نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 گروه ژئوشیمی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
2 گروه ژئوشیمی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
In the Talesh area (western Alborz), a thick sedimentary- volcanic association formed in a littoral- deltaic environment during the Late Cretaceous. The extrusives comprise volcanoclastics (tuffs), lava flows (pillow and massive) and basic dykes. The lava flows are dominated by basalts. Basalts are petrographically diverse including clinopyroxene- and plagioclase- phyric suites. Clinopyroxene is chemically in the ranges of augite to diopside and plagioclase is labradorite to bytownite. Here, using clinopyroxene chemistry, we performed thermobarometry and hygrometry calculations. Thermometric results of different samples are in the ranges of 1000 to 1200 °C. Moreover, barometric calculations show pressure ranges of <2.5 and 2.5 to 6 kbar correlating with crystallization depth of upper to middle continental crust (<10 to 22 km). Regarding parental melt chemistry and the magmatic series, the clinopyroxene and whole rock chemistry suggest two alkaline and subalkaline series. Hygrometric calculations provide H2O contents of 2.7- 2.97 and 2.97- 3.53 wt.% for alkaline and subalkaline basalts, respectively. Tectonically, the alkaline basalts could be related to extensional tectonic regime, asthenosphere upwelling or mantle plume/hot spots, while the subalkaline basalts resulted from subduction- related magmatism probably related to northward subduction of an oceanic basin beneath western Alborz or a Neo-Tethyan branch below southern margin of the Eurasia.
کلیدواژهها [English]
کوههای تالش در راستای رشته کوههای البرز باختری جای دارند. پهنة البرز بخشی از سیستم کوهزایی آلپ- هیمالیا بهشمار میرود (Stöcklin, 1974). در پالئوزوییک، البرز بهصورت مرز غیرفعال در جنوب اقیانوس پالئوتتیس جای داشته است (Alavi, 1996). پس از پیدایش اقیانوس نئوتتیس در پرمین، البرز بخشی از سرزمینهای سیمرین بوده که از شمال گندوانا جدا شده و بهسوی شمال (اوراسیا) جابجا شده است (Muttoni et al., 2009; Wilmsen et al., 2009). بخش بزرگی از رویدادهای زمینساختی در این پهنة کوهزایی پس از بستهشدن اقیانوس پالئوتتیس (تریاس پسین) روی داده است که باعث پیدایش یک ناپیوستگی آشکار در قاعدة نهشتههای آواری گروه شمشک شده است (Zanchi et al., 2009). از سوی دیگر، فرایندهای زمینساختی همراه با بستهشدن نئوتتیس و ادامة حرکت ورقة عربی بهسوی شمال در زمان سنوزوییک، تأثیر مهمی در ریختشناسی کنونی البرز داشتهاند (Allen et al., 2003). همچنین، بیشترین فرایندهای ماگمایی البرز در دوران مزوزوییک و پس از آن روی دادهاند (Berberian and King, 1981; Alavi, 1996). رخنمون چشمگیرِ سنگهای بازالتی در البرز شمالی و باختری (منطقة لاهیجان و تالش) نمودی از ماگماتیسم کرتاسه البرز است (Clark et al., 1977; Annells et al., 1985; Haghnazar, 2012).
با اینکه سنگهای آتشفشانی، بهویژه در منطقة تالش (شکل 1)، رخنمون گستردهای دارند، بررسیهای اندکی روی آنها انجام شده (Keshavarz Hedayati, 2013; Husseinvand, 2012) و گوناگونی زمینشیمیایی کمتر بحث شده است. در این پژوهش، سنگهای بازالتی (کرتاسة پسین) منطقة تالش از دیدگاه کانیشناسی، شرایط تبلور، گوناگونیِ شیمیایی و جایگاه زمینساختی بحث شدهاند. اهمیت این بررسی در اینست که دادههای بهدستآمده دربارة واحدهای سنگی یادشده پیش ازاین ارائه نشدهاند و برپایة این دادهها، تنوع زمینشیمیایی، کانیشناسی و خاستگاه زمینساختی این سنگها بحثشدنی است.
شکل 1- نقشة زمینشناسی سادهشده محدودة تالش- اسالم، برگرفته از نقشة 250000/1 بندر انزلی (Clark et al., 1977) (جایگاه نمونههای بررسیشده روی شکل نمایش داده شده است)
زمینشناسی منطقه
کوههای تالش در مرز باختری پهنة خزر جنوبی بهصورت نوار راندگی- چینخوردهای با راستای شمالی- جنوبی دیده میشوند. مرزهای باختری و خاوری این پهنة کوهزایی، بهترتیب با پهنة ایران مرکزی و پهنة خزر جنوبی، با گسل های معکوس با راستای شمالی- جنوبی شناخته میشوند (Berberian, 1981). از سوی دیگر، کوههای تالش در راستای پهنة کمانی پونتید خاوری- قفقاز کوچک هستند و در مرز شمالی زمیندرز سوان- آکرا تا ازمیر – آنکارا- ارزینکن پدید آمدهاند (Dilek et al., 2010; Rolland et al., 2012). این پهنه دربردارندة رویدادهای زمینپویا و ماگماتیسم مزوزوییک تا سنوزوییک در پی بستهشدن شاخة شمالی اقیانوس نئوتتیس است (Sosson et al., 2010). فازهای اصلی دگرریختی کوههای تالش هنگام الیگوسن آغازی، میوسن میانی و پلیوسن آغازی روی دادهاند (Madanipour et al., 2018).
منطقة بررسیشده در بخش جنوبی پهنة کوهزایی تالش و در محدودة جغرافیایی طول 32″˚48 تا ″15˚49 خاوری و عرض جغرافیایی 31″˚37 تا ″48˚37 شمالی جای دارد (شکل 1). از دیدگاه تنوع سنگشناختی و واحدهای چینهای، منطقة تالش، دربردارندة رخنمون واحدهای گوناگونی از پالئوزوییک، مزوزوییک و سنوزوییک است. واحدهای پالئوزوییک (سیلورین- پرمین) دربردارندة سنگهای آهکی و آهکی- مارنی، سنگهای آتشفشانی آندزیتی تا بازیک و دگرگونههای ضعیف اسلیتی- فیلیتی هستند. واحدهای چینهشناسی تریاس در این منطقه گسترش چندانی ندارند؛ اما در ادامه، رسوبهای آواری ژوراسیک پیشین (همارزِ سازند شمشک) پدید آمدهاند. سازندهای آواری ژوراسیک پیشین در محیط ساحلی نزدیک به دریای باز نهشته شدهاند و داشتن فونای اوراسیایی در آنها نشاندهندة پیوندداشتن این منطقه به اوراسیا پیش از زمان یادشده است (Clark et al., 1977; Berberian and King, 1981; Burtman, 1994).
امتداد فرایندهای حوضه رسوبی در منطقة تالش با پیدایش آهک ریفی لار (محیط کمژرفا) و سازند آواری شال (محیط پشت ریف) روی سازند شمشک شناخته میشود. در پایان ژوراسیک و آغاز کرتاسه (پیش از آلبین)، شرایط رسوبگذاری تغییر چندانی نداشته است و ویژگیهای محیط نزدیک ساحل یا کمژرفا را نشان میدهد. در میانة کرتاسه، در پی بالاآمدگی محور رشتهکوه تالش، محیط دریایی در یال خاوری جای خود را به محیط دلتایی- ساحلی داده است؛ اما محیط ریفی یال باختری به زندگی خود تا پایان کرتاسه ادامه داده است و سرانجام با کنگلومرای ضخیملایه به سن مایستریشتین پوشیده شده است (Clark et al., 1977).
بخش بزرگی از منطقة تالش با واحدهای رسوبی، آتشفشانی- رسوبی و گدازههای بازیک کرتاسه پسین پوشیده شده است (شکل 1). نهشتههای رسوبی کرتاسه دربردارندة واحدهای آهکی- سیلتی (شکل 2- A)، سنگهای آهکی با میانلایههای شیل و ماسهسنگ و واحدهای ماسهسنگ– کنگلومرا (شکل 2- B) هستند. افزونبر اینها، رخنمون گستردهای از نهشتههای آذرآواری کرتاسه پسین و گدازههای بازالتی دیده میشود که با دایکهای فراوان بازالتی قطع شدهاند (شکل 2- C). در بالاترین افق مجموعه سنگهای کرتاسه، ضخامت محدودی از گدازههای تراکیتی نیز دیده میشود. واحدهای آتشفشانی بررسیشده، در افقهای گوناگون بهصورت میانلایههای بازالتی همراه با رسوبهای آذرآواری و رسوبهای آهکی کرتاسة پسین دیده میشوند. بازالتها هم بهصورت بالشی (شکل 2- D) و هم تودهای (شکل 2- E) دیده میشوند. دایکها (شکل 2- C) در ضخامتهای کمتر از یک متر و تا بیش از دو متر دیده میشوند. همچنین، گاه با روند موازی تزریق شدهاند و بهصورت دسته دایک دیده میشوند. دایکها نیز بیشتر ترکیب بازالتی دارند و گمان میرود تغذیهکنندة روانههای بازالتی هستند. همانگونهکه در ادامه گفته میشود، سنگهای آتشفشانی گوناگونیِ شیمیایی دارند و دربرگیرندة بازالتهای آلکالن درونصفحهای و سابآلکالن مرتبط با پهنة فرورانش هستند. بازالتهای آلکالن (درونصفحهای) بهصورت واحدهای ماسیو و بالشی و میانلایه با واحدهای آهکی و آذرآواریها (توف) هستند. در این سنگها نشانههایی از فسیلهایی مانند اکینوییدهای Micraster sp. و Conulus sp. دیده میشوند که نشاندهندة سن فسیلی سنونین این آهکها هستند. همچنین، سنگهای آهکی پایان کرتاسه (مایستریشتین) در منطقه نیز با فسیلهایی مانند Globotruncana Stuartiشناسایی شدهاند (Clark et al., 1977). گاه بازالتهای آلکالن بهصورت دایکهای درون واحدهای آذرآواری نیز دیده میشوند که در حقیقت، دایکهای تغذیهکنندة میانلایههای آذرین مربوطه است. بازالتهای سابآلکالن بیشتر بهصورت واحدهای ماسیو رخنمون دارند. این سنگها نیز به دو علت سن کرتاسه (پسین) دارند:
1- گاه دایکهای مربوطه سکانس چینهشناسی کرتاسه را قطع کردهاند؛
2- نمونهبرداری و تجزیة شیمیایی قلوههای آتشفشانی درون کنگلومرای پایان کرتاسه در منطقه، وجود بازالتهای سابآلکالن را نشان دادهاند.
این ویژگیها سن این سنگها را به کرتاسة پسین محدود میکنند.
شکل 2- رخنمون صحرایی واحدهای سنگشناسی منطقة تالش. A) واحد آهکی کرتاسه (پسین) با رنگ روشن؛ B) واحد کنگلومرایی کرتاسه پسین؛ C) واحد آذرآواری که با دایک بازالتی قطع شده است؛ D) پیلولاوا یا گدازه بالشی بازالتی که قطر بالشها تا 2 متر نیز میرسد؛ E) روانه بازالتی تودهای
روش انجام پژوهش
پس از چندین پیمایش صحرایی، شمار نزدیک به 190 نمونه از سنگهای آتشفشانی و برخی واحدهای رسوبی همراه برداشت شدند. پس از ساخت مقطع و بررسی ویژگیهای میکروسکوپی، شماری از نمونههای با دگرسانی کمتر برای بررسی شیمی سنگ کل و ترکیب شیمیایی کانیها برگزیده شدند. فرایند تهیه پودر نمونهها با تنگستن کارباید انجام شد. پس از آن، تجزیة شیمیایی سنگ کل نمونهها در آزمایشگاه دانشگاه ETH (سوییس) انجام شد.
اندازهگیری تمرکز عنصرهای اصلی و برخی عنصرهای فرعی و کمیاب به روش XRF و با بهکارگیری اسپکترومتر WDXRF, 2.4KV انجام شد. سپس تمرکز عنصرهای خاکی کمیاب و برخی دیگر از عنصرهای فرعی و کمیاب روی قرصهای ذوبشده و با روش LA- ICP- MS اندازهگیری شدند. برای هر نمونه، سه نقطة جداگانه (با قطر 90 میکرون) از قرص آن و با شرایط طول زمان 1 دقیقه، دانسیته انرژی 15 ژول بر سانتیمتر مربع و فرکانس 12 هرتز تجزیه شدند و از آنها میانگین گرفته شد. تجزیة نقطهای کانیها به روش ریزکاوالکترونی یا میکروپروب (یا الکترونپروب میکروآنالیزر؛ EPMA) و با دستگاه JEOL 8200 Super probe در دانشگاه کالیفرنیای آمریکا (UCLA) انجام شد. این دستگاه 5 طیفسنج پرتوی ایکس WDS و یک طیفسنج پرتوی ایکس EDS دارد. تجزیة نقطهای کانیها در بازة زمانی تابش الکترونی 15 تا 20 ثانیه انجام شد. افزونبراین، انرژی تابش الکترونی keV15 بوده است. کالیبراسیون EPMA برپایة کانیهای استاندارد انجام شد. گفتنی است تجزیة نقطهای کانیها برای 4 نمونه از سنگهای بازالتی انجام شد که زمینشیمی سنگ کل آنها نیز بهدست آمده است.
سنگنگاری
جدای از سنگهای آذرآواری و توفها، مابقی سنگهای ماگمایی منطقة تالش بیشتر از نوع آتشفشانی بازیک هستند. سنگهای نیمهنفوذی یا نیمهآتشفشانی و ترمهای تحولیافتهتر (مانند: تراکیت یا آندزیت) گسترش محدودی دارند. نمونههای بررسیشده در این پژوهش از واحدهای بازالتی برداشت شدهاند. این سنگها بافتهای گوناگونی (مانند: میکرولیتی پورفیری، هیالوپورفیری، سریایت، اینترسرتال و حفرهدار یا بادامکی) هستند. از دیدگاه کانیشناسی نیز بازالتها تنوع نشان میدهند.
برخی نمونههای بازالتی کلینوپیروکسن- فیریک هستند. برپایة ویژگیهای شیمیایی که در ادامه آورده میشود، این گروه از سنگها بیشتر از گروه بازالتهای آلکالن درون صفحهای هستند. در این سنگها، کلینوپیروکسن فراوانترین درشتبلور سنگ بهشمار میروند (شکلهای 3- A تا 3- C). بیشتر کلینوپیروکسنها سالم و نیمهشکلدار تا کمابیش شکلدار هستند. اندازة درشتبلورهای کلینوپیروکسن گاه تا 4 میلیمتر نیز میرسد؛ اما بیشتر آنها از 2 میلیمتر کوچکتر هستند (شکلهای 3- A تا 3- C). همچنین، گاه میانبارهایی از پلاژیوکلاز درون کلینوپیروکسن دیده میشوند (شکل 3- B). این پدیده چهبسا پیامد تبلور پلاژیوکلاز پیش از کلینوپیروکسن یا رشد پرشتابتر کلینوپیروکسن نسبت به پلاژیوکلاز و تفاوت در نرخ هستهگذاری و رشد بلورها باشد (Vernon, 2008). گاه در زیر میکروسکوپ، در کلینوپیروکسنها منطقهبندی دیده میشود (شکل 3- C). همچنین، گاه گردهمآمدن درشتبلورهای کلینوپیروکسن در کنار یدیگر پیدایش بافت گلومروپورفیری را به دنبال داشته است (شکل 3- D). در زمینة این سنگها نیز کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز دو کانی فراوان هستند. کانیهای کدر (اکسیدهای آهن- تیتانیم) فاز فرعی معمول در این سنگها بهشمار میروند. در برخی نمونهها، کانیهای کدر چه بهصورت میکروفنوکریستهای بیشکل و چه بهصورت بلورهای بسیار ریز زمینه، فراوانی مودال چشمگیری دارند و چهبسا فراوانی آنها به بیشتر از 10 درصد مودال نیز برسد. در صورت دگرسانی، کلینوپیروکسنها کلریتی و پلاژیوکلازها نیز سریسیتی، کلریتی و اپیدوتی شدهاند.
شکل 3- ویژگیهای میکروسکوپی (در XPL) سنگهای آتشفشانی منطقة تالش. A) درشتبلورهای کلینوپیروکسن در نمونههای بازالتی کلینوپیروکسن- فیریک؛ B) درشتبلورهای کلینوپیروکسن و میکرولیتهای پلاژیوکلاز در بازالتهای با بافت سریایت. اندازه کلینوپیروکسنها بزرگتر است و میانبارهایی از پلاژیوکلاز دارند؛ C) درشتبلور کلینوپیروکسن با منطقهبندی در زمینهای با بافت اینترسرتال؛ D) بافت گلومروپورفیری در بازالتهای کلینوپیروکسن- فیریک؛ E) درشتبلورهای پلاژیوکلاز و بافت میکرولیتی پورفیری در بازالتهای پلاژیوکلاز- فیریک (ریزبلورهای کلینوپیروکسن و میکرولیتهای پلاژیوکلاز از کانیهای زمینه سنگ هستند)؛ F) بافت سریایت در بازالتهای پلاژیوکلاز- فیریک (در این سنگها بلورهای پلاژیوکلاز بیشترین فراوانی را نشان میدهند)
در برخی نمونههای بازالتی دیگر، درشتبلورهای پلاژیوکلاز فراوانتر هستند (پلاژیوکلاز- فیریک) و گاه فراوانی مودال پلاژیوکلاز تا 50 درصدحجمی نیز میرسد. این گروه از سنگها از دیدگاه شیمیایی بیشتر سرشت کالکآلکالن نشان میدهند. در این سنگها، پلاژیوکلاز چه به شکل درشتبلور و چه ریزبلورهای زمینه، فراوانترین فاز است (شکلهای 3- E و 3- F). کانیهای فرومنیزین (مانند: کلینوپیروکسن) چهبسا بهصورت میکروفنوکریست با فروانی کم (شکل 3- F) و یا محدود به ریزبلورهای زمینه سنگ باشند (شکل 3- E). اندازة درشتبلورهای پلاژیوکلاز گاه از یک سانتیمتر هم فراتر میرود؛ اما در بیشتر نمونهها کوچکتر از 3 میلیمتر است. این کانی بیشتر نیمهشکلدار تا کمابیش شکلدار است. ماکل تکراری در پلاژیوکلازها معمول است (شکلهای 3- E و 3- F). دگرسانی در برخی نمونهها بسیار گسترش یافته است و فازهای نخستین را کاملاً تحتتأثیر قرار داده است؛ بهگونهایکه تنها قالبی از کانیهای نخستین بهجای مانده است که با کلسیت، کلریت و سیلیس پر شده است. سریسیت، کلسیت و گاه کلریت از کانیهای ثانویه پدیدآمده از دگرسانی پلاژیوکلازها هستند. کلینوپیروکسنها نیز در صورت دگرسانی، بیشتر با کلریت جایگزین شدهاند.
زمینشیمی
شیمی کانیها
دادههای تجزیة ریزکاو الکترونیِ کانیهای کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز در جدولهای 1 و 2 آورده شدهاند.
جدول 1- دادههای تجزیة ریزکاو الکترونیِ کلینوپیروکسن بههمراه فرمول ساختاری بهدستآمده برپایة 6 اتم اکسیژن و سازندههای پایانی (Wo: ولاستونیت؛ En: انستاتیت؛ Fs: فروسیلیت؛ Mg#=100*Mg/(Mg+Fe2+)؛ R: حاشیه؛ C؛ مرکز؛ M؛ بخش میان مرکز تا حاشیه؛ Mat: زمینه؛ A.B: بازالت آلکالن؛ S.B: بازالت سابآلکالن؛ Wo: ولاستونیت؛ En: انستاتیت؛ Fs: فروسیلیت) (کمبودن مجموع (Total) در برخی نقطههای تجزیهشده چهبسا پیامد دگرسانی است)
Sample No. |
|
AT8 |
AT8 |
AT19 |
AT19 |
AT19 |
AT19 |
AT34 |
AT34 |
AT34 |
AT34 |
AT34 |
AT34 |
AT34 |
AT34 |
AT79 |
AT79 |
AT79 |
Rock Type |
|
A.B |
A.B |
A.B |
A.B |
A.B |
A.B |
S.B |
S.B |
S.B |
S.B |
S.B |
S.B |
S.B |
S.B |
S.B |
S.B |
S.B |
Point No. |
7 |
8 |
18 |
25 |
26 |
27 |
47 |
48 |
49 |
51 |
52 |
53 |
54 |
55 |
70 |
72 |
82 |
|
Mineral |
CPX1 |
CPX1 |
CPX1 |
CPX1 |
CPX1 |
CPX1 |
CPX1 |
CXP1 |
CPX1 |
CPX2 |
CPX2 |
CPX2 |
CPX3 |
CPX3 |
CPX |
CPX |
CPX |
|
Location |
C |
R |
C |
C |
M |
R |
C |
M |
R |
C |
M |
R |
C |
R |
Mat |
Mat |
Mat |
|
SiO2 |
50.17 |
47.20 |
50.38 |
50.99 |
49.77 |
50.49 |
53.01 |
50.19 |
49.77 |
53.88 |
53.39 |
51.55 |
52.96 |
50.32 |
50.84 |
51.88 |
51.30 |
|
TiO2 |
1.34 |
2.27 |
0.90 |
0.72 |
0.96 |
0.63 |
0.26 |
0.62 |
0.81 |
0.11 |
0.25 |
0.61 |
0.31 |
0.86 |
1.12 |
1.04 |
1.13 |
|
Al2O3 |
4.35 |
5.96 |
3.05 |
2.73 |
3.42 |
2.34 |
1.70 |
4.05 |
4.41 |
1.08 |
1.59 |
2.20 |
1.61 |
3.71 |
1.87 |
1.44 |
1.92 |
|
Cr2O3 |
0.17 |
0.05 |
0.00 |
0.04 |
0.00 |
0.03 |
0.34 |
0.10 |
0.04 |
0.73 |
0.23 |
0.00 |
0.37 |
0.02 |
0.00 |
0.01 |
0.00 |
|
FeO |
4.82 |
7.99 |
11.09 |
11.62 |
11.51 |
10.67 |
4.32 |
7.00 |
8.35 |
2.81 |
4.98 |
9.20 |
5.14 |
9.19 |
11.38 |
11.62 |
10.46 |
|
MnO |
0.07 |
0.13 |
0.37 |
0.37 |
0.38 |
0.31 |
0.06 |
0.21 |
0.24 |
0.07 |
0.19 |
0.29 |
0.16 |
0.29 |
0.37 |
0.38 |
0.32 |
|
MgO |
15.14 |
12.68 |
13.95 |
14.65 |
13.75 |
14.34 |
17.18 |
14.85 |
14.12 |
18.45 |
17.43 |
14.62 |
17.74 |
14.30 |
14.31 |
14.88 |
14.90 |
|
CaO |
23.04 |
22.12 |
19.47 |
18.50 |
19.03 |
19.69 |
22.49 |
21.75 |
21.21 |
22.35 |
21.44 |
20.46 |
20.32 |
20.86 |
18.58 |
17.90 |
19.07 |
|
Na2O |
0.31 |
0.43 |
0.27 |
0.29 |
0.37 |
0.18 |
0.21 |
0.28 |
0.28 |
0.17 |
0.17 |
0.28 |
0.09 |
0.29 |
0.33 |
0.35 |
0.37 |
|
K2O |
0.01 |
0.01 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.02 |
0.02 |
0.00 |
0.02 |
0.00 |
0.00 |
0.01 |
0.01 |
|
Total |
99.42 |
98.83 |
99.48 |
99.90 |
99.19 |
98.69 |
99.57 |
99.05 |
99.24 |
99.66 |
99.68 |
99.22 |
98.72 |
99.83 |
98.79 |
99.50 |
99.48 |
|
Si |
1.851 |
1.778 |
1.894 |
1.906 |
1.877 |
1.910 |
1.941 |
1.867 |
1.858 |
1.959 |
1.955 |
1.931 |
1.957 |
1.872 |
1.926 |
1.949 |
1.921 |
|
Ti |
0.037 |
0.064 |
0.025 |
0.020 |
0.027 |
0.018 |
0.007 |
0.017 |
0.023 |
0.003 |
0.007 |
0.017 |
0.009 |
0.024 |
0.032 |
0.029 |
0.032 |
|
Al |
0.189 |
0.265 |
0.135 |
0.120 |
0.152 |
0.104 |
0.073 |
0.178 |
0.194 |
0.046 |
0.069 |
0.097 |
0.070 |
0.163 |
0.083 |
0.064 |
0.085 |
|
Cr |
0.005 |
0.001 |
0.000 |
0.001 |
0.000 |
0.001 |
0.010 |
0.003 |
0.001 |
0.021 |
0.007 |
0.000 |
0.011 |
0.001 |
0.000 |
0.000 |
0.000 |
|
Fe3+ |
0.051 |
0.081 |
0.046 |
0.048 |
0.067 |
0.053 |
0.036 |
0.070 |
0.063 |
0.021 |
0.013 |
0.027 |
0.000 |
0.064 |
0.025 |
0.004 |
0.036 |
|
Fe2+ |
0.098 |
0.170 |
0.302 |
0.316 |
0.296 |
0.284 |
0.097 |
0.148 |
0.198 |
0.064 |
0.139 |
0.261 |
0.159 |
0.221 |
0.336 |
0.361 |
0.291 |
|
Mn |
0.002 |
0.004 |
0.012 |
0.012 |
0.012 |
0.010 |
0.002 |
0.007 |
0.008 |
0.002 |
0.006 |
0.009 |
0.005 |
0.009 |
0.012 |
0.012 |
0.010 |
|
Mg |
0.833 |
0.712 |
0.782 |
0.816 |
0.773 |
0.808 |
0.938 |
0.824 |
0.786 |
1.000 |
0.951 |
0.816 |
0.977 |
0.793 |
0.808 |
0.833 |
0.832 |
|
Ca |
0.911 |
0.892 |
0.784 |
0.741 |
0.769 |
0.798 |
0.882 |
0.867 |
0.849 |
0.871 |
0.841 |
0.821 |
0.804 |
0.831 |
0.754 |
0.721 |
0.765 |
|
Na |
0.022 |
0.031 |
0.020 |
0.021 |
0.027 |
0.013 |
0.015 |
0.020 |
0.020 |
0.012 |
0.012 |
0.020 |
0.006 |
0.021 |
0.024 |
0.026 |
0.027 |
|
K |
0.001 |
0.001 |
0.000 |
0.000 |
0.000 |
0.000 |
0.000 |
0.000 |
0.000 |
0.001 |
0.001 |
0.000 |
0.001 |
0.000 |
0.000 |
0.000 |
0.000 |
|
Total |
4.000 |
4.000 |
4.000 |
4.000 |
4.000 |
4.000 |
4.000 |
4.000 |
4.000 |
4.000 |
4.000 |
4.000 |
3.998 |
4.000 |
4.000 |
4.000 |
4.000 |
|
Al IV |
0.15 |
0.22 |
0.11 |
0.09 |
0.12 |
0.09 |
0.06 |
0.13 |
0.14 |
0.04 |
0.05 |
0.07 |
0.04 |
0.13 |
0.07 |
0.05 |
0.08 |
|
Al VI |
0.04 |
0.04 |
0.03 |
0.03 |
0.03 |
0.01 |
0.01 |
0.04 |
0.05 |
0.01 |
0.02 |
0.03 |
0.03 |
0.04 |
0.01 |
0.01 |
0.01 |
|
Wo |
48.07 |
47.98 |
40.71 |
38.34 |
40.11 |
40.85 |
45.15 |
45.28 |
44.59 |
44.46 |
43.12 |
42.43 |
41.35 |
43.31 |
38.98 |
37.31 |
39.55 |
|
En |
43.97 |
38.27 |
40.58 |
42.24 |
40.32 |
41.37 |
47.99 |
43.00 |
41.31 |
51.07 |
48.76 |
42.19 |
50.23 |
41.32 |
41.77 |
43.15 |
42.99 |
|
Fs |
7.96 |
13.75 |
18.71 |
19.41 |
19.56 |
17.78 |
6.86 |
11.72 |
14.10 |
4.47 |
8.12 |
15.38 |
8.41 |
15.37 |
19.26 |
19.54 |
17.47 |
|
Mg# |
84.86 |
73.89 |
69.15 |
69.19 |
68.05 |
70.54 |
87.64 |
79.09 |
75.10 |
92.12 |
86.17 |
73.90 |
86.02 |
73.51 |
69.15 |
69.53 |
71.74 |
جدول 2- دادههای تجزیة ریزکاو الکترونیِ پلاژیوکلاز بههمراه فرمول ساختاری بهدستآمده برپایة 8 اتم اکسیژن و سازندههای پایانی (Ab: آلبیت؛ An: آنورتیت؛ Or: ارتوکلاز؛ Mic: میکرولیت؛ Inc؛ میانبار درون کانیهای دیگر؛ Mat: ریزبلورهای زمینه؛ S.B: بازالت سابآلکالن؛ A.B: بازالت آلکالن)
Sample No. |
AT8 |
AT8 |
AT8 |
AT19 |
AT19 |
AT19 |
AT19 |
AT19 |
AT19 |
AT19 |
AT79 |
AT79 |
AT79 |
AT79 |
AT79 |
Rock Type |
A.B |
A.B |
A.B |
A.B |
A.B |
A.B |
A.B |
A.B |
A.B |
A.B |
S.B |
S.B |
S.B |
S.B |
S.B |
Location |
Mic. |
Mic. |
Mic. |
Mic. |
Mic. |
Inc. |
Inc. |
Mic. |
Mic. |
Mic. |
Mat |
Mat |
Mat |
Mat |
Mat |
Point No. |
11 |
14 |
15 |
22 |
23 |
28 |
32 |
35 |
42 |
43 |
62 |
63 |
64 |
66 |
68 |
SiO2 |
51.93 |
46.18 |
48.82 |
48.92 |
48.65 |
49.71 |
49.65 |
51.09 |
50.21 |
48.48 |
47.26 |
57.01 |
48.30 |
47.91 |
57.48 |
TiO2 |
0.14 |
0.08 |
0.09 |
0.04 |
0.01 |
0.03 |
0.04 |
0.05 |
0.04 |
0.00 |
0.00 |
0.12 |
0.04 |
0.02 |
0.09 |
Al2O3 |
29.85 |
34.32 |
31.94 |
31.81 |
32.07 |
31.72 |
31.65 |
30.55 |
31.19 |
32.36 |
33.60 |
26.95 |
32.79 |
33.84 |
26.72 |
Cr2O3 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.01 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.02 |
0.00 |
0.02 |
0.03 |
FeO |
0.40 |
0.50 |
0.55 |
0.51 |
0.62 |
0.54 |
0.69 |
0.59 |
0.88 |
0.79 |
0.62 |
0.54 |
0.47 |
0.66 |
0.66 |
MnO |
0.00 |
0.00 |
0.03 |
0.04 |
0.05 |
0.03 |
0.00 |
0.00 |
0.02 |
0.03 |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
0.03 |
0.01 |
MgO |
0.04 |
0.05 |
0.07 |
0.08 |
0.04 |
0.07 |
0.05 |
0.09 |
0.08 |
0.04 |
0.02 |
0.04 |
0.05 |
0.07 |
0.03 |
CaO |
11.95 |
17.17 |
14.44 |
14.82 |
15.16 |
14.12 |
14.40 |
13.27 |
13.74 |
14.92 |
16.06 |
8.75 |
15.42 |
16.16 |
8.57 |
Na2O |
4.33 |
1.57 |
2.87 |
2.88 |
2.75 |
3.15 |
3.10 |
3.80 |
3.42 |
2.68 |
2.10 |
6.31 |
2.48 |
2.03 |
6.57 |
K2O |
0.47 |
0.13 |
0.25 |
0.21 |
0.21 |
0.26 |
0.23 |
0.35 |
0.34 |
0.26 |
0.15 |
0.57 |
0.18 |
0.13 |
0.58 |
Total |
99.10 |
100.00 |
99.05 |
99.30 |
99.57 |
99.62 |
99.83 |
99.79 |
99.90 |
99.55 |
99.81 |
100.30 |
99.73 |
100.87 |
100.73 |
Si |
2.380 |
2.128 |
2.255 |
2.256 |
2.241 |
2.280 |
2.275 |
2.335 |
2.299 |
2.233 |
2.175 |
2.559 |
2.219 |
2.181 |
2.570 |
Ti |
0.005 |
0.003 |
0.003 |
0.001 |
0.000 |
0.001 |
0.002 |
0.002 |
0.001 |
0.000 |
0.000 |
0.004 |
0.001 |
0.001 |
0.003 |
Al |
1.612 |
1.864 |
1.738 |
1.728 |
1.741 |
1.714 |
1.709 |
1.646 |
1.683 |
1.757 |
1.823 |
1.426 |
1.775 |
1.815 |
1.408 |
Cr |
0.000 |
0.000 |
0.000 |
0.000 |
0.000 |
0.000 |
0.000 |
0.000 |
0.000 |
0.000 |
0.000 |
0.001 |
0.000 |
0.001 |
0.001 |
Fe3+ |
0.015 |
0.019 |
0.021 |
0.020 |
0.024 |
0.021 |
0.026 |
0.023 |
0.034 |
0.030 |
0.024 |
0.020 |
0.018 |
0.025 |
0.025 |
Mn |
0.000 |
0.000 |
0.001 |
0.002 |
0.002 |
0.001 |
0.000 |
0.000 |
0.001 |
0.001 |
0.000 |
0.000 |
0.000 |
0.001 |
0.000 |
Mg |
0.003 |
0.003 |
0.005 |
0.005 |
0.002 |
0.005 |
0.003 |
0.006 |
0.005 |
0.003 |
0.001 |
0.003 |
0.003 |
0.005 |
0.002 |
Ca |
0.587 |
0.847 |
0.714 |
0.732 |
0.748 |
0.694 |
0.707 |
0.650 |
0.674 |
0.736 |
0.792 |
0.421 |
0.759 |
0.788 |
0.410 |
Na |
0.384 |
0.140 |
0.257 |
0.257 |
0.246 |
0.280 |
0.275 |
0.337 |
0.303 |
0.239 |
0.188 |
0.549 |
0.221 |
0.179 |
0.570 |
K |
0.028 |
0.008 |
0.015 |
0.012 |
0.013 |
0.015 |
0.014 |
0.020 |
0.020 |
0.015 |
0.009 |
0.032 |
0.011 |
0.008 |
0.033 |
Total |
5.015 |
5.012 |
5.009 |
5.013 |
5.017 |
5.010 |
5.013 |
5.018 |
5.020 |
5.015 |
5.012 |
5.014 |
5.008 |
5.004 |
5.023 |
Al |
38.49 |
14.05 |
26.04 |
25.69 |
24.42 |
28.33 |
27.64 |
33.44 |
30.41 |
24.17 |
19.00 |
54.78 |
22.30 |
18.36 |
56.25 |
An |
58.75 |
85.17 |
72.47 |
73.09 |
74.33 |
70.16 |
71.00 |
64.56 |
67.61 |
74.30 |
80.13 |
41.98 |
76.63 |
80.85 |
40.51 |
Or |
2.76 |
0.77 |
1.49 |
1.22 |
1.25 |
1.51 |
1.37 |
2.00 |
1.98 |
1.54 |
0.87 |
3.24 |
1.07 |
0.79 |
3.24 |
الف- کلینوپیروکسن: همة کلینوپیروکسنهای بررسیشده در دستة پیروکسنهای آهن- منیزیم- کلسیمدار (Quad) چای میگیرند. برپایة نمودار ردهبندی پیروکسنها (Morimoto et al., 1988)، همة کلینوپیروکسنهای تجزیهشده در بازة اوژیت تا دیوپسید جای گرفتهاند (شکل 4- A). مقدار Na2O، Al2O3 و TiO2 در کلینوپیروکسنها بهترتیب برابربا 37/0- 09/0، 41/4- 01/1 و 21/1- 11/0 درصدوزنی است. از سوی دیگر، مقدار MgO و FeO نیز بهترتیب برابربا 45/18- 75/13 و 21/12- 81/2 درصدوزنی و Mg# (100*Mg/(Mg+Fe2+)) برابربا 15/68 تا 94/93 است. ترکیب کلی کلینوپیروکسنها بهصورت Wo37.3-45.3Fs4.5-20.7En40.3-51است.
برپایة سرشت آتشفشانی سنگها و امکان تغییر شرایط فیزیکی و شیمیایی در هنگام رشد بلور، تغییر شیمیایی درشتبلورها از مرکز به حاشیه پدیدة معمولی است. ازاینرو، در اینجا در بلورهای کلینوپیروکسن این پدیده بررسی شده است.
شکل 4- A) ترکیب کلینوپیروکسنها در نمودار سهتایی ولاستونیت (Wo)، انستاتیت (En)، فروسیلیت (Fs) (Morimoto et al., 1988)؛ B) نمودار ردهبندی فلدسپارها (Deer et al., 1992)
همانگونه که در شکل 5 دیده میشود جایگاه نقاط تجزیهشده در بخشهای مختلف بلورهای کلینوپیروکسن یکی از نمونهها (نمونة AT34) و تغییرات ترکیب شیمیایی آنها نمایش داده شدهاند. ترکیب شیمیایی نقاط مختلف در جدول 1 دیده میشود. درکل، در سه درشتبلور نمایشدادهشده (درشتبلورهای CPX1، CPX2 و CPX3)، مقدار SiO2، CaO، Mg#، Cr2O3 و MgO از مرکز بهسوی حاشیه بلورها روند کاهشی دارد؛ اما مقدار FeO، TiO2، MnO و Na2O روند افزایشی نشان میدهد. برپایة سرشت سازگاری/ناسازگاری عنصرهای یادشده و میزان گرایش آنها برای افزودهشدن به ساختار کلینوپیروکسن (برای نمونه، روند کاهشی Mg# و Cr و یا روند افزایشی Fe و Na بهسوی حاشیه بلور)، منطقهبندی عادی در بلور کلینوپیروکسن دیده میشود. این تغییرات شیمیایی از مرکز به حاشیه بلور با تغییرات شیمیایی قابل انتظار در یک مذاب در حال تحول همخوانی دارد که در پی فرایندهای تفریق زمینشیمیایی مانند تبلوربخشی در آشیانهای ماگمایی رخ میدهد. به گفتة دیگر، این نکته نشاندهندة تحولات شیمیایی مذاب در شرایط فیزیکی و شیمیایی کمابیش پایدار است. همچنین، شکل 6 تغییرات شیمیایی در یکی دیگر از نمونهها (نمونة AT19) را نشان میدهد که درشتبلور کلینوپیروکسن آن بهصورت تقریبی از مرکز به حاشیه تجزیة نقطهای شده است.
ب- پلاژیوکلاز: پلاژیوکلاز از دیگر کانیهای اصلی در بازالتهای منطقه است. در برخی نمونهها این کانی بهصورت درشتبلور اصلی پدیدار شده است و در برخی نمونههای دیگر، به میکرولیتهای زمینة سنگ محدود است. دادههای بهدستآمده از تجزیة پلاژیوکلازها در جدول 2 نمایش داده شدهاند. ترکیب شیمیایی پلاژیوکلازها از دیدگاه سه سازندة پایانیِ آنورتیت (An)، آلبیت (Ab) و اورتوکلاز (Or) بهترتیب بهصورت 19/40 تا 17/85، 05/14 تا 25/56 و 77/0 تا 07/4 درصد است. برپایة نمودار ردهبندی فلدسپارها، ترکیب کلی پلاژیوکلازها در بازة لابرادوریت تا بیتونیت جای میگیرد (شکل 4- B). شمار اندکی از نقاط نیز در محدوده آندزین جای گرفتهاند. برپایة ویژگیهای سنگنگاری (که پیشتر گفته شدند) و نیز دادههای شیمیایی سنگ کل (که در ادامه آمدهاند)، همة سنگهایی که تجزیة نقطهای شدهاند سرشت بازیک دارند. ترکیب شیمیایی پلاژیوکلازها نیز با این ویژگی همخوانی دارد. دربارة پلاژیوکلازها (جدول 2) نیز از موقعیت مرکز به حاشیه، درصد آنورتیت پلاژیوکلاز نقطههای تجزیهشده کاهش مییابد. این ویژگی بیشتر نشاندهندة منطقهبندی عادی در بلورهای پلاژیوکلاز است.
شکل 5- جایگاه نقاط تجزیهشده در بخشهای مختلف بلورهای کلینوپیروکسن و تغییرات ترکیب شیمیایی آنها در یکی از نمونهها (نمونة AT34). ترکیب شیمیایی در جدول 1 آمده است. در این نمودارها، تغییرات شیمیایی نقاط در سه درشتبلور کلینوپیروکسن CPX1، CPX2 و CPX3 نمایش داده شده است.
شکل 6- جایگاه نقاط تجزیهشده (نقطههای 25، 26 و 27) در درشتبلور کلینوپیروکسن در یکی دیگر از نمونهها (نمونة AT19). ترکیب شیمیایی در جدول 1 آمده است. در این نمودارها، تغییرات شیمیایی این نقاط نسبت به یکدیگر نمایش داده شده است.
شیمی سنگ کل
ترکیب شیمیایی سنگ کل نمونهها در جدول 3 آورده شده است. این دادهها برای به نمونههایی هستند که دادههای بهدستآمده از تجزیة کانیهای آنها بحث شدهاند.
الف- عنصرهای اصلی
برپایة مقادیر بدون آب، تغییرات SiO2 نمونهها برابربا 2/45 تا 7/53 درصدوزنی است. همانگونه که در شکل 7- A دیده میشود، ترکیب نمونهها در محدودة سنگهای بازالتی است. البته نمونهها دو طیف شیمیایی مختلف را نشان میدهند. برخی از آنها در محدوده بازالتهای آلکالن و برخی نیز در محدوده بازالتهای سابآلکالن جای میگیرند. زمینشیمی عنصرهای اصلی و فرعی نمونهها، بازتابی از تفاوت این دو گروه از سنگهای بازالتی منطقه است. از دیدگاه ترکیب عنصرهای اصلی، بازالتهای آلکالن با مقدار بالاتر TiO2 (7/1 تا 8/2 درصدوزنی)، FeOT (9 تا 5/12 درصدوزنی) و مجموع عنصرهای آلکالن (8/4 تا 3/8 درصدوزنی) از بازالتهای سابآلکالن شناخته و جدا میشوند. در بازالتهای سابآلکالن، TiO2، FeOT و Na2O+K2O بهترتیب برابربا 1تا 65/1، 7/7 تا 4/10 و 6/3 تا 6/5 درصدوزنی هستند. ازآنجاییکه تمرکز آهن (FeOT) در نمونههای آلکالن بالاتر است، مقدار Mg# [MgO*100)/(MgO+FeOT))] در این گروه از سنگها از بازالتهای سابآلکالن کمتر است. مقدارMg# در بازالتهای آلکالن برابربا 2/40- 3/30 و در بازالتهای سابآلکالن برابربا 59- 7/46 است.
جدول 3- دادههای بهدستآمده از تجزیة شیمیایی سنگ کل نمونههای منطقة تالش به روشهای XRF و LA-ICP-MS. (Mg#=MgO*100/(MgO+FeOT)؛ b.d: کمتر از آستانة آشکارسازی؛ SA: سابآلکالن؛ A: آلکالن؛ Cpx- Ph: کلینوپیروکسن- فیریک؛ Pl- Ph: پلاژیوکلاز- فیریک)
Sample No. |
AT- 79 |
AT- 34 |
AT- 19 |
AT- 8 |
|
Sample No. |
AT- 79 |
AT- 34 |
AT- 19 |
AT- 8 |
Magma Series |
SA |
SA |
A |
A |
|
Magma Series |
CA |
CA |
A |
A |
|
Pl- Ph |
Cpx- Ph |
Cpx- Ph |
Cpx- Ph |
|
|
Pl- Ph |
Cpx- Ph |
Cpx- Ph |
Cpx- Ph |
XRF (wt.%) |
|
LA- ICP- MS (ppm) |
||||||||
SiO2 |
48.98 |
51.86 |
51.60 |
43.11 |
|
Rb |
15.56 |
41.98 |
99.88 |
35.89 |
TiO2 |
1.66 |
0.98 |
1.69 |
2.67 |
|
Sr |
308.13 |
368.98 |
1153.12 |
916.98 |
Al2O3 |
18.96 |
15.60 |
18.64 |
16.51 |
|
Y |
25.46 |
14.80 |
33.66 |
25.75 |
Fe2O3 |
1.38 |
1.00 |
1.17 |
1.57 |
|
Zr |
83.78 |
80.52 |
308.88 |
221.20 |
FeO |
9.23 |
6.64 |
7.81 |
10.49 |
|
Nb |
4.22 |
7.70 |
93.56 |
92.48 |
MnO |
0.18 |
0.14 |
0.20 |
0.26 |
|
La |
12.09 |
15.94 |
75.24 |
64.99 |
MgO |
5.14 |
6.07 |
2.17 |
4.50 |
|
Ce |
25.92 |
31.72 |
141.71 |
118.51 |
CaO |
10.81 |
9.19 |
6.27 |
10.85 |
|
Pr |
3.32 |
3.73 |
15.32 |
12.82 |
Na2O |
2.94 |
3.90 |
4.55 |
2.95 |
|
Nd |
15.77 |
15.64 |
55.95 |
47.99 |
K2O |
0.71 |
1.58 |
3.65 |
1.65 |
|
Sm |
4.13 |
3.10 |
9.73 |
8.15 |
P2O5 |
0.23 |
0.22 |
0.67 |
0.78 |
|
Eu |
1.28 |
1.09 |
2.75 |
2.43 |
LOI |
0.88 |
1.74 |
0.45 |
3.66 |
|
Gd |
4.64 |
3.00 |
8.25 |
7.73 |
Total |
101.09 |
98.91 |
98.87 |
99.00 |
|
Tb |
0.79 |
0.50 |
1.11 |
0.93 |
Mg# |
46.68 |
58.97 |
30.33 |
40.25 |
|
Dy |
4.66 |
2.96 |
6.40 |
5.46 |
XRF (ppm) |
|
Ho |
1.01 |
0.66 |
1.23 |
0.93 |
||||
Zn |
101.6 |
85.5 |
120.9 |
122.6 |
|
Er |
2.63 |
1.62 |
3.37 |
2.59 |
Cu |
257.0 |
55.4 |
21.4 |
100.7 |
|
Tm |
0.38 |
0.23 |
0.48 |
0.32 |
Sc |
36.2 |
39.2 |
9.9 |
12.2 |
|
Yb |
2.27 |
1.57 |
2.91 |
2.27 |
Ga |
21.6 |
18.0 |
28.3 |
26.4 |
|
Lu |
0.38 |
0.24 |
0.44 |
0.27 |
Ni |
37.9 |
53.2 |
5.2 |
29.7 |
|
Hf |
2.28 |
2.20 |
6.88 |
4.23 |
Co |
36.2 |
32.5 |
15.3 |
44.2 |
|
Ta |
0.27 |
0.49 |
5.20 |
5.29 |
Cr |
71.3 |
254.4 |
b.d. |
b.d. |
|
Th |
1.80 |
3.25 |
14.03 |
10.45 |
V |
327.7 |
277.8 |
57.7 |
270.7 |
|
U |
0.52 |
1.00 |
2.80 |
2.42 |
Ba |
192.8 |
361.1 |
1009.8 |
755.2 |
|
|||||
Pb |
47.6 |
60.0 |
69.2 |
55.0 |
|
ب- عنصرهای کمیاب
همانگونهکه انتظار میرود، زمینشیمی عنصرهای کمیاب در بازالتهای آلکالن و سابآلکالن بررسیشده کاملاً متمایز است (شکلهای 7- B و 7- C). در شکل 7- B، الگوی عنصرهای خاکی کمیاب بازالتهای آلکالن شیب (منفی) بیشتری دارد و نسبت به گروه دیگر بازالتها جدایشیافتهتر است. در بازالتهای آلکالن، مقدار نسبتهای Lan/Ybn و Smn/Ybn بهترتیب برابربا 5/20 تا 6/18 و 4 تا 7/3 است. در بازالتهای سابآلکالن این نسبتها کمتر است؛ بهگونهایکه در این گروه، نسبتهای Lan/Ybn و Smn/Ybn بهترتیب برابربا 3/7 تا 8/3 و 2/2 تا 2 است. شکل متفاوت الگوی عنصرهای خاکی کمیاب بهنجارشده در این دو گروه از بازالتها بیگمان پیامد تفاوت خاستگاه گوشتههای آنهاست (Aldanmaz et al., 2007; Dilek et al., 2010). نمودار عنکبوتی نمونهها در شکل 7- C نشان داده شده است. بازالتهای سابآلکالن (کالکآلکالن) با تهیشدگی آشکارا از عنصرهای با قدرت میدان بالا یا HFSE (مانند: Nb و Ta) از گروه دیگر شناخته و جدا میشوند. افزونبراین، این گروه از سنگها، غنیشدگی نسبی از عنصرهای لیتوفیل یون بزرگ یا LILE (مانند: Rb، K و Ba) نشان میدهند. تهیشدگی عنصرهای HFS و غنی شدگی عنصرهای LIL نشاندهندة ذوب خاستگاه گوشتهای متأثر از سیالهایِ بالای صفحة فرورانده است و از ویژگیهای مذابهای پهنههای فرورانشی دانسته میشود (Woodhead et al., 1993; Green, 1994; Ewart et al., 1998).
شکل 7– نمودارهای شیمیایی سنگهای بازالتی منطقة تالش که برپایة شیمی سنگ کل رسم شدهاند. A) نمودار Nb/Y دربرابر Zr/Ti برای ردهبندی سنگهای آتشفشانی (Pearce, 1996)؛ B) الگوهای عنصرهای خاکی کمیاب بهنجارشده به ترکیب کندریت؛ C) نمودارهای عنکبوتی بهنجارشده به ترکیب گوشته اولیه (ترکیب کندریت، گوشته اولیه و بازالتهای جزایر اقیانوسی (OIB) در شکلهای B و C از Sun و McDonough (1989) برگرفته شدهاند) (WPA: بازالتهای آلکالن درونصفحهای؛ WPT: بازالتهای تولییایتی درونصفحهای؛ MORB: بازالتهای پشتة میاناقیانوسی؛ VAB: بازالتهای کمان آتشفشانی)
از سوی دیگر، بازالتهای آلکالن تهیشدگی نسبی از عنصرهای HFS ندارند و تمرکز کلی عنصرهای ناسازگار در آنها بیشتر از بازالتهای سابآلکالن است (شکل 7- C). این ویژگی نشاندهندة خاستگاه گوشتهای غنیشده برای بازالتهای آلکالن است (Wang et al., 2007; Saccani et al., 2013). شاید گمان میرود تفاوت بازالتهای منطقه از دیدگاه تهیشدگی HFSE پیامد آلایش پوستهای گروهی از بازالتها (بازالتهای سابآلکالن) باشد؛ اما چنین فرضی نادرست است؛ زیرا بازالتهای آلکالن و سابآلکالن منطقه، هم از دیدگاه شیمی عنصرهای اصلی و هم عنصرهای کمیاب (مانند شکل الگوی عنصرهای خاکی کمیاب و نسبت عنصرهای کمیاب) با هم کاملاً تفاوت دارند. در شکلهای 7- B و 7- C، ترکیب نمونهها با بازالتِ جزیرههای اقیانوسی (OIB) مقایسه شده است. همانگونهکه دیده میشود، شیمی بازالتهای آلکالن منطقة تالش همانند ترکیب OIB است. ازاینرو، برپایة شیمی عنصرهای کمیاب، نمونههای بازالتی منطقة تالش از دو خاستگاه گوشتهای متفاوت خاستگاه گرفتهاند؛ یک گوشته غنیشده همانند خاستگاه OIB برای بازالتهای آلکالن و یک گوشته تهیشدهتر برای بازالتهای سابآلکالن. تفاوت در ترکیب خاستگاه گوشتهای بهطور منطقی چهبسا پیامد فرایندهای تحول گوشته در خاستگاههای متفاوت زمینساختی است (Zhang et al., 2008; Saccani, 2015).
بحث
الف- دما- فشارسنجی
برپایة ترکیب کانیشناسی سنگ و سرشت آن، دما- فشارسنجهای گوناگونی در دسترس است. بیشتر سنگهای آتشفشانی منطقة تالش ترکیب بازیک دارند و کانیشناسی معمول آنها Cpx+Pl+Opq±Ol است. ازاینرو، دما- فشارسنجهایی که برپایة هر یک از این کانیها و یا جفت کانیهایِ سیستمهای آذرین و بهویژه سنگهای آتشفشانی پیشنهاد شدهاند، برای این سنگها کاربردی هستند.
الف- 1- دما- فشارسنجی به روش Soesoo (1997): این روش برپایة ترکیب شیمیایی کلینوپیروکسن پیشنهاد شده است و برپایة بهدستآوردن دو فاکتور Xm و Ym است. برآورد این فاکتورها بهصورت زیر است که در آنها تقریباً همة عنصرهای اصلی سازندة کلینوپیروکسن دخالت دارند:
15Xm= -0.178SiO2+0.234 TiO2+0.211 Al2O3+0.307 Cr2O3-0.562 FeOtot-0.599 MnO+0.056 MgO+0.373 CaO-0.102 Na2O">
15Ym=0.562 SiO2+0.212 TiO2+0.259 Al2O3+0.211 Cr2O3+0.027 FeOtot-0.172MnO+0.522 MgO-0.481 CaO+0.05 Na2O">
از برتریهای روش یادشده اینست که برای پیروکسنهای Fe-Ca-Mg دار و Fe-Mg دار گوناگون کاربرد دارد. از سوی دیگر، به حضور هر دو نوع پیروکسن نیازی نیست. این دما- فشارسنج در بازة دمایی 1100 تا 1300 درجه سانتیگراد و فشار 0 تا 20 کیلوبار کاربرد دارد. در شکل 8، دما- فشارسنجی کلینوپیروکسن به این روش نمایش داده شده است. در نمودار دماسنجی (شکل 8- A) دمای تعادل بلورهای کلینوپیروکسن در بازة 1100 تا 1200 درجه سانتیگراد بهدست آمده است. گمان میرود این بازة دمایی برای تبلور و تعادل بلورهای کلینوپیروکسن با یک مذاب بازالتی منطقی باشد. در نمودار فشارسنجی (شکل 8- B) نیز بازة تقریبی فشار برای نمونههای گوناگون برابربا کمتر از 2 کیلوبار تا نزدیکبه 5 کیلوبار بهدست آمده است. گفتنی است در این روش دما- فشارسنجی، تفاوت دما- فشاری درشتبلورها و بلورهای زمینة سنگ کمابیش بهخوبی از هم متمایز شده است؛ بهگونهایکه دما و فشار بهدستآمده برای بلورهای زمینه سنگ (نمونة AT79) از درشتبلورها (نمونههای AT8 و AT34) کمتر است. دما و فشار برای بلورهای زمینه بهترتیب در بازة 1100 تا 1150 درجه سانتیگراد و کمتر از 2 کیلوبار است؛ اما برای درشتبلورها، دما و فشار بالاتری (بهترتیب برابربا 1150 تا 1200 درجه سانتیگراد و 2 تا 5 کیلوبار) بهدست آمده است.
شکل 8- نمودارهای دما- فشارسنجی برپایة ترکیب شیمیایی کلینوپیروکسن در سنگهای آتشفشانی منطقة تالش (Soesoo, 1997)؛ A) نمودار دماسنجی که در آن دمای تعادل بلورهای کلینوپیروکسن که در بازة 1100 تا 1200 درجه سانتیگراد بهدست میآید؛ B) نمودار فشارسنجی که بازة تقریبی فشارِ برابربا کمتر از 2 تا نزدیکبه 5 کیلوبار را برای تعادل بلورهای کلینوپیروکسن نشان میدهد.
الف- 2: دما - فشارسنجی برپایة تعادل کلینوپیروکسن- مذاب: روشهای دما- فشارسنجی برپایة تعادل کلینوپیروکسن- مذاب (Putirka, 1999; Putirka et al., 2003; Putirka, 2008) برپایة شیمی کانی و مذاب همزیست با آن هستند. در حقیقت، افزونبر تجزیة نقطهای کانی، ترکیب شیمیایی مذاب در تعادل با کانی یادشده را نیز باید بهدست آورد. ترکیب این مذاب از تجزیة شیمیایی سنگ کل، تجزیة بخش شیشهای یا زمینة کانیها، و یا میانبارهای مذاب بهدست آورده میشود. در هنگام بهکارگیری ترکیب شیمیایی سنگ کل، هر اندازه درصد فراوانی درشتبلورها کمتر باشد پاسخ دقیقتر خواهد بود؛ هرچند اگر درصد درشتبلورهای سنگ چشمگیر باشد، برای حذف اثر آنها باید تصحیحاتی در شیمی سنگ کل انجام داد. در این پژوهش، شیمی مذاب برپایة ترکیب سنگ کل (جدول 3) و با تصحیح اثر انباشتگی درشتبلورها بهدست آورده شده است. پیشنیاز مهم برای به کارگیری روشهایی که برپایة جفت بلور- مذاب هستند، بررسی شرایط تعادل میان بلور و مذاب همزیست با آن است. برای بررسی این نکته یکی از راهکارها، بررسی ویژگیهای بافتی است. برای نمونه، شکلداربودن بلورها چهبسا بازتابی از تعادل با مذاب است؛ اما دربرابر آن، خلیجخوردگی یا بافتهای غربالی چهبسا نبود تعادل کانی با مذاب میزبان را نشان میدهند. افزونبراین، برای برآورد دما- فشار، بررسی ترکیب شیمیایی در حاشیة درشتبلورها گزینة بهتری است؛ اما دربارة ریزبلورهای زمینة سنگ که در تعادل (در پی نرخ بالای سردشدگی) نبودهاند، شاید پاسخ پذیرفتنی بهدست آورده نشود. روش دیگر دریافتن تعادل شیمیایی میان کانی و مذاب، بهکارگیری ضریب توزیع آهن و منیزیم میان آنهاست (lnKD=-0.107-1719/T(K)) که برپایة آن، مقدار 08/0± 08/28 نشاندهندة محدودة تعادلی است (Putirka, 2008). مقدار KD بهدستآمده برای نمونهها برابربا 24/0 تا 28/0 است که نشان میدهد شرایط نسبی تعادل کانی- مذاب فراهم بوده است. در اینجا دما- فشارسنجی برپایة تعادل کانی- مذاب به روشهای گوناگون انجام شده است (Putirka et al., 1996; Putirka et al., 2003; Putirka, 2008) که چکیده نتایج آن در جدول 4 آورده شده است. رابطههای بهکاربردهشده برای دما- فشارسنجی نیز در جدول 5 نمایش داده شدهاند. همانگونه که در جدول 4 دیده میشود، فشارسنجی برپایة هفت روش گوناگون انجام شده است. در نمونة AT8، شمار نقاط کم است و پراکندگی دادهها نیز بسیار است. ازاینرو، چندان نمیتوان آنها را بحث کرد. اگرچه دربارة همین نمونه نیز بیشتر نتایج بهدستآمده با نتایج بهدستآمده از شکل 8- B همخوانی دارند. در نمونة AT79 که بلورهای تجزیهشده مربوط به زمینة سنگ هستند و بهطور منطقی انتظار میرود نتایج فشارسنجی بالایی نداشته باشند. نتایج بهدستآمده در بازة کمتر از 2 کیلوبار هستند و همخوانی بسیار خوبی با شکل 8- B دارند. در دو نمونة دیگر (AT19 و AT34)، نقاط تجزیهشده از درشتبلورها هستند (شکلهای 5 و 6). در نمونة AT19 دامنة فشارهای بهدستآمده از کمتر از 1 تا بیشتر از 4 کیلوبار است؛ اما بیشتر دادههایِ بهدستآمده برای حاشیه کانی (که تعادل آن با مذاب میزبان محتملتر است) کمتر از 5/2 کیلوبار هستند. دربارة نمونة AT34، نتایج فشارسنجی در بازة کمتر از 1 تا 8 کیلوبار هستند. در اینباره نیز بررسی نقاط تجزیهشدة حاشیه درشتبلورها نشان میدهد بیشتر دادهها در بازة 5/2 تا 6 کیلوبار جای میگیرند. در این دو نمونه نیز دادههای فشارسنجی بهدستآمده از ترکیب کلینوپیروکسن (شکل 8- B) با نتایج بهدستآمده از روشهای گوناگون تعادل کانی- مذاب همخوانی خوبی با یکدیگر دارند. دادههای دماسنجی نیز با پنج روش گوناگون بهدست آمدهاند (Putirka et al., 1996; Putirka et al., 2003; Putirka, 2008). بیشتر دماهای بهدستآمده در نمونههای گوناگون در بازة 1000 تا 1200 درجه سانتیگراد هستند و در این موارد نیز دادههای بهدستآمده از ترکیب کلینوپیروکسن (شکل 8- A) با دادههای بهدستآمده از روشهای گوناگونِ تعادل کانی- مذاب قابل قیاس هستند.
جدول 4- گزیدهای از دادههای دما- فشارسنجی بهدستآمده برپایة تعادل کانی- مذاب به روشهای گوناگون (منابع مربوط به روشهای گوناگون در پایین جدول آورده شدهاند. رابطههای بهکاررفته در محاسبهها نیز در جدول 5 دیده میشود. جایگاه برخی نقاط از دیدگاه موقعیت آن (حاشیه یا مرکز بلور) در شکلهای 5 و 6 نمایش داده شده است. دربارة نقاطی که در جدول 4 مجموع (Total) آنها از 99 درصد کمتر است، بهعلت امکان خطای احتمالی، دمافشارسنجی انجام نشده است)
Sample No. |
|
AT8 |
AT19 |
AT19 |
AT19 |
AT19 |
AT19 |
AT19 |
AT34 |
AT34 |
AT34 |
AT34 |
AT34 |
AT34 |
AT34 |
AT79 |
AT79 |
Points |
|
7 |
18 |
19 |
20 |
21 |
25 |
26 |
47 |
48 |
49 |
51 |
52 |
53 |
55 |
72 |
82 |
Reference |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Barometry |
[1] |
4.4 |
<1* |
0.3** |
<1 |
<1 |
0.2 |
1.9 |
1.76 |
4.1 |
4.4 |
<1 |
0.1 |
4.2 |
4.4 |
0.9 |
<1 |
[2] |
3.7 |
1 |
1.4 |
0.6 |
0.1 |
1.4 |
2.5 |
2.2 |
3.9 |
4.1 |
<1 |
1.2 |
4 |
4.2 |
0.8 |
<1 |
|
[3] |
5.9 |
1.9 |
2.5 |
1.4 |
0.7 |
2.5 |
3.9 |
1.65 |
3.9 |
4.2 |
<1 |
0.3 |
4 |
4.3 |
0.9 |
<1 |
|
[4] |
6.8 |
3 |
3.2 |
2.3 |
1.4 |
3 |
4.7 |
4.11 |
6.6 |
6.7 |
0.8 |
2.4 |
5.7 |
6.4 |
1.7 |
1.3 |
|
[5] |
1.4 |
2.7 |
3.1 |
0.8 |
1.5 |
3.2 |
3.8 |
<1 |
3.4 |
4.5 |
<1 |
<1 |
2.5 |
3.9 |
1.7 |
0.6 |
|
[6] |
2.3 |
1.2 |
1.7 |
0.3 |
0 |
1.8 |
2.5 |
0.33 |
3.8 |
4.5 |
<1 |
<1 |
4 |
4.3 |
1.6 |
0.1 |
|
[7] |
5.5 |
2.1 |
2.5 |
1.4 |
0.5 |
2 |
3.7 |
4.41 |
7.9 |
8.4 |
2.2 |
3.2 |
6.1 |
8.1 |
0.7 |
1 |
|
Thermometry |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
[8] |
1147 |
1116 |
1121 |
1117 |
1114 |
1126 |
1130 |
1176 |
1169 |
1162 |
1165 |
1171 |
1167 |
1161 |
1125 |
1118 |
|
[9] |
1070 |
1041 |
1052 |
1035 |
1032 |
1052 |
1061 |
1093 |
1119 |
1126 |
1066 |
1090 |
1129 |
1131 |
1116 |
1101 |
|
[10] |
1105 |
1040 |
1044 |
1036 |
1029 |
1044 |
1057 |
1126 |
1147 |
1149 |
1094 |
1112 |
1148 |
1150 |
1123 |
1114 |
|
[11] |
1115 |
1040 |
1044 |
1036 |
1029 |
1044 |
1057 |
1126 |
1147 |
1149 |
1094 |
1112 |
1148 |
1150 |
1128 |
1118 |
|
[12] |
1136 |
1010 |
1016 |
1006 |
1003 |
1016 |
1022 |
1138 |
1156 |
1160 |
1119 |
1133 |
1157 |
1161 |
1132 |
1122 |
* The values below 1 refer to those which the results were too low (negative!)
** Numbers in Bold: Analyzed points from mineral rim.
References: [1]: (Putirka et al., 1996); [2]: (Putirka et al., 2003); [3]: (Putirka, 2008), Eqn. 30; [4]: (Putirka, 2008), Eqn. 31; [5]: (Putirka, 2008), Eqn. 32a; [6]: (Putirka, 2008), Eqn. 32b; [7]: (Putirka, 2008), Eqn. 32c; [8]: (Putirka, 2008), Eqn. 32d; [9]: (Putirka, 2008), Eqn. 33; [10]:(Putirka, 2008), Eqn. 34; [11]: (Putirka et al., 2003); [12]: (Putirka et al., 1996)
جدول 5- روابط دما- فشارسنجی گوناگون برپایة تعادل کانی- مذاب که در دما- فشارسنجی (جدول 4) بهکار برده شدند (منابع مربوط مربوط به هر روش در پایان جدول 4 آورده شدهاند. در جدول زیر P، T و K بهترتیب همان فشار و دما و درجه کلوین هستند. Liq نیز همان میزان عنصر در مذاب و Jd، DiHd و EnFs سازندههای پایانی کلینوپیروکسن هستند. رابطههای 1 تا 7 برای فشارسنجی و رابطههای 8 تا 12 برای دماسنجی بهکار برده شدند)
الف- 3- تفسیر دادههای دما- فشارسنجی: اگر دادههای بهدستآمده از روشهای مختلف دما- فشارسنجی بررسی و با هم مقایسه شوند اینگونه تفسیر میشوند که:
1- همانگونه که در جدول 4 دیده میشود، دادههای فشارسنجی و دماسنجی بهدستآمده از روشهای گوناگون برپایة تعادل کانی- مذاب با یکدیگر همخوانی پذیرفتنی نشان میدهند؛
2- دادههای دما- فشارسنجی برپایة ترکیب بلور کلینوپیروکسن (Soesoo, 1997) (شکل 8) با دادههای بهدستآمده از روشهای گوناگون تعادل کانی- مذاب (جدول 4) همخوانی خوبی دارند؛ مانند نمونة AT19 که در شکل 8 فشارهای کمتر از 5/2 کیلوبار را نشان میدهد. در جدول 4 نیز نتایج فشارسنجی این نمونه بیشتر نشاندهندة فشارهای کم (کمتر از 5/2 کیلوبار) است. در نمونة AT34 نیز نتایج فشارسنجی بهدستآمده از دو روش یادشده نزدیکیِ پذیرفتنی با یکدیگر دارند و بیشتر آنها بازة فشاری برابربا 5/2 تا 6 کیلوبار را نشان میدهند. در نمونههای AT8 و AT79 نیز دادههای بهدستآمده مشابهت پذیرفتنی با یکدیگر دارند؛
3- طیف دادههای دماسنجی که دمای تبلور و تعادل کلینوپیروکسن با یک مذاب بازالتی را نشان میدهد منطقی و پذیرفتنی است (Sisson and Grove, 1993)؛
4- برپایة دادههای فشارسنجی، برآورد ژرفای تبلور/تعادل کانی یا ژرفای آشیانههای ماگمایی امکانپذیر است. با فرض میانگین چگالی نزدیکبه 8/2 گرم بر سانتیمتر مکعب برای پوستة قارهای، هر کیلوبار فشار برابربا ضخامتی نزدیکبه 7/3 کیلومتر است. ازاینرو، تبلور برخی بلورها که فشار کمتر از 5/2 کیلوبار را نشان میدهند (نمونههای AT19 و AT79) در ژرفای کمتر از 10 کیلومتر روی داده است. این ویژگی نشاندهندة آشیانههای ماگمایی کمژرفا در پوستة بالایی است. از سوی دیگر، برای برخی بلورهای دیگر که فشار بالاتری (برابربا 5/2 تا 6 کیلوبار) نشان میدهند (نمونههای AT8 و AT34)، ژرفا نزدیکبه 10 تا 22 کیلومتر دانسته میشود. در کل، در پوستة قارهای با ژرفای کمتر از 10- 15 کیلومتر برای پوستة بالایی، ژرفای 10- 15 تا 20- 25 کیلومتر برای پوستة میانی و ژرفای بیش از 20- 25 کیلومتر برای پوستة زیرین (Rudnick and Fountain, 1995)، ژرفای آشیانههای ماگمایی و تبلور کلینوپیروکسن در سنگهای بازالتی منطقة تالش به پوستة میانی تا بالایی مربوط است. ژرفای آشیانههای ماگمایی چهبسا با سن، ستبرا و ساختار پوسته و تنشهای حاکم بر پوسته ارتباط دارد. آشیانههای ماگمایی کمژرفا (ژرفای کمتر از 5 کیلومتر) در پوستههای جوانتر (ترشیری)، پوستههای نازکتر (ضخامت پوسته کمتر از 25 کیلومتر) و نیز رژیمهای کششی معمولتر هستند (Chaussard and Amelung, 2014). البته دربارة منطقة تالش که ماگماتیسم یادشده به سن کرتاسه پسین است، با توجه به ژرفاهای گوناگون بهدستآمده که از کمابیش ژرف تا کمژرفا (پوستة میانی تا پوستة بالایی) هستند، نمیتوان نظر دقیقی داشت.
ب- هیگرومتری (برآورد آب ماگما)
در سنگهای بازالتی، کانیهای الیوین، ارتوپیروکسن و کلینوپیروکسن اگرچه کانیهای بیآب بهشمار میروند، اما مقدار چشمگیری از H+ در شرایط گوشته بالایی را در خود دارند و چهبسا مخزن مهمی برای آب در زمین سیلیکاته دانسته میشوند (O'Leary et al., 2010). دادههای آزمایشگاهی نشان میدهند توزیع H+ میان کلینوپیروکسن و مذاب بازالتی همخوانی قوی با تمرکز Al3+ در کوردینانس4 دارد. به گفته دیگر، جانشینی همزمان H+ و IVAl3+ به جای Si4+ امکان بهدستآوردن ضریب توزیع آب میان مذاب و کلینوپیروکسن را فراهم میکند و بهدنبال آن، برآورد آب ماگما با کلینوپیروکسن امکانپذیر میشود (O'Leary et al., 2010; Weis et al., 2015). ازاینرو، ترکیب کلینوپیروکسن افزونبر دما- فشارسنجی، برای بهدستآوردن مقدار آب ماگما نیز کاربرد دارد. یکی از رابطههایی که برای برآورد مقدار آب ماگما بهکار برده میشود بهصورت زیر است (Armienti et al., 2013):
15wt % H2O=aDiHd+bEnFs+cCaTs+dJd+eCaTi+fP+gT-1k">
a=19.45; b=- 0.62; c=8.39; d=49.33; e=- 86.02; f=- 0.37; g- 0.37; k=3.92
در رابطه بالا، P و T (فشار و دما) از ستون [6] و [8] جدول 4 (Putirka, 2008) جایگزین شدهاند. همچنین، مؤلفههای مختلف ترکیب کلینوپیروکسن و دادههای هیگرومتری در جدول 6 آورده شدهاند. خطای میانگین این روش در برآورد درصد آب برابربا % 5/0± است. در نمونههای AT8 و AT19، هیگرومتری نشاندهندة میانگین درصد آب کمتر (70/2 تا 97/2 درصدوزنی) است؛ اما دو نمونة دیگر (AT34 و AT79) درصد آب بیشتری (میانگین 97/2 تا 53/3 درصدوزنی) نشان میدهند. این مقدار آب در واقع نشاندهندة آب ماگما در هنگام تبلور کلینوپیروکسن است. ازآنجاییکه در یک مذاب بازالتی که ترکیب پلاژیوکلاز آن از لابرادوریت تا بیتونیت است، مقدار آب ماگما نیز چهبسا نزدیکبه 1 تا 4 درصدوزنی است (Lange et al., 2009). مقدار آب بهدستآمده در محدودة ماگماهای بازالتی است و دادههای بهدستآمده پذیرفتنی هستند. همانگونهکه در ادامه گفته میشود، تفاوت میزان آب ماگما در این دو گروه از نمونهها، همخوانی خوبی با تفاوت شیمیایی و سری ماگمایی این نمونهها دارد. تفاوت در سری ماگمایی نیز برخاسته از تمایز جایگاه زمینساختی است که به آن پرداخته خواهد شد.
جدول 6- هیگرومتری ماگما (سنجش مقدار آب ماگما) برپایة ترکیب شیمیایی کلینوپیروکسن (مؤلفههای شیمیایی مختلف کلینوپیروکسن نیز که در هیگرومتری به آنها نیاز است نمایش داده شدهاند)
Sample No. |
Point No. |
Clinopyroxene components |
|
Hygrometry |
||||
|
|
Jd |
CaTs |
CaTi |
DiHd |
EnFs |
|
|
AT8 |
7 |
0.022 |
0.027 |
0.057 |
0.829 |
0.079 |
|
3.17 |
AT8 |
8 |
0.032 |
0.025 |
0.093 |
0.781 |
0.095 |
|
2.24 |
Average |
|
|
|
|
|
|
|
2.70 |
AT19 |
18 |
0.020 |
0.017 |
0.041 |
0.729 |
0.203 |
|
2.96 |
AT19 |
19 |
0.021 |
0.012 |
0.043 |
0.698 |
0.239 |
|
2.76 |
AT19 |
20 |
0.019 |
0.003 |
0.038 |
0.754 |
0.197 |
|
3.12 |
AT19 |
21 |
0.016 |
0.009 |
0.028 |
0.733 |
0.218 |
|
3.21 |
AT19 |
25 |
0.021 |
0.013 |
0.037 |
0.693 |
0.245 |
|
2.87 |
AT19 |
26 |
0.027 |
0.013 |
0.050 |
0.710 |
0.216 |
|
2.74 |
AT19 |
27 |
0.014 |
0.009 |
0.036 |
0.756 |
0.198 |
|
3.12 |
Average |
|
2.97 |
||||||
AT34 |
47 |
0.015 |
0.005 |
0.024 |
0.851 |
0.111 |
|
3.87 |
AT34 |
48 |
0.020 |
0.037 |
0.042 |
0.791 |
0.128 |
|
3.27 |
AT34 |
49 |
0.020 |
0.043 |
0.045 |
0.765 |
0.144 |
|
3.10 |
AT34 |
51 |
0.009 |
0.000 |
0.019 |
0.843 |
0.122 |
|
3.89 |
AT34 |
52 |
0.012 |
0.014 |
0.015 |
0.810 |
0.147 |
|
3.85 |
AT34 |
53 |
0.020 |
0.012 |
0.026 |
0.784 |
0.161 |
|
3.53 |
AT34 |
54 |
0.006 |
0.020 |
0.012 |
0.767 |
0.184 |
|
3.66 |
AT34 |
55 |
0.021 |
0.025 |
0.046 |
0.764 |
0.160 |
|
3.03 |
Average |
|
3.53 |
||||||
AT79 |
70 |
0.014 |
0.000 |
0.035 |
0.721 |
0.225 |
|
2.93 |
AT79 |
72 |
0.014 |
0.000 |
0.025 |
0.696 |
0.252 |
|
3.02 |
AT79 |
82 |
0.012 |
0.000 |
0.036 |
0.731 |
0.216 |
|
2.94 |
Average |
|
|
|
|
|
|
|
2.97 |
پ- شیمی مذاب و جایگاه زمینساختی
ازآنجاییکه ترکیب کانیهای در تعادل با مذاب، بازتابی از ترکیب شیمیایی مذاب میزبان است، ترکیب کانیهایی مانند کلینوپیروکسن در بحث شیمی مذاب و جایگاه زمینساختی بهکار برده میشود. ازاینرو، شیمی کلینوپیروکسن برای شناسایی سری ماگمایی و محیطزمینساختی مختلف کاربرد دارد (Beccaluva et al., 1989; Loucks, 1990).
بازالتهای آلکالن درونصفحهای (قارهای و اقیانوسی) نسبت به بازالتهای سابآلکالن (کمانی) با مقدار بالاتر تیتانیم و سدیم و محتوای کمتر سیلیس شناخته میشوند (Le Bas, 1962; Nisbet and Pearce, 1977; Leterrier et al., 1982). در سنگهای بازالتی بررسیشده، مقدار Na2O، Al2O3 و SiO2 در ترکیب کلینوپیروکسن در گروهی از نمونهها (نمونههای AT8 و AT19) بهترتیب برابربا 18/0 تا 43/0، 34/2 تا 96/5 و 2/47 تا 99/50 درصدوزنی است؛ اما در گروه دوم (نمونههای AT34 و AT79) مقدار Na2O و Al2O3 کمتر (بهترتیب 09/0 تا 37/0 و 08/1 تا 41/4 درصدوزنی) و مقدار SiO2 بیشتر (77/49 تا 88/53 درصدوزنی) هستند. ازاینرو، میتوان گفت برخی از نمونهها (AT8 و AT19) بهسوی بازالتهای آلکالن و برخی دیگر (نمونههای AT34 و AT79) بهسوی بازالتهای سابآلکالن (کمانی) گرایش دارند. در شکلهای 9- A و 9- B (Leterrier et al., 1982) که برپایة محتوای Ti، Cr و Ca در کلینوپیروکسن رسم شدهاند نیز گرایش نمونهها به تفکیک در دو سری بهصورت تقریبی دیده میشود. در شکل 9- A، مگر نمونة AT79 که اندکی با فاصله از محدوده بازالتهای کوهزایی جای گرفته است، دیگر نمونهها با بحث بالا سازگار هستند؛ بدینگونهکه نمونههای AT8 و AT19 در محیط بازالتهای غیرکوهزایی و نمونة AT34 در محدوده بازالت کوهزایی جای گرفته است. همچنین، در شکل 9- B همخوانی شیمیایی نمونههای AT8 و AT19 با سری آلکالن و نمونههای AT34 و AT79 با سری کالکآلکالن کوهزایی دیده میشود.
این نکته با شیمی سنگ کل این سنگها نیز همخوانی دارد. در شکلهای 10- A و 10- B، نمونههای منطقه دو محیط زمینساختی مختلف (آلکالن درونصفحهای و کمان قارهای) را به نمایش میگذارند. برپایة نمودار Zr/4-2Nb-Y (شکل 10- A) بازالتهای آلکالن به پهنة زمینساختی درونصفحهای و بازالتهای سابآلکالن به محیط کمان آتشفشانی مربوط هستند. برپایة نمودار نسبت Ta/Yb دربرابر Th/Yb (شکل 10- B)، بازالتهای آلکالن و سابآلکالن بهترتیب در محیط درونصفحهای و مرز فعال قارهای جای گرفتهاند.
شکل 9- نمودارهای شناسایی پهنة زمینساختی و سری ماگمایی سنگهای بازالتی برپایة ترکیب شیمیایی کلینوپیروکسن در سنگهای آتشفشانی منطقة تالش (Leterrier et al., 1982). A) نمودار Ca دربرابر Ti+Cr؛ B) نمودار Ca دربرابر Altot (نماد نمونهها در شکل B همانند شکل A است)
شکل 10- نمودارهای شناسایی پهنة زمینساختی برپایة ترکیب شیمیایی سنگ کل در سنگهای آتشفشانی منطقة تالش. A) نمودار سهتایی Zr/4-2Nb-Y (Meschede, 1986)؛ B) نمودار Ta/Yb دربرابر Th/Yb (Gorton and Schandl, 2000)
در بخش هیگرومتری، برپایة بررسی میزان آب این نمونهها، درصد آب گروهی از نمونهها (AT8 و AT19) از گروه دیگر (نمونههای AT34 و AT79) کمتر است. جایگاه زمینساختی نمونههای یادشده با تفاوت مقدار آب آنها همخوانی دارد. بازالتهای کمانی آب بیشتری دارند؛ زیرا با پهنههای فرورانش مرتبط هستند و خاستگاه گوشتهای آنها تحتتأثیر سیالهای فرورانشی شده است (Sisson and Layne, 1993; Kawamoto, 1996; Zimmer et al., 2010; Tamura et al., 2011). مذابهای آلکالن درونصفحهای درصد آب کمتری نشان میدهند؛ زیرا از خاستگاه گوشتهای نامرتبط با پهنة فرورانش سرچشمه میگیرند. از دیدگاه جایگاه زمینساختی، بازالتهای آلکالن درونصفحهای کرتاسه منطقة تالش چهبسا با زمینساختی کششی و بالاآمدن سستکره و یا پلوم/نقطه داغ گوشتهای مرتبط هستند. وجود سنگهای آتشفشانی بازالتی آلکالن به سن کرتاسه پسین در دیگر بخشهای دامنة شمالی البرز مانند جنوب لاهیجان (Delavari et al., 2018) نیز گزارش شده است که شاید ماگماتیسم آلکالن کرتاسه پسین منطقة تالش نیز با آنها در ارتباط باشد. از سوی دیگر، بازالتهای کمانی نیز همانگونهکه گفته شد به منطقة فرورانش (سیستم کمانی) وابستگی نشان میدهند. به باور برخی پژوهشگران (Berberian, 1983) فازهای کششی مزوزوییک در ارتباط با پیدایش اقیانوس سوان- آکرا- قرهداغ هستند که البرز را نیز تحتتأثیر قرار داده است. سپس، سیستم فرورانش وابسته به این پهنة اقیانوسی نیز در ادامه یک مرز فعال قارهای را در راستای قفقاز، تالش و البرز باختری پدید آورده است. البته، این ماگماتیسم کمانی چهبسا با فرورانش شاخة شمالی نئوتتیس به زیر مرز جنوبی اوراسیا (که در کرتاسة پسین فعال بوده است و نشانههای آن از پونتید خاوری تا جنوبباختری قفقاز کوچک دیده میشود (Stampfli and Borel, 2002; Golonka, 2004; Rolland et al., 2012) نیز در ارتباط بوده است.
برداشت
سنگهای آتشفشانی کرتاسه پسین منطقة تالش دربردارندة سنگهای آذرآواری (توفها) و روانههای گدازه است که بهصورت میان لایه با مجموعهای از سنگهای رسوبی آواری و آهکی در محیطی ساحلی- دلتایی پدید آمدهاند. بیشتر گدازهها ترکیب بازالتی دارند. از دیدگاه کانیشناسی، این سنگها شرایط دما- فشاری تبلور، مقدار آب مذاب، سری ماگمایی و جایگاه زمینساختی تنوع نشان میدهند. دما- فشارسنجی برپایة شیمی کلینوپیروکسن و تعادل کلینوپیروکسن- مذاب، نشاندهندة شرایط تبلور در ژرفای پوستة میانی تا بالایی است. افزونبراین، برپایة شیمی کلینوپیروکسن و شیمی سنگ کل، مذابهای بازالتی به دو سری آلکالن (با مقدار آب کمتر) و کالکآلکالن (با مقدار آب بیشتر) ردهبندی میشوند. این دو سری بهترتیب با سازوکار زمینساختی کششی درونصفحهای (پلوم گوشتهای یا نقطة داغ) و مرتبط با فرورانش تفسیرشدنی هستند. ماگماتیسم کمانی چهبسا پیامد فرورانش یک پهنة اقیانوسی به زیر البرز باختری یا شاخهای از نئوتتیس به زیر مرز جنوبی اوراسیا در زمان کرتاسه پسین بوده است.