دو گروه سنگی با چینهنگاری اصلی دیده میشوند:
1- واحدهای آذرین خروجی تا نیمهژرف؛
2- تودههای نفوذی با سن ائوسن زیرین تا الیگوسن در منطقه رخنمون دارند که نهشتههای آبرفتی عهدحاضر بخشهایی از این واحدها را پوشانده است (شکل 2).
گروههای سنگی آتشفشانی منطقه دربردارندة آندزیت، ریولیت، گروههای سنگی آذرآواری و توفهای آندزیتی تا ریولیتی و گروههای سنگی آذرین نیمهدرونی و درونی دربردارندة تودههای دیوریتپورفیری، گرانودیوریت، آلکالیگرانیت و مونزوگرانیت هستند.
شکل 2- نقشة زمینشناسی سادهشده منطقة بهاریه با مقیاس 1:25000 (با تغییرات از Atiyeh Kansar Joyan Co.، 2014) (کادر مستطیلی موقعیت کانسار بهاریه را نشان میدهد)
واحدهای سنگی ائوسن بیشترین حجم سنگهای منطقه را دربر گرفتهاند. این سنگها بهترتیب از قدیم به جدید دربردارندة واحد ایگنمبریت، لاپیلیتوف، آندزیت تا دیوریت پورفیری (Edt)، واحد توف بلورین (Et)، واحد آندزیت و ریولیتتوف بههمراه سنگهای آذرآواری حد واسط (Ean)، واحد آندزیت و متاکربناتتوف (Est)، آلکالیریولیتتوف و لاوا (Ear)، سنگهای حد واسط دگرسانشده (Ev.a)، واحد ریولیتتوف با دگرسانی آرژیلیک و فیلیک (Ert)، واحد هورنبلندآندزیت پورفیری (Ev) وواحد سنگی توف سیلیسی (Eat) هستند (شکل 2). پس از این سنگها، واحد توف بلورین الیگوسن (Ot) و نهشتههای کواترنری شامل تراسهای آبرفتی کهن، مخروطهای گراولی (Qt1) و پادگانههای آبرفتی جوان (Qt2) نیز در منطقه رخنمون دارند. در این میان، اصلیترین گروه سنگی منطقة معدنی بهاریه که میزبان کانهزایی نیز بهشمار میرود، سری پیوستهای ازواحدهای آندزیت و ریولیتتوف (Ean) است (شکل 3). بخش آندزیتی این واحد به رنگ خاکستری تا سبز است و بیشتر از کانیهای اصلیِ پلاژیوکلاز (الیگوکلاز تا آندزین) و کانیهای فرعیِ هورنبلند و بیوتیت در خمیرهای ریزبلور از همین جنس ساخته شده است. کانیهای کمیاب زیرکن و آپاتیت نیز در این واحد سنگی شناسایی شدند. بخش ریولیتتوف نیز به رنگ سفید تا زرد نخودی دیده میشود. رگة کوارتز- کالکوپیریت در میزبان بخش ریولیتتوف روی داده است. کانیهای پلاژیوکلاز، کوارتز و بهطور ناچیز بیوتیت بهصورت ریز در زمینة سنگ دیده میشوند. سنگهای آذرآواری حد واسط با ترکیب داسیت و ریوداسیت نیز در واحد سنگی Ean شناسایی شدند. بیشتر آنها بافت جریانی و پورفیریتیک دارند و از درشتبلورهای پلاژیوکلاز، آمفیبول و کوارتز در زمینهای ریزبلور از همین بلورها ساخته شدهاند و کانهزایی نشان نمیدهند. در منطقة بهاریه، مجموعه تودههای آذرین نیمهدرونی و بیرونی طیف گستردهای از سنگهای اسیدی تا حد واسط را نشان میدهند. از دیدگاه بررسیهای ساختاری، واحد آندزیت و ریولیتتوف (Ean) سنگ میزبان اصلی کانیسازی بهشمار میرود و محیط شکنای خوبی برای گسترش شکستگیها و گسلش پدید آورده است؛ بهگونهایکه کانهزایی در رگهها و در راستای گسلها و شکستگیهای واحد میزبان کانهدار بسیار افزایش مییابد. گسل اصلی بهاریه (F1) با روند خاوری- باختری و در برخی بخشها مایل به شمالباختری- جنوبخاوری، با درازای نزدیکبه 200 متر، موربلغزِ معکوس و با شیب 70 تا 80 درجه بهسوی جنوب در مرکز منطقه روی داده است. این گسل همراستا با گسل درونه و از کنترلکنندههای مهم کانهزایی در منطقه است (شکل 3).
شکل 3- نقشة زمینشناسی معدنی سادهشده منطقة بهاریه با مقیاس 1:500، با تغییراتی پس از Atiyeh Kansar Joyan Co. (2014)
روش انجام پژوهش
بازدید صحرایی و نمونهبرداریهای از واحدهای گوناگون سنگی در منطقة بهاریه انجام و شمار 100 نمونة سنگی برداشت شد. در این راستا، برای دستیابی به ویژگیهای سنگهای منطقه، شمار 18 مقطع نازک از نمونههای سطحی و شمار 9 مقطع نازک از مغزههای حفاری تهیه شد. همچنین، برای بررسی ویژگیهای کانهنگاریِ بخشهای کانیسازی و سنگنگاریِ رگههای کانهدار، شمار 11 مقطع نازک- صیقلی و 9 مقطع صیقلی ساخته و با میکروسکوپ عبوری- بازتابی زایس (مدل Axioplan2) بررسی شدند. برای شناسایی ترکیب شیمیایی کانهها، شمار 45 نقطه از کانیهای سولفیدیِ کانسار مس بهاریه (مانند: کالکوپیریت، پیریت، اسفالریت، گالن بههمراه مگنتیت) همراه با تصاویر الکترونی برگشتی (BSE) در مرکز تحقیقات فرآوری مواد معدنی ایران، به روش ریزکاو الکترونی (EPMA) تجزیه شدند. این آزمایش روی مقطعهای نازک- صیقلی با پوشش کربنی و با بهکارگیری دستگاه ریزکاو الکترونی (مدل Cameca SX100) در جریان20 میلیآمپر، ولتاژ شتابدهندة 15 تا 25 کیلو ولت، قطر باریکة الکترونی 10- 3 میکرومتر و زمان شمارش 12 تا 15 ثانیه انجام شد. همچنین، برای بهدستآوردن نسبت ایزوتوپی گوگرد، شمار 4 نمونه کالکوپیریت (نسل دوم) و 5 نمونه پیریت (نسل دوم) در آزمایشگاه ایزوتوپی گروه علومزمین و محیط زیست دانشگاه آریزونا تجزیه شدند. ایزوتوپ پایدار گوگرد با بهکارگیری دستگاه طیفسنج جرمی MAT252 اندازهگیری شد و دادهها بهصورت دلتا، درهزار (δ, ‰) بهدست آورده شدند. مقدارهای δ34S دربرابر استاندارد شهابسنگ کانیون دیابلو (VCDT) و با دقت تجزیة برابربا 2/0± درهزار بهدست آمدند.
کانهزایی
کانهزایی در کانسار بهاریه با سرشت چینهکران در افق معدنی با راستای خاوری- باختری، درازای نزدیک به 200 متر و ستبرای برابربا 5 تا 10 متر رخ داده است. این افق معدنی با شیب نزدیک به قائم و ژرفای بیشینة 20 متر در سنگ میزبان آندزیتتوف تا ریولیتتوف (Ean) به سن ائوسن میانی روی داده است. در سنگ میزبان، پیریتهای دانهپراکنده و پرکننده فضای تهی حضور گستردهای نشان میدهند. مادة معدنی در افق یادشده بیشتر با بافت و ساختهای رگه- رگچهای، دانهپراکنده، برشی و جانشینی در واحدهای سنگی Ean و ناچیز Ev پدید آمده است. برپایة ویژگیهای صحرایی و بررسیهای زمینفیزیکی (Atiyeh Kansar Joyan Co., 2014)، کانیسازی مس بیشتر با شکستگیها و گسلهای اصلی منطقه وابستگی مستقیم نشان میدهد و از روندهای کلی E–W تا NW–SE پیروی میکند (Rezaeihamid, 2016). برپایة ویژگیهای زمینشناسی، کانهنگاری و ساخت و بافت کانهزایی، دستکم دو مرحلة کانهزاییِ هیپوژن و سوپرژن در کانسار بهاریه دیده میشود. کانهزایی هیپوژن دربردارندة چهار مرحله است:
- مرحلة نخست: کانهزایی شکافهپرکن تا رگه- رگچهایِ پرعیار کالکوپیریت، پیریتهای دانهپراکنده و درهمرشدیهای هماتیت تیغهای (±مگنتیت)؛
- مرحلة دوم: کانهزایی رگه- رگچهای کالکوپیریت؛
- مرحلة سوم: کانهزایی رگه- رگچهای کوارتز، کالکوپیریت دانهپراکنده (همراه با میانبارهای ریز گالن و اسفالریت)؛
- مرحلة چهارم: کانهزایی برشی با سیمان کوارتز (±کلسیت)، بههمراه کانیهای سولفیدی کالکوپیریت دانهپراکنده، پیریت و بورنیت.
پس از رویداد این مرحلهها، بخش بزرگی از کانهزایی هیپوژن بههمراه یکسری واکنشهای شیمیایی محدود، پهنة غنیسازی سوپرژن را پدید آوردهاند. هنگام انحلال سولفیدها، آبهای سرشار از اکسیژن و گاز کربنیک آبهای اسیدی را پدید میآورند. این فرایند شستشو و انحلال عنصرهای فراوان، بهویژه سولفیدهای کالکوپیریت، اسفالریت و پیریت را در پی دارد و بهجای آنها هیدروکسیدهای آهن و سولفوریک اسید پدید میآورد (Evans, 1993; Guilbert and Park, 1986). شستشوی عنصرها تا بالای سطح آبهای زیرزمینی روی میدهد و بسیاری از عنصرهای محلول از منطقة بالای سطح آب زیرزمینی با گذر زمان خارج میشوند. در این منطقه که به منطقه اکسایش یا اکسیدان شناخته میشود، هیدروکسیدهای آهن (مانند: گوتیت) بهجای میمانند و کانیهای مالاکیت و آزوریت، در بخش زیرین پهنة اکسیدان و در بالای سطح آب زیرزمینی پدید میآیند (Evans, 1993). برخورد محلولهای فلزدار با سطح آب در محیطهای احیایی، رسوب فازهای حلشده و جایگزینی سولفیدهای هیپوژن با سولفیدهای سوپرژن را در پی دارد (Putter et al., 2010). پیدایش کانههای ثانویة هماتیت و گوتیت، کالکوسیت، کوولیت و کربناتهای آبدار مس (مالاکیت و آزوریت) از ویژگیهای پهنة سوپرژن در منطقة بهاریه است (شکل 4).
شکل 4- تصویر نمونههای دستی و مغزة حفاری از کانیزایی منطقة بهاریه. A) دگرسانی پروپیلیتیک (کلریتی) همراه با کانیسازی مس؛ B) کانیزایی با بافت شکافهپرکن کالکوپیریت نسل نخست در کنار پیریت با بافت دانهپراکنده؛ C) کانیزایی مرحلة سوم با حضور کالکوپیریت و بافت برشی هماتیت؛ D) توف ریولیتی با دگرسانی سیلیسی- آرژیلیک حد واسط همراه با کانیسازی مس
دگرسانی
دگرسانیهای سیلیسی، کلسیتی، کلریتی و آرژیلیک حد واسط از مهمترین دگرسانیهای مرتبط با کانهزایی در کانسار بهاریه هستند. مادة معدنی بیشتر همراه با دگرسانیهای کلسیتی و کلریتی (واحد آندزیتتوف) و دگرسانیهای سیلیسی و آرژیلیک (واحد ریولیتتوف) دیده میشود. دگرسانیهای کلریتی و کلسیتی بهصورت دگرسانی پروپیلیتیک با کانی اصلی کلریت و با رنگ سبز، بهویژه در توفهای آندزیتی میزبان کانیسازی به رنگ سبز تا قهوهای روشن شناسایی شدند (شکل 5). این دگرسانی که به رنگ سبز تا قهوهای روشن است در پی تجزیة کانیهای اولیه سنگها مانند پلاژیوکلاز و کانیهای فرومنیزین (آمفیبول و بیوتیت) و جایگزینی همه یا بخشی از آنها با کانیهای ثانویة دگرسانی (کلریت، اپیدوت و کلسیت) روی داده است. دگرسانی آرژیلیک حد واسط از دگرسانیهای دیدهشده در واحد میزبان ریولیتتوف است. کانیهای کائولینیت، مونتموریلونیت، آلبیت و کوارتز از مهمترین کانیهای این دگرسانی بهشمار میروند. دگرسانی آرژیلیک حد واسط، بهویژه در راستای گسل F1 و بخشهای مرکز و شمالباختر منطقه، به رنگ زرد نخودی دیده میشود (شکل 5). این دگرسانی بیشتر در سنگهای آندزیتتوف میزبان کانیسازی دیده میشود.
شکل 5- تصویرهای صحرایی و میکروسکوپی از دگرسانیهای منطقة بهاریه. A) نمایی از محل همبری واحد توف آندزیتی با دگرسانی پروپیلیتیک (کلریتی) و ریولیتتوف با دگرسانی سیلیسی- آرژیلیک در راستای گسل بهاریه (دید رو به خاور)؛ B) دگرسانی پروپیلیتیک (کلریتی) در میزبان توف آندزیتی؛ C) دگرسانی سیلیسی- آرژیلیک در میزبان ریولیتتوف؛ D) تصویر صحرایی از دگرسانی پروپیلیتیک (کلریتی) در توف آندزیت؛ E) دگرسانی پروپیلیتیک (کلریتی) همراه با کانیسازی (نام اختصاری کانیها برپایة Whitney و Evans (2010): Ccp: کالکوپیریت؛ Opq: کانی کدر؛ Qz: کوارتز؛ Cal: کلسیت)
کانیشناسی
برپایة بررسیهای کانهنگاری، کانیهای سولفیدی، کربناته مس و اکسیدی- هیدروکسیدی آهن بهترتیب از مهمترین فازهای کانهشناسی در کانسار بهاریه بهشمار میروند. در پهنة هیپوژن، سولفیدهای اصلی کالکوپیریت و پیریت از مهمترین فاز کانهزایی منطقة بهاریه هستند. در این مرحله، کانیهای سولفیدی فرعی و کمیاب (مانند: بورنیت، اسفالریت، گالن، دیژنیت، تتراهدریت) با فراوانی کمتر همراه با کالکوپیریت دیده میشوند. کالکوپیریت با فراوانی بالا کانی اصلی بهشمار میرود. پیریت نیز پس از کالکوپیریت با فراوانی کمابیش بالا در همة مرحلههای کانیسازی (بهصورت پاراژنز با کالکوپیریت) حضور دارند. بورنیت به رنگ صورتی با فراوانی کمتر از کالکوپیریت است. پیریت از دیگر کانیهای سولفیدی منطقه است که بیشتر بهصورت جانشینی در حاشیه کالکوپیریت در دو نسل دیده میشود (شکل 6- A):
1- نسل نخست بهصورت هیپوژن با درگیری تماسی و هممرز با کالکوپیریت؛
2- نسل دوم بهصورت ثانویه با بافتهای جانشینی در پیرامون کالکوپیریت.
شکل6- تصویرهای میکروسکوپ عبوری- بازتابی از کانههای فلزی منطقة بهاریه. A) درهمرشدی بورنیت پیرامون کالکوپیریت؛ B، C) جانشینی کالکوسیت (آبی مایل به سفید) و کوولیت (آبی پررنگ) پیرامون کالکوپیریت؛ D) مالاکیت با بافت شکافهپرکن در حاشیة دانههای کالکوپیریت؛ E، F) هماتیتهای تیغهای اولیه در کنار کالکوپیریت؛ G، H و I) هماتیت مارتیتی ثانویه در کنار گوتیت و مگنتیت (نام اختصاری کانیها برپایة Whitney و Evans (2010): Bn: بورنیت؛ Ccp: کالکوپیریت؛ Py: پیریت؛ Cct: کالکوسیت؛ Cv: کوولیت؛ Mlc: مالاکیت؛ Hem: هماتیت؛ Mag: مگنتیت؛ Gth: گوتیت؛ Qz: کوارتز؛ Cal: کلسیت)
در پهنة سوپرژن، کانیهای اکسیدی- هیدروکسیدی آهن (مانند هماتیت و گوتیت) و کانیهای سولفیدی مس (مانند: کالکوسیت، کوولیت و کانیهای کربناتهای آبدار مس شامل مالاکیت و آزوریت) از مهمترین کانیهای ثانویه هستند. این کانیها به دنبال اکسیدشدگی و آزادشدن آهن از ساختمان کالکوپیریت و تغلیظ آرامآرام مس در حاشیه و شکستگیهای آن جانشین شدهاند (شکلهای 6- B تا 6- D).
برپایة ویژگیهای صحرایی و مغزههای حفاری، یک پوشش اکسیدی- کربناته آبدار به ستبرای نزدیک به 10 متر کانسنگ سولفیدی منطقه را فرا گرفته است. این بخش، از کانیهای هیدروکسیدی آهن و مس (مانند: گوتیت، مالاکیت، آزوریت و لیمونیت) سرشار است. در منطقة بهاریه، رخداد مالاکیت از آزوریت بیشتر است. هماتیت فراوانترین کانی اکسیدی در کانسار بهاریه است و در بررسیهای میکروسکوپی به شکلهای صفحهای و تیغهای (اسپکیولاریت)، بیشتر بهصورت درهمرشدی همراه کالکوپیریت و پیریت (شکلهای 6- E و 6- F) و هماتیت مارتیتی (که در پی افزایش اکسیژن محیط در مرحلة سوپرژن جانشین مگنتیتها شدهاند) دیده میشود. مهمترین ساخت هماتیت در مقیاس صحرایی، بهصورت هماتیت ثانویه رگهای و رگهای- برشی است. این رگهها کانیهای سولفیدی اصلی کالکوپیریت و پیریت را قطع کردهاند. ازاینرو، نسبت به آنها در زمان پیدایش تأخیر نشان میدهند. رخداد گوتیت در منطقه نیز چهبسا نشاندهندة افزایش فوگاسیته اکسیژن دربرابر گوگرد است. در پی این پدیده، کانیهای اکسیدی (مانند: هماتیت) با فازهای آبدار کمدمای ثانویهای (مانند: گوتیت) جایگزین میشوند (شکلهای 6- G تا 6- I). در کانسار بهاریه، کانیهای کوارتز، کلسیت و کلریت از مهمترین باطلههای همراه کانسنگ هستند.
شیمی کانیها
برای شناسایی ترکیب شیمیایی کانهها، نزدیک به 50 ریزنقطه از کانیهای سولفیدی کانسار بهاریه، مانند کالکوپیریت، پیریت، اسفالریت، گالن و مگنتیت تجزیه شدند. در ادامه، به بررسی دادههای بهدستآمده پرداخته میشود:
کالکوپیریت: برپایة نوع بافت و همراهی با کانههای گوناگون، کالکوپیریت در چهار شکل مختلف دیده میشود:
1- کالکوپیریت- پیریت±هماتیت با بافت شکافه پرکن تا رگهای پرعیار؛
2- کالکوپیریت رگهای تا تودهای پرعیار؛
3- کالکوپیریت دانهپراکنده در رگه- رگچه کوارتز؛
4- کالکوپیریت±پیریت برشی با سیمان کوارتز و کلسیت.
در کل، برپایة تجزیه شمار 21 ریزنقطه از کانة کالکوپیریت، فراوانی عنصرهای مس (wt% 98/42- 59/33)، آهن (wt% 34/31- 93/23) و گوگرد (wt% 58/53- 4/33) که سازندههای اصلی کالکوپیریت هستند بهدست آورده شد. در این کانی، بیسموت با فراوانی بیشینة wt%24/0، نیکل با فراوانی بیشینة wt%02/0، کادمیم با فراوانی بیشینة wt%12/0 و آنتیموان با فراوانی بیشینة wt% 06/0 از عنصرهای فرعی با فراوانی کم هستند. همچنین، فراوانی بیشینة طلا در کالکوپیریت برابربا wt%21/0 و فراوانی بیشینة نقره برابربا wt% 09/0 است. کالکوپیریت، با داشتن بیشترین میزان تمرکز طلا (فراوانیِ بیشینة 21/0 درصدوزنی) در ساختمان خود، مهمترین حامل طلا در کانسار بهاریه دانسته میشود (شکل 7؛ جدول 1).
شکل 7- تصویرهای میکروسکوپ بازتابی عادی از کالکوپیریت و پیریتهای منطقة بهاریه. A، B) پیریت دانهپراکنده نسل نخست در کنار کالکوپیریتهای رگچهای نسل دوم؛ C، D) پیریتهای خوشوجه نسل دوم پیرامون کالکوپیریتهای شکافهپرکن پرعیار نسل نخست؛ E) پیریتهای جزیرهای؛ F) پیریتهای خوشوجه نسل دوم پیرامون کالکوپیریت شکافهپرکن پرعیار نسل نخست (نام اختصاری کانیها برپایة Whitney و Evans (2010): Ccp: کالکوپیریت؛ Py: پیریت)
جدول 1- دادههای تجزیة ریزکاو الکترونی (برپایة درصدوزنی) برای کالکوپیریت در کانسار بهاریه
Generation |
Ccp1 |
Ccp1 |
Ccp1 |
Ccp1 |
Ccp2 |
Ccp2 |
Ccp2 |
Ccp2 |
Ccp2 |
Ccp2 |
Cu |
34.37 |
34.73 |
34.26 |
33.82 |
34.63 |
34.34 |
34.62 |
34.88 |
42.98 |
34.21 |
S |
35.12 |
34.97 |
34.6 |
34.93 |
35.05 |
35.23 |
34.77 |
35.05 |
33.04 |
35.42 |
Fe |
31.16 |
31.01 |
31.34 |
30.37 |
29.91 |
30.59 |
30.33 |
30.22 |
23.93 |
30.91 |
Au |
<0.01 |
0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.03 |
0.21 |
<0.01 |
<0.01 |
0.11 |
0.02 |
Cd |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.02 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
Bi |
<0.01 |
<0.01 |
0.05 |
0.04 |
<0.01 |
0.24 |
0.09 |
0.15 |
0.18 |
<0.01 |
Ag |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.02 |
<0.01 |
0.07 |
0.04 |
Mn |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.01 |
<0.01 |
Sb |
0.06 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.03 |
0.01 |
As |
0.04 |
<0.01 |
<0.01 |
0.03 |
0.04 |
0.05 |
0.06 |
0.45 |
<0.01 |
0.05 |
Ni |
<0.01 |
0.01 |
0.02 |
<0.01 |
<0.01 |
0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.01 |
Total |
100.76 |
100.74 |
100.27 |
99.2 |
99.66 |
100.68 |
99.91 |
100.76 |
100.35 |
100.69 |
Generation |
Ccp3 |
Ccp3 |
Ccp3 |
Ccp3 |
Ccp3 |
Ccp4 |
Ccp4 |
Ccp4 |
Ccp4 |
Ccp4 |
Ccp4 |
Cu |
34.47 |
34.47 |
34.57 |
34.98 |
34.59 |
33.87 |
33.84 |
33.54 |
34.51 |
34 |
33.59 |
S |
35.38 |
35.44 |
35.29 |
34.15 |
34.33 |
34.82 |
34.77 |
35.59 |
34.34 |
34.68 |
35.6 |
Fe |
30.2 |
30.5 |
30.48 |
30.2 |
30.4 |
29.78 |
30.54 |
29.31 |
30.22 |
30.46 |
29.98 |
Au |
<0.01 |
<0.01 |
0.05 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.03 |
<0.01 |
0.01 |
Cd |
<0.01 |
0.02 |
0.04 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.12 |
<0.01 |
<0.01 |
0.03 |
Bi |
<0.01 |
0.01 |
<0.01 |
0.08 |
0.02 |
<0.01 |
<0.01 |
0.12 |
0.06 |
0.01 |
<0.01 |
Ag |
0.07 |
0.02 |
0.05 |
<0.01 |
0.09 |
0.03 |
0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.09 |
Mn |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.01 |
0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
Sb |
<0.01 |
0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.03 |
As |
0.06 |
<0.01 |
0.02 |
0.06 |
0.04 |
0.01 |
0.03 |
0.04 |
<0.01 |
0.22 |
0.03 |
Ni |
<0.01 |
0.02 |
<0.01 |
0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
Total |
100.18 |
100.49 |
100.5 |
99.49 |
99.48 |
98.51 |
99.19 |
99.38 |
99.16 |
99.37 |
99.37 |
پیریت: دست کم دو نسل کانی پیریت در منطقه دیده میشود (شکل 7):
1- پیریتهای نخستینِ ریزدانهپراکنده و بیشکل؛
2- پیریتهای خوشوجه دانهدرشت.
در بررسی میکروسکوپی، پیریت با بافتهای بافتهای پرکنندة فضاهای تهی، جانشینی، برشی (کاتاکلاستیک)، جزیرهای و گاه بهصورت میانبار در کنار دیگر کانیها شناسایی شد. برخی شکلهای دانهپراکنده پیریت در پی فشارهای بعدی دچار تبلور دوباره شدهاند. این دانهها بهصورت شکلهای خوشوجهی از پیریت در آمدهاند که در سنگ میزبان به فراوانی یافت میشوند. همچنین، بخش بزرگی از این پیریتها در اثر فرایندهای سوپرژن و در اثر سیالهای کانهساز اکسیدان سرشار از مس با سولفیدهای مس و هماتیت جانشین شدهاند و بهطور کامل و یا از حاشیه و در راستای شکستگیها با اکسید و هیدروکسیدهای ثانویه آهن (گوتیت و هماتیت) جایگزین شدهاند. میانبارهای کوچک کالکوپیریت، اسفالریت، گالن در برخی پیریتهای همراه با کانهزایی نیز نشاندهندة پیدایش پیریت نخستین در همة مرحلههای کانهزایی است. گاه پیریت بهصورت میانبارهای درشت تا ریز (220- 15 میکرون) شکلدار تا بیشکل در کالکوپیریت دیده میشود. تجزیة شمار 12 ریزنقطه از این کانه نشان میدهد دو عنصر گوگرد (26/54- 8/51 درصدوزنی) و آهن (31/47- 5/44 درصدوزنی) سازندههای اصلی این کانی هستند و بیشترین فراوانی را در ترکیب پیریت دارند. همچنین، در ساختمان پیریت، فراوانی بیشینة نیکل برابربا wt%04/0، کادمیم برابربا wt% 06/0 و بیسموت برابربا wt% 13/0 است. پیریتهای سرشار از آرسنیک بیش از 1/3 درصدوزنی آرسنیک دارند (Lin et al., 2011). در منطقة بهاریه، فراوانی بیشینة آرسنیک در ساختمان پیریت برابربا wt% 07/0 بهدست آورده شد. حضور عنصر مس در این کانی با فراوانی بیشینة wt% 58/0 نشان میدهد فاز سولفیدی پیریت نخستین، در حمل و تمرکز عنصر مس در منطقه نقش مهمی داشته است. همچنین، در فاز سولفیدی، فراوانی بیشینة عنصر طلا برابربا 1/0 درصدوزنی و نقره برابربا 1/0 درصدوزنی است. پس در کانسار بهاریه، کانة سولفیدی پیریت نیز انتقالدهندة خوبی برای عنصرهای طلا و نقره بوده است (جدول 2).
جدول 2- دادههای تجزیة ریزکاو الکترونی (برپایة درصدوزنی) برای پیریت در کانسار بهاریه
Generation |
Py1 |
Py1 |
Py1 |
Py1 |
Py1 |
Py1 |
Py2 |
Py2 |
Py2 |
Py2 |
Py2 |
Py2 |
S |
53.39 |
53.05 |
53.8 |
53.24 |
53.34 |
54.26 |
53.07 |
52.29 |
53.58 |
53.87 |
52.44 |
51.8 |
Fe |
45.73 |
46.03 |
45.68 |
45.74 |
45.73 |
44.5 |
47.03 |
45.98 |
46.3 |
44.6 |
46.11 |
47.31 |
Cu |
0.05 |
0.08 |
0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.05 |
0.08 |
0.26 |
0.04 |
0.08 |
0.58 |
0.58 |
Bi |
<0.01 |
0.06 |
0.13 |
<0.01 |
<0.01 |
0.08 |
0.03 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
Ag |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.08 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.1 |
As |
0.06 |
<0.01 |
0.04 |
<0.01 |
0.06 |
0.07 |
0.05 |
0.01 |
0.04 |
0.03 |
0.03 |
0.05 |
Cd |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.01 |
0.02 |
0.02 |
0.01 |
0.04 |
0.06 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
Ni |
0.05 |
0.06 |
0.04 |
<0.01 |
0.11 |
<0.01 |
0.11 |
0.03 |
0.01 |
0.07 |
0.05 |
<0.01 |
Mn |
0.01 |
<0.01 |
0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.03 |
<0.01 |
0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
Au |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.1 |
<0.01 |
0.04 |
0.05 |
<0.01 |
0.01 |
Co |
<0.01 |
0.31 |
0.23 |
0.36 |
0.42 |
0.74 |
0.01 |
0.35 |
<0.01 |
0.41 |
0.31 |
<0.01 |
Total |
99.27 |
99.25 |
99.71 |
99.09 |
99.16 |
99.06 |
100.41 |
99.04 |
100.08 |
98.68 |
99.17 |
99.94 |
مگنتیت: مگنتیت در منطقة بهاریه بهصورت بلورهای تجمعی و بافت تودهای تا موزاییکی همراه کانسنگ مس دیده میشود (شکلهای 6- G، 6- H و 8- B). رخداد مگنتیت در این کانسار، بسیار اندک است. شمار 8 ریزنقطه از کانة مگنتیت تجزیه شد که بر این پایه، مقدار اکسید عنصرهای آهن ( wt%53/77- 84/75)، تیتانیم (wt%52/13- 38/12)، وانادیم (wt% 54/0- 48/0)، کروم (wt% 06/0- 04/0)، منگنز ( wt%41/1- 19/0)، سیلیس ( wt%13/0- 07/0)، فسفر (wt% 07/0- 02/0)، کلسیم ( wt%06/0- 02/0)، گوگرد ( wt%05/0- 01/0) و نیکل ( wt%02/0- 01/0) در ترکیب مگنتیت گزارش شده است (جدول 3).
جدول 3- دادههای تجزیة ریزکاو الکترونی (برپایة درصدوزنی) برای مگنتیت در کانسار بهاریه
Point No. |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
SiO2 |
0.11 |
0.1 |
0.13 |
0.07 |
0.1 |
0.11 |
TiO2 |
12.93 |
13.39 |
13.51 |
12.38 |
13.03 |
13.52 |
Cr2O3 |
0.05 |
0.06 |
0.04 |
0.04 |
0.04 |
0.04 |
FeO |
77.53 |
77.1 |
75.84 |
76.88 |
77.51 |
76.36 |
MnO |
0.87 |
0.41 |
0.39 |
1.41 |
0.19 |
1.1 |
CaO |
<0.01 |
0.02 |
0.06 |
0.03 |
0.02 |
0.05 |
NiO |
0.01 |
<0.01 |
0.02 |
0.01 |
<0.01 |
0.01 |
P2O5 |
0.06 |
<0.01 |
0.02 |
<0.01 |
<0.01 |
0.07 |
V2O3 |
0.53 |
0.5 |
0.54 |
0.49 |
0.5 |
0.48 |
SO2 |
0.01 |
<0.01 |
0.05 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
Total |
92.11 |
91.58 |
90.6 |
91.31 |
91.39 |
91.74 |
شکل 8- تصویرهای میکروسکوپ الکترونی روبشی (BSE) و میکروسکوپ عبوری- بازتابی از کانیهای کمیاب منطقة بهاریه. A) کالکوپیریت نسل نخست با بافت پرعیار شکافهپرکن همراه با میانبارهای ریز سیلیکات؛ B) مگنتیتهای تودهای؛ C) اسفالریت در کنار بلور خودشکل پیریت بهصورت میانبار در کالکوپیریت؛ D) میانبارهای ریز اسفالریت و گالن و پیریت در زمینة کالکوپیریت (نام اختصاری کانیها: Ccp: کالکوپیریت؛ Py: پیریت؛ Mag: مگنتیت؛ Qz: کوارتز؛ Chl: کلسیت؛ Sp: اسفالریت؛ Gn: گالن)
اسفالریت: اسفالریت در بررسی میکروسکوپی فراوانی کمی دارد و بیشتر بهصورت میانبارهای کوچکتر از 100 میکرون در میزبان کالکوپیریت دیده میشود (شکلهای 8- C و 8- D). همچنین، گاه دانههای کالکوپیریت در اسفالریت بهصورت میانبارهای ریز کالکوپیریت دیده میشوند. شمار 5 ریزنقطه از این کانه تجزیه شدند. بر این پایه، مقدار آهن در اسفالریتها برابربا 3/0 تا 6/4 درصدوزنی (معادل درصدمولی FeS برابربا 5/0 تا 1/7) است. دو عنصرِ روی با فراوانی برابربا 2/64 تا 87/55 درصدوزنی و گوگرد با فراوانی برابربا 81/33 تا 21/33 درصدوزنی از سازندههای اصلی این کانی هستند و بیشترین فراوانی را در ترکیب اسفالریتها دارند. همچنین، در اسفالریت، مقدار مس برابربا 37/4- 85/0 درصدوزنی، کادمیم برابربا 2/1- 35/0 درصدوزنی، بیشینة مقدار کبالت برابربا 01/0 درصدوزنی، بیشینة مقدار بیسموت برابربا 06/0 درصدوزنی، بیشینة مقدار نیکل برابربا 02/0 درصدوزنی و بیشینة مقدار آرسنیک برابربا 02/0 درصدوزنی بهدست آورده شدهاند. همچنین، مقدارهای فراوانی بیشینة طلا برابربا 15/0 درصدوزنی و نقره برابربا 07/0 درصدوزنی هستند (جدول 4).
جدول 4- دادههای تجزیة ریزکاو الکترونی (برپایة درصدوزنی) برای اسفالریت در کانسار بهاریه
Point No. |
Zn |
S |
Fe |
Cu |
Cd |
Ag |
As |
Mn |
Ni |
Au |
Bi |
Te |
Total |
1 |
55.87 |
33.73 |
4.64 |
4.37 |
0.53 |
<0.01 |
0.02 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.06 |
<0.01 |
99.22 |
2 |
63.69 |
33.83 |
0.39 |
0.12 |
1.03 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
99.06 |
3 |
64.2 |
33.21 |
0.27 |
0.17 |
0.73 |
0.02 |
<0.01 |
0.02 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
98.68 |
4 |
63.6 |
33.22 |
1.41 |
0.89 |
1.2 |
0.07 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
<0.01 |
0.01 |
100.41 |
5 |
64.03 |
33.30 |
1.42 |
0.85 |
1.12 |
<0.01 |
0.02 |
0.01 |
0.02 |
0.15 |
<0.01 |
<0.01 |
100.93 |
گالن: گالن مهمترین کانی سولفیدی سرب در کانسار بهاریه است. در بررسی میکروسکوپی، این کانه بیشتر بهصورت میانبارهای ریز با اندازة 40- 15 میکرون در زمینة کالکوپیریت دیده میشود و با اسفالریت همرشدی نشان میدهد (شکل 8- D). شمار 2 ریزنقطه از این کانی با روش EPMA تجزیه شدند. دادههای بهدستآمده نشان میدهند دو عنصر سرب با فراوانی برابربا 87 تا 67/86 درصدوزنی و عنصر گوگرد با فراوانی برابربا 18/12 تا 91/11 درصدوزنی از سازندههای اصلی این کانی هستند و بیشترین فراوانی را در ترکیب گالن نشان میدهند. عنصر نقره با بالاترین مقدار تمرکز در گالن، از دیدگاه اقتصادی محصول جانبی ارزشمندی بهشمار میرود. مقدار فراوانی نقره در گالنهای بررسیشده برابربا 14/0 تا 1/0 درصدوزنی است. مقدار مس در گالن برابربا 3/0 تا 09/0 درصدوزنی ، آهن برابربا 6/0 تا 02/0 درصدوزنی، بیشینة آرسنیک برابربا 16/0 درصدوزنی، بیشینة کادمیم برابربا 08/0 درصدوزنی، تلوریم برابربا 05/0 تا 01/0 درصدوزنی و بیشینة آنتیموان برابربا 03/0 درصدوزنی بهدست آورده شده است (جدول 5).
جدول 5- دادههای تجزیة ریزکاو الکترونی (برپایة درصدوزنی) برای گالن در کانسار بهاریه
Point No. |
Pb |
S |
Cu |
Fe |
As |
Ag |
Cd |
Te |
Sb |
Bi |
Total |
1 |
86.67 |
12.18 |
0.43 |
0.02 |
<0.01 |
0.14 |
0.08 |
0.05 |
0.03 |
<0.01 |
99.6 |
2 |
87 |
11.91 |
0.09 |
0.06 |
0.16 |
0.1 |
<0.01 |
0.01 |
<0.01 |
0.01 |
99.34 |
طلا و نقره: دادههای شیمیایی بهدستآمده از تجزیة سولفیدهای مس بررسیشده در کانسار مس بهاریه نشاندهندة بیشترین مقدار طلا در کالکوپیریت (برابربا 21/0درصدوزنی) و بیشترین مقدار نقره در گالن (برابربا 14/0 درصدوزنی) هستند. بیشترین همچنین، مقدارهای طلای گزارششده در اسفالریت برابربا 15/0 درصدوزنی و در پیریت برابربا 1/0 درصدوزنی هستند. بیشترین مقدار نقرة گزارششده برای کالکوپیریت نیز برابربا 09/0 درصدوزنی، در پیریت برابربا 1/0 درصدوزنی و در اسفالریت برابربا 07/0 درصدوزنی بهدست آمده است. مرحلههای زمانی رخداد کانهزایی در کانسار مس بهاریه بهطور شماتیک در شکل 9 نشان داده شده است.
شکل 9- توالی پاراژنتیک کانسار مس بهاریه (ضخامت خطها نشاندهندة فراوانی است)
ایزوتوپ پایدار گوگرد: خاستگاه گوگرد مورد نیاز برای پیدایش کانسار با بهکارگیری ایزوتوپهای گوگرد را بهدست آورده میشود. همچنین، دماسنجی سیال کانهدار، سنجش نسبت مؤثر آب به سنگ در هنگام رویداد کانیسازی، ارزیابی درجة تعادل در سیستم و در پایان بررسی سازوکار پیدایش و تهنشست مواد معدنی از دیگرکاربردهای ایزوتوپهای گوگرد است (Hoefs, 2015). درکل، تغییرات در مقدار δ34S در کانیهای سولفیدی برپایة تغییرات دمایی، شرایط احیایی، تغییرات pH و نیز مقدار ایزوتوپ، خاستگاه نخستین پدید میآید (Ohmoto, 1972). برای بهدستآوردن نسبت ایزوتوپ گوگرد سیال مرتبط با پیدایش کالکوپیریت و پیریت از معادلة تصحیح دمایی پیشنهادیِ Ohmoto و Rye (1997) بهره گرفته شد:
1000 lnαi- H2S=a*106/T2+b*103/T+C (T in kelvin)
در این روش، برای سنجش دما از مقدار میانگین دمای بررسیهای سیال درگیر کوارتزهای باطله بههمراه کالکوپیریت و پیریت بهره گرفته شد (Rezaeihamid, 2016). ویژگیهای نمونهها و دادههای تجزیة ایزوتوپی گوگرد در جدول 6 آورده شدهاند.
در کانسار بهاریه، دامنة تغییرات مقدار δ34SV-CDT (Vinenna- Canyon Diablo Troilite) برای کانی کالکوپیریت، در گسترة 3/4- تا 5/1- پرمیل (میانگین: 85/2- پرمیل) اندازهگیری شد و مقدار δ34SH2S در گسترة 1/4- تا 3/1- پرمیل (میانگین: 66/2- پرمیل) بهدست آورده شد. دامنة تغییرات δ34S برای پیریت برابربا 6- تا 5/0 پرمیل (میانگین: 69/2- پرمیل) اندازهگیری شد و مقدار δ34SH2S برابربا 3/7- تا 85/0 پرمیل (میانگین: 95/3- پرمیل) بهدست آورده شد (شکل 10). در کل، برای کانههای پیریت و کالکوپیریت کانسار بهاریه، در دادههای ایزوتوپی δ34S اندازهگیریشده کمترین مقدار δ34S برابربا 3/7- پرمیل و بیشترین مقدار δ34S برابربا 5/0پرمیل بهدست آمدند. دامنة تغییرات ایزوتوپی δ34S نمونههای سولفیدی در کانسار بهاریه از دو دیدگاه اهمیت دارد: (1) گسترة محدود مقدارهای δ34S (منبع شناختهشده گوگرد)؛ (2) مقدارهای کمابیش منفی δ34S (در پی فرایند کاهیدگی).
برخی کانسارها دامنة تغییرات ایزوتوپی δ34S محدودی دارند. این ویژگی نشاندهندة خاستگاه گوگرد کمابیش مشخصی است؛ اما تغییرات گستردة δ34S در یک ذخیره چهبسا چندخاستگاهیبودن گوگرد را نشان میدهد (Fazli et al., 2019; Rollinson, 1993). در کانسار بهاریه، دامنة محدودِ تغییرات δ34S برای کانیهای گوگرددار نشاندهندة خاستگاه گوگرد کمابیش شناختهشدهای است که نشان میدهد هم ترکیب ایزوتوپی خاستگاه و هم فرایندهای تفکیکی میان اجزای گوگرد در سیال کانهدار در هنگام رویداد کانیسازی یکسان بودهاند. بررسی ایزوتوپ گوگرد در منطقه نشاندهندة خاستگاه ماگمایى گوگرد و سرچشمهگرفتن گوگردِ سیال گرمابی از سنگهاى ماگمایى است. این نکته گویای پیدایش کانیهای سولفیدی منطقه از سیالی است که سولفور آن خاستگاه ماگمایی داشته است.
جدول 6- دادههای ایزوتوپ گوگرد از کانههای سولفیدی کانسار بهاریه
Sample No. |
Mineral |
Mean Th (°C) |
δ34Ssulfide- CDT (‰) 1 |
1000 lnα |
δ34SH2S (‰) 2 |
N1 |
Chalcopyrite |
271 |
- 4.3 |
- 0.16 |
- 4.14 |
N2 |
Chalcopyrite |
271 |
- 2.3 |
- 0.16 |
- 2.14 |
N3 |
Chalcopyrite |
271 |
- 1.5 |
- 0.16 |
- 1.34 |
N4 |
Chalcopyrite |
271 |
- 3.3 |
- 0.16 |
- 3.14 |
N5 |
Pyrite |
271 |
- 1.1 |
1.35 |
- 2.45 |
N6 |
Pyrite |
271 |
0.5 |
1.35 |
- 0.85 |
N7 |
Pyrite |
271 |
- 4.5 |
1.35 |
- 5.58 |
N8 |
Pyrite |
271 |
- 6 |
1.35 |
- 7.35 |
N9 |
Pyrite |
271 |
- 2.2 |
1.35 |
- 3.55 |
1 Canyon Diablo Troilite
2 Calculated by Ohmoto and Rye (1997)
شکل 10- A) نمودار فراوانی δ34S در کانههای سولفیدی کانسار بهاریه؛ B) موقعیت ترکیب ایزوتوپی δ34S کانسار بهاریه دربرابر محدودههای ایزوتوپی گوگرد در سنگهای گوناگون (Hofes, 2015)
بحث
ارزیابی شرایط دمایی و وضعیت سولفیداسیون
کاربرد شیمی کانیها یکی از روشهای کارآمد برای دستیابی به ویژگیهای زمینشیمی کانسار و شرایط پیدایش کانسنگ و سنگ میزبان بهشمار میرود و ازاینرو، در این پژوهش به آن پرداخته شده است. برپایة بررسیهای Bralia و همکاران (1979)، محتوا و نسبت دو عنصر Ni وCo در پیریت برای شناسایی خاستگاه فلزها کاربرد دارد:
1- پیریت با خاستگاه رسوبی با مقدارهای کم کبالت و نیکل و همچنین، مقدارهای کم نسبت 63/0 Co/Ni= شناخته میشود؛
2- پیریتهای گرمابی مقدارهای متفاوتی از کبالت و نیکل دارند و با نسبتهای متوسط 17/1Co/Ni= شناخته میشوند؛
3- پیریت با خاستگاه آتشفشانی- بروندمی در نهشتههای سولفید تودهای و با نسبت بالای Co/Ni برابربا 5-50 (میانگین: 7/8) شناخته میشود.
در منطقة بهاریه، هیچگونه کانی مستقلی از کبالت در بررسیهای میکروسکوپی نمونههای معدنی شناسایی نشد و دادههای تجزیه نقطهای نشاندهندة حضور Co در ساختمان پیریت و اسفالریت هستند. برپایة دادههای تجزیة ریزکاو الکترونی برای پیریتهای کانسار بهاریه، میانگین Co برابربا ppm383، میانگین Ni برابربا ppm141 و میانگین نسبت Co/Ni برابربا 71/2 بهدست آمدند (جدول 2). این مقدارها چهبسا نشاندهندة خاستگاه گرمابی پیریت هستند (شکل 11). برپایة نمودار دو محوری کبالت- نیکل (پایة درصدوزنی یا wt%) برای نسلهای گوناگون پیریت در منطقة بهاریه، نمونههای با نسبت Co/Ni کمتر از 1/0 در محدودة پیریتهای رسوبی فرامبوئیدال و نمونههای با نسبت Co/Ni بیشتر از 1/0 در محدودة پیریتهای گرمابی خوشوجه جای میگیرند. بر این پایه، نمونههای منطقة بهاریه در محدودة پیریتهای گرمابی خوشوجه جای گرفتهاند (شکل 11).
در همین راستا، شیمی کانة گالن نیز گویای دمای نسبی پیدایش کانسار است و دادههای بهدستآمده از بررسی سیالهای درگیر نیز آن را تأیید میکنند.
شکل 11- نمودار مقادیر کبالت- نیکل در پیریتهای منطقة بهاریه
مقدارBi و Sb در گالن به دمای پیدایش وابسته است و نسبت Bi/Sb در گالن شرایط رویداد کانیسازی را نشان میدهد؛ بهگونهایکه نسبت Bi /Sb کمتر از 6/0 نشاندهندة شرایط دما و فشار بالا برای پیدایش گالن و نسبت Bi /Sb برابربا 6 تا 13 نشاندهندة شرایط دما و فشار کم برای پیدایش گالن است (Malakhov, 1968). برپایة دادههای بهدستآمده از تجزیة ریزکاو الکترونی برای نمونههای گالن در منطقة بهاریه، مقدار میانگین نسبت Bi/Sb برابر 2 است و ازاینرو، این مقدار میان دو بازة دما و فشار کم و دما و فشار بالاست. پس پیدایش گالن منطقة بهاریه در شرایط دما و فشار متوسط کانیسازی و در دمای متوسط گرمابی روی داده است (جدول 5). همچنین، اسفالریت با فرمول سادهاش، طیف گستردهای از عنصرهای کمیاب را از راه جانشینی ساده بهجای Zn در ساختار خود دارد (Cook et al., 2009; Lin et al., 2011).
آهن اصلیترین عنصری است که در ترکیب اسفالریت جانشین روی میشود. مقدار تراکم آهن در ترکیب اسفالریت چهبسا نشاندهندة دما و فشار پیدایش آن است. اسفالریت با آهن بیشتر به رنگ تیرهتر و در نمونههای با آهن کمتر روشنتر است. در شرایط پیدایش کانسنگ، مقدار آهن در اسفالریت با دما نسبت مستقیم و با فعالیت گوگرد و فشار حاکم (ƒS) نسبت عکس دارد. همچنین، با افزایش دما، مقدار FeS در اسفالریت با ثابتبودن فشار افزایش مییابد و با ثابتبودن دما بهازای افزایش فشار، مقدار FeS کاهش مییابد (Barnes, 1997). ازاینرو، برپایة دادههای شیمیایی نمونههای اسفالریت بهاریه، محتوای آهن برابربا 3/0 تا 6/4 درصدوزنی و تغییرات درصدمولی FeS برابربا 5/0 تا 1/7 بهدست آورده شد. اسفالریتها بیشتر به رنگ خاکستری روشن دیده میشوند و محتوی آهن آنها کم تا متوسط است. این ویژگی نشاندهندة سولفیدشدگی حد واسط ذخیرة بهاریه و پیدایش آن در دماهای متوسط است (جدول 4؛ شکلهای 8- C و 8- D). با رسم تغییرات درصدمولی FeS (5/0- 1/7) نمونههای اسفالریت در نمودار دوتایی T دربرابر Log aS2 (Scott and Barnes, 1971)، برای Log aS2 سیال مقدار عددی 9 بهدست آمد (شکل 12). این مقدار شرایط سولفیداسیون حد واسط را برای ذخیرة گرمابی بهاریه پیشنهاد میکند.
شکل 12- نمودار ارتباط فازی در سیستم Fe-Zn-S (Scott., 1971). خطهای پیوسته و ناپیوسته بهترتیب مقدار درصدمولی FeS و میزان حضور طلا را نشان میدهند. برپایة میانگین دمای پیدایش کانسار بهاریه و مقدار درصدمولی FeS (کادر سیاهرنگ) به تغییرات Log aS2پیبرده میشود.
در همین راستا، مقدار تراکم Cd و نسبت Zn/Cd در اسفالریت موضوع تازهترین پژوهشها روی ردهبندیهای گوناگون ذخیرههای سرب و روی در چین است و برپایة 70 نمونه اسفالریت جداشده (از شمار 9 کانسار شناختهشده) که تجزیه شدند، این ذخیرهها به سه گروهِ دما بالا، کم دما و بروندمی (متصاعدی- رسوبی یا SEDEX) ردهبندی شدهاند (Schmitt et al., 2009):
الف) سیستم دما بالا که طیف گستردهای از ذخیرههای گرمابی با خاستگاه وابسته به تودههای نفوذی، پورفیری، اسکارنی و سولفید تودهای را دربر میگیرد، در شرایط دمایی میان °C250- 200 روی داده است. در این سیستم، مقدار میانگین تراکم Cd برابربا ppm 4126- 2410 (میانگین: ppm 2933) و نسبت Zn/Cd برابربا ppm 223- 155 (میانگین: ppm 195) است؛
ب) سیستمِ کم دما در ذخیرههای نوع درة میسیسیپی (MVT) دیده میشود. روشن است که این سیستم در دمای کمتر از °C200 روی میدهد و در آن، مقدار Cd تراکم بالا (34981 تا ppm 2415؛ میانگین: ppm 9399) و نسبت Zn/Cd از گروههای دیگر کمتر است (ppm 201- 17؛ میانگین: ppm 101)؛
پ) سیستم ذخیرههای SEDEX که با مقدارهای ناچیز تراکم Cd ( ppm996- 595؛ میانگین: ppm 832) و نسبت Zn/Cd چشمگیر (368 تا ppm 316؛ میانگین: ppm 353) شناخته میشوند.
برپایة دادههای تجزیه ریزکاو الکترونی برای منطقة بهاریه، میانگین تراکم Zn در نمونههای اسفالریت برابربا ppm 622780 است و تراکم Cd بالایی دارند (ppm11200- 5300؛ میانگین: ppm 9220). همچنین، نسبت Zn/Cd ناچیزی برابربا 54/67 نشان میدهند (جدول 4).
همبستگی منفی آهن با کادمیم در این نمونهها بهروشنی دیده میشود؛ بهگونهایکه مقدار کادمیم در اسفالریتهای روشن بیشتر از اسفالریتهای تیرهتر است. از سوی دیگر، میان کادمیم با روی همبستگی مثبت دیده میشود. این دو عنصر با آهن همبستگی منفی دارند؛ بهگونهایکه با افزایش آهن در اسفالریتها، تراکم عنصرها روی و کادمیم کاسته میشود. برپایة بررسیهای دما- فشارسنجی اسفالریتهای منطقة بهاریه، فشارسنجی برپایة نمودار دوتایی دما دربرابر FeS mol% در اسفالریت (که بهعلت قرار نگرفتن اسفالریت منطقة بهاریه در محدوده، این نمودار ارایه نشده است)، فشاری بیشتر از 10 کیلوبار (معادل Kb13) بهدست آورده شد. روشن است که این فشار با شرایط زمینشناسی منطقة بهاریه همخوانی ندارد و این نکته چهبسا پیامد نبود پیروتیت در کانسار بهاریه (مقایسه شود با Toulmin et al., 1991) و همچنین، آغشتگی اسفالریت با CuS است که روی درصدمولی FeS در اسفالریت اثر میگذارد.
خاستگاه گوگرد
گوگرد در محیط طبیعی دو خاستگاه نخستین و اصلی دارد: خاستگاه ماگمایی و خاستگاه آب دریا (Hoefs, 2015). معمولترین و شناختهشدهترین خاستگاه گوگرد، سولفاتهای دریایی هستند (Ghazban et al., 1994). در شرایط فیزیکی و شیمیایی درنظرگرفتهشده برای مرحلة اصلی سیال (T2S است. در این دماها، مقدار δ34S در سولفیدها همانند مقدار δ34SH2S در سیال است (Ohmoto and Rye, 1997). با فرض اینکه سولفاتهای دریایی خاستگاه گوگرد باشند، تغییر در مقدار δ34S چهبسا به فرایند احیاء SO4 به H2S مربوط است. این فرایند در پی فرایندهای باکتریایی و یا شیمیایی (احیای ترموشیمیایی سولفات) رخ میدهد (Machel, 2001). دامنة تغییرات δ34S در سولفیدهای گرمابی با خاستگاه ماگمایی برابربا 3- تا 1+ پرمیل است (Hoefs, 2015). خاستگاه گوگرد ماگمایی نیز ترکیبی است از گوگرد حلشده از نفوذیها و استوکها و گوگرد شستهشده از سنگهای میزبان آتشفشانی (Carrillo- Rosúa et al., 2014; Kojima et al., 2008). همچنین، دامنة تغییر δ34S برای گوگرد خاستگاهگرفته از سنگهای آذرین برابربا 2- تا 10+ پرمیل است. در کل، دادههای بهدستآمده از تجزیه ایزوتوپیδ34S در نمونههای کالکوپیریت و پیریت کانسار بهاریه دامنة تغییرات اندکی نشان میدهند که از نزدیک به صفر تا مقدارهای کمی منفی (3/7- تا 5/0پرمیل) است. این مقدارها نشاندهندة خاستگاه ماگمایی نخستین برای مقدارهای نزدیک به صفرδ34S و تهیشدگی نسبی آن به سبب فرایندهای احیایی برای دادههای کمابیش منفی δ34S هستند. در کانسار بهاریه، خاستگاه گوگرد ماگمایی برای مقدارهای ایزوتوپی نزدیک به صفر δ34S، چهبسا ترکیبی از گوگرد حلشده از نفوذیها و گوگرد شستهشده از سنگهای میزبان آتشفشانی است. نکته جالب دربارة کانسار بهاریه داشتن مقدارهای کمابیش منفی δ34S است. این مقدارها نشان میدهند گوگرد از فرایندهایی خاستگاه گرفته است که غلظت δ34S در ترکیب آنها را کاهش داده است. مهمترین فرایندی که مقدارهای ایزوتوپی گوگرد برای این کانسار را منفی کرده است، فرایند احیای باکتریایی سولفات آب دریاست. باکتریها در اثر احیای سولفات آب دریا هنگامیکه مواد آلی- کربنی اکسید میشوند، انرژی دریافت میکنند. از سوی دیگر، باکتریهایِ حوضه با مصرف مواد آلی، سولفات آب دریا را دچار احیای شدید باکتریایی میکنند. در کانسار بهاریه نیز فعالیت میکروارگانیسمهای احیاءکننده سولفات آب دریا را احیاء میکنند و گوگرد آزاد میشود. سپس با واکنش این گوگرد با آهن محیط، پیریت پدید میآید که نخستین سولفید است و بهصورت پرکننده فضای تهی و پیریتهای ریزدانهپراکنده در سنگ میزبان آندزیت پورفیری دیده میشود. در این مرحله، حضور پیریت عامل مهمی برای پیدایش وضعیت احیایی در سنگ میزبان کانهزایی بهشمار میرود. در کل، برپایة دادههای چینهشناسی و کانیشناسی سنگ میزبان، پیریتهای نخستین ریزبلور در زمینهسنگ میزبان محتملترین خاستگاه گوگرد برای کانیسازی سولفیدی در کانسار بهاریه دانسته شدهاند. این پیریتها در منفیشدن مقدارهای ایزوتوپ گوگرد در بهاریه نقش داشتهاند. برپایة بررسیهای کانهنگاری، پیریتهای دانهریز و خوشوجه در کانسار بهاریه بهصورت پراکنده و بیشتر بهصورت درگیر با کالکوپیریت هستند. در کانسار بهاریه، حضور پیریت بهصورت دانهریز پراکنده در زمینة سنگ آشکارتر است. حضور پیریت و وضعیت احیایی این واحد سنگی عامل اصلی تمرکز کانهزایی مس در منطقه است و محدودبودن کانهزایی به این واحد نشاندهندة وضعیت چینهکران کانسار بهاریه است. حضور پیریتهای پراکنده دانهریز در منطقه نشان میدهد محیط پیدایش کانسار بهاریه در دورهای پس از پیدایش ذخیره، احیایی شده است. رخداد شرایط احیایی، محیط خوبی برای پیدایش پیریت احیایی و جانشینی کانیهای سولفیدی در آنها پدید آورده است (Subias et al., 2003). در چنین شرایطی، کالکوپیریت و بورنیت بهجای پیریت دانهپراکنده جانشینی میشوند و بافت جانشینی را پدید میآورند. ظاهر خوشوجه پیریت نیز از شکلهای متداول پیریت است که در مرحلة دیاژنز نخستین از واکنش سولفید (پدیدآمده از احیای سولفاتها) با آهن دوظرفیتی یا سهظرفیتی (پدیدآمده از احیای باکتریایی Fe+3) پدید میآید (Taylor and Macquaker, 2000). این پیریتها در مرحلة پایانی دیاژنز پدید میآیند (Hajikazemi et al., 2010). برپایة ویژگیهای شناساییشده، رخداد کانهزایی مس کانسار بهاریه همانند کانسارهای مس (نقره) تیپ مانتو در شیلی است. همچنین، دادههای ایزوتوپی گوگرد کانسار مس بهاریه همانند اندوختة مس نوع مانتو است (شکل 13). در بسیاری از اندوختههای تیپ مانتو، رویداد فرایند باکتریایی احیای سولفات (Bacterial Sulfate Reduction) گزارش شده است (Nejadhadad et al., 2018; Carrillo-Rosúa et al., 2014; Wilson, 2000; Wilson and Zentilli, 2006). خاستگاه عمدة گوگرد در اندوختههای مس نوع مانتو در بخشهای شمالی شیلی، ماگمایی و در اندوختههای بخشهای مرکزی شیلی، بیشتر سولفات آب دریایی است که باکتریها آن را احیاء کرده است. ایزوتوپهای گوگرد از سولفیدهای مس نخستین در بخشهای شمالی شیلی، کمابیش بهخوبی همگن شدهاند و بیشتر آنها دامنههای کمی منفی و نزدیک به صفر و خاستگاه ماگمایی را برای گوگرد را نشان میدهند (Kojima et al., 2008; Carrillo- Rosúa et al., 2014). همانند دیگر کانسارهای تیپ مانتو در دنیا، رخداد کانهزایی کانسار بهاریه دو مرحلة مهم را سپری کرده است:
1- پیدایش پیریت در زمینه سنگ آندزیت پورفیری و پیدایش شرایط احیایی در محیط؛
2- ورود سیالهای اکسیدان سرشار از مس که با جانشینی سولفیدهای مس و هماتیت بهجای پیریت فاز نخست، کانهزایی مس را بهدنبال داشته است.
با وجود دیدگاههای گوناگون دربارة چگونگی پیدایش کانسارهای مس مانتو، الگوی پیدایش اپیژنتیک- دیاژنتیک برای پیدایش کانسار بهاریه پیشنهاد میشود. بهباور پژوهشگرانی مانند Kirkham (1996) و Campano و Guerra (1975)، مقدارهای بالایی از مس بهطور نخستین در سنگ میزبان بودهاند و در هنگام رویداد دیاژنز تدفینی و دگرسانی گرمابی، فروشست شدهاند. در کل، در کانسار بهاریه، با رویداد فرایند آتشفشانی (پیش از کانهزایی) و با حاکمشدن شرایط کششی بر پهنة درون کمان آتشفشانی ائوسن در پهنة سبزوار، همزمان گدازهها بهصورت متناوب با توفها بیرونریختهاند (با فرایندهای آتشفشانی زیردریایی بههمراه دگرسانی پروپلیتیک) و سنگهای آتشفشانی- رسوبی را پدید آوردهاند که مقدار مس در آنها بالاست. بهدنبال آن، با رویداد مرحلة پیریتزایی (پیش از کانیزایی) در هنگام رویداد دیاژنز نخستین، فعالیت میکروارگانیسمهای احیاءکنندة سولفات آب دریا سولفات آب دریا را احیاء کرده و گوگرد آزاد شده است. سپس این گوگرد در واکنش با آهن محیط، پیریت را بهصورت پرکننده فضای تهی و دانهپراکنده در سنگ میزبان آندزیت و ریولیتتوف پدید آورده است که نخستین سولفید پدیدآمده بهشمار میرود. این پدیده وضعیت حوضه را احیایی کرده است. در مرحلة دیاژنز تدفینی (مرحلة هیپوژن)، بهدنبال افزایش ستبرای رسوبها، فرونشست حوضه روی داده است و با آبزدایی واحدهای آذرآواری مسدار، فلزها از ساختار کانیها آزاد شده و به شورابه حوضهای وارد شدهاند. درپی این فرایند، تحرک سیالهای شورابهای در میان توالیهای آتشفشانی روی داده است (Barnes, 1997). بههمراه ورود سیالهای سرشار از مس در واحد میزبان احیایی، جانشینی سولفیدهای مس بهجای پیریتهای نخستین و کانهزایی در منطقه رخ داده است.
شکل 13- ترکیب ایزوتوپی کانسار بهاریه در مقایسه با شماری از کانسار با خاستگاه متفاوت (Marschik et al., 2008; Sun et al., 1998; Gehlen et al., 1983)
ویژگیهای فیزیکوشیمی سیال و تهنشینی سولفید
رخداد تیپ کانهزایی مس در منطقة بهاریه نشاندهندة اهمیت فرایندهای وابسته به سنگهای آتشفشانی در کانهزایی مس، افزونبر فرایندهای وابسته به رویدادهای آذرین درونیِ سازندة کانهزایی است. در کل، برپایة شواهد گمان میرود کانیزایی و دگرسانی در کانسار مس بهاریه پیامد رفتار سیالهای سرشار از گوگرد، pH اسیدی، شوری متوسط و با دمای بالا تا متوسط بودهاند. رویداد کانیسازی برپایة سرشت زمینشیمیایی سنگهای میزبان گویای وجود کمانی ماگمایی و بالغ در منطقه است. در کل، هنگام رویداد فرایند دیاژنز نخستین (Early diagenesis) در کانسارهای مس، بهدنبال هیدرولیز کانیهای سیلیکاتی (مانند: هورنبلند و بیوتیت) آهن از شبکه آنها آزاد میشود و بهصورت هیدروکسیدآهن فریک (پیشمادة نخستین هماتیت) در میآید. همچنین، در هنگام دیاژنز نخستین و در پی تخریب مواد آلی، اسید هومیک پدید میآید و در محیط اسیدی ناشی از آن، تخریب برخی کانیهای سیلیکاتی ادامه مییابد. در پی تخریب کانیهای سیلیکاتی، جانشینی پلاژیوکلاز با پتاسیمفلدسپار درجازا (اوتوژنیک) و نیز شستهشدن بیوتیت، عنصرهای فلزی از شبکة آنها آزاد و جذب هیدروکسیدهای آهن و اسمکتیت موجود در زمینه میشوند. ازآنجاییکه آهن در ساختمان کانیهای فرومنیزین مانند بیوتیت تمرکز یابد، با تخریب این کانی و دیگر کانیهای همانند آن، با حضور یونهای گوگرد، آهن از ساختمان این کانی آزاد میشود و پیریت را میسازد (واکنش 1). در مراحل بعدیِ دیاژنز، هنگام تبلور و بلوغ اکسیدهای آهن بیشکل و جانشینی آنها با هماتیت (Chan et al., 2000)، محتوای فلزی درون این کانیها، از مس و نقره، آزاد و وارد سیال اکسیدان میشوند و با آن حمل میشوند. سیال اکسیدان کانهدار در رخداد کانسار مس بهاریه، مس و دیگر فلزهای آزادشده از کانیهای سیلیکاتی ناپایدار را بهصورت کمپلکس کلریدی حمل میکند و در مسیر چرخش خود درون لایهها، با رسیدن به افقهای احیایی سرشار از مواد آلی و در پی برخورد با سیال احیایی در این بخش، کمپلکس کلریدی حامل مس را ناپایدار میکند. ازاینرو، دانههای پیریت نخستین آرامآرام با کانههای سولفیدی مس (مانند: کالکوپیریت و بورنیت) جانشین میشوند. همچنین، سولفیدهای مس تهنشین و جانشین بخشهایی از پیریت احیایی میشوند. در واقع باکتریهای بیهوازی با گرفتن انرژی مورد نیاز خود از مواد آلی، سولفات موجود در آب میانسازندی را به H2S احیاء میکنند. ازاینرو، مقدار بالایی از H2S پدیدآمده از احیای سولفات بهدست باکتریها در محیط آزاد میشود و در نتیجه، افزونبر پیدایش گوگرد، باعث شستشو (Bleaching) در افق سرشار از مواد آلی میشوند (Brown, 2005). در این حالت، بهدنبال شرایط احیایی، اکسیدهای آهن از بخشهای احیاءشده در نزدیکی گوگرد بهصورت پیریت دیاژنتیک در سنگمیزبان تهنشست پیدا میکنند. این پیریتهای دانهپراکندة پدیدآمده از فعالیت باکتریهای بیهوازی، نخستین مراحل دیاژنتیک هستند که هنگام رویداد فرایند سنگزایی (lithification) در سنگ میزبان کانهزایی منطقه پدید آمدهاند. این فرایند بهطور معمول محیط احیایی خوبی را برای تهنشست کانیهای سولفیدی فراهم میکند. ازاینرو، کانیهای سولفیدی مانند کالکوپیریت، بورنیت، کالکوسیت، با بافتهای جانشینی، سیمان میاندانهای و دانهپراکنده، در مرحلة دیاژنز میانی و پیش از دیاژنز تدفینی پدید آمدهاند (واکنش 1).
واکنش 1:
2KFe3AlSi3O10(OH)2+6S2→2KAlSi3O8+6FeS2+2H2O+3O2
(Biotite → K- feldspar + Pyrite)
نتیجهگیری
برپایة ویژگیهای یادشده، چکیدهای از مهمترین دستاوردهای این پژوهش در زیر آورده شدهاند:
1- کانهزایی مس در کانسار بهاریه با سرشت چینهکران در یک افق معدنی با راستای خاوری- باختری، درازای نزدیک به 200 متر و ستبرای 5 تا 10 متر، شیب نزدیک به قائم و ژرفای بیشینة 20 متر در سنگ میزبان آندزیتتوف تا ریولیتتوف (Ean) به سن ائوسن میانی رخ داده است. تمرکز کانهزایی مس در این واحد پیامد شرایط احیایی این محیط و حضور پیریت در این سنگ بوده است؛
2- کانیهای سولفیدی و کربناتة مس و اکسیدی- هیدروکسیدیِ آهن بهترتیب از مهمترین فازهای کانهشناسی در کانسار بهاریه هستند. در پهنة درونزاد، سولفیدهای اصلی کالکوپیریت و پیریت از مهمترین فاز کانهزایی منطقة بهاریه بهشمار میروند. کانیهای سولفیدی فرعی و کمیاب مانند بورنیت، اسفالریت، گالن، دیژنیت، تتراهدریت با فراوانی کمتر همراهِ کالکوپیریت دیده میشوند. کانیهای اکسیدی- هیدروکسیدی آهن (هماتیت ثانویه و گوتیت) و کانیهای سوپرژن سولفیدی مس (کالکوسیت، کوولیت) و کانیهای کربناتهای آبدار مس (مالاکیت و آزوریت) از مهمترین کانیهای ثانویه و پیامد فرایند غنیسازی سوپرژن هستند؛
3- در میزبان کالکوپیریت، فراوانی بیشینة طلا و نقره بهترتیب برابربا 21/0 و 1/0 درصدوزنی و در ترکیب گالن، بیشینة نقره برابربا 14/0 درصدوزنی اندازهگیری شد. کالکوپیریت با بالاترین میزان تمرکز طلا در ساختمان خود، مهمترین حامل طلا در کانسار بهاریه دانسته میشود. پس از آن، کانة سولفیدی پیریت نیز، حامل خوبی برای عنصر طلا و نقره در کانسار بهاریه بهشمار میرود. همچنین، حضور عنصر مس با فراوانی بیشینة 58/0درصد وزنی در پیریت نشان میدهد فاز سولفیدی پیریت نخستین، در حمل و تمرکز عنصر مس در منطقه نقش مهمی داشته است. عنصر نقره نیز با بالاترین مقدار تمرکز در گالن، از دیدگاه اقتصادی محصول جانبی ارزشمندی بهشمار میرود؛
4- میانگین نسبت Co/Ni در پیریتهای کانسار بهاریه، برابربا 71/2 بهدست آمد و چهبسا نشاندهندة خاستگاه گرمابی برای پیریت است. برپایة دادههای بهدستآمده از تجزیه نقطهای گالن نیز مقدار میانگین نسبت Bi/Sb برابربا 2 بهدست آمد. ازایرو، دمای پیدایش گالن کانسار بهاریه در شرایط دما و فشار متوسط کانیسازی بوده است. برپایة دادههای شیمیایی، فراوانی آهن در نمونههای اسفالریت، برابربا 3/0 تا 6/4 درصدوزنی است و تغییرات درصدمولی FeS برابربا 5/0 تا 1/7 بهدست آورده شد. اسفالریتها بیشتر به رنگ خاکستری روشن و با محتوی آهن کم تا متوسط هستند. این نکته نشاندهندة شرایط سولفیداسیون حد واسط و پیدایش کانسار بهاریه در دماهای متوسط است؛
5- دامنة تغییرات ایزوتوپی δ34S برای نمونههای کالکوپیریت و پیریت کانسار بهاریه برابربا 3/7 تا 5/0 پرمیل است. در بررسیهای ایزوتوپ گوگرد کانسار بهاریه، بازة محدود مقدار δ34S در کانیهای گوگرددار نشاندهندة خاستگاه گوگرد کمابیش شناختهشدهای است و پیشنهاد میکند که هم ترکیب ایزوتوپی خاستگاه و هم فرایندهای تفکیکی میان اجزای گوگرد در سیال کانهدار در طول کانیسازی یکسان بوده است. این نکته نشاندهندة پیدایش کانیهای سولفیدی منطقه از سیالی است که سولفور آن خاستگاه ماگمایی داشته است. در کل، برپایة دادههای بهدستآمده از تفسیر دادههای ایزوتوپی، خاستگاه ماگمایی اولیه برای مقادیر δ34S نزدیک به صفر و تهیشدگی نسبی آن در پی رفتار فرایندهای احیایی برای مقادیر منفی δ34S، تأیید شد. بر این پایه، پیریتهای نخستینِ ریزبلور در سنگ میزبان کانهزایی، محتملترین خاستگاه گوگرد برای کانیسازی سولفیدی در کانسار بهاریه هستند و در پیدایش مقدار منفی δ34S نقش داشتهاند.
سپاسگزاری
این پژوهش با تأمین منابع مالی با قرارداد گرنت 85-96 توسط معاونت محترم پژوهش و فناوری دانشگاه بوعلی سینا انجام شده است. از جناب آقای دکتر شجاعالدین نیرومند، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، برای پیشنهادهای سازنده صمیمانه سپاسگزاری میشود. از مدیریت محترم شرکت آتیهکانسارجویان و بهویژه جناب آقای مهندس پورنیک که امکان دسترسی به منطقه مطالعاتی را فراهم کردند، سپاسگزاری میشود.